چرا از دعوای میان احمدی نژاد و توهمش! اینقدر هراسان هستید؟ از طرفی دیگر شما می گویید او چیزی در دست ندارد و اگر نامی از پرونده ها می برد، بلوفی انتخاباتی است. اگر چنین است، پس دلیل این همه هیاهو و غوغا و جنجال چیست؟

«اگر آنچنان که شما ادعا می کنید، احمدی نژاد محبوبیتی ندارد و گزینه مد نظر او، از نظر مردم به عنوان ضد نظام، سپاه و روحانیت شناخته شده و قطعا مردود هر انتخاباتی است، پس چرا این همه خود را اذیت می کنید؟ بگذارید او به واسطه رای مردم رسوا شود.»
این مطلب بخشی از گزارش روز شنبه ˈسایت خبری تحلیلی روشناییˈ با عنوان ˈراز واکنش های عصبی به سخنان احمدی نژادˈ است.

متن کامل این گزارش بدین شرح است:

همانطور که انتظار می رفت سخنان چند روز قبل رییس جمهوری، ولوله ای در عرصه سیاسی کشور به وجود آورد.

احمدی نژاد در جریان سفر به استان خوزستان و در میان اجتماع مردم شهرستان هفتکل گفت: ˈبه من گفته اند که اگر زیاد حرف بزنی و رویت را زیاد کنی می زنیم پدر تو را در می آوریم! به آنها پیغام دادم شما که عددی نیستید. ملتی که در مقابل ابرقدرت های وحشی مسلح و بی عقل ایستاده است توی دهن شما خواهد زد. اگر گوشه ای از پرونده شما را بالا ببریم دیگر جایی در بین ملت نخواهید داشت.ˈ

این سخنان واکنشی کاملا پیش بینی شده از سوی مخالفان و معارضان دولت در پی داشت تا جایی که جناح های موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا به طور مشترک و با ادبیات تحقیقا مشابه، به این سخنان واکنش نشان دادند.

این مصداق همان سخن رییس جمهوری بود که پیشتر گفته بود: ˈوقتی سر یک نخ را می گیری و می کشی، می بینی از صد جا صدا در می آید!ˈ به نظر احمدی نژاد نخ مهمی را به تکان درآورد، نخی که جبهه مقابل دولت را در موضع ˈاتحادˈ، یک دست تر کرد.

از جمله ی این واکنش ها می توان به سرمقاله چند روز قبل روزنامه کیهان و شرق اشاره کرد، همان روزنامه هایی که پیش از این، رییس جمهوری آن ها را مترادف با هم دانسته بود.

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان (سه شنبه – 3 اردیبهشت 1392) طی یک واکنش احساسی و عصبی، کلکسیونی از فحش ها را نثار رییس جمهوری قانونی کشور کرد و با اشاره به بحث افشاگری احمدی نژاد نوشت: ˈاگر ادعای شما واقعی است- و با عرض پوزش- مانند ادعای شما درباره لیست کذایی 300 نفره مفسدان اقتصادی که هیچ وقت نشانه ای از آن ندادید، پوچ و بی پایه نیست، چرا نام و نشان آنها را اعلام نمی کنید؟!ˈ

از دیگر سو، عباس عبدی، موظف بود نقش مکمل حسین شریعتمداری را بازی کرده و با ادبیاتی تحقیقا مشابه، رییس جمهوری را به باد ناسزا بگیرد.

او در سرمقاله روزنامه شرق با عنوان ˈما می توانیم را فراموش کنیدˈ با اشاره به سخنان رییس جمهوری نوشت :ˈ اگر در ابتدای کار، سیاهه ای از مفسدان اقتصادی در جیب رییس دولت بود و خارج نمی شد، اکنون این سیاهه از کسانی است که جلوی دولت مانع ایجاد می کنند. ولی فراموش نکنیم که همه این سخنان معطوف به انتخابات و فرارکردن از پاسخگویی است.ˈ

این سخنان در حالی بیان شد که اندکی قبل و با بالا گرفتن بحث اسامی مفسدان و بدهکارن بانکی، روابط عمومی ریاست جمهوری طی اطلاعیه دو نامه مهم را منتشر کردند.

نامه اول مربوط به مکاتبه ای بود که به امضای رییس جمهوری و با شماره 28744 در 27 آذر 1389 به رئیس قوه قضائیه ارسال شده بود و نامه دوم مربوط به مکاتبه معاون نظارت و هماهنگی در سیاست های اقتصادی معاون اول رییس جمهوری به دادستان محترم کل کشور بود که با شماره 16354 مورخ 18 مرداد 1390 به حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای ارسال شده بود.

در قسمتی از متن نامه دوم آمده بود: ˈاحتراماً با عنایت به بررسی های صورت گرفته نسبت به تسهیلات غیرجاری بانک ها و مؤسسات اعتباری در کارگروه کارشناسی بررسی مطالبات معوق بانکی ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی، به پیوست فهرست پرونده های مشتریان بدحساب و بدهکاران معوق کلان بانک ها و مؤسسات اعتباری که جهت رسیدگی به دستگاه قضایی ارسال شده است (تعداد 390 پرونده با حجم مطالبات معوق 70 هزار میلیارد ریال مربوط به 12بانک و مؤسسه اعتباری ارجاع شده به محاکم عمومی، محاکم ویژه اقتصادی یا سازمان ثبت اسناد و املاک کشور) ایفاد می گردد.ˈ

شاید بتوان عامل فراموشی عباس عبدی و حسین شریعتمداری را با بحث ˈسن و سالˈ ماست مالی کرد اما سایر واکنش ها نشان از یک پروژه هماهنگ در مواجه با سخنان رئیس جمهور داشت.

اما این واکنش ها تنها مختص به سیاسیون نبود؛ در این میان، امنیتی ها هم به این جمع وزین پیوستند، جایی که مهدی محمدی، یکی از اعضای دبیرخانه شورای عالی امنیتی ملی، طی یادداشتی با عنوان ˈمردم خواهند پرسید، اگر احمدی نژاد نتوانست، چرا مشایی باید بتواند؟ˈ که سرمقاله روزنامه وطن امروز شد، در اظهاراتی بسیار تند و هتاکانه نوشت: ˈبه گروگان گرفتن مشکلات نظام حداکثر کاری که می کند این است که آب در آسیاب دشمنانی بریزد که اکنون صبح تا شام هیچ کاری ندارند جز اینکه برای احمدی نژاد سوت و کف بزنند و خنجر های آخته خود را آبدیده تر کنند تا با اطلاعات و بهانه ها و ملات های جدیدی که احمدی نژاد به آنها می دهد ضربه های کاری تری به نظام بزنند.ˈ

محمدی که اندکی قبل به دلیل اختلاف با تیم شریعتمداری از کیهان جدا شده و به تیم سعید جلیلی در شورای عالی امنیت ملی پیوسته است، با ادبیاتی خاص کیهانی ها که همواره آغشته به جسارت و ناسزا و پیش بینی های مستند! است، به رئیس شورای عالی امنیت توهین کرد و در ادامه یادداشت خود آورد: ˈاجازه بدهید صریح بگویم. با این راهبرد، احمدی نژاد عمله اپوزیسیون خواهد بود نه قهرمان ملی یا برنده انتخابات. مردم به دنبال کسی می گردند که بتواند مشکلاتشان را حل کند و احمدی نژاد اکنون دست در دست مشایی دوره افتاده و با صدای بلند می گوید نه خودش آن آدم است و نه مشایی خواهد بود. ضد تبلیغی از این بالاتر گمان نمی کنم ممکن باشد؛ بگذار آقای احمدی نژاد خیال کند در حال بسیج توده علیه نخبگان است! نتیجه تقریبا روشن است.ˈ

