بحث مهدویت صرفاً یک بحث مذهبی _ اخلاقی ( به معنای پیش گفته ) و دارای آثار و تبعات صرفاً اخلاقی در جامعه نیست ؛ بلکه : " مهدویت همه ماجرای هستی است !"/آفرینش این جهان با این همه عظمت ، زمانی عاقلانه است که ... این جهان بزرگ به شکلی تمام وکمال مورد بهره برداری انسان آن هم در بالاترین افقهای هستی قرارگیرد... واین راه بزرگ جزبا مدیریت بزرگ انسان کامل میسر نیست .

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مهندس اسفندیار رحیم مشایی در همایش "مهدویت و مدیریت جهانی" به بررسی مدیریت جهانی حضرت صاحب الزمان و تحقق فلسفه هستی با ظهور آن حضرت می پردازد که متن این سخنرانی ذیلاً تقدیم می گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم
« اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من انصاره واعوانه و المستشهدین بین یدیه والفائزین بلقائه الشریف »
موضوع بحث که به مناسبت ماه شعبان و میلاد مهدی موعود (عج) انتخاب شده ، مهدویت و مدیریت جهانی است .ابتدا به یک نکته بصورت مبنایی اشاره می کنم :
نخست آنکه تلقی خاصی از مسائل دینی یا مذهبی ازجمله پیامبر ، امام و مهدویت در میان عامه وجود دارد که دامنه بحث و نگاه به این مسائل را بسیار محدود می کند ؛ تلقی این است که " هر موضوع مذهبی یا دینی ، امری کاملا معنوی است و بنابراین خاستگاه ، شاخصه ومؤلفه اش در عالم معناست ، ولی در عالم واقع و زندگی جاری ، جریانی واقعی بنظر نمی رسد ... وبه همین علت دچار این تقسیم بندی اشتباه شده اند که مسائل دینی ومذهبی مربوط به حوزه روح وفکر انسان است وسایر بخشها بعنوان بخشهای غیرمعنوی (ونه ضدمعنوی) جنبه عملیاتی - اجرایی دارند وجریان معمول زندگی هم مجموعه ای از اینهاست ... نتیجه این می شود که وقتی امری ذهنی است طبیعتاً مثل پذیرفتن یک ارزش یا نپذیرفتن آن به انتخاب شماست ولی در صحنه اجرا برای شما خط کشی نمی کند ، شما الزاماً با آن مواجه نمی شوید " اما می خواهم به کسانی که چنین برداشتی دارند عرض کنم که ... بحث مهدویت صرفاً یک بحث مذهبی _ اخلاقی ( به معنای پیش گفته ) و دارای آثار و تبعات صرفاً اخلاقی در جامعه نیست ؛ بلکه : " مهدویت همه ماجرای هستی است !"
براساس آموزه های اسلامی – شیعی ، که البته بسیاری از گرایشهای دینی دیگری هم تاحدودی با این آموزه ها مرتبط و متشابه اند ، این جهان فقط یک نشئه از حیات است ... که انسان در آن یک تولد دارد اما تولد او در این جهان ، تولد همه هستی او نیست ؛ یعنی انسان در این جهان "متولد" می شود نه این که "هست" می شود ، هستی انسان به این جهان تعلق ندارد بلکه پیش از این جهان هست شده است ودر این جهان تنها بخشی از هستی خود را می گذراند آن هم برای یک هدف معین و... ازآنجا که به خدای متعال وتوحید وحکمت او معتقدیم می دانیم که این زندگی دنیایی و تمامی هستی انسان حکیمانه است ... پس عبث وبیهوده نیست ، هدف دارد ، سیر و برنامه وحساب دارد ... اگر اینها را تبیین کنیم همه مسائل حل می شود .
من درجایی گفتم که خدا ، انسان وجهان باهم فهمیده می شوند . شما اگر انسان را نفهمید ، امکان ندارد که خدا را بفهمید . چون معتقدیم هربخش از هستی تجلی خداست ، باید ببینیم چه آفریده ای بیشتر می تواند وجود خدا را متجلی کند ؟ پاسخ " انسان " است ؛ چون ظرفیتش بیشتر است . خدا فرمود : « کُنتُ کَنزاً مَخفیاً فَاَحبَبتُ اَن اُعرَف فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَف » " من گنجی مخفی بودم ( پس دوست داشتم شناخته شوم ) پس مخلوقات را آفریدم تا شناخته شوم . "
پس آفرینش برای شناخته شدن خداست و ازآنجا که انسان آیینه تمام نمای خداوند است ، ماجرای خلقت ، آفرینش آدمی است " انسان خلق می شود تا خدا فهمیده شود " این اصل ماجراست... همه جهان طفیل وجود انسان است ؛ ...هرچقدر که انسان شناخته شود ، خدا شناخته می شود و... هرچقدرجهان بیشتر شناخته شود انسان بیشتر شناخته می شود و... جایگاه خود را پیدا می کند... همه جهان متعلق به انسان است ... نتایج این بحث به مهدویت بسیار ارتباط دارد (چون) این مالکیت باید روزی تحقق و بروز و ظهور پیداکند تا خلقت جهان عبث نباشد ومسلم است که آن روز امروز نیست بلکه آینده ای است که برای ما در تابلوی عصر ظهور امام زمان (عج) ترسیم شده است . امروز مهم این است که بدانیم اگر انسان رشد نکند وکوچک نگه داشته شود ، جهان هم فهمیده نمی شود حال این آدم که نه عظمت خود را می فهمد ونه عظمت عالم را چطور می تواند عظمت خدا را بفهمد؟ شناخت این سه ضلع – خدا ، انسان ، جهان – باهم است ...
مثالی می زنم ، از نورافکنی نور ساطع می شود ، هرچه به سمت منبع نور می روید ، نور درخشانتر وقدرت و انرژی آن بیشتر است …تا می رسیم به لایه هایی که درخشندگی اش به قدری است که می گوییم شبیه منبع اصلی نور است ... درسیر انسان بسوی خدا هم انسانها ودریافتهایشان متفاوتند اما ازیک طیف هستند ، هرچه بسوی خدا بالاتر می رود این موجود بزرگتر می شود ... تا "خود خدا" !
... حال به سراغ " وجود " برویم ، اولین پاره وجود ، اولین هاله وجود ، ... اولین موجود چه کسی می تواند باشد ؟... باید شبیه ترین موجود به خدا باشد ، خدا با آفرینش اولین موجود ، وجود را صادر می کند ... وجودی که علم ، بصیرت ، حکمت ، قدرت وغیره معیارسنجش توانایی های آن است ... و اولین موجودی که خداوند اراده کرد پدیدآورد ، موجودی است که بیشترین بهره را از وجود دارد ... برای همین است که پیامبر(ص) می فرماید :
« اول ما خق الله نوری » " نور من اولین مخلوقی است که خدا آفریده است "؛ البته بین پیامبر ومعصومین دیگر ( ازچهارده معصوم ) تفاوتی وجود ندارد ، چون فرمودند : « کلهم نور واحد ». این حضرات (ع) بسته های اصلی وجودند و مانند خود منبع ، خیره کننده هستند ... هرآنچه درعالم انجام می شود از پرتو وجود خداست و به واسطه پرتو وجود اینهاست ، چون طیف اول وجودند ، یک شباهت اصلی این موجودات برتر این است که خالقند ولی خدا نیستند « لافَرقَ بَینَکَ وبَینَهم اِلا اَنهُم عِبادُکَ و خَلقُکَ » اینها هیچ فرقی باخدا ندارند جز اینکه مخلوق خدایند ... عالم هستی طفیل وجود اینهاست ، آفرینش از اینها آغاز می شود وبا اینها جریان می یابد ، و آنچه مهم است این است که اینها " انسان کامل " اند و من برای شما استدلال کردم که بدون آفرینش انسان کامل ، آفرینش میسر نیست ! ...
حال وقتی بحث امامت و مدیریت انسان کامل بر عالم پیش می آید به خوبی می توان دید که در اینجا مدیریت بسیار فراتر از اداره موجودات صف بندی شده و آفریده شده ازپیش است ، مدیریت اینجا قرین با خالقیت است . این سطح از مدیریت از بالاترین سطح مدیریتی که ما امروز تعریف می کنیم وهمان سطح رهبری است بسیار فراتر است ؛ امامت می گوید این پدیده را من خودم تعریف می کنم ، مختصاتش مثل اقتصاد ، فرهنگ ، اجتماع ، امنیت و... او را فقط رهبری نمی کنم بلکه خود تعریف وخلق می کنم ، او از پرتو وجود من است ، اول می گویم چگونه باشد تا بعد بحث مدیریت و رهبری آن پیش آید ... اینجا دیگر دریافت ناقص ، ضعیف وتک بعدی ( که محدودکننده مدیریت است ) معنا ندارد .
در روایت آمده است : « مَن ماتَ ولَم یَعرِف اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَةً جاهِلیة » یعنی هرکس که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد ، جاهل از دنیا رفته است ، چنین فردی اساسا وارد دایره شناخت هم نشده است ، زیرا جاهلیت یعنی ناشناختگی و ... برداشت مهم این است که اصلا ریشه هستی دریافت نشده است و چون جز از این مسیر خدا دریافت نمی شود ... هیچ چیز دریافت نمی شود ، نه انسان ، نه خدا ونه جهان ، هیچ ضلعی از آن مثلث ...
براساس آنچه گفتیم نتیجه می گیریم که " مهدویت" فقط به معنای انتظار یک آدم زیبا ، خوش فکر ، خوش خلق ، وسیاستمدار نیست ، اینهاهم هست ولی فقط اینها نیست ؛ " مهدویت " انتظار مدیری است که همه جوانب و همه سطوح زمینی وآسمانی را دربردارد ... امام زمان انسان کامل است ، اوست که انسان را و جهان را برای انسان معنا می کند و می گوید : " جهان که متعلق به توست چیست ، تویی که جهان به تو مربوط است کیستی ." و ... برتر از آن این که خدا را به انسان می شناساند وانسان را تا خداشناسی حقیقی و سپس خدایی شدن بالا می برد .
از این رو است که می گوییم هرچند امام زمان فقر ، بدبختی و ظلم را ازبین می برد ، اما این تازه آغاز کار امام است ... وقتی نیازهای اولیه انسان مرتفع می شود تازه به تعادل می رسد و شروع به شکوفاشدن می کند ؛ انسان گرسنه اصلا نمی تواند فکر کند ، انسانی که به او فرصت داده نمی شود تا شکوفا شود ، اصلا کمال برایش معنایی ندارد ؛ اما امام زمان که می آید اول این مشکلات را برطرف می کند ، حکومتهای جور را ازبین می برد ونظام عادل را مستقر می کند ... چرا ؟ ... چرا عدالت تا این اندازه مهم است؟ ... چون درسایه عدالت تازه فرصت برای شکوفایی انسان پدیدمی آید ، درنتیجه می گوییم این اجرای عدالت تازه آغاز وابتدای کار امام است ، این پایین ترین سطوح مدیریت امام است ، امام کسی است که دست انسان را می گیرد و او را تا " خدا " بالامی برد.
نکته مهم دیگر این است که امام که می آید برای آنکه انسان را به اوج برساند ، باخود علم می آورد ... در روایت آمده است « علم 27 حرف است و انسان تا قبل از ظهور امام مهدی (عج) فقط به دو واحد ازآن می رسد »... یعنی ازیک سو برای آنکه انسان به مجموعه کاملی از علوم دست پیداکند ، انسان کامل و مدیریت و راهبری این انسان را می خواهد ... ازسوی دیگر امام از رهگذر توسعه علم انسان را ارتقاء می دهد .
... به نکته اول بحثمان برگردیم که : آفرینش این جهان با این همه عظمت ، زمانی عاقلانه است که ... این جهان بزرگ به شکلی تمام وکمال مورد بهره برداری انسان آن هم در بالاترین افقهای هستی قرارگیرد... واین راه بزرگ جزبا مدیریت بزرگ انسان کامل میسر نیست . والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته

برگرفته از سخنرانی مهندس اسفندیار رحیم مشایی در " همایش مهدویت ومدیریت جهانی "