شاید در نگاهی با وسعت بیشتر باید گفت جبهه فرهنگی انقلاب، هنوز خاکریز خود را در جبهه نبرد کشور در عرصه جهاد اقتصادی درست پیدا نکرده است. این نوشتار در صدد پاسخگویی به آن دسته از فعالین فرهنگی است که اهمیت و ضرورت حضور خود در جبهه جهاد اقتصادی را یافته اند اما هنوز در اولویت بندی و اینکه حیطه تخصص و فعالیت آن ها در کدام جناح و دسته این لشگر می تواند مفید واقع شود، تردید دارند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ بیش از سه سال از مطرح شدن کلید واژه اقتصاد مقاومتی از جانب امام خامنه‌ای برای  طرح دیدگاه های ایشان درباره اولویت های امروز اقتصاد کشور می گذرد و البته این به این معنا نیست که این دیدگاه قبلا از جانب ایشان مطرح نشده بود، چه بسا که می توان ادعا نمود که معظم له اولین بار این مفهوم را در بیاناتشان تنها 10روز پس از انتخاب توسط مجلس خبرگان به جایگاه رهبری و در مراسم بیعت نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح کرده بودند و در نخستین روز سال 1386 نیز مساله معطوف شدن دشمنان بر روی اقتصاد را تاکید فرمودند. پس از آن هم نامگذاری سالها با عناوین مربوط به حوزه اقتصاد (یا با نگاه دقیق تر ، فرهنگ اقتصاد) این مساله را خاطر نشان می کرد تا جایی که ایشان در نوروز سال 1390 صراحتا اقتصاد را اولویت مسائل کشور در دوره جاری عنوان فرمودند اما نکته مهم، تاکید بر همه فهمی در طرح این کلید واژه بود .
با وجود این متاسفانه تاکنون اقتصاد مقاومتی نه در عرصه ی اجرایی کشور و نه در بین آحاد مردم آنطور که باید ترویج پیدا نکرده است. در نگاه اول میتوان با شانه بالاانداختن تمام تقصیرات را متوجه مدیران دولت های گذشته یا نهایتا اقتصاددانان کشور کرد و جامعه فعالین فرهنگی را از قصور مبرا دانست اما با اندکی تامل در زمان، مخاطبین حاضر در جلسات و نوع طرح مباحث در کلام رهبری می توان به این نکته پی برد که ایشان در کنار توجه به مسئولین، گفتمان سازی و اقناع افکار عمومی را نیز از نظر دور نداشته اند.

شاید در نگاهی با وسعت بیشتر باید گفت جبهه فرهنگی انقلاب، هنوز خاکریز خود را در جبهه نبرد کشور در عرصه جهاد اقتصادی درست پیدا نکرده  است.
این نوشتار در صدد پاسخگویی به آن دسته از فعالین فرهنگی است که اهمیت و ضرورت حضور خود در جبهه جهاد اقتصادی را یافته اند اما هنوز در اولویت بندی و اینکه حیطه تخصص و فعالیت آن ها در کدام جناح و دسته این لشگر می تواند مفید واقع شود، تردید دارند.
در چشم انداز میان مدت جریان یافتن اقتصاد کشور بر مدار اقتصاد مقاومتی، می توان ماموریت جبهه ی فرهنگی انقلاب را ایجاد باور عمومی به ضرورت اقتصاد مقاومتی، به عنوان تنها راه پیشرفت کشور دانست و پنج گام را به عنوان مراحل تکمیل این ماموریت مطرح کرد.
البته لازم به ذکر است که گام اول به عنوان لازمه ضروری ورود به گام نهایی و گام دوم تا چهارم به عنوان مقدمه تبیین اساسی و بهتر گام پنجم موکدا توصیه می شود، اما در صورت اصرار برای ورود به عرصه اقتصادی تر بحث یا تصور انجام سه گام میانی در سالهای گذشته می توان مستقیما وارد گام پنجم شد اما این مساله واجب کفایی بودن این گام ها را در مجموعه جبهه فرهنگی انقلاب از بین نمی برد.

گام اول :  درک ضرورت و تسلط نسبی به بحث در خود مجموعه ای که مایل به فعالیت در این عرصه هستند

برای تحقق این گام که لازمه ورود به فعالیت فرهنگی در هر حوزه دیگری هم می باشد، مطالعه بیانات حضرت آقا و برگزاری دوره های آموزشی فشرده و کوتاه مدت راجع به مفاهیم مربوط به اقتصاد مقاومتی می تواند راهگشا و چاره ساز باشد که حتی الامکان از ترویج آموزه های نادرست و بدون اولویت و همین طور بی انگیزگی در گروه جلوگیری شود.

گام دوم :  اثبات این گزاره که "دشمنی های موجود، با ذات نظام و همیشگی است" در بین آحاد جامعه

برای ترویج و یا فراگیری مفهوم اقتصاد مقاومتی ابتدا باید ضرورت چرایی و مقاومت و مفهوم مقاومت صحیح را ترویج کرد. کار در این گام در چند سطح پیش روی فعالان قرار دارد.
 
الف) نشان دادن تقابل ماهوی اندیشه های بنیادی نظام اسلامی و نظام های متکبر غربی با بیان و مقایسه این اندیشه ها در موضوعات مختلفی مانند انسان، حکومت و ...

ب) یادآوری جنایت های دشمنان در حق کشور ما قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی تاکنون و نیز جنایات آنها در حق کشورهای دیگر.
آمریکا، رژیم صهیونستی و کشورهای اروپایی مثال های خوبی برای این مدعا هستند.

ج) شفاف سازی پروپاگاندای غرب علیه ما در موضوعاتی چون حقوق بشر، انرژی هسته ای و...

د)انتقال بدون واسطه تفکرات و نظرات رهبران نظام سلطه درباره ایران و اسلام

 گام سوم :  شکستن باور برخی مردم کشورمان راجع به ایده آل بودن نظام اقتصادی غرب و تمایل به وابستگی و یا الگوگیری از آنها

برخی از مردم کشور مان به تصور اینکه اقتصاد غرب در حالت ایده آل است و ما هم می توانیم با ارتباط با کشور های غربی یا وابسته کردن اقتصاد کشور به اقتصاد غرب مسیر پیشرفت را دنبال کنیم، به جای مطالبه اقتصاد مقاومتی، مطالبه ارتباط، وابستگی یا الگو گرفتن از آنها را دارند.
باید این باور را با نشان دادن درست و تحلیلی بحران های اقتصادی موجود در آمریکا و اروپا و وضعیت حبابی اقتصادهای جنوب شرقی آسیا و کشورهای حوزه خلیج فارس و علی الخصوص تحلیل اقتصاد ایران قبل از انقلاب ، شکست و در این مسیر از نظرات نخبگان و مردم خود کشورهای غربی و کشورهای وابسته بهره جست.
بحث مهم دیگر در این مرحله بیان اثرات وابستگی اقتصادی یا پیاده سازی الگوهای غربی در کشور در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.


گام چهارم :  تلاش برای تقویت خودباوری و همبستگی ملی

پس از مرحله سلبی نشان دادن عمق دشمنی و در عین حال ناتوانی دشمنان نوبت به شروع مرحله ایجابی با تلاش برای تقویت خودباوری و همبستگی ملی می رسد.
در این گام فرصت ها و قوت های کشور در زمینه های مختلف مطرح می شود تا فضای امید در کشور پررنگ تر شود. نشان دادن تجربه های موفق کشور در زمینه های مختلف مثل علم و فناوری، خودکفایی ها، دور زدن تحریم های جاری، مثال های موفقیت بخش هایی از اقتصاد در دوره دفاع مقدس و بیان مستدل استحکام نسبی اقتصاد ما در مقابل بیش از سه دهه کارشکنی دشمنان(در مقایسه با کشورهای هم ردیف ما که مشمول تحریم نشده اند) می تواند باور توانایی نظام برای عبور از شرایط فعلی را تقویت کند.
مساله ی مهم دیگری هم که وجود دارد، تلاش برای تقویت عوامل همبستگی ملت و کاهش عوامل غیرحقیقی تفرقه میان مردم از جمله مواردی مثل قومیت، سلیقه سیاسی و عوامل فرهنگی غیر دینی می باشد.

