دفتر رهبر معظم انقلاب تا کنون به اظهار نظر حجت الاسلام جلالی واکنشی نشان نداده است، اما بر همگان روشن است که باز شدن باب انتساب نقل قول های خصوصی به رهبر معظم انقلاب و احیانا افشای محتوای جلسات مقامات عالی رتبه، چه عواقبی می تواند در پی داشته باشد. بدیهی است که حتی اگر قرار باشد سخنان خصوصی رهبر معظم انقلاب به اطلاع مردم برسد، می بایست از طریق تنها مجرای قانونی آن که دفتر رهبر معظم انقلاب می باشد، صورت بگیرد.

حجت الاسلام حسین جلالی، رئیس دفتر آیت الله مصباح یزدی اخیرا در جریان سخنرانی در جمع اساتید و دانش‌پژوهان مؤسسه‌ی آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) سخنانی را به رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت داده است.

بر اساس گزارش سایت تبیین، جلالی در سخنرانی خود مدعی دیدار سعید جلیلی با رهبر انقلاب شده و از قول رهبری گفته است: «در دیدار آقای جلیلی با مقام معظم رهبری، وی از رهبری سؤال می‌کنند که آیا از جانب من و ستادهایم به نظام آسیبی وارد شده که نیاز به تذکر و جبران باشد که رهبری در پاسخ فرمودند: خیر  بنده  از برنامه‌های شما گله‌ای نداشته و کاملاً راضی هستم. در آن جلسه رهبر انقلاب به آقای جلیلی گفته بود: من به شما می‌گویم این 4 میلیون نفری که به شما رأی دادند آدم‌هایی خودجوشی هستند که دغدغه‌ی دینی دارند و رابطه‌ی خودتان را با این افراد حفظ کن و برای این‌ها برنامه‌ای داشته باشید، که پیرو این فرمایشات آقای جلیلی خدمت آیت الله مصباح رسیدند و برای ادامه‌ی  گفتمان جلساتی برگزار کردند.»

صراحت آقای جلالی در انتساب یک نقل قول به رهبر انقلاب کم سابقه است.

جدا از صحت و سقم ادعای رئیس دفتر آیت الله مصباح یزدی، آنچه حائز اهمیت است، اجازه دادن افراد به خود برای نسبت دادن نقل قول های خصوصی از رهبر انقلاب است که با توجه به جایگاه حساس و فوق العاده رهبر معظم انقلاب اسلامی حساسیت بیشتر مسئولان امر را می طلبد. حجت الاسلام جلالی در حالی به خود اجازه داده محتوای گفت و گوی خصوصی رهبر انقلاب با سعید جلیلی را –در صورت صحت- افشا کند، که پیشتر رهبری درباره بیان نسبت دادن برخی نقل قول ها فرموده بودند:

«یکی از عزیزان، اینجا مطرح کردند- راجع به گزاره‌هائی است که درباره ارتباط رهبری و مردم در اینجا و آنجا گفته می‌شود. این چیزی که در جلسه گفته شد، ملاک نیست؛ یا تأویل یا توجیه یا تفسیرهای مِن عندی؛ هیچ‌کدامِ این‌ها درست نیست. من حرفم همانی است که دارم می‌گویم. آنچه را که بر طبق مصلحت کشور و مصلحت نظام نباید گفت، نمی‌گوئیم؛ نه اینکه خلافِ آن را بگوئیم، بعد بخواهیم در یک جلسه‌ی خصوصی، مثلاً فرض کنید آن خلاف گفته را تصحیح کنیم؛ نخیر، این جور نیست. بله، بسیاری از مسائل هست که گفتنِ آن بر مسئولان کشور حرام است؛ نباید بگویند. ما اگر همه‌ی آن چیزهائی را که می‌دانیم، بگوئیم، فقط شما که نمی‌شنوید، آن‌هائی که دشمن شما هستند، آن‌ها هم می‌شنوند. قطعاً این چیزی که در جلسه گفته شد، نیست؛ و بلاشک نباید برخی از مطالب را گفت. اما آنچه را که نباید گفت، نباید گفت؛ نه اینکه باید خلاف آن را گفت و در اذهان شوب ایجاد کرد؛ شائبه‌ای به وجود آورد. قبلاً این روشن باشد، معلوم باشد؛ حرف ما همانی است که از ما می‌شنوید؛ چه در نماز جمعه، چه در دیدارهای عمومی، چه در دیدارهای دانشجوئی و دیدارهای گوناگونِ اختصاصیِ دیگر». (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکل‌های سیاسی فرهنگی دانشگاه‌ها 17/ 07/ 1386)
«نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می‌شود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل می‌کند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام می‌شود؛ همینی است که من صریحاً اعلام می‌کنم. چند سال قبل که یک قتلی اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند این‌ها فتوا داشتند، دستور داشتند، و می‌خواستند یک جوری پای رهبری را میان بکشند، توی نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتی اعتقاد پیدا کنم که یک نفری واجب‌القتل است، این را توی نماز جمعه علنی خواهم گفت. نه جایز است، نه شایسته است که مواضع دیگری غیر از آنچه که رهبری به صورت علنی و صریح به عنوان مواضع خودش اعلام می‌کند، وجود داشته باشد؛ نه، همینی است که دارم میگویم». (بیانات در دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه‌ها 01/ 06/ 1389)

همچنین دفتر رهبر معظم انقلاب بارها طی اطلاعیه هایی نسبت به سوء استفاده از سخنان رهبر انقلاب و انتساب مطالب به ایشان هشداد داده بود:

«به رغم تذکراتی که تاکنون در جهت ابراز و نشر مطالب منتسب به رهبر معظّم انقلاب اسلامی و دفتر معظمٌ له داده شده، مجدداً با اظهاراتی غیر واقعی و بی اساس در تریبونهای عمومی خصوصاً در زمینه‌ مباحث مهم و حساس مربوط به قانون اساسی مواجه شدیم که مایه تأسف بود.امید است هم صاحبان تریبون و هم اصحاب رسانه به این مهم توجه کرده و از نقل و یا انعکاس هرگونه مطلب که خارج از مجاری رسمی دفتر مقام معظم رهبری منتشر می‌شود، بطور جدی خودداری نمایند.»

به عنوان نمونه ای دیگر:
«با توجه به انتشار برخی مطالب و مصاحبه ها در مطبوعات و رسانه های مجازی، خصوصا مصاحبه یکی از محافظان سابق رهبر معظم انقلاب که در موارد قابل توجهی حاوی مطالب ناقص یا نادرست درباره زندگی معظم له بوده است، موکداً از تمامی رسانه ها انتظار می رود پیش از هرگونه مصاحبه، نقل قول شفاهی یا مکتوب، و خاطره مرتبط با حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، صحت و اعتبار آن را از طریق مراجع مسئول احراز نمایند.»

اما شاید مهمترین و صریح ترین اظهار نظر دفتر رهبری در این باره به ماجرای استیضاح مرحوم کردان باز می گردد. پس از آنکه مدیر مسئول کیهان رئیس جمهور را به دروغ گویی درباره نظر رهبر انقلاب درباره مرحوم کردان متهم کرد، یک منبع آگاه در دفتر رهبر انقلاب، گفت: «دیدارهای آقای رئیس جمهور با رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدارهای کاملاً خصوصی است و طبعاً مطالبی که در آن جلسات مورد گفتگو و تبادل نظر قرار می گیرد، تابع حکم مربوط به جلسات خصوصی است و هیچ کس نمی تواند ادعای نقل و یا تحریف مطالبی را داشته باشد که علی القاعده دسترسی به آنها جز در شرایط خاص، امکان پذیر نمی باشد ... از همه ی دوستان و سروران خصوصاً فعالان در عرصه افکار عمومی و مطبوعات تقاضامندیم از هرگونه نقل قول و استناد به رهبر معظم انقلاب اسلامی قبل از تأیید رسمی و مجوز روابط عمومی این دفتر، به طور جدی خودداری کنند.»

دفتر رهبر معظم انقلاب تا کنون به اظهار نظر حجت الاسلام جلالی واکنشی نشان نداده است، اما بر همگان روشن است که باز شدن باب انتساب نقل قول های خصوصی به رهبر معظم انقلاب و احیانا افشای محتوای جلسات مقامات عالی رتبه، چه عواقبی می تواند در پی داشته باشد. بدیهی است که حتی اگر قرار باشد سخنان خصوصی رهبر معظم انقلاب به اطلاع مردم برسد، می بایست از طریق تنها مجرای قانونی آن که دفتر رهبر معظم انقلاب می باشد، صورت بگیرد.

از سوی دیگر رئیس دفتر آیت الله مصباح درباره انگیزه اش از انتساب نقل قول به رهبری توضیحی نداده است و مشخص نیست وی چگونه و با چه مجوزی دست به چنین اقدامی زده است. آنچه مسلم است اینکه هزینه کردن از رهبر معظم انقلاب برای جبران شکست انتخاباتی اقدامی زشت و در عین حال خلاف منافع ملی است. به نظر می رسد چنین پدیده ای بیش از همه ناشی از بی اعتقادی برخی از جریانات سیاسی کشور به پیش پا افتاده ترین لوازم مردمسالاری است.