محمدی که سابقه روشنی در طرح مباحث ضددولتی دارد، در انتهای یادداشت سراسر توهین خود اضافه می کند: ˈمردم در نهایت پای کار کسی خواهند آمد که به دنبال تزریق آرامش به کشور باشد نه تشدید دعوا، بتواند همه امکانات نظام را برای حل مشکلات مردم پای کار بیاورد، رقابت را تبدیل به همکاری کند نه کینه، نه اپوزیسیون نظام بلکه معتمد نظام و قادر به تشریک مساعی با آن باشد و به جای شر خری -آن هم در مقابل سیستمی که اگر یک ویژگی داشته باشد این است که باج دادن بلد نیست- به زبان مردمان متمدن حرف بزند.ˈ

و این گوشه اندکی از سیل اظهار نظرهایی است که در پی سخنان رئیس جمهور روانه بازار سیاست شد.

در خصوص این واکنش های از سر ترس و استیصال می توان به اختصار نکاتی را مورد توجه قرار داد:

1- وجه مشترک همه این یادداشت ها و گفته ها، این است که احمدی نژاد دیگر محبوب نیست! او رای ندارد و نمی تواند توده های مردم را برای ادامه خط خود بسیج کند. تنها یک پرسش ساده می تواند منطق این عزیزان را به چالش بکشد.

اگر آنچنان که شما ادعا می کنید، احمدی نژاد محبوبیتی ندارد و گزینه مد نظر او، از نظر مردم به عنوان ضد نظام، سپاه و روحانیت شناخته شده و قطعا مردود هر انتخاباتی است، پس چرا این همه خود را اذیت کرده و مورد خودآزاری روحی قرار می دهید؟ بگذارید او به واسطه رای مردم رسوا شود.

2- ادعا می کنید که احمدی نژاد مسبب همه مشکلات اقتصادی امروز جامعه ماست اما به این موضوع پاسخ نمی دهید که چنین فردی چطور از نظر امام خامنه ای به عنوان شاخص انتخاب اصلح معرفی می شود و ایشان در این خصوص به صراحت می فرمایند: ˈرئیس جمهور بعدی باید دارای نقاط قوت رئیس جمهور فعلی باشد و ...!ˈ

به عبارت ساده تر، مسبب همه بدبختی های عالم، که از نظر شما عامل بسیاری از جنایت های ناکرده همه به شمار می آید، چگونه از نظر مقام عظمای ولایت، به خط قرمز ˈحداقلی ترینˈ شاخص ها برای انتخاب رییس جمهوری بعدی تبدیل شده است؟

3- می گویید احمدی نژاد مسبب این مصیبت هاست و افرادی که او می گوید پشت پرده بسیاری از سنگ اندازی های داخلی هستند، توهمی بیش نیستند.

چرا از دعوای میان احمدی نژاد و توهمش! اینقدر هراسان هستید؟ از طرفی دیگر شما می گویید او چیزی در دست ندارد و اگر نامی از پرونده ها می برد، بلوفی انتخاباتی است.

اگر چنین است، پس دلیل این همه هیاهو و غوغا و جنجال چیست؟ این همه ترس و لرز، قطعا در ذهن مردم سوالات فراوان و مهمی را ایجاد می کند که بدیهی ترین این پرسش ها این است که ˈچرا با یک چوب تکان دادن احمدی نژاد، جماعتی این چنین به سر و صدا افتاده و از ترس پا به فرار می گذارند؟ˈ

4- در نهایت باید به دوستان توصیه کرد که در برابر احمدی نژاد با درایت بیشتری واکنش نشان دهید، زیرا با اندکی بی صبری و تعجیل، در زمین او دروازه خود را گلباران کرده و بازی را با نتیجه 6 بر هیچ واگذار خواهید کرد، منتهی این موضوع را زمانی متوجه خواهید شد که سوت پایان بازی کشیده شده و دیگر راه بازگشتی برای تان متصور نیست!