افشاگری مهم سید محمود نبویان درباره کتابی که مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۸۴ چاپ شد و حسن روحانی بر آن پیشگفتار نوشت/بخشی از کتاب: "واقعیت این است که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات خود قرار دهد، مسلم است که نمی‌تواند با جهانی که بر مبنای سرمایه‌داری، قدرت نظامی صرف و ائتلاف‌های صرفا مبتنی بر قدرت است، همکاری و مناسبات راهبردی برقرار کند”(ص۱۲۴)

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ حجت ااسلام سید محمود نبویان نماینده مردم ری تهران شمیرانات در سخنانی پیرامون کتاب منتشر شده توسط مشاور رئیس جمهور در سال ۸۴ گفت :سه شعار توسط مردم برای این انقلاب عنوان شده است ، استقلال آزادی جمهوری اسلامی ، متاسفانه مشاور رئیس جمهور بعد از ۳۶ سال می گوید : اگر امروز می خواهید ایران پیشرفت کند ، باید دست از اسلام برداشت.

نبویان : قصد دارم متنی را که پیش از این برای برخی دوستان خوانده ام ، اینجا نیز عنوان کنم.

به گفته محمود سریع القلم : برای پیشرفت باید دست از اسلام به ویژه تفکر شیعی برداشت . (در ادامه متن این جمله که در کتاب مورد نظر امده را خواهید دید)

نبویان : اگر معتمد ترین فرد برای من ، چنین حرفی به من می گفت ، با اینکه به او اعتقاد صد در صد دارم ، باور نمی کردم.برخی آقایان صریحا می گویند اگر پیشرفت می خواهید باید از اصول انقلاب دست بردارید.

نبویان: نویسنده این کتاب بعد از ۳۶ سال با وجود ان همه شهید می گوید : باید دست از اسلام بردارم.آن هم کسی که مشاور رئیس جمهور است.این فرد کتابی نوشته است که شخص رئیس جمهور بر آن پیشگفتار زده است.بگذارید بخش هایی از این کتاب را برایتان بخوانم.

نبویان : زمانی که کتاب را دیدم ، ابتدا قرار بود ، ده دقیقه کتاب را مطالعه کنم.یک هفته از محتوا آن متعجب بودم.

باورش سخت است که کسی که این کتاب را نوشته اکنون مشاور رئیس جمهور است؟

این کتاب در سال ۸۴ توسط مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام  که رئیس آن حسن روحانی بوده است ، چاپ شده و چاپ چهارم آن به ۹۱ باز می گردد.

مجمع تشخیص مصلحت نظام کتابی را چاپ کرده که بر اساس ان برای پیشرفت باید دست از نظام برداریم .

مهم:لطفا چند خط ذیل را با دقت بخوانید:

ایران و جهانی شدن – چالش ها و راهکار ها (دکتر محمود سریع القلم)

سریع القلم معتقد است : راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن است ، این ملحق شدن نیز سه بعد دارد ، فرهنگ اقتصاد سیاست .

یعنی نمی شود فقط از نظر اقتصاد به غرب ملحق شد ، باید فرهنگ و سیاست آن را هم پذیرفت.

مگر می شود یک مسلمان فرهنگ غرب که همجنس بازی را به رسمیت می شناسد بپذیرد؟

” جهانی شدن یک جریان و فرآیند نیست. منطق کانونی آن یعنی نوسازی مبتنی بر علم و صنعت و نوآوری از قرن هفدهم شروع شده است. … غرب جغرافیای اصلی این جریان خطی چند قرن بوده که به تدریج از قرن نوزدهم و به طور گسترده ای از نیمه دوم قرن بیستم، کل جهان را در برگرفته است.”(ص۲۱)

“نکته دوم در فرآیند رشد و تکامل جهانی شدن، مجموعه ای بودن ارکان آن و مرتبط شدن تدریجی آن به نظام سیاسی و فرهنگ عمومی است. در واقع جهانی شدن هرچند از یک منطق اقتصادی آغاز شد ولی با گذشت زمان به یک نظام اجتماعی تبدیل گردید. از این منظر، جهانی شدن یک سیستم است. “(ص(۲۲)

“بنابراین، جهانی شدن مثلثی است که از سه زاویه به هم مرتبط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تشکیل شده است و منطق کانونی آن در فلسفه اجتماعی فردگرایی مثبت و رشد دامنه آزادیهای فردی در پیشرفت بهره برداری از امکانات است.” (ص۲۳)

” جهانی شدن موقعیت نظری و عملی سرمایه داری را به عنوان ساختار مسلط تولید جهانی تثبیت کرده است.” (ص۲۸)

نبویان : محمود سریع القلم در ادامه این کتاب در خصوص کسانی که حق تعیین قواعد جهانی شدن را دارند امده است : یکی از قواعد جهانی شدن آن است که هر کشوری که از اقتصاد برتر برخوردار است، حق طبیعی اوست که برای جهان قاعده سازی کند.

نبویان :بنابراین بر اساس تاکید همین کتاب ، حق طبیعی امریکاست که قواعد جهان را تنظیم کند.

در ادامه این کتاب سریع القلم تاکید می کند که راه جهانی شدن این است که این سه بعد آمریکا را بپذیریم : اقتصاد و فرهنگ و سیاست.

نبویان : مگر در فرهنگ آمریکا همجنس بازی وجود ندارد ؟ باید برای پیشرفت فرهنگ امریکا را بپذیریم ؟

متاسفانه امروز این افراد با این تفکرات به رئیس جمهور ما مشاوره می دهند.

