درماه ژوئن سال ميلادي جاري طي گزارشي 160 صفحه اي تحت عنوان «كدام راه به سمت ايران؟» 10 سناريو و گزينه را براي برخورد واشنگتن با تهران بررسي و معرفي نمود. در اين مقاله 10راهكار و سناريوي اين موسسه براي براندازي نظام ايران مورد بررسي قرارمي گيرد و با مانندهاي تاريخي آن تطبق داده مي شود.

دانلود لینک مستقیم فیلم با کیفیت پایین

دانلود لینک مستقیم فیلم با کیفیت بالا

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛  موسسه سابان در ماه مه 2002 درمؤسسه بروكينگز- اتاق فكر حزب دموكرات آمريكا - براي سياست خاورميانه به راه انداخته شد. با اضافه شدن اين مركز، مؤسسه بروكينگز به سرعت به يكي از مراكزي با بيشترين پويايي جهت تحقيق و تحليل سياست آمريكا درخاورميانه تبديل شد. اين مركز با كمك تاجر برجسته «لس آنجلسي» هيم. سابان، تأسيس شد. كسي كه مقدار زيادي از سرمايه خود (13ميليون دلار) را به اين مركز بخشيد.

هيم سابان درمراسم بازگشايي اين مركز اظهار داشت: «بعنوان شخصي وفادار در بالا بردن صلح عربي- اسرائيلي و حافظ كليه علاقات آمريكا درخاورميانه، من هم مؤسسه بروكينگز را براي داشتن فرصتي جهت بسط مؤثر خود دراين حوزه ها، بهره مند كردم.» تحت رياست و مديريت ام پولاك، مركز سابان تحقيقات و مناظراتي را درباره مشكلات امروز ايالات متحده در خاورميانه ترتيب داده است.

مركز سابان با اعضاي مختلف ولي با مهارتي درمسائلي مانند تغيير رژيم، صلح فلسطيني-اسرائيلي، روابط ايالات متحده با جهان اسلام و ايران بوجود آمده است كه بعنوان بخش مكمل برنامه مطالعاتي مركز سياست خارجي، محلي را براي همه دانشمندان مؤسسه بروكينگز جهت انجام تحقيقاتي مربوط به خاورميانه فراهم كرده است.

در ماه ژوئن سال ميلادي جاري طي گزارشي 160 صفحه اي تحت عنوان «كدام راه به سمت ايران؟» 10 سناريو و گزينه را براي برخورد واشنگتن با تهران بررسي و معرفي نمود تا دركنار گزارش هاي ديگر مؤسسات آمريكايي نظير بنگاه رند- وابسته به پنتاگون - مركز سياست هاي دو حزبي، بنياد نيكسون، شوراي روابط خارجي و... سياست جديدي در قبال ايران از سوي دولت دموكرات اوباما اتخاذ شود.

مركز مذكور 2 گزينه ديپلماتيك 3 گزينه نظامي، 3 گزينه تغيير حكومت و يك گزينه نهايي را در 4 بخش بررسي و پيشنهاد كرده است. گزارش مذكور دستاورد تلاش هاي فكري يك تيم شش نفره آمريكايي - صهيونيستي است. دراين مقاله 10راهكار و سناريوي اين موسسه براي براندازي نظام ايران مورد بررسي قرارمي گيرد و با مانندهاي تاريخي آن تطبق داده مي شود. «دانستن اينكه دشمن چه در سر دارد، بخشي از توان دفاعي ماست. (مقام معظم رهبري)»

