ارائه درخواست استعفاء و پذیرش آن در سیستم‌های اداری امری عادی و معمول می‌باشد، این موضوع در سطوح مختلف گاه و بیگاه اتفاق می‌افتد، برخی از مسئولان به دلایل مختلف، از جمله بیماری‌های جسمی و روحی، مشغله‌های فراوان، عدم توان مدیریتی، عدم سازگاری با محیط‌کاری و... درخواست استعفاء داده و مراجع مافوق نیز بنا به ضرورت‌های کاری، با این درخواست‌ها موافقت یا مخالفت می‌نمایند.

اما برخی از استعفاءها نیز با توجه به برخی شرایط نظیر شخصیت فرد استعفاء دهند، مقطع زمانی، دلایل ارائه شده برای استعفاء و... با اغراض سیاسی توأم بوده و می‌تواند بازتاب‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... را به همراه داشته باشد.

درخواست استعفای اخیر محسن هاشمی از ریاست مترو تهران پس از 17 سال در ظاهر می‌تواند از نوع اول تلقی گردد. که ایشان نیز به دلیل نامساعد بودن شرایط ادامه فعالیت در این سمت، درخواست استعفاء داده و شهردار تهران نیز به عنوان مرجع بالاتر با این درخواست موافقت کرده است.

لکن این استعفاء با توجه به دلایل مطرح شده در آن، وابستگی استعفاء دهنده به یکی از مقامات سیاسی کشور، مقطع زمانی ارائه استعفاء و پذیرش آن از سوی مقام مافوق، بیش‌تر به نوع دوم از استعفاءها شباهت دارد.

همان‌گونه که در حاشیه‌ی این درخواست استعفاء نیز مطرح شده است، آقای محسن هاشمی تاکنون چندین بار درخواست استعفاء داده که هر بار با عدم پذیرش مقامات مافوق به ویژه شهردار و شورای شهر تهران، مواجه شده است. اما طرح این بار درخواست استعفای مشارالیه، و پذیرش سریع آن از سوی شهردار تهران، در این مقطع زمانی که فقط چند روز تا برگزاری اجلاسیه‌ی نهم مجلس خبرگان رهبری و برگزاری انتخابات هیئت رییسه‌ی این مجلس باقی مانده، سوال‌برانگیز شده است.

انتشار یکباره‌ی خبر استعفای محسن هاشمی و پذیرش سریع آن توسط شهردار تهران در این محدوده‌ی زمانی، سبب ایجاد یک شوک تبلیغاتی در سطح جامعه شده است. این استعفاء درست کمتر از یک هفته از جنجال تبلیغاتی اهانت به فائزه هاشمی (خواهر محسن هاشمی) و پوشش خبری آن توسط رسانه‌های داخلی و خارجی، این شائبه را در اذهان کنجکاو و جستجو‌گر ایجاد می‌کند که ممکن است این امر یک سناریوی تبلیغاتی در ادامه سناریوی تبلیغاتی اهانت به فائزه هاشمی، برای مظلوم‌نمایی جناب آقای هاشمی رفسنجانی و قرار دادن ایشان در کانون توجه عامه مردم و خواص جامعه به ویژه اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری به عنوان فردی که مظلومانه خود و خانواده‌اش مورد هجمه عناصر تندرو طیف‌های مخالف قرار گرفته، باشد.

در واقع این‌گونه به اذهان متبادر می‌شود که این استعفاء و پذیرش سریع آن، روی دوم یک سکه یا برگ دیگری از یک پروژه و سناریوی تبلیغاتی برای متمایل نمودن قلوب خواص جامعه به ویژه‌ اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری به سمت آقای هاشمی رفسنجانی است که با زیرکی خاصی طراحی و با مهارت در حال اجرا است. متأسفانه اِلمان‌هایی که طی روزهای اخیر در سطح برخی محافل سیاسی و مطبوعاتی مشاهده می‌شود، این ظن را تقویت می‌نماید.

طراحان و مجریان چنین سناریو‌های تبلیغاتی، جامعه‌ی ایران اسلامی و مردم هوشیار و با بصیرت ایران را با جوامع غربی و مردم این‌گونهد جوامع که صرفاً به فکر تأمین منافع شخصی خود هستند، اشتباه گرفته‌اند. اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری از علما و فقهای برجسته اقصی نقاط ایران هستند که تحت تأثیر این‌گونه القائات قرار نگرفته و بر طبق موازین شرعی و تخصصی نظر خواهند داد. براستی اینان مردم فهیم ایران اسلامی را نشناخته‌اند.

گویا فراموش کرده‌اند، مردمی(اعم از عوام و خواص) که در کمترین زمان ممکن طرفند‌های شیطانی دشمنان نظام ج.ا.ا را در طراحی و اجرای فتنه‌ی 88 شناخته و از همسویی و همرایی با آنان خودداری نمودند، هرگز فریب این خودباختگان را نخواهند خورد. اینان تصور می‌کنند با عوام‌فریبی می‌توانند عدم اقبال جامعه را به ورشکستگان سیاسی جبران نموده و این‌گونه افراد را که از نظر مردم مسلمان ایران به عنوان خواص بی‌بصیرت به پایان عمر سیاسی خود رسیده‌اند، دوباره احیاء کرده و به جامعه اسلامی ایران تحمیل نمایند.