یهود طی 700 سال مثلثی را به وجود آورد که اولین ستون آن بانک بود که کاملاً اساسش مبنی بر ربا بود، دومین ستونی را که آنها ایجاد کردند بازار بورس و سهام بود و سومین آنهم جریان اوراق قرضه است. یهود طی 700 سال این سه نهاد عظیم و اصلی را در اروپا به وجود آورد که نهادینه شدن صهیونیزم و یهود در جهان و نگاه اقتصادی آنان مبنی بر این سه نهاد عظیم بود.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ در دورهای به سر میبریم که مشکلات بیشماری گریبان بشر را گرفته است درحالیکه انتظار میرفت با پیشرفت تکنولوژی جامعۀ بشری رو به سعادتمندی گام نهد، این حداقل آرزوی انسانهایی بود که عنان خود را به طور کامل در اختیار سردمداران، بنیانگذاران و مبلغان تجدد قرار داده بودند.
برنامهریزی حکم رانان مستکبر شیطانپرست حاکم بر دنیا چنان بود تا انسان به جای خدا خود را محور عموم قرار دهد. توجیه آنها مانع بودن دین در پیشرفت علم، آزادی و لذت بشر بوده است. آنها مدعی بودند که با کنار گذاشتن دین اوج لذت مادی را برای بشریت رقم خواهند زد، اما این ادعا با رخدادهایی که در چند سال اخیر در قلب تمدن مدرن و سکولارشان اتفاق افتاد و موجب اختلالات اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی غیرقابلباوری در نظم ایجادشدهشان شده است، پیش مینماید.
با وجود پیشرفت تکنولوژی و فوران اطلاعات در جامعۀ بشری امروز انسان با جنگی عمیقتر از هر زمان دیگری روبرو است.
ما در این مقاله به چگونگی شکلگیری توسعهی سیستم اقتصادی بانک محور و استفاده ازآنجهت سیطره هر چه بیشتر بر مردم دنیاخواهیم پرداخت و درنهایت مدل اقتصادی جایگزین را برای سعادتمندی حقیقی انسان بررسی میکنیم.
نقش یهود در فراگیر کردن ربا
قارونهای عصر حاضر و حاکمان پشت پردهی دنیا برای مقابله با خدا و سیطره بر بشر از هر ابزاری سود بردهاند.
با بررسی دقیق برنامههای گذشتهشان استفاده از یک ابزار اساسیتر به نظر میآید؛ آلوده کردن دامن جامعه به "ربا". آنها رسیدن به این هدف را با یک سیستم پیچیده به نام "بانک" اجرایی کردهاند. بندگان شیطان با طراحی و همهگیر کردن این سیستم، بشر را وارد جنگی سراسر خسران با خدا نمودهاند.
امروزه اغلب اقتصاددانان، سیاستمداران و دولتمردان بر این باورند که بهرههای بانکی بالا سبب رکود و کاهش فعالیتهای اقتصادی و بهتبع آن بالا رفتن نرخ بیکاری و کاهش تولید میشود.
موسی پیکاک (محقق) میگوید: چیزی که علما و البته متخصصین صندوق بینالمللی پول و دیگران توصیه میکنند این است که ربا عنصر مهم و ضروری اقتصاد است، ریشهی تمتم مشکلات و مسائلی که کوچکترین اشارهای هم به آنها نمیشود همین رباست.
با بررسی و چگونگی به وجود آمدن بانک مشخص میشود که یهودیان عاملان شکلگیری و فراگیر شدن این سیستم هستند.
یهود طی 700 سال مثلثی را به وجود آورد که اولین ستون آن بانک بود که کاملاً اساسش مبنی بر ربا بود، دومین ستونی را که آنها ایجاد کردند بازار بورس و سهام بود و سومین آنهم جریان اوراق قرضه است. یهود طی 700 سال این سه نهاد عظیم و اصلی را در اروپا به وجود آورد که نهادینه شدن صهیونیزم و یهود در جهان و نگاه اقتصادی آنان مبنی بر این سه نهاد عظیم بود.