الف) گزينه هاي ديپلماتيك

1- نسخه بازسازي شده استراتژي چماق و هويج بوش مركز سابان ضمن اعتراف به موثر نبودن استفاده بوش پسر از سياست چماق و هويج، بيان مي دارد كه اين استراتژي در صورت بهينه سازي مي تواند در دولت اوباما موثر واقع شود. البته آمريكا به تنهايي نمي تواند آن را اعمال كند و نيازمند همكاري هاي بين المللي به ويژه همكاري روسيه و چين از اين سياست عليه ايران است كه به عنوان الزام اين گزينه مطرح شده است. هدف از اجراي اين سياست، قانع كردن دولت جمهوري اسلامي براي تغيير رفتار خود نسبت به مسائل حساس و مهم براي آمريكا است. كه در صورت اقناع ايران به منتفي كردن برنامه هاي هسته اي خود و حمايت از جنبش هاي حماس و حزب الله لبنان، مشوق هايي نظير تكنولوژي هسته اي و راكتورهاي آب سبك، موافقت با ورود ايران به سازمان تجارت جهاني، آزاد نمودن دارايي هاي ايران در آمريكا و رفع تحريم هاي اقتصادي داده مي شود و اگر ايران نپذيرد، مجازات هايي سنگين نظير تضعيف اقتصاد نفتي به وسيله شوراي امنيت سازمان ملل اعمال مي گردد. پايين آوردن هزينه هاي آمريكا با توجه به بحران اقتصادي موجود در غرب و پيچيدگي دروني سياست در ايران از محاسن و معايب اين خط مشي بيان شده است.

2- روش حذف چماق و فربه كردن هويج مركز سابان با اشاره به اينكه تهديد موجب انسجام ايرانيان از حيث ملي گرايي مي گردد، هدف از اين سياست را تغيير رفتار ايران از طريق تعامل و تشويق بيان كرده كه ايجاد رابطه و تعامل با ايران، تأثيرگذاري و سپس تغيير رفتار را از نتايج مفيد اين روش برشمرده است. اين مركز روي كار آمدن اصولگرايان در ايران و انتخاب مجدد دكتر احمدي نژاد به رياست جمهوري را موجب نفي ليبراليزاسيون در فضاي عمومي كشور دانسته و تصريح كرده است كه در ادامه برنامه تعامل بايد يا احمدي نژاد را دور زد يا وي را به درون ميدان برنامه كشاند، سپس مشوق هايي در حوزه هاي هسته اي، استراتژيك و اقتصادي به ايران داده شود. در ادامه مي افزايد كه هيچ تضميني براي ممانعت از دستيابي هسته اي ايران و عدم حمايت از گروه هاي مبارز فلسطيني و لبناني وجود ندارد و شنيده نشدن هيچ پيام محكمي از سوي رهبر انقلاب ايران براي مذاكره با آمريكا به عنوان يكي از معايب اين طرح بيان شده است.

ب) گزينه هاي نظامي

سابان نقص اساسي گزينه هاي ديپلماتيك را در نيازمند بودن به همكاري ايران، و عامل زور را تنها گزينه اي مي داند كه به طور يك جانبه از سوي آمريكا امكان بكارگيري دارد.

1- تهاجم هدف از اين سياست، ساقط كردن حكومت ايران، خرد كردن قدرت نظامي و نابودي برنامه هسته اي آن مي باشد. اما به دليل مشكلات ارتش آمريكا در عراق و افغانستان، هزينه هاي سنگين جنگ و پراكنده بودن نيروهاي آمريكايي، اكنون تمايل به انتخاب اين راهكار وجود ندارد. موسسه سابان گرفتن بهانه از ايران را براي حمله، از الزامات تحريك، عدم اجازه همسايگان ايران به استفاده از خاك خود و تصرف بندري در ايران را از مشكلات و الزامات ديپلماتيك، نياز به نيرويي ويژه و فارسي زبان را از الزامات نظامي، نياز به حدود 4/1 ميليون نفر در حد 2درصد از كل جمعيت ايران را از الزامات اشغال و درنهايت نياز به حمايت اكثريت مردم آمريكا از اين اقدام را از الزامات سياسي تهاجم مي داند. اين سناريو تحت كنترل همه جانبه آمريكا بوده و نيازي به همكاري هاي بين المللي ندارد و به يكباره كليه مشكلات واشنگتن را درباره ايران حل مي كند. اما حجم و استعداد واكنش نظامي تهران قابل برآورد نبوده و اعتبار آمريكا را در منطقه و جهان مخدوش مي كند.