گام پنجم :  بالا بردن فهم عموم جامعه نسبت به واقعیت های اقتصاد کشور

گام نهایی که شاید عملا آن را بتوان گام تبیین اقتصاد مقاومتی نامید، فشرده ترین و پرکارترین گام از بین 5 گام مطرح شده است، زیرا گام های قبل در گذشته تا حدی انجام گرفته اند و نیازی به از نقطه صفر شروع کردن آنها نیست و فقط باید فعالیت های گذشته را آسیب شناسی کرده و محتواها را تکمیل و در قالب های هدفمندتر، خلاصه تر، جذاب تر و قابل فهم عموم عرضه کرد؛ اما در این گام تقریبا فعالیت در خور توجهی انجام نشده است.
ابتدا باید مشکلات اقتصادی موجود کشور و عمق واقعی هریک را به صورت صحیح به مردم شناساند(مشکلاتی مانند تحریم، تورم، اشتغال، فساد اقتصادی و...)، سپس مفاهیم اولیه اقتصادی( مانند تورم، رشد اقتصادی، کارآفرینی و...) را به مردم آموخت و پس از آن به ارائه راهکارهای مشکلات در قالب"اقتصاد مقاومتی" پرداخت که به دو دسته وظایف مردم و وظایف حاکمیت تقسیم می شود.
به عنوان وظایف دولت ( یا به عبارت بهتر حاکمیت) با بهره گرفتن از بیانات حضرت آقا در مورد الزامات اقتصاد مقاومتی، می توان حدود 20 وظیفه (از جمله کاهش وابستگی به نفت، مردمی کردن اقتصاد، مبارزه با قاچاق کالا و...) تعریف کرد و در حوزه وظایف مردم نیز می توان به استفاده از تولیدات داخلی، مدیریت مصرف، بالا بردن دانش اقتصادی، یادگیری احکام و اخلاق اقتصادی، تقویت فرهنگ کار و تولید و ... اشاره کرد که توضیح اهمیت ، مشکلات در زمینه پیاده سازی آنها و راهکارها مقالات مخصوص و مفصل تری را می طلبد.
ارائه راهکارهای ساده و کوتاه مدت برای بهبود وضعیت اقتصادی یک خانواده مثل راه های شروع مشاغل خانگی ،راه اندازی تعاونی های روستایی و... می تواند مشوق خوبی برای همراه کردن مردم در طول این گام باشد.
پس از این اقدامات می شود به بحث های عمیق تری مثل ترویج اندیشه های اقتصادی حضرت امام و مقام معظم رهبری، تشویق مردم به مطالبه گری از دولت (برای تحقق وظایفی که در قالب الزامات به آن پرداخته شد و همینطور حرکت به سمت اسلامی کردن اقتصاد) و در نهایت تبیین گفتمان های اقتصادی موجود در جامعه پرداخت.

« وقتى مي گوئيم آرمان، ذهن ما به يك امر غير قابل تعريفِ دور از دسترسى نرود؛ آرمان يعنى اين ها، اين ها همه آرمانهايند؛ البته در درجات مختلف.
مجموعه‌ى اين خواسته‌ها و هدف ها، منظومه‌ى آرمانى اسلام را تشكيل مي دهد. شما براى هر كدام از اين ها كه تلاش كنيد، تلاش براى آرمان ها كرده‌ايد. آن مجموعه‌اى كه فرض كنيم در راه اقتصاد مقاومتى كار مي كند، يا آن مجموعه‌اى كه در زمينه‌ى گسترش فرهنگ انقلابى و اسلامى در دنياى اسلام تلاش مي كند، اينها همه دارند كار آرمانى مي كنند. »
(بيانات در ديدار دانشجويان‌1392/05/06)

لازم به ذکر است بیان تخصصی و عمیق تر گام های چهارم و پنجم ، همراه با ذکر مثال های عملیاتی و استفاده از ابزارهای مختلف فرهنگی در مقاله های جداگانه ای پرداخته شده است...

  وحید عزیزی؛ پژوهشگر حوزه فرهنگ اقتصاد