همانا می‌بینم که شما در راحت طلبی و خوشگذرانی فرو رفته اید. وشما دور کردید آنکه را که سزاوار به امر ونهی بود( بسط یعنی امر و قبض یعنی نهی) یعنی شما کسی را که توانایی حکومت اسلامی داشت و آشنا به موازین اسلام و احکام الهی بود و از طرف خدا منصوب شده بود را از صحنه دور کردید. شما با راحت طلبی خلوت کردید و نجات دادید خودتان را از تنگی و مضیقه به سوی وسعت و آسایش و راحتی.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ حضرت زهرا(س) در خطبه فدک پس ازحمد الهی، اصول اعتقادات و آثار برخی از معارف و احکام را برشمردند و آن عهد و بقیه الهی که نزد مردم به امانت نهاده شده بود را یادآوری کردند. بعد با کلامی انتقادی به ماجرای سقیفه و غصب خلافت و انحراف اسلام از مسیر حقیقی آن پرداختند. سپس به دادخواهی درباره فدک پرداخته و با بیان آیاتی از قرآن کریم سخنان جعلی غاصبان فدک را رسوا می‌سازند. در ادامه امید حضرت زهرا(س) به یاری انصار و اتمام حجت ایشان با آنها آورده می شود؛
اعتراض به سکوت انصار
ثُمَّ رَمَت بِطَرفِها نَحوَ الاَنصارِ، فَقالَت: يا مَعْشَرَ الفِتیَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَصَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَميزَةُ في حَقّي وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتي؟ اَما كانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ اَبي يَقُولُ: «اَلْمَرْءُ يُحْفَظُ في وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.
سپس حضرت رو کردند به انصار و فرمودند: ای جماعت جوانمردان و ای بازوان دین و شریعت و شمایی که از اسلام محافظت می‌کردید.( چون سردمداران سقیفه از مهاجرین بودند، حضرت حساب انصار را از مهاجرین جدا می‌کند) پس چه شده که در شما نسبت به حق خودم سستی می‌بینم؟ آیا خوابتان برده در این ظلمی که به من شده؟ آیا پدرم پیامبر اکرم(ص) نفرمودند که: احترام هر شخصی را با احترام به فرزندانش حفظ می‌کنند. چه زود حادثه آفریدید و چه زود چربی‌ها از بینی شما خارج شد.( حضرت به کنایه می‌فرماید حال شما از دو حال خارج نیست یا از مسیر گذشته به کلی منحرف شده‌اید و یا نیروی تان برای دفاع از حق را از دست داده اید، در عرب ضرب المثلی است که بزی دائما آب از دماغش می‌آمده و لاغر بوده در مورد آن می‌گفتند چربی‌هایش از دماغش بیرون می آید و بعد هم آرام آرام می میرد یعنی جانش از دماغش بیرون می آید.) حال آنکه شما به آنچه من از شما می‌خواهم توانایی دارید و توانایی شما از بین نرفته است.(دعوت به قیام علیه ظلم)

اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَليلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْیُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَيْبَتِهِ، وَ كُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ، وَ اَكْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضيعَ الْحَريمُ، وَ اُذيلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.
آیا می‌گویید پیغمبر مُرد و تمام شد؟ آری رحلت پیغمبر(ص) مصیبت بزرگی بود و سستی یا شکاف پهناور بر اثر این مصیبت به وجود آمد و آن همبستگی را از بین برد.و زمین بواسطه رحلت پیامبر تاریک شد و خورشید و ماه رو به تاریکی نهادند. و آرزوها به ناامیدی کشیده شد(امید بود که اسلام عالمگیر شود اما این آرزو با رحلت پیامبر(ص) و عملکرد زشت شما از بین رفت) و کوه‌ها همه خاشع شدند(منظور این است که یا در اثر مصیبت رحلت رسول الله(ص) خاشع شدند یا از حرک زشت شما می‌خواستند از جای خود کنده شوند) و حریم پیامبر ضایع شد. و حرمت پیغمبر را هنگام مرگش زایل کردید(اشاره به دو واقعه دارد اول آنکه وقتی پیامبر در بستر مرگ فرمودند کاغذ بیاورید تا چیزی بگویم و بنویسید که هیچگاه به گمراهی نیفتید، گفتید این سخن قابل قبول نیست و احترام پیغمبرتان را زایل کردید. دوم آینکه هنوز جنازه رسول خدا روی زمین بود که آمدید درب خانه دخترش را آتش زدید و حرمت پیغمبر را شکستید).

فَتِلْكَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرى وَ الْمُصيبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ، اُعْلَنَ بِها كِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ في اَفْنِيَتِكُمْ، وَ في مُمْساكُمْ وَ مُصْبَحِكُمْ هِتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّت بِاَنْبِياءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.
بخدا قسم مثل این حادثه‌ها ، پیشامدهای بزرگی بود که هیچ مصیبتی مانند او نیست و هیچ نظیر نداشت. این مصیبت را کتاب خداوند جل ثناءه در آستانه خانه‌های شما و در شامگاهان و صبحگاهان خبر داده بود آن هم با صدای بلند. و قرآن خبر داده از آنچه که به انبیا الهی و فرستادگان خداوند در گذشته رسیده. این مرگ حکم قطعی و قضای الهی برای همه کس است.( رحلت پیامبر(ص) امری غیر مترقبه نبود)

بازگشت امت به جاهلیت
وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّهُ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرينَ (آل عمران/144)
خداوند می‌فرماید: محمد نیست مگر رسول خدا که قبل از او هم پیامبرانی آمدند حال اگر این پیغمبر رحلت کند یا کشته شود شما عقب گرد می‌کنید و به جاهلیت برمی‌گردید؟ اما بدانید با برگشتن برخی به جاهلیت گذشته، ضربه ای به خدا نمی‌رسد و جزای خدا برای آنهاست که پا برجا ماندند و شاکر بودند.

چرا کاری نمی‌کنید؟
ايهاً بَنی‏قيلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبي وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّي وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُكُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافيكُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجيبُونَ، وَ تَأْتيكُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغيثُونَ
ای فرزندان قیله ( زنی که اوس و خزرج از فرزندان اویند) آیا من خرد شوم از میراث پدرم درحالیکه شما مرا می‌بینید و صدای مرا می‌شنوید و صدای شما را می‌شنوم و در یک اجتماع هستیم. همه شما زیر پوشش دعوت بودید و همه شما هم از خبرها آگاه شدید.(ندای من به همه شما می‌رسد، اشاره حضرت به اینکه من و شوهرم پس از رحلت رسول الله(ص) شبانه در خانه همه شما آمدیم و همه شما را دعوت کردیم) و این در حالی است که شما نیروی انسانی و ابزار و توان هم دارید و سلاح و سپر هم نزد شما موجود است( از هر نظر مجهزید). مکرراً دعوت من به شما میرسد اما پاسخ نمی‌گویید، صدای فریاد و استغاثه من به شما رسید ولی جواب نمی‌دهید.

سابقه همراهی انصار با پیغمبر(ص)
وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَيْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ اللهِ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِيَرَةُ الَّتِي اخْتُيرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَيْتِ.
شما که به جنگ آوری و خیر و صلاح معروف هستید و آن نخبه‌هایی بودید که انتخاب شدید، شما مردمان خیّری هستید که برای ما اهل بیت انتخاب شدید

قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ كافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ وَ تَبْرَحُونَ نَأْمُرُكُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَيَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعَرَةُ الشِّرْكِ، وَ سَكَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْكِ وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّينِ
حضرت با اشاره به سوابق انصار می‎فرماید: شما برای دفاع از پیامبر(ص) و دین خدا مبارزه کردید با سران عرب جنگیدید و سختی‌ها و رنج‌ها را تحمل کردید و با ملت‌ها و افراد بی منطق مبارزه کردید، ما و شما که زایل نشده ایم ما و شما چنان بودیم که ما امر می‌کردیم و شما هم اجابت میکردید تا اینکه به وسیله ما چرخ اسلام به گردش درآمد و برکات روزگار مانند شیر جریان پیدا کرد و زیاد شد. و بینی شرک به خاک مالیده شد و به ذلت درآمد. و طغیان فریب و دروغ ساکت شد و آتش‌های کفر خاموش گردید. موج فتنه آرام گرفت و نظام حکومت الهی برقرار شد.

چرا متحیّرید و با غاصبان خلافت نمی جنگید؟
فَاَنَّى جُرتُمْ بَعْدَ الْبَيانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَكَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَكْتُمْ بَعْدَ الْايمانِ. بُؤْساً لِقَوْمٍ نَكَثُوا اَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ
بعد از همه اینها حال چه شده که مجرم هستید. و شما بعد از اعلان حق آن را پنهان کردید و بعد از اقدام، به گذشته خود بازگشتید و بعد از ایمان آوردنتان مشرک شدید. بدا به حال گروهی که پیمان‌ها یا قسم‌های خود را شکستند پس از آنکه پیمان بسته بودند. و تصمیم گرفتند که پیغمبر را از مدینه بیرون کنند و اینان توطئه را علیه شما آغاز کردند.

اَلا تُقاتِلُونَ... اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ.(توبه/13)
آیا از آنها می ترسید حال آنکه خداوند سزاوارتر است که بیمناک شوید اگر مومن باشید. ( تطبیق خیانت یهود بر جریان سقیفه، همانطور که یهود می‌خواستند پیغمبر را از مدینه خارج کنند اینها هم می خواهند جانشین پیغمبر و در واقع خود حضرت را از صحنه خارج کنند)

علت اصلی سکوت حاضران
اَلا وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ اَغولهُم عَلَیهِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدِّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضّيقِ بِالسَّعَةِ، فَمَحَجْتُمُ الَّذی وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَميدٌ.
همانا می‌بینم که شما در راحت طلبی و خوشگذرانی فرو رفته اید. وشما دور کردید آنکه را که سزاوار به امر ونهی بود( بسط یعنی امر و قبض یعنی نهی) یعنی شما کسی را که توانایی حکومت اسلامی داشت و آشنا به موازین اسلام و احکام الهی بود و از طرف خدا منصوب شده بود را از صحنه دور کردید. شما با راحت طلبی خلوت کردید و نجات دادید خودتان را از تنگی و مضیقه به سوی وسعت و آسایش و راحتی. پس آنچه را که حفظ می‌کردید دور انداختید و آنچه مثل غذای گوارا خورده بودید بالا آوردید( یعنی حقیقت را پذیرفته بودید اما شکم روح شما طاقت این حقیقت را نداشت چون حفظ آن همراه با تحمل سختی‌های جسمی بود). اگر شما و هرچه انسان روی زمین است همه با هم کافر شوید، خدا از همه بی نیاز و ستایش شده است.

اتمام حجّت
اَلا وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّي بِالْخِذْلَةِ الَّتي خامَرْتُكُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُكُمْ، وَ لكِنَّها فَيْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ، وَ خَوَرُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ
من گفتم آنچه گفتم درحالیکه شناخت داشتم که یاری نکردن با شما آمیخته شده و می‌دانستم که سخنان من در شما اثر ندارد چون شما را می‌شناسم که نسبت به ارزش‌های معنوی بی تفاوت شده و در رفاه مادی فرو رفته اید و بی وفایی همچون لباس، دل‌های شما را در خود جای داده‌است. اما اینها را گفتم بخاطر جوشش روحم، بخاطر سوزش دلم و برای کُند شدن و از کار افتادن سر نیزه. و چون دیدم غصه سینه‌ام را دارد می شکافد و گفتم تا اتمام حجت کرده باشم.

فَدُونَكُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبَرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِيَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللهِ الْجَبَّارِ، وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ.(همزه/6و7)
پس آن را بگیرید (غصب خلافت و غصب فدک) و طنابش را محکم ببندید و بدانید پشت این مرکب مجروح و پای آن لنگ است. و ننگ و عار آن باقی می‌ماند. و داغ غضب الهی همواره بر اوست، و ننگ ابدی به همراه دارد. و شما را می‌رساند به آتش شعله ور الهی که بر قلبها احاطه می‌یابد.

فَبِعَيْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (شعرا/227)
پس بدانید شما در دیدگاه خدا دارید عمل می‌کنید. و ستمکاران بزودی می‌فهمند که چه عاقبتی دارند.

وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَىْ عَذابٍ شَديدٍ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ (هود/121)، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ (هود/122)
و من دختر پیامبر شما هستم که برای انذار شما از عذاب شدید آمده بود. پس هرکاری می‌خواهید بکنید ما هم آنچه وظیفه داریم انجام می‌دهیم. و شما منتظر باشید ما هم منتظر می‌مانیم.(+)
*خطبه فدک برگرفته از درس های آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

"Our President, analytical news site"