2-شبيه سازي اسيراك اين گزينه حمله هوايي آمريكا به تاسيسات اتمي ايران را به مانند حمله اسرائيل به تاسيسات اتمي عراق مطرح مي كند كه هدف از آن نابودسازي برنامه هسته اي ايران است. اين مركز همكاري كشورهاي منطقه را از الزامات نظامي و حمايت همسايگان ايران و مخدوش نشدن وجهه آمريكا در منطقه را از الزامات ديپلماتيك اين گزينه بيان مي كند. تعويق چند ساله برنامه اتمي ايران وناچيز بودن تلفات آمريكا از محاسن اين روش و قويتر شدن حكومت ايران و گسترش تنفر جهاني از آمريكا از معايب اين استراتژي برشمرده شده است. 3-واگذاري به رژيم صهيونيستي سابان هدف اين گزينه پيشنهادي را نابودي تاسيسات اتمي ايران به وسيله تشويق اسرائيل به حمله نظامي عنوان كرده است. كه نتانياهو مسئول اين حمله باشد نه اوباما. او در هر صورت پاي واشنگتن به ميان مي آيد و مقصر نيز شناخته مي شود.

ج) گزينه هاي تغيير حكومت

1-انقلاب مخملي نويسندگان اين گزارش حمايت گسترده آمريكا از انقلاب مخملي در ايران را مناسب ترين راه براي تغيير حكومت جمهوري اسلامي مي دانند كه هدف از آن براندازي رژيم ايران و در نهايت ايجاد حكومتي با بيشترين همراهي با منافع آمريكا مي باشد. البته عدم توانايي حكومت ايران در برخورد قهرآميز با انقلاب مخملي بعيد به نظر رسيده است. اين مركز، چگونگي جرقه اوليه براي وقوع انقلاب را مبهم و حادث شدن آن را منوط به پيدايش رهبران محلي مي داند. حمايت از اپوزيسيون ايراني، رهبران محلي مناسب و اطلاعات دقيق و بي نظير از الزامات اين گزينه بيان شده است. هزينه كمتر و فايده بيشتر نسبت به تهاجم نظامي، تضعيف حكومت ايران و تغيير رفتار آن از محاسن اين سياست و سنگرسازي هاي خوب ايران براي ممانعت از انقلاب مخملي، مشخص نبودن نتايج و تنفر بيشتر مردم ايران از آمريكا از معايب آن عنوان شده است.

2-الهام بخشيدن به شورش ها سابان براندازي حكومت جمهوري اسلامي ايران وايجاد اهرم فشار هنگام مذاكره از طريق حمايت از شورش هاي قومي و گروه هاي اپوزيسيون را هدف اين گزينه مي داند. البته اذعان دارد كه احتمال براندازي از اين طريق ضعيف است و منتج به واكنش خطرناك ايران به دليل قوت نيروهاي عمليات نامتقارن مي شود. اين مركز، سازمان مجاهدين خلق (منافقين) را از مهم ترين گروه هاي اپوزيسيون مورد حمايت آمريكا اعلام كرده است. 3-كودتا موسسه سابان با بيان مشكل بودن تحريك مردم ايران براي انجام يك انقلاب، هدف اين گزينه را حمايت از كودتاي نظامي عليه ايران و سپس استقرار دولتي در ايران با بيشتر هماهنگي با منافع آمريكا عنوان كرده كه نيازمند اطلاعات هوشمند قابل ملاحظه اي مي باشد. اين گزارش، شانس احتمال كودتاي نظامي را به دليل مهندسي ويژه نيروهاي نظامي ايران و فراگيري دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي آن، بسيار ضعيف بيان كرده است. د) تحديد ايران اين مركز، تحديد (محدودسازي) را پيش فرض سياست آمريكا در قبال ايران در سي سال گذشته مي داند و مي افزايد: ايران امروز در معادلات خاورميانه نسبت به تمامي زمان هاي پس از انقلاب اسلامي قويتر مي باشد. و اذعان مي دارد كه سياست تحديد ايران شكست خورده اما آخرين و ساده ترين گزينه پيش روي آمريكاست. هدف از اعمال اين گزينه از نظر نظامي، ممانعت از رفتار تهاجمي ايران، از نظر ديپلماتيك، ممانعت از بدست آوردن هم پيمان توسط ايران و از نظر اقتصادي، تضعيف اقتصاد نفتي ايران مي باشد. اين نويسندگان تصريح كرده اند كه مشكل اصلي قبولاندن تحريم هاي اقتصادي ممكن عليه ايران به اتحاديه اروپا. روسيه، چين، هند و كشورهاي آسياي شرقي است.

