آنهایی که از کاهش ارزش ریال در مقابل دلار به عنوان نکتهای منفی یاد میکنند، به دنبال استفاده سیاسی از چنین ابزاری هستند. این افراد که خود را اقتصاددان میدانند که به نظر من نیستند به دلیل آموزهها یا اهداف نادرست چنین برداشتی دارند.
کارشناسان حوزه اقتصاد معتقدند هر چند مجلس شأن قانونگذاری دارد اما دخالت آن در امور ریز و درشت کشور، همیشه به صلاح نیست و در مواردی به این دلیل که نمایندگان از ساختارها و موضوعاتی که در بانک مرکزی یا نهادهای دیگر میگذرد، به صورت دقیق اطلاع ندارند، مصوبههای آنها ممکن است تبعات ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد.
هفته پیش مجلس شورای اسلامی در مصوبهای، تعیین قیمت ارز را برعهده شورای عالی پول و اعتبار گذاشت، اما هر چه از آن روز بیشتر گذشت و کارشناسان اقتصادی در رسانههای مختلف نظرات خود را اعلام کردند، زوایای پیدا و پنهان این مصوبه و ایرادات کارشناسی آن، بیشتر نمایان شد.
اوایل این هفته نیز محمود بهمنی به عنوان مسئول دستگاه سیاستگذار پولی و ارزی در برابر این مصوبه موضعگیری و تاکید کرد: تعیین سیاستهای ارزی برعهده ماست و نیازی به مصوبه مجلس ندارد.
او افزود: مسائل بانک مرکزی محرمانه است و واگذاری تعیین نرخ ارز به شورای پول و اعتبار از نظر اصولی درست نیست که بخواهیم هر هفته به مجلس برویم و تمام اتفاقات را گزارش کنیم. درباره این موضوع و دیگر مسائل اقتصادی با دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان گفتوگویی را انجام دادهایم. آرمان مهمترین نقد خود را به وزارت صنعت، معدن و تجارت معطوف کرد و این وزارتخانه را که بیشتر جنبه بازرگانی دارد، «وزارت تجارت» خواند. در ادامه مشروح گفتوگوی «شهروند» با او را میخوانید.
شما با مصوبه مجلس درباره تعیین نرخ ارز توسط شورای پول و اعتبار موافقید؟
به طور قطع با این موضوع مخالفم و آن را بدون پشتوانه علمی و کارشناسی میدانم. بر پایه مطالعات شخصی معتقدم بیشتر تحولات بازار پول که برابریهای ارزی در سطح دنیا نیز جزو آن است در لندن رقم میخورد. تعیین قیمت ارز نه برای ایران که برای تمامی کشورها در داخل مرزهای آنها اتفاق نمیافتد. قیمت ارز ابزار بسیار مهمی است که از سوی بانکهای سرمایهگذار بزرگ که اصل آنها آمریکایی و مقرشان انگلستان است، تعیین میشود. حجم مبادلات آنها بیشتر از یک تریلیون دلار در سال است. معتقدم اگر این بانکها بر اساس منافعشان، دستور سیاسی از کشورهای مبدا خود داشته باشند، میتوانند نرخ برابری ریال و دلار را در سطحی بالاتر از این تنظیم کنند.
نمونه چنین موضوعی«جرج سوروس» سرمایهگذار و بورس باز آمریکایی است که برای نشاندادن قدرت خود به کشورهای آسیای جنوبشرقی، با سرمایهای حدود 10میلیارد دلار، بازار سهام در کشورهای این منطقه را به هم زد. اقتصاد ما به شدت به نفت وابسته است و از این ناحیه آسیبپذیر هستیم. با این اوصاف اینکه گفته شود شورای پول و اعتبار قیمت ارز را تعیین کند، ناشی از کماطلاعی است. شاید برای شما جالب باشد که گردش مالی لندن سه برابر نیویورک است و اگر آنها تصمیم بگیرند نرخ برابری دلار در قبال ارزها را افزایش دهند کار سادهای است.
عدهای از کارشناسان با این مصوبه مخالف هستند، اما نه به این دلیل که قیمت ارز خارج از مرزها مشخص میشود بلکه به این دلیل که ارز را یک کالا میدانند و معتقدند باید قیمت آن مطابق قانون عرضه و تقاضا تعیین شود. نظرتان درباره این موضوع چیست؟
ما طبق قانون برنامه پنج ساله سوم یعنی در دولت آقای خاتمی، این اجازه را داشتیم که قیمت برابری ریال با دلار را متناسب با نرخ تورم تغییر دهیم. این موضوع در آن مقطع در اختیار دولت بود، اما خارجیها با چنین کاری مخالف بودند و نظر خود را بر دولت ایران تحمیل کردند. نرخ برابری دلار و سایر ارزها در مقابل ریال در جهت منافع آنها بود. آنها با این کار تولید کالا را در ایران کمصرفه کردند و واردات کالاها حتی میوه را به ایران رواج دادند. بنابراین آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده، ایجاد حبابی است که به طور مصنوعی در کشور ما به وجود آمده است. البته این را نباید فراموش کنیم بالارفتن ارزش برابری ریال با دلار، فرصتی را برای ما به وجود آورده که باید از آن استفاده کنیم. این موضوع در حالت کلی مفید است، اما متاسفانه وزارت صنعت، معدن و تجارت که من آن را فقط وزارت تجارت مینامم، باعث شد در حوزههای حساس برابریهای نابجا ایجاد شود. به عنوان نمونه نرخ برابری ارز برای واردات ماشینآلات و فناوری نباید بالا باشد که در ایران بالاست، در حالی که ما باید پایینترین نرخ برابری ارز را برای واردات این نیازهای اساسی اختصاص دهیم تا بتوانیم به واسطه ورود ماشینآلات، فناوری و تجهیزات، اشتغال پایدار ایجاد کنیم و به افزایش تولید و رشد اقتصادی دست یابیم. از نظر من این نوع رفتار، تاریکترین نقطه عملکرد، وزارت تجارت است.
بازار ارز به دلیل نابسامانیهای آن تبدیل به بازار مکاره شده است. به نظر شما چطور میتوان این بازار را سامان داد؟
به نظر من در کشوری که بیش از 15 سال دارای نرخ تورم دورقمی بوده، نمیتوان نرخ ارز را ثابت نگه داشت. بنابراین آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده است، بازار حبابی بوده که البته از ابتدا وجود داشته است. از سوی دیگر معتقدم باید بگذاریم بازار با ساز و کار خود عمل کند.
به عنوان نمونه گفته میشود نرخ برابری ریال با دلار 3200 تا 3800 تومان است یا هر مبلغ دیگر، حالا پرسش من این است اگر کسی به بازار مراجعه کند و برای رفع نیازهای خود مانند ورود فناوری یا هر نیاز دیگر، 10 میلیون دلار ارز نیاز داشته باشد آیا بازار قادر است این مقدار ارز را در اختیار او قرار دهد؟ به طور قطع میگویم خیر. بنابراین قیمتی که در بازار وجود دارد مصنوعی و غیرقابل حمایت است.
باید توجه داشته باشیم که بدون رفع تحریمهای فعلی و مشکلات ناشی از آن، امکان توسعه اقتصادی وجود ندارد. تصورم این است که ابتدا باید این مشکلات حل شود، بعد بتوانیم به موارد دیگر بپردازیم.
با این اوصاف به این زودی نباید انتظار دلار ارزان را داشته باشیم، درست است؟
باید بپذیریم حتی در صورت رفع سوءتفاهمهای موجود بین کشورمان و جامعه بینالملل، دیگر قیمت دلار، رقمهای قبلی نخواهد بود. هر دولتی که در ایران بر سر کار آید، به ناچار باید به نرخ بالاتری برای دلار تن دهد. البته نباید از گرانی دلار ترسید، زیرا این موضوع در راستای منافع ملی و باعث شکوفایی اقتصاد کشور خواهد بود.
اشاره شما به نمونههایی مانند چین و ژاپن است که طی سالهای متمادی بر اساس یک سیاست ارزی، یکی ارزش یوان و دیگری ین را در مقابل دلار کاهش داده و موفق هم بودهاند که البته عدهای این سیاستها را مخرب میدانند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
فرقی نمیکند کجا باشد، این موضوع که کاهش ارزش پول ملی به شکوفایی اقتصادی میانجامد، سیاستی امتحان پسداده است. آمریکا این کار را انجام داده و موفق هم بوده است. این کشور برای افزایش حجم صادرات خود مجبور شد 45 درصد از ارزش دلار را در زمانی کمتر از یک سال بکاهد.
در ایران هم این سیاست پاسخ میدهد. نباید کاهش ارزش ریال در مقابل دلار را عامل سرشکستگی خود بدانیم. بر اساس سیاست اقتصادی درست میتوان از این موقعیت به خوبی استفاده کرد. هر چند ممکن است در ابتدا، فشارهایی بر اقتصاد وارد شود، اما این آغاز بهبودی شرایط اقتصادی ایران خواهد بود.
آنهایی که از کاهش ارزش ریال در مقابل دلار به عنوان نکتهای منفی یاد میکنند، به دنبال استفاده سیاسی از چنین ابزاری هستند. این افراد که خود را اقتصاددان میدانند که به نظر من نیستند به دلیل آموزهها یا اهداف نادرست چنین برداشتی دارند. نمیشود فردی که کارشناسی ارشد مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف گرفته، بعد از دوسال اقتصاددان شود. در این حوزه حتی آنها که برنده جایزه نوبل اقتصاد بودهاند، ادعای اقتصاددانبودن را ندارند. این افراد با دیدگاههای سیاسی که هیچ مبنای علمی ندارد، این نوع مسائل را مطرح میکنند.
کاهش قیمت ریال در مقابل دلار در شرایطی ثمربخش است که به صادرات بپردازیم. چنین شرایطی در کشور ما هست؟
وضعیتمان خیلی مناسب نیست، اما بد هم نیست. در مورد تولید کالای صادراتی، اقدامات زیادی انجام ندادهایم، اما دارای قابلیتهای فراوانی هستیم. هماکنون شاهد هستیم در مرز ما با عراق، افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته، کامیون پس از کامیون، کالاهای ساخت داخل را به این کشورها انتقال میدهند.
بنابراین امکان صادرات داریم و در این امر توانستهایم از این ابزار تا حدودی استفاده کنیم یا در زمینه پتروشیمی؛ هر چند بازهم نوعی خامفروشی است، اما موفق بودهایم. در حوزه صنایع استراتژیک مانند فولاد، آلومینیوم و مس که وزارت صنعت باید اقدامی انجام میداده، بسیار ضعیف عمل کردهایم.
در کارخانه بزرگی مانند فولاد مبارکه، طرح شهیدخرازی به حالت تعلیق در آمده است. در ذوبآهن طرح تولید ریل آهن به نام طرح شهید کاظمی را به تعلیق درآوردیم، در فولاد خوزستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده شمش فولاد کشور طرح تولید 5 میلیون تنی شمش فولاد معلق شده است.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو