از همه مهمتر قدرنشناسی حسین شریعتمداری و سایر اصولگرایان افراطی است. آیا اصولگرایان به جای اینکه از حسن روحانی به دلیل انتخاب یک چهره اصولگرا برای مهمترین وزارتخانه کشور تشکر کنند باید بر سر او فریاد بزنند؟ آیا معرفی علوی به جای چهره هایی نظیر یونسی و محقق داماد معنادار نیست؟ آیا روحانی باید حیدر مصلحی را در وزارت اطلاعات ابقا می کرد تا برخی ها آرام بگیرند؟

حسین شریعتمداری خیلی زودتر از آنچه که تصور می رفت، فرمان حمله را به دولت منتخب داده است. مدیر مسئول روزنامه کیهان چندی پیش طی یادداشتی تاکید کرده بود که نمایندگان مجلس نباید به برخی از وزرای پیشنهادی دکتر روحانی که وی آنان را فتنه گر نامیده بود، رای دهند. شریعتمداری مدعی شده بود که روحانی تحت فشار جریان فتنه برخی از افراد را در کابینه گنجانده و نمایندگان مجلس با حذف این افراد هدیه بزرگی به رئیس جمهور خواهند داد.

مدیر مسئول کیهان اما امروز صراحتا به مصادیق اشاره کرد. وی تاکید کرده است که گزینه های روحانی برای وزارت اطلاعات، نفت و صنعت، معدن و تجارت نباید رای اعتماد بگیرند. آقای شریعتمداری دلایلی را نیز برای جا انداختن لزوم رای ندادن به گزینه های مذکور، با ادبیات شناخته شده اش بیان کرده است:

1- حجت الاسلام والمسلمین سید محمود علوی به دلیل رد صلاحیت در انتخابات مجلس شایستگی در اختیار قرار گرفتن وزارت اطلاعات را ندارد.

2- بیژن زنگه یک دلال نفتی و خائن به بیت المال است.

3- محمد رضا نعمت زاده صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است.

بدیهی است که هدف حسین شریعتمداری از این اظهارات، انجام عملیات روانی روی ذهن نمایندگان مجلس است. اما نکته مهمتر، منطق وی در برخورد با مسائل اصلی کشور است. مشخص نیست حسین شریعتمداری چه جایگاهی برای خود در جمهوری اسلامی قائل است. آیا میلیون ها نفر به حسن روحانی رای داده اند تا حسین شریعتمداری کابینه یازدهم را بچیند؟ اساسا اختیار تعیین تکلیف برای دولت جمهوری اسلامی را چه کسی به حسین شریعتمداری تفویض کرده است؟ محدوده دم شریعتمداری کجاست؟

مدیر مسئول کیهان به گونه ای سخن می گوید که انگار رئیس جمهوری اسلامی ایران است، در حالی که تمام عمرش را در نهاد های انتصابی و ماموریت های امنیتی سپری کرده و هیچ وقت از شهامت لازم برای اینکه خود را در معرض رای ملت قرار بدهد، برخوردار نبوده است.

درباره علوی

بررسی دلایل آقای شریعتمداری نیز در نوع خود جالب توجه است. اظهار نظر مدیرمسئول کیهان درباره حجت الاسلام سید محمود علوی با توجه به روند شناخته شده انتخاب وزرای اطلاعات در جمهوری اسلامی، حاوی معنای تلخی است. حسین شریعتمداری بهتر از هر کس دیگری می داند که انتخاب وزرای وزارتخانه های اطلاعات، کشور، خارجه و دفاع با هماهنگی کامل مقامات عالی رتبه نظام انجام می گیرد. آیا شریعتمداری نمی داند؟! بر این اساس انگیزه شریعتمداری از برای بی صلاحیت نامیدن عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری و فردی که 9 سال از سوی رهبر انقلاب عهده دار ریاست عقیدتی سیاس ارتش بوده است، معنایی عجیب می یابد. اساسا از نظر حسین شریعتمداری حضور در مجلس خبرگان صلاحیت بیشتری می طلبد یا نمایندگی مجلس؟ گناه فردی که شورای نگهبان صلاحیتش را برای مجلس خبرگان تایید اما برای مجلس شورای اسلامی رد می کند چیست؟ اگر قرار بر وارد کردن اشکال باشد، باید سراغ سید محمود علوی رفت یا گریبان شورای نگهبان را گرفت؟

از همه مهمتر اما قدرنشناسی حسین شریعتمداری و سایر اصولگرایان افراطی است. آیا اصولگرایان به جای اینکه از حسن روحانی به دلیل انتخاب یک چهره اصولگرا برای مهمترین وزارتخانه کشور تشکر کنند، باید بر سر او فریاد بزنند؟ آیا معرفی علوی به جای چهره هایی نظیر یونسی و محقق داماد معنادار نیست؟ آیا این رفتار حسین شریعتمداری به معنای گاز گرفتن دست آغشته به عسل حسن روحانی نیست؟ آیا روحانی باید حیدر مصلحی را در وزارت اطلاعات ابقا می کرد تا برخی ها آرام بگیرند؟

درباره زنگنه و نعمت زاده

متهم کردن یکی از باسابقه ترین وزرای نفت پس از انقلاب نیز شایسته تامل است. به نظر می رسد اتهامات شریعتمداری به بیژن زنگنه بیش از آنکه شخص مذکور را هدف قرار دهد، قوه قضائیه را زیر سوال می برد. به راستی چرا قوه قضائیه هرگز در ماجرای ادعایی کیهان ورود نکرده است؟ فراموش نکرده ایم که پس از پایان دوران وزارت بیژن زنگنه، آیت الله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه ضمن بررسی اموال وی، تاکید کرد که تغییری در آن مشاهده نمی شود و او را از پاکدسترین وزرای ایران نامید.

برخورد شریعتمداری با محمد رضا نعمت زاده اما در نوع خود پدیده جالبی است. اینکه آقای نعمت زاده در بخش خصوصی فعالیت می کند یا خیر، شرکت خصوصی او در صورت وجود کوچک است یا بزرگ، در آمدش زیاد است یا کم و نظایر آن، جزئی از حریم شخصی نعمت زاده است و معمولا به جز افرادی که سرسوزنی برای آبرو وحریم شخصی شهروندان ایرانی ارزش قائل نیستند، کسی در این قبیل مسائل ورود نمی کنند. به فرض که محمد رضا نعمت زاده یک فعال بخش خصوصی موفق است که شرکتش درآمد نجومی دارد. اشکال آن چیست؟ این ادعا چه دلالتی بر فقدان صلاحیت و شایستگی او برای وزارت دارد؟ آیا حسین شریعتمداری ضد بخش خصوصی است؟ آیا تولید ثروت در اسلامِ شریعتمداری حرام است؟

وقتی یک روزنامه نگار به خود اجازه می دهد تا علنا در کار رئیس جمهور منتخب ایران که در یک حماسه سیاسی درخشان به پیروزی رسیده است، کارشکنی کند، به این معنی است که فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور با معضلات جدی روبروست. مهمتر از موفقیت یا شکست علوی، زنگنه و نعمت زاده در کسب رای اعتماد، اصلاح فرهنگ سیاسی است که بر اساس آن یک روزنامه نگار به خود اجازه می دهد با استفاده از تریبونی که بیت المال در اختیارش قرار داده، به با سابقه ترین چهره های سیاسی و اجرایی کشور بی اساس ترین اتهامات را وارد کند. ای کاش روحانی علاوه بر معلول، علت را نیز چاره کند.