مركز سابان در نهايت چنين نتيجه مي گيرد:

-هيچ كدام از سياست ها در قبال ايران، شانس موفقيت بالايي ندارد. - هيچ گزينه اي تمام منافع ملي آمريكا را با هزينه كم و حداقل ريسك تامين نمي كند.

- پيشنهاد نويسندگان: يكپارچه سازي گزينه هاي متفاوت و تلفيق آنها با يكديگر از دقت در گزينه هاي دهگانه پيشنهادي مركز سابان و رجوع به حافظه تاريخي خود، مي توانيم چنين نتيجه بگيريم كه تمامي اين سناريوها طي 30 سال گذشته توسط رؤساي جمهور آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران اجرا ولي با شكست مواجه شده و سياست جديدي توسط استراتژيست هاي آمريكايي- صهيونيستي ظهور نكرده است.

رهبر معظم انقلاب نيز در ديدار جوانان استان اصفهان در 12 آبان 1380 در اين رابطه فرمودند: «ما امروز در دوران حساسي هستيم، حمله دشمن به ما يك امر طبيعي است. عده اي مي آيند و بحث توهم توطئه را مطرح مي كنند. در دانشگاه و محيط روشنفكري كشور، انساني خجالت نكشد و بگويد توطئه، توهم است؛ دشمن عليه ما توطئه نمي كند(!). راه مقابله با اين دشمني هاي استكبار جهاني تسليم شدن نيست... كنار آمدن، يعني تحقير و به اسارت دادن يك ملت، يعني تأمين خواسته دشمن درباره يك ملت. نجات از اين دغدغه ها و مشكلات، يك راه بيشتر ندارد و آن فكر كردن، انديشيدن، ضدحمله فراهم كردن و دشمن را به ستوه آوردن است. نسل جوان در چنين ميداني است كه تكليف و مسئوليت دارد.» در ادامه مقاله پيش رو، با استفاده از سياست تطبيقي به مقايسه گزينه هاي مذكور با مانندهاي تاريخي خود مي پردازيم.

- گزينه حمايت از شورش اقليت هاي قومي، همان استراتژي قيام و جنگ مسلحانه داخلي مي باشد كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي تا پايان سال 1358 توسط جيمي كارتر عليه ايران اجرا گرديد. هدف از اين استراتژي، تغيير حاكميت و دگرگوني نظام از طريق بحران امنيتي و تجزيه كشور به اتكا گروه ها و جريانات داخلي بود. كه در 27 بهمن 1357 شهر سنندج توسط جريان هاي تجزيه طلب و گروه هاي كمونيستي اشغال گرديد و نيروهاي ارتش قتل عام گرديدند. يك هفته پس از آن، تحركات تجزيه طلبانه در گنبد و تركمن صحرا آغاز شد، به درگيري هايي انجاميد كه چريك هاي فدايي خلق رهبري اغتشاشات را برعهده داشت. با شدت گرفتن درگيري ها، آيت الله طالقاني در روز 7 فروردين 1358 طي پيامي خطاب به مردم تركمن صحرا، ضمن محكوم كردن نغمه هاي تجزيه طلبانه، خواستار ترك هر نوع مخاصمه و برخورد قهرآميز از هر فرد و يا گروهي شد. امام خميني(ره) در واكنش به تهاجمات تجزيه طلبانه و تروريستي و براي مقابله با كمونيست ها و مزدوران داخلي و با هدف پاسداري از دستاوردهاي انقلاب و حفظ تماميت ارضي ايران فرمان تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را صادر كردند. اما دولت آمريكا كه در سال 1358 تلاش بسياري براي حمايت از طرح هاي تجزيه طلبانه گروهك هاي مختلف به عمل آورده بود، با توجه به وضعيت نه چندان مساعد كشور در آن مقطع، آنچنان به موفقيت اين طرح ها دلبسته بود كه يكي از سناتورهاي آمريكايي به نام «جكسون» در طي مصاحبه اي در اكتبر 1979 (مهر 1358) اظهار مي دارد كه «انقلاب ايران محكوم به شكست است و آن كشور در آستانه تجزيه به قطعات كوچك است.» برژينسكي؛ مشاور امنيت ملي آمريكا و مهم ترين مغز متفكر آن حكومت، نيز در تشريح شرايط اين برهه از زمان مي گويد: «فشار براي اقدامات جامع تر، علنا افزايش مي يافت. صرف نظر از راه نظامي، گام منطقي بعدي، افزايش فشار اقتصادي بر ايران بود.» در كنار اين اقدامات، كارتر در كنفرانس سران هفت كشور صنعتي جهان نيز متحدان خود را دعوت به تحريم اقتصادي ايران كرد. عليرغم تمام موانع فوق الذكر انقلاب اسلامي با قدرت عظيم مردمي پيش مي رفت و يكي پس از ديگري ساختارها و پايه هاي جمهوري اسلامي ايران تثبيت و تحكيم مي شد. لكن اين استراتژي به دليل نفوذ گسترده مردمي رهبر انقلاب و پيوند عميق اقوام با يكديگر در سايه اسلام، رسوخ دين و اعتقادات ديني در باور و فرهنگ مردم و گرايشات و تمايلات شديد انقلابي، كارساز واقع نگرديد و به شكست انجاميد.

- گزينه تهاجم و شبيه سازي اسيراك، به مانند حمله نظامي آمريكا به طبس مي باشد كه در بهار 1359 تحت نظارت كارتر عليه انقلاب اسلامي ملت ايران اتخاذ گرديد. پس از تسخير سفارت آمريكا در تهران به دست دانشجويان پيرو خط امام در 13 آبان 1358، موضوع حمله نظامي به ايران در جلسه مشاوران كارتر مورد تصويب قرار گرفت و اداره عمليات اجرايي آن به برژينسكي؛ مشاور امنيت ملي وقت آمريكا، سازمان جاسوسي آمريكا (CIA) و مسئولين وزارت دفاع (پنتاگون) سپرده شد. آمريكا از طريق پنتاگون و CIA تداركات گسترده اي را براي اجراي عمليات نظامي و آزادي گروگان ها و سپس بمباران تهران و كوبيدن مراكز حساس و كليدي كشور به ويژه منزل حضرت امام، نخست وزيري و مجلس و... تدارك ديده بود.