باوجود تحریف تورات بهخوبی از وجود تورات خطی میتوان فهمید که ربا در شریعت یهود مانند سایر ادیان آسمانی حرام بوده است و رباخواران علاوه بر استحقاق کیفرهای اخروی به مجازاتهای دنیوی از قبیل کفاره دادن و تازیانه خوردن محکوم میشدند، اما یهود با دست بردن در تورات ربا را به یک حکم مشروع تبدیل کرد.
" از برادرت هیچ سودی طلب نکن نه بر پول نقد و نه بر طعام و نه بر هر چیزی که قزض داده میشود، فقط به بیگانه میتوانی قرض ربوی بدهی" (عهد قدیم، سفر لاویان، باب 25، آیههای 38 – 37)
رشید رضا از علمای اهل سنت از استاد خود شیخ محمد عبده نقل کرده: نسخهی اصلی تورات فاقد عبارت به بیگانه میتوانی قرض ربوی بدهی بوده است، اما در نسخههای فعلی این عبارت وجود دارد.
متون تاریخی نشان میدهد که آنان حتی به یکدیگر هم رحم نمیکردند و علاوه برگرفتن ربا از یهودیان، بدهکاران را به اسارت میگرفتند و گاهی بهعنوان برده به سایر ملتها میفروختند.
قرآن نیز بر رباخواری یهودیان صحه میگذارند؛ " یهودیان ربا میگرفتند بااینکه از آن نهی شده بودند و اموال مردم را بهناحق میخوردند و ما برای کفرپیشگان از آن عذاب دردناک آماده کردهایم " (سوره نساء، آیه 161)
ردپای رباخواران در تمدنهای باستانی نیز آشکار است؛ از سومر و بابل گرفته تا امپراطوری روم، بهطوریکه نفوذ رباخواران در امپراطوری روم به آن حد بود که موجبات قتل مارکوس لیسینیوس کراسوس و ژولیوس سزار دو تن از امپراطوران روم را فراهم کرد.
با فرورفتن اروپا در جهل دورهی قرونوسطی و با توجه به حرام بودن بیقیدوشرط ربا در بین مسیحیان فضا برای جولان صرافان، وامدهندگان و رباخواران یهودی باز شد.
پس از اشغال بیتالمقدس در قرن یازدهم میلادی طی جنگهای صلیبی انبوه زائران مسیحی از اروپا راهی فلسطین میگردند. به دلیل نبود امنیت مالی درراههای منتهی به فلسطین، شوالیههای یهودی سیستمی را برای برطرف کردن این مشکل ایجاد کردند. زائران مسیحی طلاهای خود را به یکی از شعب اروپا تحویل داده و پس از رسیدن به بیتالمقدس از شعبهی آنجا طلای خود را دریافت مینمودند و به ازای آن مقدار معینی از طلاهایشان را بهعنوان بهره به یهودیان میپرداختند.
در سال 1257 میلادی پسازآنکه اوضاع نابسامانی از رباخواری یهود در انگلستان به وجود آمده بود، ادوارد اول قوانین بسیار سختی علیه رباخواری وضع کرد و درنهایت در سال 1290 میلادی دستور اخراج تمام یهودیان را از بریتانیا صادر کرد.
16 سال بعد یهودیان در فرانسه نیز کار را بهجایی رساندند که فلیپ چهارم پادشاه فرانسه حکم به اخراج آنان داد. پسازآن بود که در سال 1315 لویی دهم اجازه داد یهودیانبه انگلیس بازگردند.
سیستماتیک کردن رباخواری توسط یهود تحت لوای بانک
به علت رباخواری و اعمال دیگر، یهود همواره چهرهای منفور در بین مردم اروپا شناخته میشد و با توجه به غیرقانونی بودن ربا در اروپا در بعضی موارد حتی مورد غضب حاکمان قرار میگرفت. برای حل این مشکلات، آنان با استفاده از ثروت افسانهای که بهواسطهی ربا کسب کرده بودند بانفوذ در بدنهی حاکمیتی اروپا و کلیسای واتیکان شروع به پایهریزی سیستم قانونی رباخواری و در ادامه ایجاد حاکمیت یکپارچه موردنظرشان گردند. شهر ونیز قلب شکلگیری این سیستم رباخواری بود.
یهودیان با ایجاد نظام مالی و پولی و سازوکار اقتصادی فاسد، آرامآرام شروع به جذب نخبگان، اندیشمندان و سیاستمداران تحت لوای سیستمهای مخفی نمودند، آنان با استفاده از همین اشخاص موفق به طراحی مکاتب زندگی مختلفی برای جهان شدند؛ نئونازیسم، فاشیزم، مارکسیسم و لیبرالیسم تمام این مکاتب بشری یک نقطهی مشترک داشتند " نادیده گرفتن خدا در شئون زندگی"
بانکداران بهمنظور غارت ثروت ملتها و ساخت تمدنی بر پایهی سود بیشتر علاوه بر تصرف نظامی از شیوههای دیگری نیز استفاده نمودهاند. بهطور مثال اگر ایالاتمتحده توسط دلار خودش از آفریقای جنوبی طلا بخرد چه اتفاقی رخ میدهد؟ اگر بیاید و از ایران نفت تهیه کند چطور؟
این بانک فراماسونرها کاغذهایی را چاپ میکند که برای من و شما ارزش دارد ولی برای خودش همان کاغذ است و تا زمانی که میخواهد آن را چاپ میکند.
این دلار اگر ارزشش کاهش یابد برای من ایرانی و آن آفریقایی مایهی ضرر و زیان است ولی برای ایالاتمتحده هیچگونه اثری ندارد.
حال در 30 سال گذشته آمریکا حدود 30 هزار میلیارد دلار پول بدون پشتوانه چاپ کرده است.
یهودیان صهیونیزم که با اجرا و مدیریت برنامههایی از پیش طراحی شده یشان آماده برپایی حکومت جهانی خود بودند که ناگاه با اتفاقی بزرگ خوابشان پریشان شد. این اتفاق بزرگ چیزی جز "انقلاب اسلامی ایران" نبود.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نظمی که صهیونیزم در طول 200 سال ایجاد کرده بود با چالشی بزرگ روبرو شد. آنها با درک خطر الگو شدن نظام خدا نحور برای ملت های جهان از طریق مزدوران آگاه و ناآگاه خود در ایران به شدت به اقدامات لیبرالی سرعت بخشیدند.
به ناگاه پس از جنگ شاهد رشدقارچ گونه ی سیستم بانکی و مناطق آزاد تجاری به عنوان شاخص های نظام سرمایه داری در ایران بودیم. از آن روز تا کنون سیستم بانکی روز به روز بهتر گردیده به طوری که در چند سال اخیر به شکل نگران کننده ای بر تعداد مؤسسات مالی و بانک ها افزوده شده است. نتیجه این اقدامات شدت یافتن مصرف گرایی، افزایش فاصله های طبقاتی، ضربه خوردن به فرهنگ و هویت ملی مذهبی و سست شدن بنیان های خانواده می باشد.
امروزه بانک ها همه جا را گرفته اند. سرتاسر شهرها را بگردید زیباترین ساختمانی را که مشاهده می کنید بانک است، از ساختمان های بزرگ گرفته تا ساختمان های کوچک محله ها، این اتفاقی است که در 30 سال گذشته رخ داده است. یعنی بی سر و صدا جریان لیبرالیست اقتصادی آرام آرام آمد در حکومتی به نام دین که خون شهدا پایه گذار آن بوده جنگ با خدا را علنی کرده است. آنها آمدند در کشوری که بزرگترین مشکلات اقتصادی را داشته و عظیم ترین تحریم اقتصادی را طی کرده، نقدینگی را از دست مردم خارج کردند و معماری ما را که مسجد و بناهای دینی و اسلامی بود را به سمت بانک هدایت کردند.
دقیقاً در اواسط دفاع مقدس برج سازی در تهران با برج های بانک شروع شد که اولین آن برج سپهر بانک صادرات بود.
حیزی و دزدی در کف جامعه، فساد اخلاقی و فساد سیاسی همگی ریشه اش در فساد اقتصادیست؛ لذا این پدیدۀ جنگ با خداست.
با پیروزی انقلاب اسلامی در پی آن نظام و دولت اسلامی استقلال یافت اما همچنان ایجاد جامعۀ اسلامی آرمانی که خود مقدمۀ تشکیل امت اسلامی واحد می باشد میسر نشده است، ایجاد چنین جامعه ای منوط با مبارزه ی سخت و نفسگیر با زر سالاری است که در بستر سیستم اقتصادی فاسد در حال جویدن ریشه های اخلاق، عقیده و فرهنگ جامعه می باشد.
مقام معظم رهبری در قسمتی از سخنان خود در جمع کارگزاران حج در 11 مهر سال 90 می فرمایند:
«چند سال قبل از این من توصیه هایی مؤکدی راجع به مقابله ی با فساد اقتصادی به مسئولین کشور کردم، اتقبال هم کردند ولی خوب اگر عمل می کردند دیگر این فساد بانکی اخیر که حالا همۀ روزنامه ها و همۀ دستگاه ها و همۀ ذهن ها را پر کرده پیش نمی آمد. اگر از همان وقت که گفته شد فساد ریشه دار می شود، ریشه پیدا می کند، شاخ و برگ پیدا می کند، کندنش مشکل می شود هر چه که بگذرد، اینها گفته شد اینها تاکید شد مردم هم بدانند که این چیز ها دنبال می شود و متوفق نمیشه و انشاء الله دست های خائن قطع خواهد شد به توفیق الهی و به بدکاره و خرابکار و مفسد هم ترحم نباید بکنند.»
اجرا نشدن اصول اولیه و مبانی اسلام در بعد مال و اقتصادی موجب آلوده شدن سیستم کشور به فساد گردیده است؛ این بر خلاف فرمان 8 ماده ای مقام معظم رهبری در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی که در تاریخ 10 اردیبهشت 1380 صادر شده است می باشد. آیا مسئولین اجرایی قضایی و مقنّنه پاسخی برای این نافرمانی دارند؟ با توجه به آگاهی تمامی مسئولان از عدم مشروعیت بانک و خطرات آن برای سلامت جامعه چه دلیلی بر ادامه روند رو به رشد توسعه ی نظام سرمایه داری وجود دارد؟ آیا تسریع در افتتاح تعداد بیشماری از موسسات مالی و بانک ها د چند سال اخیر از روی جهالت بوده یا برنامه ریزی شده می باشد؟
با توجه به شکست نظام لیبرالی غرب پاسخ مسئولان برای فرصت سوزی جهت ارائه ی یک نظام اقتصادی جایگزین چیست؟
ایجاد و مدیریت یک سیستم بانکی و به موازات آن افزایش روز افزون برنامه ها ی تبلیغی آن در رسانه ها به ویژه صدا و سیما چه چیزی را نشان می دهد؟ فکر می کنید عدم تمایل علمی برخی مسئولین در اصلاح ساختار اقتصادی مبتنی بر نظام مالی اسلامی چه میزان به علت وابستگی شان به مال یا یک ثروت و قدرت سرمایه داری می باشد.
در نظام مالی و فرهنگ لیبرالی برنامه کاملاً مشخص است، توسعه ی افکار مصرف گرایی صفر با وجود محدودیت منابع مالی مردمم را مجبور به استفاده ار وام های بانکی می کند.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان بازوی این جریان اقتصادی به بهترین نحوه وظیفه اش را در ترویج این افکار بازی می کند. به عنوان نمومه چند سالیست شاهد مطرح شدن پول های کلان و زندگی های آن چنانی در سریال های تلویزیونی می باشیم.
