"من دیدم بعضیها اصلاً مطلب را نفهمیدهاند. گفتند اینهایی که میگویند امام زمان، پس منظورشان این است که ولایت فقیه لازم نیست. دیدم چقدر کج فهم هستند. چون میگوییم امام زمان، ولایت فقیه هم لازم است. اگر امام زمان نبود، ولایت فقیه هم معنا نداشت. همۀ اهمیت و عظمت ولایت فقیه به خاطر عظمت و اهمیت امام زمان است. پشت و فلسفهاش را دارد محکم میکند. اصلاً نظام جمهوری اسلامی برپا شد که ملت ایران و جامعۀ بشری را به آن حقیقت بالا متصل کند؛ وقتی مدیریت و حقیقت امام هست، نیابت امام ارزش و اهمیت والایی دارد.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ جملات فوق قسمتی از سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشورمان در دیدار با علما و روحانیون در 13 مهرماه۱۳۹۰ می باشد؛ متن کامل این سخنرانی به شرح ذیل است:
اللهم عجل لولیك الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
خدای بزرگ را سپاسگزارم كه توفیق زیارت چهرههای شما عزیزان، مروّجان و منتشركنندگان اسلام ناب را عنایت فرمود. از نمایندۀ محترم و معزز مقام معظم رهبری به خاطر اظهار لطفی كه به بنده داشتند تشكر میكنم.
صحبت كردن در جمع شما سخت است. بالاخره علما همه اهل سخناند و معمولاً شنیدن هم برایشان سخت است؛ هم برای گوینده و هم برای شنونده سخت است.
اما من میخواهم خدمت شما عرض ارادت بكنم. دو نكتۀ كوتاه را سعی میكنم خدمتتان عرض بكنم و در واقع درس پس بدهم. مطلب اول دربارۀ موضوعی است كه حاج آقا به درستی فرمودند. بالاخره كار فرهنگی باید مبنایی انجام شود. مبناییاش هم همین متصل به منابع اصیل خود ماست كه از طریق اهل بیت به پیامبر و خدای متعال میرسد.
اما در دو سطح میشود موضوع را بررسی كرد. یك سطح همین گسترش معمول است. ما در خدمتتان هستیم، گرچه ما اعتبارات را در اختیار شورای حوزه قرار میدهیم، اما به طور ویژه برای این منطقه - حالا فردا هم در دولت با آقای عزیزی بحث میكنیم كه ببینیم بودجه چگونه است- هر مقدار بتوانیم، با افتخار در خدمت شما هستیم و میدانیم كه در جای درست و بهترین جا هزینه میشود.
اما حالا من میخواهم جسارت كنم. موضوع را كمی گستردهتر ببینیم. چرا ما ۴ میلیون دانشجو و ۷۰ هزار طلبه داریم؟ نمیخواهم بگویم دانشگاه بد است و حوزه خوب است. یا بالعكس. چرا این طور است؟ چرا ۱۳۰۰-۱۲۰۰ نفر هر سال برای حضور در دانشگاها شركت میكنند، اما وقتی برای امتحان ورودی مدارس علمیه اعلام میكنیم، متقاضی كم است؟ ممكن است كلی بگوییم اینجا مربوط آخرت است و آنجا دنیاست. ولی سؤال: آیا از نگاه و اعتقادات ما دنیا و آخرت از هم جداست؟
من فكر میكنم در مسیر حركت حوزههای علمیه در یكجا ما بخشی را جا گذاشتهایم، از همان استفاده كردهاند و این فاصله درست شده است و هر چه هم جلو برویم، این فاصله بیشتر میشود. علمای ما در گذشته جامع همۀ علوم زمان (پزشكی، ریاضیات، مهندسی و...) بودهاند. شیخ بهایی هم یك فقیه و هم یك مهندس مبرز است. ابن سینا هم یك فیلسوف و هم یك پزشك است.
این علوم وقتی كه از علومی كه ما اصطلاحاً میگوییم علوم دینی، فاصله بگیرند، همین جدایی دین از سیاست و مدیریت جامعه میشود. آن بخش عرصههای اصلی جامعه را در اختیار میگیرد و ما مدام باید دنبالش بدویم. كلاس فیزیك میگذاریم، بعد باید یك كلاس دینی هم كنارش بگذاریم كه آن فیزیك را تكمیل كند.
نمیدانم آیا در قم این بحثها جا دارد مطرح بشود، كه ما از یك جایی شروع كنیم و بازگشتی داشته باشیم. نه بازگشت به گذشته، اصلاح مسیری بكنیم.
حاج آقا راجع به مسائل پزشكی سنتی و گیاهان دارویی چند جمله گفتند و من خیلی خوشحال شدم. چقدر خوب است كه یك عالم فقیه و روحانی برجسته به علم طب مسلط باشد. حالا ما دانشگاه گذاشتهایم و آموزش طب میدهیم، باید ده برابر آن هزینه كنیم كه اخلاق طبیب، حكیم و پزشكی را ترویج كنیم و نمیتوانیم. اصلاً نمیشود. آن ریلی است كه وقتی فاصله گرفت، دیگر نزدیك كردن آنها به هم سخت میشود. باید در منشأ به هم متصل بشوند. علوم همه یك ویژگی دارد.
همانی كه علم توحید میگوید، باید علم پزشكی و مهندسی بگوید. آن كه اخلاق میگوید، باید علم مدیریت را هم آموزش بدهد. شاید این موضوعی باشد كه بشود وارد شد و كاری را شروع كرد و یك موضوع تحقیقی باشد كه آیا میشود یا نمیشود. این یك عرض جسارت بود كه به نظر من رسید و در همین لحظه هم گفتم، شاید ما یك جایی واقعاً جا ماندهایم.
اما نكتۀ دوم كه میخواهم خدمتتان عرض كنم، این نكته هم از نكات اساسی است. امروز جهان در آستانۀ تحولات بزرگ است. حتی اگر در آستانۀ تحولات بزرگ هم نبود، ما بایستی به این مسئلهای كه میخواهم عرض كنم فكر میكردیم. بالاخره آیندۀ جهان چه خواهد شد؟ ما كه نمیتوانیم نسبت به جهان بیتفاوت باشیم، میتوانیم؟
اصلاً آیا مسلمان میتواند بیتفاوت باشد؟ اصلاً آیا اسلام مربوط به جغرافیای خاصی است؟ میشود بگوییم اسلام فقط برای مسلمانهاست؟ ان دین عندالله الاسلام. یك دین كه بیشتر وجود ندارد، از حضرت ابراهیم تا امروز خدا یك دین بیشتر نفرستاده است. حضرت عیسی و موسی نیز همان دین را متناسب با ظرفیت زمان و كشش جامعۀ بشری تبلیغ كردند و كامل دین را پیامبر عزیز ما خاتم پیامبران، حضرت محمد مصطفی(ص) عرضه فرمودند.
یك دین كه بیشتر نیست. اصلاً آیا حقیقت اسلام جز در مقیاس جهانی قابل اجرا هست؟ حقیقت اسلام، نسبتی از اسلام را نمیگویم. بالاخره ما جمهوری اسلامی هستیم و قدمهایی را در مسیر اسلام برداشتهایم. رنگ و بوی اسلام در جامعۀ ما پیدا شده است.
اما آیا همۀ اسلام را خارج از ظرف حكومت جهانی میشود اجرا كرد؟ من با دهها دلیل نه میگویم. برای اینكه اولاً انسان جهانی است و شما نمیتوانید جلوی رفت و آمد و جابه جایی انسانها را بگیرید. بعد هم بین جوامع، تأثیر و تأثر متقابل برقرار است. این طور نیست كه ما یك دیوار دور مرزها بكشیم و بگوییم ما خودمان اسلامی اداره میكنیم و كاری هم به خارج از مرزها نداریم. چنین چیزی نمیگویم محال است، ولی محال است.
ظرف، ارزشها و اصول اسلامی حكومت جهانی است. مثال بزنیم: حج ابراهیمی تا زمانی كه حكومت واحد جهانی تشكیل نشده است، آیا امكان تحقق دارد؟ از ۷۲ ملت میآیند و هر كدام یك مدل هستند، هر كدام با یك فكر و محدودهای میآیند و تحت امر كسی هستند. هر كسی آنجا میآید، ساز خودش را میزند. بله، ممكن است بگوییم تحت حكومت آن كسی باشند كه فعلاً بر مكه و مدینه مسلط است. این شدنی است؟ نیست.
اصلاً خدای متعال انسان را جهانی خلق كرد. خدا انسان را در حصار قبیله، قوم، نژاد و جغرافیا نیافرید. اینها برای لتعارفواست، والا اینها در تنظیم مناسبات نقش ندارد. مناسبات باید بر اساس عدالت، انصاف، محبت و تعاونوا الی البر و تقوا و انفاق باشد و اینها جهانی است. الان این را بگذارید كنار اینكه جهان در آستانۀ تحولاتی بزرگ است. نظم موجود جهان به سرعت در حال فروپاشی است. نظمی كه برآمده از اندیشۀ مادی و كاملاً طاغوتی و شیطانی است، دارد از هم میپاشد. چه چیزی باید جایش بیاید؟
آیا ما میتوانیم نسبت به نظم جایگزین وضع موجود بیتفاوت باشیم؟ اصلاً آیا توحید فقط یك بخش دارد كه فقط ما نفی كنیم؟ ما سی سال است كه وضع موجود را به درستی نفی كردیم. مدام لااله گفتیم. این وضع غلط است، ظالمانه است و باید به هم بریزد. حالا خدای متعال تفضل كرده و به سرعت دارد این وضع را به هم میریزد. مأموریت ما تمام شد یا نه. ما هم باید دربارۀ نظم جایگزین برنامه داشته باشیم، والا كلاهمان پس معركه است. همان كسانی كه این نظم ظالمانه را حاكم كردهاند، فردا ماسكها، شعارها و مدلها را عوض میكنند و دوباره چند صد سال بشریت را به زنجیر میكشند. وقتی ما میگوییم این نظم نه، باید بگوییم چه نظمی بله. آن نظمی كه باید بگوییم بله، چیست؟ جز حكومت جهانی است؟ اصلاً چارۀ دردهای بشریت جز بر پایۀ حكومت جهانی است؟ نیست. پس پاسخ روشن شد.
امروز عزیزان من، یكی از مأموریتهای اصلی ما طرح حكومت جهانی است كه این در فطرت انسانهاست. خدا از انسانها برای این حكومت عهد گرفته است.
فطرت الهی انسانها بر پایۀ حكومت جهانی امام معصوم و عادل خلق شده است. اصلاً انسانها خلق شدهاند كه بدوند و تلاش كنند و به آن حكومت جهانی برسند كه وقتی رسیدند، تازه نقطۀ آزادی، حركت و تعالی كل جامعۀ بشری آغاز میشود. این نیست كه آنجا نقطۀ آخر است. همۀ این تاریخِ گذشته و مجاهدتها مقدمه است و تشكیل حكومت جهانی پلۀ اول است. وقتی عدالت برپا شد، تازه فصل شكوفایی انسانهاست. هنوز حقیقت انسانها رو نشده است.
آن انسانی كه خدا همۀ اسما را به او تعلیم داد و وقتی از او خواست كه نبئهم باسمائهم هولاء؛ به اسماءشان خبر بده. وقتی انسان شروع كرد به تجلی اسمای الهی، خدا گفت به او سجده كنید. یك دفعه دیدند تجلی خدا شد. آیا انسان به آنجا رسیده است؟ آیا غیر از چهارده معصوم كسی به مرزهای او رسیده است كه آن هم كسی ندید، چون ظرفیت نداشت كه ببیند.
امیرالمؤمنین علی(ع) مبین، آیینۀ تمام نمای حق و كلام حق است. هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شی علیم. تجلی همۀ اسمای خدا در حد اعلاست. كه پیامبر صوت خدا را با صدای امیرالمؤمنین میشنود و میگوید از من هر چه میخواهید، بپرسید. سلونی قبل ان تفقدونی. بپرسید. ببینید ظرفیت چقدر است؟ میپرسد تعداد موهای من چقدر است؟ این كجا میتواند بفهمد كه تجلی اسما كجاست. مقام تجلی و خلیفة الهی كجاست؟
همین حالا كسی محضر امام رضا(ع) مشرف میشود. نمیخواهم بگویم این بد است. میخواهم نسبت را ببینیم. همۀ وجودش این است كه از امام رضا(ع) ده هزار تومان چكش را بگیرد و خداحافظ، برود. اشكالی ندارد. ما همۀ خواستههایمان را باید به امام عرضه كنیم، اما اگر سقف خواسته این باشد، معنایش این است كه ظرفیتی برای درك حقیقت امام ایجاد نشده است.
چه موقع این ظرفیت ایجاد میشود؟ زمانی كه عدالت برپا بشود. عدالت در واقع فراهم كردن شرایط مناسب برای رشد انسانی است؛ یعنی شرایط مناسب بشود تا انسان تازه شكوفا بشود. شاید این مثال بلااشكال باشد و ذهن را به مطلب نزدیك بكند. عدالت دربارۀ یك گیاه یعنی باید شرایط متعادل را برایش فراهم كنیم؛ خاك مناسب، ریشهاش در عمق مناسب باشد، نور و آب مناسب بدهیم، از حشرات و آسیبها حفاظت كنیم تا شرایط فراهم بشود و این گیاه آنچه در دورن خود دارد، بیرون بریزد. خدا در نهاد این گیاه قرار داده است كه بهترین سیبها را عرضه بكند و صد كیلو سیب درشت و پرمحتوا بدهد.
اگر آن شرایط را برایش فراهم كردیم، تازه آن چیزی كه خدا در درونش قرار داده است، بیرون میریزد. خدا در دورن انسان حقایقی قرار داده است كه وقتی عدالت برپا میشود، تازه اینها را بیرون میریزد؛ یعنی وقتی عدالت برپا شد، تازه شروع سیر كمالی انسان اتفاق میافتد.
عزیزان من، بهترین فرصت برای ما پیدا شده است. البته كار سخت است. من میدانم بالاخره سختیهای شخصی، اجتماعی و زندگی هست، اما بالاخره چه؟ امروز جهان به لحاظ تئوریك در یك خلاء به سر میبرد. تئوری جایگزین چیست؟ ما معتقد هستیم تئوری جایگزین حكومت جهانی فرزند پیامبر، حضرت مهدی(عج) است كه این وعدۀ الهی همۀ انبیای الهی و فخر عالم است. چند نظر وجود دارد. بعضیها میگویند اصلاً این حرفها در دنیا مگر میگیرد؟ این حرفها چیست كه شما میزنید؟ كلی مسیحی، یهودی و غیر شیعه هست.
بعضیها میگویند این حرفها موجب اختلاف است. بعضیها میگویند زمان آن نرسیده است. آیا واقعاً این طور است؟ آیا ما حقیقت امام و حاكمیت جهانی امام را در جایی عرضه كردهایم كه ببینیم مشتری دارد یا ندارد؟ مگر میشود نداشته باشد. اگر ما حقیقت و حكومت امام را عرضه كنیم، حتماً مشتری دارد، چون منطبق با فطرت انسانهاست. عهدی است كه خدا از انسانها گرفته است. چهرۀ آشنای همۀ فطرتهاست.
شما الان در دنیا بروید، علی رغم همۀ این مشكلات و مفاسدی كه دیكتاتورها و طاغوتهای عالم تحمیل كردند، با هر كس كه بنشینید و صحبت كنید، ته دل او یك نور امیدی هست، میگوید كسی خواهد آمد و حتماً آینده خوب خواهد بود. اگر این امید نباشد، كسی كاری نمیكند و همه رها میكنند و میروند، میخوابند و تسلیم میشوند. به نظرم ما از حقیقتی غافل شدیم. در داخل كشور نیز همین طور است. آن حقیقت انگیزانندۀ جلو برنده عبارت است از: امامت و ولایت و در نقطۀ اوج وجود نازنین امام همۀ دلها را زنده میكند. اكسیری است كه انسانها را متحول میكند.
حالا اینجا من یك حاشیه بزنم. من دیدم بعضیها اصلاً مطلب را نفهمیدهاند. گفتند اینهایی كه میگویند امام زمان، پس منظورشان این است كه ولایت فقیه لازم نیست. دیدم چقدر كج فهم هستند. چون میگوییم امام زمان، ولایت فقیه هم لازم است.
اگر امام زمان نبود، ولایت فقیه هم معنا نداشت. همۀ اهمیت و عظمت ولایت فقیه به خاطر عظمت و اهمیت امام زمان است. پشت و فلسفهاش را دارد محكم میكند. اصلاً نظام جمهوری اسلامی برپا شد كه ملت ایران و جامعۀ بشری را به آن حقیقت بالا متصل كند. والا ما بگوییم كه یك حكومت درست كردیم و خودمان، هستیم و وقتی مدیریت و حقیقت امام هست، نیابت امام ارزش و اهمیت والایی دارد.
من نمیدانم، بعضیها اصلاً متوجه نمیشوند، فكر میكنند یك سیستم قدرتبندی و مبارزه برای قدرت هست. این مسیر، مسیر نورانی، الهی و سلسلۀ الهی است. اتفاقاً هر چه نزدیك بشویم، بیشتر نیازمند به مدیریتی هستیم كه رنگ و بوی آنجا را بدهد. پانصد سال پیش و صد سال پیش چنین دركی وجود نداشت. چون نزدیك شدیم، امام آمد و این اصل را مطرح كرد و چون بشر رشد كرد و به آن اصل نزدیك شد، این حقیقت را پذیرفت. ما دیدیم این حرف چقدر آشناست و رابط لازم است.
عزیزان من! در دنیا در داخل كشور در هر مواجههای، اگر ما حاكمیت جهانی را مطرح بكنیم، برنده هستیم. بعضیها میگویند آقا تفرقه میشود. چه طور تفرقه میشود؟ اصلاً وحدت از شئون امام است. غیر از امام چه كسی میتواند وحدت درست كند. امروز در جمهوری اسلامی وحدت هست. چرا؟ به خاطر اینكه میگوییم كه حكومت به نیابت از امام است. والا وحدتی معنا ندارد. وقتی میخواهیم در گذشته برویم و وحدت بكنیم، كار خیلی سخت میشود. لایههای تعصبات را همین طور چیدهاند و حقایق آشكار را نمیپذیرند. چند میلیارد دلار نفتی الان دارد پخش میشود برای اینكه حقانیت امیرالمؤمنین علی(ع) را زیر سؤال ببرند. یك دلار، دو دلار، پنج میلیارد چقدر؟ حاج آقا اشاره داشتند. الان همین طوری اسكناسها دارد در دنیا پخش میشود. چقدر كتاب و شُبهپراكنی میكنند؟ چقدر آدم تربیت كردهاند اگر عدد آدمهای احمقی كه تربیت شده است برای اینكه بمب به خودش ببندد بكشد، بشنویم میگوییم چه خبر است؟
یك قلم چهل هزار تا تربیت كردند و در داخل كیسه است. درست مثل فشنگی كه كارخانه درست میكند و در انبار میگذارند كه حالا احمدینژاد، یا جناب عالی یا حاج آقا را هر جا فرصت كرد، ترور كند و بعد به بهشت برود. عجب بهشتی هم میشود!
اما وقتی روی آینده برویم، میبازند. از طریق آینده حقانیت گذشته قابل اثباتتر است و راحت میشود اثبات كرد. من نمیخواهم كارها را نفی كنیم، ولی وقتی آنجا میرویم، مجبور است موافقت كند و نمیتواند موافقت نكند. كسی نمیتواند حاكمیت عدالت جهانی در آینده را نفی كند و كسی نمیتواند نفی كند كه فرزندی از فرزندان پیامبر اسلام این كار را خواهد كرد. كسی كه پیامبر ویژگیهایش را به روشنی بیان كرده و كسی نمیتواند نفیاش بكند. عزیزان من، امروز جهان تشنه است. اگر افق نگاه ما جهانی باشد، مشكلات داخلی را هم بهتر میتوانیم حل كنیم.
بعضیها به ما ایراد میگرفتند چرا میگویید مدیریت جهانی و ملت ایران باید در مدیریت جهانی نقش داشته باشد. ما گفتیم حتی اگر تكلیف الهی، انقلابی و اسلامی هم نداشتیم و حتی اگر آنها هم در كشور ما دخالت نمیكردند و ضرورت پس زدن سیاستهای استعماری هم نبود، مدیری كه نگاهش به قلۀ بالاتر است، قلۀ پایینتر را آسانتر میتواند فتح كند.
كوهنوردی كه خودش را برای اورست آماده میكند، الوند را به راحتی و آسانی فتح میكند. اما كسی كه حداكثر نگاهش قلۀ الوند است، پایینتر است. روشن است. وزنهبرداری كه خودش را آماده میكند برای دویست كیلو وزنه زدن، صد و پنجاه و صد كیلو را راحت میزند، چه برسد به اینكه ما اصلاً موجودیتمان برای حكومت جهانی است. اصلاً فرق فرهنگ شیعه با بقیه چیست؟ این است كه از اول نگاه شیعه جهانی بوده است.
هیچ گاه قوم، قبیله، رنگ، نژاد، طایفه و زبان برای شیعه محدودیت ایجاد نكرده و اصالت نداشته است. اصلاً فرهنگ امامت جهانی است و نمیتواند در جغرافیا محصور باشد. مثل قفس است. نسیمی است كه باید منتشر بشود و همۀ جهان را بگیرد. امروز روزش است. اگر غفلت كنیم، دیگران دوباره با نقابهایی برمیگردند و صد سال عقب میافتیم. به خدا این قدر جاذبه دارد، سال اولی كه به سازمان ملل رفتیم، در این نطق نوشته بودیم و با امام زمان شروع كردیم و با امام زمان تمام كردیم. در اینجا به خیلیها دادیم، خواندند و گفتند: آقا در سازمان ملل اسم حضرت زهرا و امیرالمؤمنین را میخواهید ببرید؟ اصلاً كسی متوجه نمیشود. گفتم چرا؟ میگوییم كه متوجه بشود.
وقتی گفتیم، سؤال درست میشود، سؤال میكنند و جوابشان را میدهیم و جالب است كه ما بعدش با هر كس صحبت كردیم و الان صحبت میكنیم، بلااستثنا میگویند بله، ما هم معتقد هستیم یك حقیقت آسمانی خواهد آمد و جهان را اصلاح میكند، ما هم این را قبول داریم. حتی ما با مسیحیها صحبت كردیم.
با روحانیون مسیحی مفصل صحبت كردیم. آنها نشستند و طبق معمول همین سؤالهای روزنامهای را مطرح كردند. گفتند آقا چرا گفتی هولوكاست؟ چرا بمب اتم میخواهید بسازید؟ چرا در عراق دخالت میكنید؟ ما همۀ اینها را جواب دادیم و كنار گذاشتیم و گفتیم حالا نوبت ماست و ما سؤال میكنیم. گفتیم شما میخواهید چه كار بكنید؟ در مورد این جنایتهایی كه در دنیا اتفاق میافتد، نظرتان چیست؟ تأیید یا تكذیب میكنید؟ این وضع موجود دنیا را شما قبول دارید یا ندارید؟ همهشان گفتند قبول نداریم.
بالاخره پس از بحثها گفتیم حالا باید چه كار كرد؟ باید بنشینیم خودش اصلاح بشود؟ من صراحتاً به آنها گفتم، مأموریت شما به عنوان روحانی مسیحی كه حالا من اعتقاد ندارم كه دینی به نام دین مسیحیت وجود دارد، چون دین اسلام یكی بیشتر نیست، ما نصارا داریم كه یك فرقهاند. دینی به نام دین مسیحیت و یهودیت وجود ندارد. گفتم هنر شما و نهایت احساس مسئولیت شما این است كه از این آدمكشها و استعمارگران پول بگیرید، به افریقا بروید و گروههای تبشیری درست كنید، مدرسه، درمانگاه درست كنید و چهار بیچاره را مسیحی كنید؟ این مأموریت شماست؟ اینكه سطحش خیلی پایین است. اینجا حرفی نداشتند. گفتم چه باید كرد؟ گفتند حضرت مسیح میآید و درست میكند. گفتم بسیار خوب، ما هم قبول داریم و چیزی اضافه بر این قبول داریم. ما معتقد هستیم كسی خواهد آمد و حضرت مسیح نیز همراه او خواهد آمد. اما در اینكه كسی در آینده خواهد آمد و درست خواهد كرد كه مشترك هستیم. گفتیم باید چه كار بكنیم؟ ما هیچ مسئولیتی در مقابل آن آینده نداریم؟ باید بنشینیم نگاه كنیم یا باید تلاش كنیم؟ آنجا دیگر چارهای نداشتند، چون استدلال روشن و قوی بود. گفتند بله، گفتم بیایید روی این كار بكنیم. این فصل مشترك ماست، چرا با هم اختلاف كنیم؟ هرجا ظلمی هست، جلویش بایستیم. فهرست كنیم در دنیا كجاها ظلم میشود؟
اصلاً حاكمیت جهانی و امام محور، وحدت همۀ بشریت و همۀ فطرتهای سالم است. هر كس صادقانه با خدا و پیامبران برخورد كند، امام محور وحدتش است. با آنهایی كه ناصادق هستند، كاری نداریم. آقای بوش هم میگفت مسیحی است و به كلیسا میرود. شاید الان هم برود. او یك میلیون آدم كشت.
عزیزان من، دروازۀ علم، معرفت و كمال جز خط ولایت و امامت و در نقطۀ اوج، امام نیست. راه دیگری وجود ندارد. ممكن است آدم ذهنش را از یك سلسله معلومات انباشته كند، ولی این معرفت، كمال و شكوفایی نمیآورد و انسان را بزرگ نمیكند. فرمود ان مدینة العلم و علی بابها. راه دیگری ندارد، والا میفرمود علی من ابوابها. یك راه بیشتر وجود ندارد و اصلاً جمهوری اسلامی درست شده است كه این فرهنگ را در كشور و دنیا منتشر كند.
به خدا اگر كسی دلش با حقیقت امام آشنا بشود، محال است كه تن به این پستیهای عالم بدهد و زیر بار طاغوتها برود. محال است دست به تقلب و دزدی از این طرف و آن طرف بزند. چقدر ما الان داریم با آسیبهای اجتماعی مقابله میكنیم و هزینه اجتماعی، فرهنگی و ... میكنیم.
اگر دلمان آشنا بشود اینها دیگر وجود ندارد، در مقیاس خانواده اگر زن و شوهر دلشان با امام آشنا بشود، اصلاً اختلاف و طلاق و دعوا وجود ندارد. آن حوزه، حوزۀ زیباییها، رحمت، عشق، محبت، ایثار و فداكاری است. از آن كه خارج شدیم، ظلمات است. همۀ نازیباییها، مشقتها و سقوطها به خاطر دوری از این حقیقت است. امروز باید این فرهنگ را تبیین و بستهبندی و به زبان دنیا منتشر بكنیم. خریدار در دنیا خیلی دارد.
رئیس جمهوری به من گفت آقا ما دو شبكۀ جهانی تلویزیونی داریم كه مال دولت است. این در اختیار شما باشد. بیایید فرهنگ امام(ره) را معرفی كنید. من البته هر چه تلاش كردم، نتوانستم كاری كنم افرادی بروند. مراجعه، خواهش و درخواست كردم كه چند نفر در این تراز به ما بدهید كه در تلویزیون آنجا حرفها را بگوید. باید نگاه را ببریم. اگر هدفگذاری را آنجا بگذارید، برای آنجا هم تجهیز میشوید. به خدا اگر اهداف بلند بگیریم خدای متعال كیسهمان را پر میكند.
الان حاج آقا هدف را بلند گرفته، به خدا كیسه را پر میكند و نمیگذارد كم بیاید. در طول تاریخ همین طور بوده و این سنت خداست. مگر میشود خدا مأموریتی بدهد و تجهیزاتش را ندهد؟ نمیشود، خداست. از هر جا باشد و در و تخته را به هم میزند و نمیدانیم از كجا ردیف شد. برای كار مهم صیانت از حقیقت دین، توحید، عدالت، انسان و رسالت اگر كسی بخواهد مجاهدت كند، خدا تنهایش میگذارد؟ من باور نمیكنم.
خزائن عالم دست خداست، از جایی میآورد كه یرزقكم و یرزقهم من حیث لا یحتسب و یحتسب. خدا از جایی میفرستد كه نمیدانیم از كجا آمد. همین جمهوری اسلامی در این سی سال چگونه زندگی كرده است؟ تحریمی كه در این چند سال اخیر كردند، در تاریخ بیسابقه است. این قدر رذالتبار است، گروههایی را تعیین كردهاند كه روزانه در دنیا ردگیری میكنند. در دنیا چه كار میكنیم؟ چه میخریم؟ از كجا میبریم؟ و پولش را از كدام بانك میدهیم؟ بلافاصله در آن كشور میروند و به آن بانك فشار میآورند و میگویند این حساب را ببند. به دولتها فشار سیاسی میآورند كه جلویش را بگیر. به شركتها فشار سیاسی میآورند و میگویند اگر جنس به ایران فروختید، ما رابطهمان را با شما قطع میكنیم. خیلی سنگین است، اما بین خود و خدا شما كه اینجا نشستید، اصلاً متوجه تحریم دشمن شدید.
دشمن گفت تحریمهای ما فلج كننده است. ظرف شش ماه ایران را ساقط میكنیم. از شش ماهی كه آن آقا گفت یكسال و نیم گذشته است. چه كسی در ایران فهمید؟ از كجا آمد؟ بله، اشكالاتی هست. باید اشكالات را برطرف كنیم، ولی در مقابلة با این نبرد عظیم تاریخساز همۀ طاغوتهای عالم مقابل ملت ما هستند.
همۀ قدرتهای اهریمنی دنیا كه سرچشمۀ تمام اقتصاد و سیاست دنیا هستند، همه مقابل ملت ما هستند، با هم نشستند و تصمیم گرفتند. ما عبور كردیم. آنها الان ماندهاند كه اینها چگونه عبور كردند. از بیرون دارند فشار میآورند كه چگونه عبور كردید؟ دستشان به جایی بند نیست. یك سری آدمهای داخل را آنتریك كردند و آنها ما را تحت فشار گذاشتهاند كه آقا این تدابیر ویژه را چرا معرفی و اعلام نمیكنید؟ خدا عبور داد. چه طور در جنگ تحمیلی ما پیروز شدیم، خدا عبور داد. ان الله یدافع ان الذین امنوا. دفاع و پشتیبانی میكند. انتصروالله ینصركم.
در موضوع هستهای من گفتم ما قطعاً پیروز هستیم و اینها قطعاً رفتنی است. آقایی به من پیغام داد كه این حرفهای زیادی چیست شما میزنید؟ گفتم من ادعایی ندارم. من چند آیه از قرآن خواندهام، فكر میكنم خدا راست گفته است. خدا گفته است والذین جاهدوا فینا لنهدینهم. خدا گفتند اگر تقوا داشته باشید، فرقان به شما میدهم.
خدا گفته اگر من را یاری كنید یاریتان میدهم. خدا گفت راهی برای تسلط آنها قرار نداده است، مگر اینكه این طرف معادله آزاد باشد؛ یعنی ما به همین آیه ایمان نداشته باشیم؟ ما هیچ ادعایی نداریم. ما كارگری هستیم كه در جمهوری اسلامی داریم نوكری میكنیم، ولی فكر میكنیم خدا درست گفته است.
همۀ راههای زمین و آسمان در دستِ خداست. حركت كنیم، افق بلند داشته باشیم، همۀ صحبتها و موضعگیریها باید جهانی باشد. باید این طاغوتها را تحت فشار قرار بدهیم و به فضل الهی این اریكۀ قدرت را پایین بكشیم تا راه باز بشود.
دنیا منتظر عدهای است كه بیایند آنها را نجات و یاری دهند و فكر به آنها بدهند. به شما بگویم، هیچ كس جز شماها نمیتواند فكر كند. این فكر باید از سرچشمۀ درست بیاید و عرضه بشود. باید متكی به روایات، آیات و كلام معصوم باشیم. باید بیاید، ساخته، پرداخته و مطرح بشود و بعد ببینیم چه جاذبهای در دنیا ایجاد خواهد كرد.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاتة(+)(*)
"Our President, analytical news site"
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو