حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری در خاطرات خود به انتخابات مجلس پنجم و هزینه‌های کلان کارگزاران سازندگی در این انتخابات اشاره کرده و از منابع مالی نامشروع کارگزاران سازندگی سخن گفته است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از مشرق، در خاطرات حجت‌الاسلام علی اکبر ناطق نوری آمده است: در جامعه روحانیت در رابطه با مجلس پنجم، قبلاً کار کارشناسی انجام و لیست هم تهیه شده بود. همچنین قرار شد در شورای مرکزی جامعه روحانیت، رای‌گیری مخفی یا علنی هم برای انتخاب عده‌ای انجام شود. تا اینکه مطرح شد جریان‌های دیگری هم هستند و می‌خواهند لیست بدهند. استنباط من این است که- ظاهراً با آقای هاشمی- صحبت کرده بودند و تصمیم داشتند که یک تشکیلاتی راه بیندازند و فقط به دنبال بهانه بودند که توجیهی برای تشکیلاتشان بیابند. آقای هاشمی گفتند:‌«یک عده‌ای هستند که خواست‌هایی دارند و اگر شما به خواسته‌هایشان عمل کنید، آنها لیست نخواهند داد.

در غیر این صورت، آنها اقدام به تهیه لیست می‌کنند.» خواسته آنها این بود که حداقل پنج نفر از افرادی را که معرفی می‌کنند ما در لیست خودمان قرار دهیم. واقعیت این است که قبل از برنامه‌ها ردیف بود و آنها هم کسانی را پیشنهاد داده بودند که ما نمی‌توانستیم همه را به راحتی قبول کنیم. آقای هاشمی ادامه دادند: «آقایان امامی‌جمارانی، توسلی، محمدعلی انصاری، محجوب و یک نفر دیگر که بعداً گفتند عبدالله نوری» ابتدا اعضای جامعه این اسامی را نپذیرفتند و بیان کردند که بعضی از اینها از مجمع روحانیون هستند، مگر آنها کسی از ما را در لیستشان می‌گذارند، ولی در عین حال می‌گفتیم اگر هم قرار شد اینها بیایند، یک هماهنگی می‌شود و جریانی به وجود نمی‌آید. به دنبال این رفتیم که ببینیم جریان چیست؟ خودم به آقای امامی‌جمارانی تلفن کردم. ایشان گفت:‌«من اصلاً کاندید نیستم و نمی‌خواهم به مجلس بیایم؛ آقای توسلی و آقای انصاری هم همینطور.

وی ادامه می‌دهد: بنابراین معلوم شد که اصلاً موضوع چیز دیگری بوده و آن بحث کارگزاران بود که آقای هاشمی آنها را مطرح کرده بود... یقیناً در مورد این جریان قبلاً برنامه‌ریزی و مطالعه شده بود زیرا یک حزب به این زودی تشکیل نمی‌شود و نمی‌تواند به این سرعت آن‌چنان سریع وارد میدان شود و تبلیغات گسترده‌ای راه بیندازد. آقای هاشمی در یک مقطعی، به من گفتند:‌«فائزه- دختر ایشان- را هم در لیست بگذارید». من گفتم اصلاً جامعه روحانیت با این تفکر نمی‌سازد.

وقتی کارگزاران سازندگی اعلام موجودیت کرد، مقام معظم رهبری یک برخوردی با آنها کرد و فرمود:‌«آنهایی که وزیر هستند و مسئولیت دارند نمی‌توانند در این تشکیلات باشند»، لذا چند وزیر که در لیست کارگزاران بودند، کنار رفتند و دیگران که ماندند وزیر نبودند، بلکه افرادی همانند مرحوم نوربخش رئيس بانک مرکزی، آقای کرباسچی شهردار تهران و آقای محمدعلی نجفی که آن موقع در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد، بودند.

کارگزاران بدین نحو تشکیل و مدتی بعد هم وارد میدان تخریب شدند. حداقل تخریب آنها این بود که با حجم پول زیاد، روزنامه «بهمن» را راه انداختند که آقای مهاجرانی در آن حرف‌ها و حملاتی علیه من داشتند. از جمله اینکه مطلبی را با عنوان «آرزو خواهی لیک اندازه خواه» در ارتباط با من نوشته بودند.

ناطق آنگاه ادامه می‌دهد: اگر کسی از کارگزاران می‌پرسید که شما از کجا پول می‌آورید، می‌گفتند: «ما با صنعت و صنایع ارتباط داریم، مراکز تولید به ما می‌دهند»؛ بنابراین آنهایی که از مرکز تجارت پول می‌گیرند، مشروع نیستند، اما از جای دیگر مشروع است؟! که البته لیست آن شرکت‌هایی که اینها پول گرفتند و خودشان هم نوشتند را من دارم. آقای کرباسچی لیست آن شرکت‌هایی که برای انتخابات از آنها پول گرفته بود را بنا به دستور رهبری به ایشان دادند. ما نیز لیست مالی خودمان را به ایشان دادیم. من مسئول کلی بودم و خودم در دریافت پول دخالت نمی‌کردم، اما کارهای مقدماتی و پیگیری آنها را خودم انجام می‌دادم. از لحاظ منبع مالی، ما نه کارخانه داریم نه تجارت، نه واسطه کاری نه رانت‌خواری، ناچار بودیم از همین آدم‌های متدین که هم فکر ما هستند، پول بگیریم؛ البته آنها هم حاضر بودند برای تفکرشان پول خرج کنند.

وقتی کارگزاران وارد شدند، با حجم عظیمی از تبلیغات، جامعه روحانیت را بایکوت کردند. دوستان ما می‌گفتند: «شما چطور تبلیغات ندارید»، می‌گفتیم: «داریم، ولی اینقدر تبلیغات آن طرف زیاد است که نمی‌توانیم خود را نشان دهیم.» با این کیفیت، در انتخابات مجلس پنجم، خانم فائزه هاشمی وارد صحنه شدند که رای بالایی هم آورد. البته حرف‌های خود او هم رای‌آور بود، در مجلس پنجم رای اول تهران از من بود، اما بعضی‌ها قایل به آن بودند که رای اول برای خانم فائزه هاشمی بوده است.