نيروهاي زبده نظامي اين كشور با استفاده از پايگاه هاي آمريكا در اقيانوس هند، درياي عمان، مصر و چند كشور ديگر آماده حمله به ايران شده بودند. نيروهاي داخلي و مزدوران آمريكا در تهران نيز دقيقا بسيج شده و زمينه هاي داخلي را فراهم نموده بودند. تيم نجات، متشكل از افراد تعليم يافته نيروي زميني و چتربازان نيروي دريايي از بين اعضاي نخبه يك گروه داوطلب انتخاب شدند. در ميان افراد اعزامي بوسيله هواپيماهاي C-130 ، تعدادي از نظاميان فراري ايران نيز بودند كه مدت ها تحت نظر سازمان CIA براي اين عمليات آموزش ديده بودند. در 5 ارديبهشت 1359 در حاليكه همه زمينه ها مهيا شده بود، نيروهاي داخلي نيز خريداري شده بودند و آمريكا نيروهاي خود را درطبس پياده كرده بود و درحاليكه مسئولين كشور از واقعه كاملا بي اطلاع بودند، لطف الهي و امداد غيبي آمريكا را با شكست مفتضحانه اي مواجه ساخت: طوفان شن سبب شد كه هواپيماها و هلي كوپترهاي نظامي آمريكا در صحراي طبس به يكديگر برخورد كنند و منفجر گردند. پنج فروند هلي كوپتر و هواپيماي آمريكايي در باند متروكه صحراي طبس به صورت نيمه منهدم باقي مانده و تفنگداران آمريكايي در آتش ناشي از انفجار سوخته بودند.

باري روبين؛ كارشناس مسائل خاورميانه و عضو مركز تحقيقات استراتژيك و امور بين الملل دانشگاه جرج تاون آمريكا، نيز مي گويد:«ماجراي طبس يك شكست دردناك براي كارتر و يك پيروزي بزرگ براي ايران بود، كه موقعيت بين المللي آمريكا را به شدت تضعيف كرد.» شكست حمله طبس نمونه بارز الطاف خفيه الهي و امداد غيبي خداوند تبارك و تعالي محسوب مي گردد. امام خميني(ره) پس از واقعه طبس آن را امداد غيبي خواندند و فرمودند: «روي حساب قدرت مادي، قدرت هاي آنها ميليون ها برابر شماست. روي حساب دنيايي نبايد شما بر آنها غلبه مي كرديد. آنها بايد با يك يورش شما را از بين مي بردند. لكن همه حساب هايي كه حسابگرها مي كردند باطل شد. اين پيروزي موافق با هيچ حسابي نبود.

اين حساب معنوي است نه حساب مادي.» - گزينه كودتاي نظامي نيز به مانند كودتاي نوژه در تيرماه 1359 است كه رهبران آمريكا پس از شكست حمله طبس، انجام يك كودتاي نظامي با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي ايران را با همكاري سران سابق ارتش، نيروهاي ساواك، گروه هاي ضدانقلاب، متحدين آمريكا در منطقه و حمايت هاي مستقيم نظامي آمريكا، در دستور كار خود قرار دادند. عمليات كودتا قراربود بطور همزمان در تهران و ساير شهرهاي بزرگ به اجرا درآيد و اماكني مانند مدرسه فيضيه، اقامتگاه امام، كميته مركزي، نخست وزيري ميعادگاه هاي نمازجمعه و... توسط هواپيماها بمباران شوند. بنا بود كودتاگران در اين بمباران ها از بمب هاي خوشه اي و آتش زا استفاده كنند. حمله به بيت امام مركز ثقل كودتا را تشكيل مي داد و به معناي بدست آوردن كليد پيروزي كودتا بود. كودتاي نوژه كه از طرح هاي براندازي پنتاگون بود، با الطاف خداي متعال درنطفه خفه گرديد و سران و عوامل آن بازداشت شدند و شكست ديگري در پرونده آمريكا ثبت گرديد. و به اين ترتيب يكي از گسترده ترين و خطرناكترين طرح هاي آمريكا بر ضدنظام جمهوري اسلامي ايران نقش برآب شد.

- گزينه واگذاري به رژيم صهيونيستي نيز مشابه تحميل جنگ تمام عيار نظامي به ايران است، كه كارتر پس از شكست در تجاوز طبس و كودتاي نوژه، سازماندهي طرح تجاوز نظامي از طريق يك كشور ثالث را در دستور كار خود قرار داد. اين استراتژي سومين سياست خصمانه غرب عليه جمهوري اسلامي ايران براي براندازي بود كه رژيم بعثي عراق داوطلب اجراي اين مأموريت شد و آمريكا و همه قدرت هاي وابسته و پيوسته منطقه اي و فرامنطقه اي او دراين استراتژي درگير شدند و به پشتيباني صدام آمدند كه به دنبال آن دولت بعثي عراق در تاريخ 31 شهريور 1359 با 192 فروند هواپيماي جنگنده نيروي هوايي خود از زمين، هوا و دريا حمله به ايران را آغاز كرد كه منجر به جنگي هشت ساله بين دو كشور شد. امام خميني كه همواره به عنايات الهي و حمايت مردم متكي بودند، بلافاصله مردم را به استقامت و اميد دعوت كردند و نيروهاي مسلح ارتش و سپاه پاسداران، بويژه نيروي هوايي، بي درنگ به دفاع از ميهن اسلامي پرداختند. صدام دراين خطا به سر مي برد كه به خاطر وقوع انقلاب، نيروهاي دفاعي ايران آن چنان آشفته هستند كه وي مي تواند خاك ايران را طي نبردي بدون دردسر و برق آسا فتح كند.

سرانجام با لطف الهي و حضور فداكارانه مردم و رزمندگان اسلام، ملت ايران از اين آزمون سخت هشت ساله نيز پيروزمند و سرافراز بيرون آمد كه در تاريخ 27 تيرماه سال 1367 با پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل از سوي جمهوري اسلامي، ميان ايران و عراق رسما آتش بس برقرار شد و جهانيان به نيروي دفاعي و قدرت ايمان و اراده رزمندگان اسلام در جنگ تحميلي هشت ساله پي بردند و بر هوشياري و مقاومت ملت بزرگ ايران آفرين گفتند. - گزينه محدودسازي ايران بمانند استراتژي مهار است كه از سال 61 تا 75 درصدر برنامه هاي ريگان و بوش پدر عليه ايران قرار داشت. بعد از حمله عراق به كويت و جنگ دوم خليج فارس كه طي آن معادلات قدرت در منطقه بكلي دگرگون گرديد و ايران بعنوان طرف پيروز جنگ تحميلي و قدرت مسلط منطقه خليج فارس نمودار گرديد، آمريكا با درس گيري از تجربيات گذشته و شكست استراتژي هاي سابق، سياست جديدي را تحت عنوان سياست مهار Containment Policy با انگيزه تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي ايران از نظر اقتصادي، سياسي، نظامي و رواني در دستور كار خود قرار داد. استراتژي مهار ايران در جلسات مشورتي ريگان با رئيس C.I.A، رئيس پنتاگون، مشاور امنيت ملي، وزيرخارجه، معاون رئيس جمهور و رؤساي مجلسين سنا و نمايندگان به تصويب رسيد و به عنوان سياست ملي ايالات متحده عليه جمهوري اسلامي ايران از سوي دولت بوش پدر نيز دنبال شد. با سازماندهي استراتژي مهار، تصميم گرفتند تا توان ملي ايران و موقعيت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك آن را تضعيف كرده و ايران را در صحنه بين المللي منزوي سازند. اين نيز با هوشياري مقام معظم رهبري و ايستادگي ملت و مسئولان به شكست منجر شد.

بنیامین نتانیاهو در مجمع ساليانه يهوديان آمريكا در سال 2000 ميلادي، با اشاره به برخي از طرح ها و توطئه هاي صهيونيست‌ها عليه جمهوري اسلامي ايران، گفت: «من از بافت و ماهيت جمهوري اسلامي ايران در شگفتم... بودجه بيست ميليون دلاري كه در اينجا (آمريكا) براي سرنگوني جمهوري اسلامي ايران تصويب شده است، تنها يكي از صدها طرح و برنامه اي است كه ما و آمريكا به كار بسته ايم. تعجب من از همين است، ما هم اكنون ايران را در بايكوت خبري به تنگ آورده ايم و با اطلاق عنوان تروريست به آن، همه افكار جهانيان را با ايران به مخاصمه آورده ايم، اما اين نظام به گونه اي شگفت و نامعلوم، آسيب هاي خود را ترميم مي كند.» - و در نهايت گزينه چماق و هويج و انقلاب مخملي در ايران، بمانند استراتژي فروپاشي جمهوري اسلامي بر مبناي طرح بازسازي شده فروپاشي شوروي و انقلابات رنگي در اوكراين، گرجستان، قرقيزستان و... است كه توسط كلينتون و بوش پسر دنبال شد. آمريكا در ادامه خط مشي هاي شوم خود عليه ملت بزرگ ايران اسلامي، با آغاز دوره دوم رياست جمهوري كلينتون به اجراي استراتژي فروپاشي و انقلاب مخملي پرداخته كه تاكنون نيز دنبال شده است.

در اين استراتژي، آنها با سازماندهي تهاجم فرهنگي، سياسي، رواني و تبليغاتي و تطهير خود در افكار عمومي ملت ايران بويژه در نسل جوان، حمله به مباني اعتقادي و ارزش هاي اسلامي و ملي را در دستور كار خود دارند و با القاي ناكارآمدي نظام، كليه دستاوردهاي مثبت گذشته را بصورت اغراق آميزي نفي مي كنند. كه اين مشابه اهداف همان سياستي است كه آمريكا در طول چندين سال و با صرف هزينه هاي گزاف در شوروي اعمال نمود و در نهايت به فروپاشي آن كشور انجاميد. اين خط مشي برخلاف استراتژي هاي سابق كه عمدتا بر مؤلفه هاي خارجي تكيه داشت و از اقدام نظامي، قهرآميز و سخت سود مي جست، اولا از ماهيتي غيرنظامي و نرم برخوردار است، ثانيا بر مؤلفه هاي داخلي تكيه دارد و فشار و اقدام خارجي را در حمايت و پشتيباني از عوامل داخلي قرار مي دهد. ملت شريف ايران مي بايست براي مقابله با قدرتهاي سلطه گر و جنايتكار با هدف حفظ استقلال كشور، دفاع از تماميت ارضي، نفي سلطه گري و سلطه پذيري و صيانت از آزاديخواهي و ظلم ستيزي، از بزرگترين سرمايه خود كه همانا اعتقاد به اسلام، توكل به خداوند تبارك و تعالي، حاكميت ارزش هاي والاي الهي در جامعه و ايمان به وحي و وعده هاي خداوند است، دفاع نمايد و با حفظ وحدت ملي و كاهش تشنجات اجتماعي، افزايش رفاه توأم با معنويت، عدالت و عبوديت و هم چنين افزايش امنيت ملي و قدرت ملي را سرلوحه تلاش هاي خود قرار دهد كه اين نيز بزرگترين ضربه به استكبار جهاني را در پي خواهد داشت. و به دولتمردان دموكرات آمريكايي توصيه مي شود، به سراغ اتخاذ اين گزينه ها نرفته و از نتايج اعمال آنها در گذشته عبرت گيرند و بدانند كه زمان آن فرا رسيده است تا تغيير رفتار دهند.

در پايان اين سخن حضرت امام خميني(ره) را در ترسيم راهبرد جمهوري اسلامي ايران به مستأجر جديد كاخ سفيد يادآوري مي كنيم: «جهان بايد بداند كه ايران راه خود را پيدا كرده است و تا قطع منافع آمريكاي جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان، با آن مبارزه اي آشتي ناپذير دارد. ما مبارزه سخت و بي امان خود را عليه آمريكا شروع كرده ايم و اميدواريم فرزندانمان با آزادي از زير يوغ ستمكاران، پرچم توحيد را در جهان برافرازند. ما يقين داريم كه دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي جنايتكار است ادامه مي دهيم و فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد.» نويسنده:فاطمه مرسلي

منبع

"Our President, analytical news site"