در بخشی از این کتاب برای توجیه پذیرش امرکا برای مدیریت جامعه جهانی امده است :” به عنوان یک قاعده در فرآیند جهانی شدن، کشورهایی که از قدرت اقتصادی بیشتری برخوردارند توان قاعده سازی بیشتری نیز در اختیار دارند. تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۰۰، حدود ۳۳ هزار ملیارد دلار بود. از این رقم، حدود ۱۱ هزار ملیارد دلار متعلق به آمریکا، ۴ هزارملیارد دلار به ژاپن و ۸ هزار ملیارد دلار متعلق به اتحادیه اروپا بود. به عبارت دیگر، ۷۰ درصد قدرت اقتصادی جهان نزد حدود ۱۷ کشور از ۱۹۷ کشور است کهبه طور طبیعی «حق قاعده سازی» را برای خود قائل است.” (ص۲۴)

نبویان : سریع القلم مدرک تحصیلی خود را در امریکا گرفته است . اگر قرار بود یک آمریکایی در کشور ما از ایالات متحده دفاع کند ، فکر نمی کنم به خوبی این آدم می توانست وجود آمریکا را در ایران تئوریزه کند.

” … اکنون در مرحله جدیدی از بسط در سطح جهانی قرار گرفته و مدیریت آن را در هشت کشور صنعتی با حاکمیت قابل توجه آمریکا، آلمان، و ژاپن می توان خلاصه کرد.”

این مجموعه هشت کشور حدود ۷۰-۶۵ درصد اقتصاد جهانی را در اختیار دارند و قاعده سازان سیاسی و نظامی آن نیز هستند. نظام بین الملل در واقع نوعی کلوپ سرمایه داری است.” (ص۴۹)

نبویان: این قواعدی که امریکا تنظیم می کند با سیاست و فرهنگ ما که مسلمانیم سازگار است ؟! در این کتاب امده است : راه پیشرفت این است که سیاست و فرهنگ خود را تغییر دهید ، مبادا دست به ترکیب امریکا بزنید ،اگر ایرادی هم از ماست و ما باید دست از اسلام بکشیم…

در ادامه کتاب امده : اگر دوباره به معانی سنتی فرهنگ و حاکمیت ملی در جامعه ایرانی برگردیم، تناقض سیاسی و رویارویی مفهومی و منطقی فرآیند جهانی شدن با این تعاریف را پیدا خواهیم کرد. به همین دلیل، (به همین دلیل) تعاریف سنتی سیاست و فرهنگ در کشور ما نیازمند تغییراتی هستند تا جهانی شدن در مجموعه فرآیند مملکت داری در ایران، امری واقعی، اجتناب‌ناپذیر و حتی منطقی تلقی گردد.» (ص۲۵-۲۶)

نبویان :جملات فوق دقیقا در مقابل فرمایشات رهبری و حتی قرآن قرار دارد. رهبری می گویند :من خوش  بین نیستم ، اعتماد ندارم ،  قرآن می فرماید:به کفار هیچ وقت اعتماد نکنید.اگر با شما مذاکره می کنند از سر ضعف است.

غربی ها هر وقت قدرت پیدا کردند یک طرفه تعهدات خود را زیر پا گذاشتند.

ما چقدر هزینه کرده و به ماهواره ها پول دادیم تا برنامه های صدا و سیما در دیگر کشورهای دنیا قابل پخش و در دسترس باشد ؟

یک طرف تعهدات را زیر پا گذشته و پخش برنامه های ایران را متوقف کردند.

کدخدای منطقه ایران است

هر وقت قدرت دارند ،یک طرفه تعهدات را کنار می گذارند.

بر اساس قرآن : اگر بر شما قدرت پیدا کنند هیچ تعهدی را پایبند نخواهند بود.

برای مثال : زمانی که صدام می خواست به ایران حمله کند و از طریق امریکا قدرت پیدا کرده بود ، توافق تاریخی با ایران را پاره کرد …

همیشه همین طور است…

اگر اکون پای میز مذاکره آمده اند ، دلیلش همین حرف قرآن است . آنها که دیدند در لبنان  و سوریه ویمن و عراق شکست خوردند پای میز مذاکره امده اند.

کدخدای منطقه ما هستیم. متاسفانه عده ای نمی فهمند و هنوز امریکا را کدخدا می پندارند.

قدرت منطقه ایران است و او اگر پای میز مذاکره آمده است به این دلیل است که منافعش در خطر افتاده است …

چه طور می شود کفر با اسلام کنار بیاید؟

از نظر سریع القلم می گوید : یکی از عوامل عقب افتادگی همین است که شما اعتماد به آمریکایی ها ندارید.

این جمله شخص “ح – ر” نیز هست که در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی  این چنین امده است : خوش بین نبودن به جهان غرب یکی از مشکلاتیست که امروز کشور به آن دچار شده است.