مغضوبین درگاه الهی با ایجاد و بست دین مدرنیته تعادل و توازن را در زندگی بشر به هم زده و موجب ظلم، بی عدالتی و فساد در بالاترین سطح شده اند، این همان فساد آخرالزمانی می باشد که به واسطه ی اعمال مردمان در زمین آشکار می گردد.
شرایط جهان نشان دهنده ی بیداری توده های مردم از خوابی عمیق و غفلتی طولانی مدت می باشد، در این بین نقش نظام اسلامی حاکم بر ایران به عنوان موتور محرکه ای در سرعت بخشیدن به این انقلاب انفسی ملت ها غیر قابل انکار است. صهیونیسم با درک این موضوع برای زدن ریشه های فرهنگ و اخلاق در جامعه ی ایرانب به شدت به تکاپو افتاده است.
اگر کسی به چیزی شناخته شده باشد و اساسش بر آن باشد، زمانی فرو می ریزد که از اساسش استفاده و آن را خنثی نماید.
نظام غرب یک نظام سرمایه داری است. زمانی می توانیم بفهمیم که غرب در حال فروپاشی است که نظام سرمایه داری نیز در حال فروپاشی باشد.
با توجه به غوطه ور شدن غرب در مشکلات مخلتف اقتصادی و اجتماعی، ملت ها نظام سرمایه داری را عامل این تبعیض، نابرابری و بی عدالتی می دانند بنابراین با اشغال وال استریت این معبر سرمایه داری اعتراض به تمامیت آن را به نمایش می گذارد.
سر دادن شعارهای 99 درصد در خیابان های کشورهای گوناگون جهان برای همیشه اسطوره ی لیبرال دموکراسی آخرین مکتب دست ساز بشری را در هم شکست و آن را نیز همچون مارکسیزم از وضعیت هژمونی گو استیلایی به زیر کشید. همزمان با آن بیداری اسلامی ایجاد شده در منطقه پیش از هر زمان دیگر نیاز به یک مکتب جایگزین را ضروری می سازد.
این بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی ایران است تا الگوی خود با محوریت خدا در شروع زندگی را طراحی و به جهان عرضه کند.
امروز طراحی جایگزین در این زمینه تهیه شده است؛ اقتصاد قرآنی برکت مبنا بجای اقتصاد مدرن پول مبنا.
ما سه مفهوم قرآنی داریم: خلّت، انفاق و برکت که در سوره ی بقره قبل از آیةالکرسی آمده است.
ما یک معامله داریم، یک مبادله و یک مبایعه. معامله بایستی با خلّت بیانجامد، مبادله نیز بایستی به انفاق منتهی شود و طبیعتاً از مبایعه برکت حاصل می شود. اگر زمانی ما این سه عنصر را حذف کردیم حتماً ساز و کار اقتصادی ما ماهیت ربا پیدا می کند.
راه مواجهه با شیطان چیست؟ راهی که انبیاء و ائمه اطهار به ما نشان دادند حفظ خود است. اگر جمهوری اسلامی خودش را حفظ کند، خود به خود ایالات متحده، اروپا و کل کفر نابود خواهد شد. برای مواجهه با کفر باطل لازم نیست بروید به جنگ آن، تنها کافیست جمهوری اسلامی را حفظ کنیم.
اوضاع جهان نشان دهنده ی آن است که دو جبهه ی نور و ظلمات به سرعت در حال جدا شدن از هم می باشند این بدان معناست که در آینده ای نه چندان دور دیگر ابهامی بین حق و باطل وجود نخواهد داشت. این همان هدفی بود که انبیاء و اولیاء در پی ایجاد آن بودند به همین دلیل این اهریمنان صهیونیست به همراه اغوا شدگانشان به منظور جایگزین کردن مکتب جهانی مورد نظر یهود در حال برنامه ریزی جهت وارد کردن دنیا به یک جنگ جهانی می باشند.
فکر می کنید آنها بتوانند این آرزویشان را محقق کنند یا اینکه شاهد برپایی جبهه ی متحد اسلامی در آینده ای نزدیک هستیم.
محمد جعفری
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو