خروج یمانی در یمن است نه عراق و همراه و هم‌زمان با خروج خراسانی و سفیانی است، او فردی قیام نمی‌‌کند بلکه قیام جمعی داشته و دارای لشگر مسلحی هست که در مقابل سفیانی قرار می‌­گیرد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مدتی است فردی در عراق مدعی شده که سید یمانی و نایب امام زمان(عج) است و کراماتی از او نقل شده است بالاخص از لحاظ علمی و تأویل قرآن، پیشگویی آینده و خواندن اندیشه افراد و درمان بیماری‌های سرطانی... مرکز تخصصی مهدویت در این بار می‌نویسد:
در این مختصر بر آن هستیم شخصیت یمانی را از نظر روایات بررسی کرده و برخی از ادعاهای مدعیان را پاسخ دهیم، روایات متعددی از اهل بیت(ع) درباره انقلاب اسلامی و زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) در یمن وارد شده است که برخی از آن‌ها صحیح السند است، حتمی بودن وقوع این انقلاب را تصریح می­‌کند، حتی برخی از روایات انقلاب اسلامی یمن را در زمان ظهور، هدایت بخش‌­ترین درخشش­‌ها به طور مطلق به حساب می‌­آورد و وقت آن را، هم زمان با خروج سفیانی در ماه رجب یعنی چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) و پایتخت آن را صنعا معرفی می‌­کند.
اما نام رهبر آن در روایات معروف به یمنی است و روایتی نام وی را «حسن» و یا «حسین» و از نسل زید بن علی(ع) یاد می‌­کند، ولی این روایت از نظر متن و سند قابل بحث است. از مهم­ترین روایات مربوط به انقلاب یمنی روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «قبل از قیام قائم وقوع پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان»[1]
و در روایت دیگر از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود :«خروج این سه تن، خراسانی،سفیانی و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق می‌افتد....»[2]
روایات می‌گویند: یمنی در پی نبرد با سفیانی وارد عراق می‌­شود و نیروهای ایرانی و یمنی جهت رویارویی با سفیانی وارد عمل می‌­شوند. نکته دیگر در این باره اینکه ممکن است «یمنی» متعدد باشد و یمنی وعده داده شده و مورد نظر دومین یمنی باشد، زیرا روایات گذشته خروج یمنی موعود را با صراحت هم­ زمان با ظاهر شدن سفیانی، یعنی سال ظهور حضرت مهدی(عج) بیان کرده است و روایات دیگری با سند صحیح از امام صادق(ع) وجود دارد که می‌­گوید: مصری و یمنی قبل از سفیانی قیام می‌­کنند،[3] بنا به این روایت، بایستی شخصی که در این روایت آمده یمنی اول باشد که زمینه ساز یمنی دوم و موعود خواهد بود.[4]
خلاصه اینکه ما وقتی این روایات را ملاحظه می‌کنیم به نکات ذیل دست می‌یابیم:
خروح او در یمن است نه عراق و همراه و هم زمان با خروج خراسانی و سفیانی است، او فردی قیام نمی‌­کند بلکه قیام جمعی داشته و دارای لشگر مسلحی هست که در مقابل سفیانی قرار می‌­گیرد.
روایتی هم که از یمانی اول بحث کرده است، ظاهرش این است که عراقی نیست، بلکه آماده کننده لشگر برای یمانی در یمن است.
وقتی تاریخ را ملاحظه می‌­کنیم می‌­بینیم که بسیاری از افراد بوده‌­اند که ادعای مهدویت داشته و خود را امام عصر(عج) معرفی کرده­‌اند یا خود را باب آن حضرت یا از سفیران آن حضرت شمرده­‌اند و همین مسأله ما را به بیداری و احتیاط در این مسائل فرا می‌­خواند.
ما نفهمیدیم که در این مسأله چه حاجتی به مباهله و امثال آن هست؟ بالأخره این آقا در محضر علماء و متفکرین و بزرگان دین هست، اگر علماء از وضعیت او خبر ندارند، پس چرا طلب مباهله می‌­کند و چرا وضعیت خود را با آنان در میان نمی‌­گذارد تا تأییدش کنند و اگر علماء هم مخالفت کردند ما بدانیم چرا مخالفت کردند.
در این موقعیت ویژه و حساس که عراق آن را تجربه می‌­کند و تشیع آنرا از سر می‌­گذراند و خطری که در کمین آنان است ...و مجموعاً معلوم است که این ادعا نادرست و ناپذیرفتنی است.(+)

*پی‌نوشت‌ها:
1- بحارالانوار جلد 52 صفحه 204.
2-بحارالانوار جلد52 صفحه 210.
3-بحارالانوار جلد 52 صفحه 210 بنقل از کتاب غیبت طوسی.
4-عصر ظهور از صفحه 157 تا 163.
"Our President, analytical news site"