آیا می‌توان پذیرفت که آمریکا بدون داشتن یک ظرفیت جایگزین، سرمایه‌های منطقه‌ای خود را ویران کنند و به پیامدهای اقتصادی و جایگاه جدید منطقه ای بازیگران توجهی نداشته باشد؟! و جایگاه اقتصادی بازیگران هم پیمان منطقه‌ای خود را به نفع ایران متحول کند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ تردیدی نیست که فرآیند و متغیرهای موثر بر مسئله توافق هسته‌ای بین ایران و ۱+۵ و یا آمریکا، شامل ابعاد و موضوعات مختلفی می‌شود و صرفا به برنامه هسته‌ای ایران مرتبط نمی‌شود. از آنجا که موضوع هسته‌ای فی‌نفسه از اصالت خیلی بالایی برخوردار نیست و ماهیت اصلی رفتار آمریکا در قبال برنامه هسته‌ای ایران را مسائل دیگری که به هژمونی و سلطه آمریکا در منطقه و جهان مرتبط است، تشکیل می‌دهند، نمی‌توان انتظار داشت، حتی در یک توافق نهایی و جامع، بدون در نظر گرفتن ابعاد و متغیرهای دیگر، همه چیز به شکل ایده‌آل به پیش برود و یا حاصل شود.
یکی از این ابعاد و متغیرها، پیامدهای اقتصادی توافق جامع هسته‌ای است. فرض می کنیم که ایران در این مذاکرات با کمترین حساسیت نسبت به سطح تامین حقوق خود ظاهر شود و آمریکا هم صرفا با دغدغه ماهیت هسته‌ای ایران وارد مذاکره شده است و توافقی با همین کلیات توافق شده در لوزان به نتیجه نهایی برسد.
در چنین توافقی که ایران به حداقل‌های حقوق خود دست یافته، می بایست از امتیازات خود در رفع و لغو تحریم‌های اقتصادی بهره‌مند شود. این بدان معناست که حدود ۱۵۰ میلیارد پول‌های بلوکه شده در کشورهای خارجی به مجاری مالی کشور سرازیر می‌شوند که تشنه، منابع مالی هستند. در کنار آن موج سرمایه‌گذاری‌های خارجی در کنار برداشته شدن موانع همکاری بازرگانی و تجاری با طرف ایرانی نیز به ظرفیت‌های قبلی افزوده می‌شود و بسیاری از کانال‌های همکاری اقتصادی که نقش واسطه برای ایران را بازی می‌کردند، خاصیت خود را از دست می‌دهند.
به همین دلیل است که مقامات اماراتی و ترک نسبت به نتایج اقتصادی توافق هسته‌ای نگرانند و آن را به زبان هم می‌آورند. البته اگر مسئله در مرز پیامدهای اقتصادی متوقف شود، شاید برای بازیگران منطقه‌ای و حتی آمریکا تا حدودی قابل تحمل باشد. آمریکا در ۷۰ سال گذشته تلاش کرده تا سیستمی از بازیگران همسو و شرکای سیاسی و اقتصادی و امنیتی برای خود در منطقه ساماندهی کند که ارکان نفوذ و اقتدار منطقه‌ای آمریکا را تشکیل می‌دهند.
اگر قرار باشد که توافق هسته‌ای با ایران، ارکان و جایگاه اقتصادی بازیگران منطقه‌ای را به نفع ایران متحول کند و بورس امارات و اقتصاد واسطه‌ای ترکیه با شوک کسادی روبرو شوند و پیکره نظم منطقه‌ای مطلوب آمریکا به هم ریخته و جایگاه و ارزش و خاصیت کشورها دچار تغییر و جابه جایی شود، در حقیقت، پایه‌ها و ارکان هژمونی و سلطه منطقه‌ای آمریکا دچار تزلزل شده است. آیا می‌توان پذیرفت که آمریکایی‌ها بدون داشتن یک ظرفیت جایگزین، سرمایه‌های منطقه‌ای خود را ویران کنند و به پیامدهای اقتصادی و جایگاه جدید منطقه ای بازیگران توجهی نداشته باشند؟!
تمامی اهتمام آمریکا از ابتدای توافقنامه ژنو بوده است که منابع مالی بلوکه شده ایران به شکل محاسبه شده و مدیریت شده‌ای وارد ایران شوند و حتی زمینه‌های مصرف و هزینه‌های آن نیز مشخص شوند. حال با کدام توجیه، مقامات آمریکایی‌ باید اجازه دهند منابع مالی بلوکه شده به طور یک جا وارد ایران شده و موانع بازرگانی و مالی و تجاری ایران برداشته شود؟ این منطق نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها (مقامات کاخ سفید) اگرچه اصرار دارند و نیازمند توافق هسته‌‌ای با ایران هستند ولی در بهترین شرایط مذاکراتی که طرف ایرانی هم بر حقوق حداکثری اصرار نورزد، نمی‌توانند تحریم‌های ایران و محدودیت‌های مالی، بانکی وبازرگانی ایران را یکجا لغو و یا در سطح وسیعی بردارند. آنچه مطلوب آمریکاست اینکه تمامی تعهدات ایران در هر توافق هسته‌ای باید معادل یک بخش از امتیازات محدود و قطره چکانی در بخش مالی قرار گیرد.
یعنی اگر در یک سال و نیم پس از توافق ژنو اجازه آزاد شدن ۷ میلیارد دلار به پول‌های بلوکه شده ایرانی را دادند، نمی‌توانند در توافق جامع و نهایی با ایران، به چیزی مثلا بیش از ۱۰ میلیارد دلار در سال اجازه آزاد شدن بدهند. آنچه توسط آمریکایی‌ها تحت عنوان لغو و یا تعلیق تحریم‌ها پس از اجرای تعهدات ایران بیان می‌شود، امکان عملی اجرایی شدن ندارند چراکه با مصالح و منافع راهبردی آمریکا در تضاد خواهند بود. یعنی حتی اگر ایران در ابتدا همه تعهدات خود را در یک توافق احتمالی به اجرا بگذارد، طرف آمریکایی و غربی نمی‌توانند، تیشه به ریشه منافع اقتصادی راهبردی و نظام منطقه‌ای هم پیمان خود بزنند. لذا بدیهی است که نگاهی تاکتیکی به مذاکره با ایران داشته باشند و یا نسبت به اجرای تعهدات خود، واقعا مسئولانه و کاملا منطبق با توافق با طرف ایرانی عمل کنند.
حتما اگر در چنین حالتی که ایران به تعهدات خود عمل کرده و آژانس هسته‌ای هم آن را تایید نموده است، آمریکایی‌ها اگر در ذات خود هم اصلاح شده باشند، قادر به اجرای تعهدات توافق شده با ایران نیستند و منافع استراتژیک خود را به یک توافق تاکتیکی با ایران ترجیح می‌دهند.
حاصل بحث این است که هوشمندی مذاکراتی ایجاب می‌کند که نه تیم مذاکره‌کننده و نه مردم ایران نسبت به تحقق برداشته شدن کامل تحریم‌های اقتصادی (مربوط به برنامه هسته‌ای) نباید خوش‌بین باشند و انتظارات و سطح تعهدات خود را متناسب با نتیجه واقعی در هر توافقی تنظیم نماید.
تحریم اقتصادی برای آمریکا و غرب یک ابزار راهبردی برای تسلیم کردن طرف‌های سیاسی و بین‌المللی است که نباید با خوش‌بینی به هر گونه توافقی با آمریکا، انتظار لغو و برداشته شدن تحریم‌ها را داشت.(+)

هادی محمدی

"Our President, analytical news site"