در بخش دیگری از کتاب آمده است : “نکته پنجم در رابطه با جهانی شدن افزایش سطح اعتماد به محیط بین المللی و پذیرفتن ریسک و مخاطره در تعامل با ملتها، دولتها و نهادها می باشد. … حداقل در حوزه اقتصاد و تجارت، تعصبات قومی و مذهبی و ملی میان ملتها و دولتها کاهش پیدا کرده است. … نکته حائز اهمیت در پارادوکس اعتماد و مخاطره این است که همه متوجه شده اند بدون این تعامل بین المللی نمی توان رشد کرد. اگر ژاپنیها در فرآیند تاریخی و خطی جهانی شدن در سال ۱۸۷۰ متوجه این بعد بین المللی آن شدند، چینیها در سال ۱۹۷۰ در این رابطه به اجماع رسیدند و روسها در سال ۱۹۹۱٫ بنابراین، میان زمان اجماع کانونهای قدرت در یک کشور از تعامل بین المللی و میزان رشد عمومی آن کشور ارتباطی مستقیم وجود دارد.” (ص۲۶)

در ادامه کتاب که در ذیل می آید آمده است :عقلانیت

“کار عقلایی ریشه در تفکر علمی و پوزیتویستی دارد. در کار عقلایی، منافع نقش مهم تری از تعصب، جزمیت، قوم گرایی، عصبانیت، کینه وحسد دارد.”(ص۳۰)

” شُلت می گوید که عقلانیت واقعیت را براساس دنیای عینی تعریف می کند و اصول تصمیم گیری را در عالم واقع جستجو می نماید. دوم و مهمتر اینکه عقلانیت براساس منافع و فعالیتهای انسانی هدایت می شود. سوم اینکه عقلانیت یک پایه کلیدی علمی دارد و درک پدیده ها را مبتنی بر روشهای تحقیقی عینی و میدانی تلقی می کند. چهارم اینکه عقلانیت، ابزاری است و به دنبال حل مسائل است وانسان را از آسمان بر روی زمین می آورد.” (ص۴۲)

نبویان :بر اساس جملات فوق حالا ما اگر بخواهیم رشد بکنیم حتما باید در فرآیند جهانی شدن که قواعد  ان را آمریکا تعین می کند و حق طبیعی امریکاست که آن را تعیین کند وارد شویم تا پیشرفت کنیم .

ادامه متن این کتاب تاکید بر این است که باید فرهنگ و اقتصاد و سیاست انها را بپذیریم تا پیشرفت کنیم :”رشد صنعت الکترونیک، زمان-محصور بودن و داشتن تاریخ مهلت برای بسیاری از فعالیتها و همین طور دقیق شدن و دیجیتال شدن ارتباطات، رفتار انسانها را منطقی کرده و تقویت زمینه های رشد عقلانیت را فراهم آورده است. ورود چین، روسیه و مجموعه شرق اروپا به فرآیند جهانی شدن به ویژه از سال ۱۹۹۰ به بعد دلیلی بر پایداری و توان جریان عقلانیت است. … این همسویی حاکی از فراگیر شدن نظام سرمایه داری و اجتناب ناپذیر بودن عضویت در کانونهای اصلی قدرت و ثروت در سطح جهانی و بهره برداری از این مجموعه عظیم است.” (ص۳۰)

نبویان : در این کتاب امده که هر کشوی که زود تر تحت سیطره و نظارت آمریکا و غرب واقع شد ، پیشرفت بیشتری می کند .بنابر این ایران اگر می خواهد پیشرفت کند باید دست از همه اصول خود بر دارد.

متن کتاب ” از سوی دیگر، دسترسی به امکانات جهانی شدن یکسان نیست. سرمایه گذاری و دسترسی به منابع مالی و فن آوری بیشتر در مناطقی یافت می شود که تحت نظارت «سیاسی» غرب و یا محدوده خود غرب باشد.” (ص۴۵)

“کشورها برای آنکه بتوانند به درجه ای از رشد و توسعه اقتصادی دست یابند باید در این شبکه پیچیده وارد شده و خود را انطباق دهند.”(ص۴۶)

“به واسطه محوریت آمریکا در اقتصاد و سیاست بین الملل به ویژه بعد از فروپاشی شوروی، این کشور مهم ترین قاعده ساز جهانی بوده است و به همین دلیل گاه جهانی شدن به غربی شدن و گاه به آمریکایی شدن اقتصاد بین الملل نام گرفته است.” (ص۴۷)

نبویان : حالا از نظر سیاسی خود را بر آمریکا منطیق کنیم یا اقتصادی ؟ در ادامه این تفکر تاکید می شود که از نظر اقتصادی که روشن است باید بر آمریکا منطق شد ، در سیاست و فرهنگ هم باید آنچه که نظام ضد دین آمریکا و غرب می گوید پذیرفت .

نبویان :پس برای چه انقلاب کردیم ؟ در پاسخ به این سوال در ادامه همین کتاب می گویند : “یکی از موانع پیشرفت ما همین انقلاب است و اصلا ذات انقلاب عاملی شده است برای عدم پیشرفت.”

اگر نخبگان سیاسی یک کشور تصمیم گرفتند تا از مخزن ثروت، کار، فن آوری و توانایی جهانی بهره برداری کنند، به لحاظ سیاسی باید با آن هماهنگ و همسو باشند.» (ص۵۰)

نبویان : معنای جمله ذیل چیست ؟ معنای ان است که به لحاظ سیاسی اگر بخواهیم با آمریکا همسو شویم یعنی در منطقه و در کشور انچه که آمریکا می گوید را اجرا کرده و پیش ببرید.

در ادامه این کتاب امده : “حل مشکل اقتصادی و دست یابی به پیشرفت و توسعه در روند جهانی شدن، مشروط به واسپاری اقتصاد به بخش خصوصی است. تا اینجا اندکی درست است اما آنگونه که در کتاب امده و بر اساس تفکر مشاور رئیس جمهور باید شرکت های خارجی وارد شوند و صریحا آمده که شرکت های آمریکا و آلمان و .. باید بیایند و کشور را بچرخانند.”

“از سال ۱۹۸۰ به بعد (۱۳۵۸)، روند خصوصی سازی و کم رنگ کردن نقش دولت در اقتصاد ملی در سطح جهانی عمومی شد و به ویژه در کشورهای جهان سوم بسیاری از بخشهای اساسی اقتصادی به بخش خصوصی واگذار گردید. هم زمان با این تحول، گرایش خصوصی سازی در ایران ضعیف تر شده و اقتصاد ایران، به طرف دولتی شدن سوق پیدا کرد. بعد از ۲۳ سال عملکرد اقتصادی، تحلیل یک اقتصاددان ایرانی در رابطه با موانع رقابتی شدن اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۱ بدین صورت است.”

“مشکل اقتصاد ما دولتی بودن، انفعالی بودن و غیر رقابتی بودن آن است عمده منابع اقتصادی کشور تحت تصدی یا کنترل مستقیم یا غیر مستقیم دولت است “(ص۱۰۳-۱۰۴)

نبویان : اصل حرف درست است . اقتصاد باید خصوصی شود . اما باید کشور را به دست مردم دهیم نه دست اجنبی ها…

در ادامه این کتاب برای ادعا خود به کشورهای ذیل اشاره شده و آمده است :”موفقیت مالزی، سنگاپور، کره جنوبی، تایوان و به طور فزاینده ای در چین، فیلیپین و بنگلادش به واسطه مشارکت نزدیک دولت با بخش خصوصی است. “ص۱۰۷))

نبویان : در ادامه کتاب تاکید می شود که از بخش خصوصی منظور حضور شرکت های خارجی است.

” رشد و توسعه و رقابت اقتصادی بدون همکاری با قدرتهای بزرگ اقتصادی امکان پذیر نیست.  … هر اندازه که با قدرتهای بزرگ، مشکل سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گیرد و بهره برداری محدود خواهد بود. ” (ص ۱۰۷)

“رشد و توسعه و رقابت اقتصادی بدون همکاری با قدرتهای بزرگ اقتصادی امکان پذیر نیست.  … هر اندازه که با قدرتهای بزرگ، مشکل سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گیرد و بهره برداری محدود خواهد بود. ” (ص ۱۰۷)

نبویان : منظور سریع القلم از کشورهای خارجی کدام است ؟ به گفته خود وی آنگونه که در این کتاب امده است :”مسلم است که منظور از خارجیها نیز بنگلادش، کنیا، یونان، سنگاپور و روسیه سفید نیست، بلکه ژاپن، انگلستان، آلمان، فرانسه و در مقطعی آمریکاست.”(ص۱۰۵)

نوبیان : نویسنده کتاب در ادامه تاکید می کند ، اگر از آمریکایی ها اموختید،  آن وقت کشور پیشرفت می کند ، اگر نیامورید پیشرفت نخواهید کرد.

نویسنده برای ادعا خود می نویسد : “(ژاپن از امریکا آموخت ، قاجار نیاموخت ) اگر قاجارها مانند میجیها در ژاپن، درک صحیحی از تحولات جهانی داشتند و توان انطباق روندهای جدید با واقعیتهای جامعه را در خود پدید می آوردند و سامان سیاسی و اصل کارآمدی را از نظم دهندگان نوین جهان با آگاهی و اعتماد به نفس می آموختند و به کار می گرفتند، به طور طبیعی هم اکنون ایران یک کشور تمام عیار صنعتی و پیشرفته می بود.” (ص۷۰)

نبویان : حالا سوال اینجاست که  برای پیشرفت غربی ها باید در کشور ما حضور یابند ؟ در ادامه این کتاب تاکید می شود که لازمه این همکاری با آمریکا، آلمان و … این است که آنها در ایران حضور داشته باشند:” اگر اقتصاد ایران خصوصیات رقابتی پیدا کند، خارجیها نیز در صحنه این رقابتها می توانند نقش ایفا کنند و به درجه ای که سطح و حجم این رقابتها افزایش یابد، سطح داد و ستد سیاسی میان بازیگران داخلی اقتصاد و خارجی ارتقاء پیدا خواهد کرد.” (ص۱۰۶)

نبویان : منظور این است که سطح داد و ستد سیاسی ارتقا می یابد ؟ یعنی ابتدا باید آمریکایی ها بیایند در کشور و یعد از ان باید در مجلس شما حضور یابند و …

متن کتاب ” اگر اقتصاد ایران به روی سرمایه گذاری خارجی باز شود و مشروط بر اینکه فضای عمرانی و ساختاری و اداری و تاسیساتی برای این سرمایه گذاری فراهم باشد طبیعی است که با گذشت زمان، حجیم شدن و موثر بودن این حضور خارجی ممکن است تقاضاها و شرایط خود را برای نظام سیاسی و به ویژه مقننه کشور مطرح کند(در ادامه می گوید: ). … مسلم است که منظور از خارجیها نیز بنگلادش، کنیا، یونان، سنگاپور و روسیه سفید نیست، بلکه ژاپن، انگلستان، آلمان، فرانسه و در مقطعی آمریکاست.” (ص۱۰۵)

بخشی از کتاب(که در ذیل می آید ) : ایران باید با نظر آمریکا و ..امور مختلف را نظارت و مدیریت کند…

