دکتر احمدی‌نژاد تنها با حرکت یک مهره شطرنج، یعنی سکوت کامل در مقابل موج تخریبها و توهین‌های دولتمردان و اطرافیانشان، بخصوص شخص هاشمی رفسنجانی که با حرکت همراه با غفلت و سرمستی آنها در تحقیر دکتر احمدی‌نژاد روبرو شد و سپس با انجام حرکت مهره دیگر یعنی دعوت از حسن روحانی به مناظره که با توهین اطرافیان رئیس جمهور و سکوت مرگبار حسن روحانی تکمیل شد، عملا حریف خود را نزد افکار عمومی کیش و مات کرده است.

 

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دکتر محمود احمدی‌نژاد، پس از مراسم تنفیذ رئیس جمهور منتخب یعنی 12 مردادماه 1392 تا امروز، بجز یکبار نامه‌نویسی به رئیس جمهور و دعوت از وی برای مناظره، در سایر موارد و در حوزه مسائل سیاسی سکوت کامل کرده است. این سکوت شامل مصاحبه، سخنرانی، اعلام موضع بوده و هیچ‌گونه اظهار نظری در این مدت در خصوص مسائل سیاسی از ایشان، به چشم نمی‌خورد.
مخالفان جریان عدالت، در همین مدت کوتاه نشان داده‌اند که این سکوت به مذاقشان خوش نیامده و با روشهای مختلف به دنبال شکستن آن هستند. از پخش اخبار دروغ در مورد اظهارات ایشان که همگی و بدون استثناء رسماً از سوی دفتر رئیس جمهور سابق تکذیب شد تا درج اخبار خلاف واقع در بازه‌های زمانی منظم در مورد جریان انحرافی، همچنین کارشکنی‌های عمدی و غیر منصفانه برای راه‌اندازی و شروع به کار دانشگاه ایرانیان و حتی انتشار سخنان ایشان در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام که برای اولین بار از بدو تشکیل این مجمع تاکنون در خصوص یکی از اعضاء رخ داده و مشخص نشد چقدر با واقعیت منطبق بوده است، همه و همه نتوانست بر تصمیم به سکوت دکتر احمدی‌نژاد تأثیرگذار باشد.
سکوت دکتر احمدی‌نژاد را می‌توان از دو جنبه مورد توجه قرار داد:
1- جنبه اخلاقی:
سکوت دکتر احمدی‌نژاد جنبه اخلاقی بسیار روشنی دارد. این سکوت به مخالفان می‌آموزد که وقتی یک دولت با رای ملت سکان اجرایی کشور را در دست گرفته، یک سیاستمدار که در جایگاه رئیس جمهور سابق قرار دارد، باید با سکوت خود، به دولت مستقر کمک کند و این اجازه را به او بدهد تا برنامه‌ها و اقدامات خود را برای پیشبرد کشور انجام دهد. سخنرانیها و سنگ‌اندازیهای رهبران جریانات مخالف دولت، هم با منافع ملت در تضاد است و هم باعث کاهش محبوبیت دولت مستقر نخواهد شد.
این واقعیتی است که در هشت سال قبل آن، از هیچ‌یک از مدعیان اخلاق‌گرایی که سابقه حضور در مناصب بالای سیاسی داشتند، نه تنها دیده نشد، بلکه همگی آنها در بیان نقد دولت قبل و بیان نقاط ضعف آن ، پا را از دایره انصاف خارج کرده و به تخریب دولت منتخب ملت روی آوردند.
دکتر احمدی‌نژاد حتی اطرافیانش را به سکوت در خصوص اعلام موضع‌گیری خود فراخوانده است و می‌بینیم کسانیکه از نزدیکان و دوستان ایشان هستند، هرگاه در خصوص مواضع ایشان مورد سوال قرار می‌گیرند، از بیان نظرات و موضع‌گیری‌های دکتر احمدی‌نژاد خودداری می‌کنند.
سکوت اخلاق‌مدارانه رئیس جمهور سابق، شامل اعضای خانواده ایشان هم شده است. کوچکترین اظهار نظر یکی از پسران دکتر احمدی‌نژاد، با بالاترین بازخورد رسانه‌ای روبرو خواهد شد. اما شاهد آن هستیم که آنها برخلاف سایر آقازاده‌ها، برای خود امتیازی قائل نبوده و با وجودی که طبیعتا از اطلاعات سیاسی فراتر از افراد معمولی برخوردارند، در ادامه روش هشت سال گذشته خود، در سکوت کامل بسر می‌برند.
همچنین شخص دکتر احمدی‌نژاد، می تواند مانند برخی دیگر، خاطرات روزانه خود را در دوران تصدی ریاست جمهوری منتشر کند. خاطراتی که قطعاً بخشی از آنها شامل کارشکنی‌ها و یا سهم‌خواهی‌های جریان‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی است. اما ایشان هیچگاه به انتشار بچه‌گانه و خلاف اخلاق تحت عنوان خاطره‌گویی یا خاطره‌سازی برای تخریب جریانهای مخالف و تحقیر و توهین غیر مستقیم آنها روی نیاوردند.
2- جنبه سیاسی سکوت دکتر احمدی نژاد: سکوت دکتر احمدی‌نژاد از نظر سیاسی یک حرکت کاملا هوشمندانه و مدبرانه است.
بی‌شک عملکرد دولت یازدهم پس از پایان دوره، از دو حال خارج نیست. این دولت یا می‌تواند رضایت مردم را جلب کند و یا نمی‌تواند. در هر دو صورت دکتر احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور سابق و مستقل از گروه‌ها و جریانات سیاسی، با سکوت خود بهترین عکس العمل را خواهد داشت. اگر این دولت موفق باشد و دکتر احمدی‌نژاد از آن انتقاد کند که از نظر سیاسی عملی باطل و محکوم به شکست، انجام داده است و اگر این دولت موفق نباشد و ایشان انتقاد کند، بهانه بسیار مناسبی در اختیار دولت ناموفق قرار خواهد گرفت. آنها بی‌شک خواهند گفت که رئیس جمهور سابق با موضع‌گیری‌ها و سخنرانی‌هایش در راه دولت سنگ‌‌اندازی کرده، جامعه‌را بر علیه سیاست‌های دولت برانگیخته و این مساله را دست‌آویزی برای شکست‌های داخلی و خارجی خود در عرصه‌های مختلف قلمداد خواهند کرد. ضمن اینکه اظهار نظر دکتر احمدی‌نژاد در خصوص مسائل سیاسی، باعث ایجاد موج تخریبها و جوسازی‌های جدید علیه ایشان شده و مخالفان را از شر صحبتهای تکراری و خسته‌کننده رها خواهد ساخت.
اما جنبه‌های اخلاقی و سیاسی این سکوت، نه تنها برای مخالفان او آموزنده و البته دردناک است، بلکه برای طرفداران پر و پا قرص ایشان نیز الهام بخش و تأثیرگذار بوده است. قریب به اتفاق طرفداران دکتر احمدی‌نژاد، با مشاهده هشت سال پرکاری و تلاش شبانه‌روزی و سخنرانی‌های متعدد روزانه و البته جذاب و شنیدنی ایشان، پس از پایان دوران ریاست جمهوری، منتظر تأسیس روزنامه، حزب یا تشکل سیاسی، ایراد سخنرانی‌های آتشین و شرکت ایشان در مناظره‌های داغ سیاسی بودند و بجرات می‌توان گفت که هیچ‌کس انتظار این سکوت طولانی و صبورانه را نداشت. این در حالی است که امروز تقریبا همه طرفداران ایشان، به ابعاد بسیار مهم و تأثیرگذار این سکوت پی برده‌اند و هرجا کسی از مخالفان درصدد شکستن سکوت رئیس جمهور سابق برمی‌آید، این طرفداران دکتر احمدی‌نژاد هستند که از این حرکت هوشمندانه ایشان حمایت کرده و آنرا بهترین پاسخ به مخالفان و تخریب‌های آنها می‌دانند.
اما سوال مهم این است که نتیجه این سکوت چیست؟
نتیجه قطعی این سکوت، رسوایی است. هشت سال تخریب که با جنبه‌های جدیدتری در سال نهم نیز ادامه داشت، با این سکوت به رسوایی بدل خواهد شد.
آنهایی که مدام می‌گفتند و همچنان می‌گویند دوران دولت قبل معادل بود با هشت سال ویرانی و انحراف، خود سکان کشور را بدست گرفته‌اند. آنها تا کی می‌خواهند دوران طلایی ایران در دولتهای نهم و دهم را برای افکار عمومی به ویرانی و تباهی تعبیر کنند، درحالیکه خود بر مسند همه ارکان اجرایی سیاسی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشور تکیه‌ زده‌‌اند؟ آنها تا چه زمانی دولت قبل را مقصر همه مشکلات عالم هستی دانسته، در حالیکه خود همه کارهای خوب دولت قبل از مسکن مهر گرفته تا هدفمندی یارانه‌ها را تعطیل، متوقف و یا به مسیری غیر از مسیر اصلی و اولیه خود منحرف کرده‌اند؟ این حرفها تا کی برای افکار عمومی دارای وجاهت و اعتبار خواهد بود؟
کارنامه عملکرد دولت یازدهم نزد افکار عمومی، پس از گذشت مدت زمان مشخص، به مرحله قضاوت خواهد رسید. آن روز است که فصل رسوایی کامل خواهد شد. نرخ تورم، پرونده هسته‌ای، سیاست خارجی معتدل، فرهنگ، ارزش پول ملی و سایر موضوعاتی که دستاویز تخریب دولت قبل بود، به سنجش و مقایسه گذاشته خواهد شد و دیگر اظهار نظر در خصوص هشت سال مدیریت ویرانه و امثالهم، پاسخگوی افکار عمومی نبوده و نخواهد بود.
اما سوال اساسی دیگر آنکه، چرا دکتر احمدی‌نژاد اقدام به دعوت از رئیس جمهور برای مناظره در خصوص مسائل مطرح شده در گزارش صد روزه کردند؟
تخریبها و ادعاهای خلاف واقع مخالفان در چهارسال دولت دهم، در صورت تایید صلاحیت گزینه دولت قبل و حضور او در مناظرات انتخاباتی می‌توانست با پاسخ‌های روشنگرانه و قاطعی روبرو شود. اما با رد صلاحیت گزینه دولت قبل افکار عمومی تشنه و منتظر شنیدن پاسخ ابهامات مطرح شده ماند و این انتظار ادامه یافت تا جایی که با یک حرکت هوشمندانه دکتر احمدی‌نژاد همه چیز برای افکار عمومی روشن شد.
دقت کنید از تاریخ 12 مرداد 92 تا امروز که حدود نه ماه گذشته است، دکتر احمدی نژاد در خصوص اقدامات دولت جدید سکوت کرده است و برخلاف او شخص رئیس دولت یازدهم و اطرافیانش بصورت مستمر در این نه ماه به تخریب، توهین و دروغ‌پردازی در خصوص دولت قبل روی آورده‌اند. این دو رویه مختلف، در یک نقطه برعکس شد! یعنی دکتر احمدی نژاد یک روز پس از گزارش صد روزه در حد یک نامه یک صفحه‌ای سکوت خود را می‌شکند و رئیس جمهور را دعوت به مناظره می‌کند و برخلاف او حسن روحانی، از آن روز تا امروز نسبت به این دعوت رئیس جمهور سابق سکوت کرده است و البته همچنان به تخریب‌ها و جو‌سازی‌ها نسبت به دولت قبل ادامه می‌دهد!
دکتر احمدی‌نژاد تنها با حرکت یک مهره شطرنج، یعنی سکوت کامل در مقابل موج تخریبها و توهین‌های دولتمردان و اطرافیانشان، بخصوص شخص هاشمی رفسنجانی که با حرکت همراه با غفلت و سرمستی آنها در تحقیر دکتر احمدی‌نژاد روبرو شد و سپس با انجام حرکت مهره دیگر یعنی دعوت از حسن روحانی به مناظره که با توهین اطرافیان رئیس جمهور و سکوت مرگبار حسن روحانی تکمیل شد، عملا حریف خود را نزد افکار عمومی کیش و مات کرده است.
محبوبیت دکتر احمدی‌نژاد نزد افکار عمومی، شاید دیگر جنبه انتخاباتی نداشته باشد، اما حتما در راستای اهداف بالاتر که حرکت در جهت آرمانهای عدالت‌خواهانه و پیشروی به سوی جامعه مهدوی است، به کمک عدالتخواهان خواهد آمد و بامید خداوند متعال با ظهور هرچه زودتر منجی عالم به اوج خود خواهد رسید. ان شاء الله

دولت بهار/محمد جوادی