نامه سرگشاده به هاشمي رفسنجاني

به گزارش واصله در اين نامه آمده است : در حالي که بيش از سه دهه از عمر پربرکت انقلاب اسلامي مي گذرد، طي اين سال‌ها هر از چندگاهي نسيم يا تندبادهايي وزيد که درخت تنومند نظام اسلامي ايران را لرزاند که البته نه تنها آسيبي به اين شجره طيبه نرسيد، بلکه موجب شد برخي برگ‌هاي زرد و شاخه هاي خشکيده و آفت زده ي اين درخت که زيبايي آن را بر هم زده بودند و مانع رشد سريعتر آن شده بودند ريزش کردند و راه انقلاب هموارتر شد.

اما آنچه ناراحت کننده است برخي حرکات و رفتارهاي عناصري است که خود در ريشه دواندن اين انقلاب و نظام نقش به سزايي داشته اند. زندان‌ها رفته اند و هزينه ها پرداخت کرده‌اند.

اوج فتنه هاي دهه اخير که جمع تمامي کينه ها، دشمني ها، توطئه ها، نفاق و دورويي ها بود را در سال قبل شاهد بوديم. جايي‌که به خوبي ماهيت فتنه خيلي سريع آشکار شد. هرچند عده اي هنوز هم از به کار بردن واژه فتنه استنکاف مي کنند.

آزمون بزرگ و ميداني سخت براي سنجش عيار مدعيان در بستر حوادث فتنه 88 شکل گرفت که در آن اکثر خواص نمره ي قبولي نگرفتند و از توده ها (که به زعم آنها بي سواد و به دور از تمدن هستند) عقب ماندند و با اصرار خود در حالي که به خوبي مي دانستند ماجرا از چه قرار است و در کجاي پازل دشمن ايستاده اند خود را از آغوش ملت جدا و به دامان دشمن پرتاب کردند.

بحث افراد معلوم الحالي مثل موسوي خاتمي يا کروبي و... نيست. عملکرد اينها قابل پيش بيني و محرز بود. اما درد ما آنهايي بودند که براي انقلاب خون دل‌ها خورده بودند. براي خميني عزيز بودند و براي سيدناالخامنه اي همسنگر!

صحبتهاي اخير شما در جمع دانشجويان گيلاني ما را بر آن داشت تا چند سوال و نکته را به عرضتان برسانيم.

1- آقاي هاشمي! آيه 14 سوره تغابن را حتما خوانده ايد! نسبت به تاريخ هم از ما بهتر آگاهيد. عبدالله بن زبير موجب شد پدرش در ميدان جمل عليه اميرالمومنين(ع) خروج نمايد در حالي که از ابتدا همراه علي بود. پس مراقب اطرافيان خود باشيد.

2- آقاي هاشمي! قريب يک ميليون رأي خبرگان شما رأي امت حزب الله و متدينين است. نه سبزها و نه حاميان غربزده ي موسوي! بنابراين انتظار مردم اين بود که قدرشناس اين آرا باشيد و به شعار "هاشمي هاشمي سکوت کني خائني" جماعتي که نه تنها به شما رأي ندادند بلکه از اساس مخالف ولايت فقيه، خبرگان و تمام ارکان نظام بودند، اعتنا نکنيد و به آن دلخوش نباشيد.

3- بعد از مواضع شما در نماز جمعه 88 که همراه بود با کلکسيوني از هتک حرمت‌ها عليه فريضه مقدس نماز جمعه توسط جمع اندکي از سبزها که خم به ابروي شما نياورد، چه کساني راضي به خانه برگشتند؟! مواضع شما چه کساني را به تحسين واداشت؟

4- اردوکشي خياباني، هتک حرمت مقدسات ديني، کشتن بسيجيان، اتهام تقلب به نظام، اتهام تجاوز جنسي در زندانهاي نظام، توهين به عاشوراي حسيني(ع)، بيانيه هاي کاملا همسو با آمريکا و رژيم صهيونيستي و... اينها اتفاقاتي بود که فقط يکي از آنها براي جدا شدن راه شما و اتخاذ موضع شفاف نسبت به موسوي و مناففقين همراهش کافي بود! اما امروز شما نه تنها مرزها و خطوط خود را همچنان با اين فرقه ي منحرف روشن نکرده ايد، حتي شنيده شده که موسوي که رأس اين فتنه بوده و ابزار اصلي براندازي نظام شده بود را به جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز دعوت نموده ايد! چه بگوييم که جز حسرت و حيرت کار ديگري نمي توان کرد!

5- اتفاقات اخير همچون مسأله دانشگاه آزاد تاريکتر از آن اتفاقات جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام در آن شنبه ننگين، علامتهاي سوال جديدي در ذهن ما ايجاد کرده است.