” حداقل اثرگذاری چنین فرآیندی این است که جمهوری اسلامی باید با شرکای اقتصادی خارجی خود در تنظیم اولویتهای سیاسی کشور مشورت کرده و با نظر آنها امور مختلف را نظارت و مدیریت کند. … هر اندازه که فضای اقتصادی باز شود و یا دامنه آن با هماهنگی شرکتها و دولتهای خارجی باشد، حوزه سیاست و سیاست گذاری کشور نیز باید در معرض تبادل نظر، مشارکت و چانه زنی با خارجیها قرار گیرد. مسلم است که منظور از خارجیها نیز بنگلادش، کنیا، یونان، سنگاپور و روسیه سفید نیست، بلکه ژاپن، انگلستان، آلمان، فرانسه و در مقطعی آمریکاست.”(ص۱۰۵)

بر اساس متن این کتاب :

(۱۴) برای پیشرفت و توسعه باید در شبکه غرب واقع شده و در داخل شبکه غرب عمل کنیم؛

(۱۵) همچنین باید اقتصاد خود را به اقتصاد آنها گره بزنیم، و بدنبال استقلال اقتصادی نباشیم؛

(۱۶) برای پیشرفت و توسعه باید واقع بین، انعطاف پذیر، و غیر احساسی باشیم:

نبویان : این مطالب با اصول قانون اساسی ما می سازگار است؟ قطعا این مطالب بر خلاف اصول استقلال کشور است .

اتفاقا در ادامه کتاب امده است: “قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با نظم موجود جهانی و ماتریس قدرت و ثروت آن نه آنکه اختلافاتی دارد، بلکه در تضاد اصولی است“ (ص۱۲۶))

بر  اساس جمله فوق رئیس جمهوری که قسم خورده مجری قانون اساسی باشد ، مشاوری دارد که قانون اساسی را در تضاد اصولی با نظم جهانی می داند.

در ادامه کتاب آمده : ” در اصل ۱۵۳ می خوانیم که «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.» لفظ سلطه مجددا تکرار شده و در کنار بیگانه قرار می گیرد. به قدری عملکرد غرب در ایران و تعامل ایرانیان با خارجیها منفی بوده که الفاظی مانند خارجی، بیگانه و اجنبی، الفاظی منفی بوده و نوعی فاصله به لحاظ فرهنگی و فکری و سیاسی ایجاد می کند و ممکن است از منظر اصل طهارت در مذهب «نجس» شمرده شود. اصل ۱۵۳ طبعا ارتباط را نفی نمی کند، بلکه سلطه را مردود و ممنوع می شمارد، هرچند که عملیاتی و کمّی کردن لفظ سلطه به خصوص در ثلث سوم قرن بیستم ممکن است با سلطه قرن نوزدهم تفاوت ماهوی نداشته باشد. بیش از نیمی از ثروت و سرمایه موجود در کشور مالزی متعلق به خارجیهاست و مالزیاییها می توانند از به کارگیری آن در مالزی بهره مند شوند. به عبارت دیگر، در یک دادو ستد سیاسی-اقتصادی، مالزیاییها پذیرفته اند که در ازای ورود سرمایه خارجی به نرخ بهتر اشتغال و تولید دست یابند. با روندهای موجود، چین نیز در همین مسیر حرکت می کند.” (ص۹۹)

نبویان : آیا مطالب فوق با روند کار ما می سازد ؟

“بهره‌برداری ایران از وجوه اقتصادی جهانی شدن بدون حل و فصل پارادوکس‌های سیاسی و فرهنگی ایران و جهان امکان‌پذیر نخواهد بود.” (ص۱۶)

نبویان : بر اساس نظر شما، اسلام که با جهانی شدن نمی سازد پس چه باید کرد ؟

تفکر شیعی که عد الت خواهی ملاک اصلی ان است در تضاد با پیشرفت است.

در ادامه کتاب امده است :

“مفروض پایه‌ای این تحقیق این است که تجربه ایران  با غرب در طی دو قرن گذشته عمده‌ترین مانع پیش روی تعامل ایران با جهانی‌شدن است. مفروض دوم تحقیق این است که تا زمانی که خواسته‌های اسلامی جمهوری اسلامی ایران از محیط بین‌المللی خود جنبه حداکثرگرایی داشته باشد، تعارض موجود همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.” (ص۱۶)

نبویان : پس بر اساس نظر آقایان باید از اسلام دست  کشید . “در ادامه همین کتاب تاکید می شود که اسلام ، به ویژه تفکر شیعی کار را بد تر کرده است” :

” واقعیت این است که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات خود قرار دهد، مسلم است که نمی‌تواند با جهانی که بر مبنای سرمایه‌داری، قدرت نظامی صرف و ائتلاف‌های صرفا مبتنی بر قدرت است، همکاری و مناسبات راهبردی برقرار کند. جهان براساس عدالت مدیریت نمی‌شود؛ چه عدالت از نوع سوسیالیستی آن و چه از نوع اخلاقی و دینی آن. “(ص۱۲۴)

میزان و شاقول ارزیابی‌ها و قضاوت‌ها و ارتباطات، قدرت و پول است. بنابراین، اگر فرد و نهادی در اتخاذ تفکر و راهنمای اسلامی بخواهد حداکثرگرا باشد، به طور مسلم با این جهان مشکل پیدا خواهد کرد و به خصوص در تفکر شیعی که عدالت‌خواهی ملاک اصلی آن است، مشکلات به مراتب بیشتر خواهد بود.” (ص۱۲۴-۱۲۵)

نبویان : در ادامه تاکید می شود که جهانی شدن با استقلال نیز در تضاد است :

“هم اکنون سازمان تجارت جهانی ۱۴۶ عضو دارد که بیش از ۹۷ درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند. به رغم درخواست ایران برای مذاکرات اولیه از سال ۱۳۵۷، مخالفت‌های جدی به دلیل تمایلات سیاست خارجی و امنیتی ایران موجب تعویق این مذاکرات شده است. با الحاق به سازمان تجارت جهانی موانع تجارت خارجی ایران کاهش پیدا خواهد کرد. عضویت در سازمان تجارت جهانی، فضای رقابتی اقتصاد کشور را افزایش خواهد داد. علاوه براین، چنین عضویتی باعث تشدید خصوصی‌سازی، رقابتی‌کردن اقتصاد کشور، اصلاح نظام مالیاتی، حذف موانع غیر تعرفه‌ای و تبدیل آنها به تعرفه‌های گمرکی و همین‌طور راه‌اندازی شبکه اطلاع‌رسانی بازرگانی داخلی و خارجی خواهد شد. اما تحقق این اهداف نیازمند جهت‌گیری‌های جدید سیاسی و سیاست خارجی در کشور است.” (ص۱۱۴)

 نوبیان : آقای روحانی این کتاب را خواندید ، پیش گفتار زدید ؟

نبویان : در ادامه این کتاب در پاسخ به این سوال که آیا اشکال دارد که ما فقط اقتصاد غرب را برگزینیم و فرهنگ و اقتصاد ان را بگذاریم برای خودشان امده است :

“ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهانی شدن از یکدیگر قابل تفکیک نیستند.”(ص۱۲۷)

نوبیان : نمی دانم صدای من به رئیس جمهور می رسد یا نه ! آقای روحانی این شخص را می شناسید ؟ این کتاب را خواندید و پیش گفتار زدید ؟ اگر نخواندید واویلاست …؟

“… در تاریخ مبارزات سیاسی و در تعاریف فلسفی پس از انقلاب اسلامی در ایران، نگاه بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان به غرب به واسطه عملکرد منفی غربی‌ها در ایران، مبتنی بر اصل تفکیک‌پذیری بوده است. به عبارت دیگر، برای تضمین مصونیت و دوری جستن از آسیب‌های سیاسی، سیاستمداران ایرانی سعی داشته‌اند مثلث جهانی شدن فوق را تجزیه و با هر زاویه آن مستقل برخورد کنند و روابط اقتصادی را از روابط فرهنگی و سیاسی آن جدا سازند. این در حالی است که تفکیک‌سازی اصول جهانی شدن از یکدیگر از یک طرف منجر به ناکارآمدی می‌شود و از طرف دیگر، در ایجاد ارتباط و گسترش روابط با کانون‌های اصلی جهانی شدن اصطکاک به وجود می‌آورد و در نهایت بهره‌برداری از فرآیندهای جهانی شدن را محدود می‌کند.”(ص۲۳)

“جمهوری اسلامی ایران در روابط بین‌المللی خود اغلب اصل تفکیک‌پذیری ارتباطات را إعمال کرده و روابط سیاسی، فرهنگی، تجاری، نفتی و اقتصادی را از یکدیگر جدا کرده است.” (ص۱۰۱

مشاور رئیس جمهور : مدیران کشور باید از طبقه ثروت مندان بوده و خارج رفته باشند…

نبوبان : جالب اینجاست که از دید آقایان ، اسلام شده است مشکل ، استقلال شده مشکل ، مذهب تشیع شده مانع پیشرفت.

انبویان : ین آقای فارغ التحصیل از امریکا در ادامه مدیریت امام (ره) و نائب ان را مانع اصلی پیشرف دانسته و اورده است : “رجال جمهوری اسلامی از بومی‌ترین و محلی‌ترین اقشار اجتماعی ایران بوده‌اند. اشراف، سرمایه‌داران، صاحبان صنایع، بانکداران، مالکین بزرگ و زمین‌داران جزء رجال سیاسی اوائل انقلاب اسلامی نبودند. به تعبیر متخصصین اقتصاد سیاسی، رجال ایران بین‌الملل‌گرا نبودند و به جز آیت‌الله بهشتی و تا اندازه‌ای آیت‌الله رفسنجانی و حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی، عموم رجال سیاسی پس از انقلاب ایران، اطلاعات و بینش گسترده‌ای از جهان و مسائل آن نداشتند. اگر فقط به زندگی دوره جوانی و میان سالی ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی بسنده کنیم، خواهیم دید که مشاهدات او در این سنین از ژاپن و نحوه قدرتمندشدن آن کشور چه نقش مهمی در شکل‌گیری افکار سیاسی و اقتصادی او و مدیریت سیاسی وی به عنوان نخست وزیر داشته است.

در ایرانی که همیشه دولتمردان نقش تعیین‌کننده داشته‌اند، درجه اطلاعات و گستره مشاهدات آنها می‌توانسته بسیار اثرگذار باشد…(ص ۱۰۸) … به جز مرحوم دکتر بهشتی که هفت سال در آلمان زندگی کرده و به اروپا و آمریکا سفر کرده بود، هیچ یک از رجال اصلی انقلاب تجربه و مشاهدات جهانی نداشتند. بنابراین، نمی‌توان انتظار داشت که در اوج وقایع انقلابی و تفکرات انقلابی، رجال ایران می‌توانستند بین‌الملل‌گرا باشند. “(ص۱۰۸-۱۰۹)

“ماهیت انقلاب ۱۳۵۷ ضدغربی و ضدخارجی و ضدحضور خارجی در ایران بود.” (ص۱۰۹)

نبویان : قوم بنی اسرائیل هم در اعتراض به پیامبر می گفتند ؟ او که سرمایه دار نیست…

در ابتدای کتاب تحت عنوان “تقدیم به سیاستمداران آینده ایرانی” – و به عبارت دیگر، سیاستمدار مطلوب – آورده است:

تقدیم به سیاستمداران آینده ایرانی که … برای هنر، موسیقی و شمع وقت می‌گذارند، … ظرفیت روانی یک ربع نگاه کردن به یک گل را دارند، تسلط آنها به یک زبان زنده دنیا مانند فارسی آنهاست، سخن، رفتار و واکنش‌های آنان باتعادل گره خورده است.

در ادامه کتاب نوشته اند  :” اسلامی است و به گونه‌ای است که با ایدئولوژی آمریکا، غرب، حکومت‌های دست‌نشانده عرب، اسرائیل و گرایش‌های کاپیتالیستی در تقابل است و داعیه‌دار نظم جدیدی است، در حالی که در نکات قبل بیان گردید که بدون همکاری با آمریکا نمی‌توان به رشد و توسعه دست یافت. درواقع، ماهیت انقلاب اسلامی ایران  ضد حضور و سلطه خارجی در ایران است، یعنی اصل انقلاب اسلامی ایران ریشه اساسی مشکل است چون راه توسعه و پیشرفت کشور حضور خارجی‌ها در ایران و رابطه با غرب است در حالی که ماهیت انقلاب اسلامی ضد آن است، پس ماهیت انقلاب اسلامی ضد پیشرفت و توسعه کشور است. لازمه این کلام آن است که تا این مشکل برطرف نشود ایران پیشرفت نخواهد کرد، یعنی راه پیشرفت کشور از بین بردن انقلاب اسلامی ایران است.

با تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، این ویژگی‌های رفتاری به صورت نهادینه و قانونی در سیاست خارجی کشور در آمد.؟ (ص۹۵)

در این کتاب در خصوص ایراد اصلی ویژگی های رفتاری انقلاب آمده است :

“تسلط امنیتی و نظامی آمریکا بر کشورهای مسلمان وسیع تر شد و رژیم صدام به ایران حمله نظامی کرد. مجموعه غرب، حکومت‌های عرب، اسرائیل و حتی به طور غیرمستقیم‌تری شوروی نسبت به انقلاب اسلامی، سیاست‌ها و آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران موضع گرفته و در تضعیف و تخریب آن کوشش‌های فراوانی را آغاز کردند. در نتیجه، جمهوری اسلامی ایران از دو منبع اپوزیسیون ایرانی داخل و خارج از یک طرف و نیروهای عظیم در خارج وارد نزاع و جنگ گسترده‌ای شد.”(ص۹۵-۹۶)

هر چند با گذشت زمان، روابط ایران با بسیاری از همسایگان تعدیل شد ولی مرکز ثقل تقابل فکری، ایدئولوژیک و سیاسی-امنیتی آن یعنی اسرائیل و موجودیت و سیاست‌های آن همچنان باقی مانده است. نگرانی، تهدیدها و تقابل با مخالفان، وقت، انرژی و منابع قابل توجهی از جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داده است.” (ص۹۶)

نبویان : جالب است که در خصوص شعار استقلال ملت ایران هم انتقادات زیادی دارند :

نه بدنبال استقلال اقتصادی باشد:

در فرآیندهای جهانی شدن، اصل بر اقتصاد است و بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها در مسائل اقتصادی متمرکز است و نکته مهم تر دوم اینکه اگر کشور میان پایه و در حال توسعه‌ای تصمیم گرفت در این فرآیند وارد شود باید به دنبالاستقلال اقتصادی نباشد، بلکه اقتصاد خود را در معرض تار و پود اقتصاد جهانی به خصوص غرب قرار دهد. (ص۱۰۶)

نبویان : در ادامه کتاب توضیح می دهد که فقط منظور استقلال اقتصادی نیست : جمهوری اسلامی با یک پارادوکس مهم رو به روست، از یک طرف می خواهد رشد و پیشرفت کند و از طرف دیگر در پی حفظ استقلال سیاسی و همین طور عدالت در بیرون از مرزهای کشور است. در واقع، ریشه پارادوکس در نوع نگاه به خود و نظام بین المللی است.”(ص۱۱۱)

“جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت باید پارادوکس خود را با غرب حل کند.” (ص۱۲۷)

بر اساس جملات فوق : اگر مردم دنیا و مردم فلسطین و یا مسلمین دیگر کشورها را تکه تکه هم کردند به ما ربطی ندارد. “شعار نه غزه نه لبنان ریشه در همین تفکر فوق دارد.”

در واقع: ” هر اندازه که با قدرتهای بزرگ، مشکل سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، روابط اقتصادی نیز تحت الشعاع قرار می گیرد و بهره برداری محدود خواهد بود.” (ص ۱۰۶)

اولویت داشتن مبارزه با قدرتهای بزرگ، براندازی حکومتهای وابسته در خاورمیانه، آزادی فلسطین، حمایت از شیعیان و مبارزه با مخالفین داخلی، رشد و توسعه اقتصادی را در حد رفع نیازهای عمومی از طریق فروش نفت تقلیل داده است.” (ص۱۱۳)

نبویان : مسئولین مذاکره کننده (آقای عراقچی) به ما می گفتند : یا باید مقاومت کنیم ، یا تعامل کنیم  و اکنون نظام رسیده است به تعامل…

یکی از دوستان در پاسخ گفت : تعامل یعنی چه ؟ وقتی شخص رهبری از مقاومت سخن می گویند ، شما چگونه به این نتیجه رسیده اید که نظام به تقابل رسیده است ؟

حالا به معنای تعامل در کتاب ذیل توجه کنید: “پارادوکس تقابل- تعامل با محیط بین‌المللی، سیاست‌گذاری‌های مختلفی را در پی خواهد داشت و بر مسائل اجتماعی، فرهنگی، هنری، آموزشی و اقتصادی اثرات مستقیمی برجای خواهد نهاد.

جمهوری اسلامی می خواهد خصوصی سازی اقتصادی کند که به تعامل و هماهنگی و سازگاری با بانک‌های خصوصی و شرکت‌های چند ملیتی و سرمایه فن‌آوری آنها نیاز دارد و در عین حال می‌خواهد با سیاست خارجی دولت‌هایی که این شرکت‌ها از آنها برخاسته‌اند تعارض داشته باشد. به عبارت دیگر، هم می‌خواهد از امکانات موجود جهانی بهره‌برداری کند و هم سیاست خارجی ایدئولوژیک داشته باشد و نظم موجود جهان و ساختار غربی-استکباری آن را زیر سوال ببرد. جمهوری اسلامی می‌خواهد هم عضو گات و سازمان تجارت جهانی شود که قاعده‌سازان روابط اقتصادی جهان هستند و تحت‌الشعاع منافع غرب و به خصوص هفت کشور صنعتی هستند و در عین حال با همان هفت کشور صنعتی در تعارضات سیاسی و فلسفی، حالت تقابلی داشته باشد.”(ص۱۱۲)

نبویان : می گویند : نمی شود که استکبار را زیر سوال برد و پیشرفت هم کرد.

حال جای این سوال است که:  ما در ماهاوره و موشک چقدر پیشرفت کردیم در نانو و  دیگر فناوری ها چقدر پیشرفت کردیم ؟ آیا از امام و انقلاب و اسلام و مذهب تشیع دست کشیده و با کمک امریکا این پیشرفت ها را انجام دادیم؟

جمع بندی این کتاب از عواملی که به پیشرفت ایران کمک می کند:

  1. ملحق شدن در فرآیند جهانی شدن و نظم نوین طراحی شده از سوی آمریکا، آلمان و فرانسه،
  2. خصوصی سازی اقتصاد
  3. وارد کردن و دخالت دادن شرکت‌های خارجی غربی در ایران،
  4. همکاری با قدرت‌ها به ویژه آمریکا،
  5. د دخالت کردن غربی‌ها در سیاست‌گذاری کشور ایران در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و نیز دخالت دادن آنها در قوه مقننه،
  6. کار کردن در درون شبکه غرب و پذیرش فرهنگ، سیاست و اقتصاد آمریکا، آلمان و فرانسه،
  7. مدیریت کشور باید در دست افرادی باشد که از طبقه اشراف، صاحبان کارخانه، صاحبان سرمایه، دارای سابقه زندگی در غرب بوده و واجد اطلاعات وسیع جهانی و بین‌الملل‌گرا باشند.

عوامل مانع پیشرفت:

۱- مکتب اسلام به ویژه اندیشه‌های شیعی

۲- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

۳ – اصول انقلاب اسلامی

۴- ماهیت، اهداف و آرمان‌های جمهوری اسلامی

۵- عدالت‌طلبی جمهوری اسلامی ایران در بیرون مرزها

۶- استقلال‌طلبی اقتصادی و سیاسی

۶- مقابله با سیاست‌های کشورهای استکباری به ویژه آمریکا

۷- انتقاد و مورد سوال قرار دادن مبانی فلسفی غرب

۸- تفکیک میان اقتصاد غرب با فرهنگ و سیاست غرب به ویژه آمریکا

۹- مدیریت افرادی از اقشار پایین جامعه مانند امام خمینی ره و مقام معظم رهبری

نوبیان : متاسفانه این آقا امروز مشاور رئیس جمهور ما شده است.

رئیس جمهور در پیشگفتار این کتاب خطاب نویسنده نوشته است :

تحقیق حاضر که توسط دانشمند گرانمایه دکتر محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه و محقق توانمند همکار در مرکز تحقیقات به انجام رسیده است، سعی کرده است ضمن پاسخ دادن به حساسیت‌های هویتی و فهم روندهای تاریخی –سیاسی نظام اجتماعی و اقتصادی ما، رویکردی را در میان رویکردهای دیگر برای بحث و گفت‌وگو و تسهیل تعامل فکری میان نخبگان سیاسی و نخبگان دانشگاهی فراهم آورد. امید است این اهتمام مرکز تحقیقات استراتژیک برای فهم بهتر پدیده‌های جهانی و ارائه ی راه‌حل در مسائل چالشی، مورد توجه محققان و سیاستمداران و تصمیم گیرندگان کشور قرار گیرد.

حسن روحانی، قائم مقام مرکز تحقیقات استراتژیک، تیرماه ۱۳۸۴»

نوبیان :مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مصلحت دانسته کتابی را منتشر کند که در آن امده است : برای پیشرفت کشور دست از نظام و انقلاب و امام و .. بکشیم.

تلخ تر از همه این است که آقای سریع القلم امروز مشاور رئیس جمهور ماست …

فایل صوتی سخنان فوق در “ره به ری” موجود است/.

ادامه دارد/.ان شالله.(+)(*)

"Our President, analytical news site"