حضرت امام (ره) گروه های چپ داخل کشور را با تیز بینی «کمونیسم آمریکایی» می نامید که بعدها با همراهی مجاهدین خلقی و چریک های فدائی با آمریکایی ها ژرف نگری ایشان آشکار شد.

 

مرحوم آیت الله سید عباس خاتم یزدی از اعضای دفتر امام در خاطره ای از زمان تبعید امام خمینی (سلام الله علیه) در نوفل لوشاتو می گفت :

«هنگامی که یک از مراجع سرشناس با (همسر شاه) فرح دیدار کرده بود در پاریس خدمت امام رسیدم، امام که سخت متأثر و ناراحت بودند، فرمودند :ما سال های دراز زحمت کشیدیم آن مطالب غلطی را که در ذهن بعضی از روشنفکرها و دانشگاهی ها بود را خارج سازیم ولی این قضیه مطالب مرا وارونه کرد! امام خیلی نگران بودند ولی پس از چند لحظه فرمودند: «این کارها نتیجه ای ندارد من این قضایا را دنبال می کنم و این مطلب را بار دیگر از ذهن آنها بیرون می آورم، روحانیت اصیل هیچگاه با دستگاه رابطه ندارد و طرفدار دستگاه نیست و دستگاه هم طرفدار روحانیت اصیل نیست
(سرگذشت های ویژه امام خمینی، ج 2، ص14)

به راستی چرا امام خمینی که در طوفان های حوادث خم به ابرو نمی آورد در این ماجرا بی تاب شده بود؟! نگرانی امام از جذب بی سابقه ی جوانان عدالتخواه به خط انحرافی مارکسیسم بود، متأسفانه ارتباط بدنه ای از حوزه ها و حتی برخی از رئوس آن با سرمایه داران و دستگاه پهلوی فرازهای بلند قرآن و نهج البلاغه در عدالتخواهی و ظلم ستیزی و استکبار ستیزی را مهجور کرده بود . نگرانی امام از هدر رفتن انرژی جوانان انقلابی و جذب شدن آن ها توسط گروههای چپ، منجر به مرز بندی بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی از طرف ایشان شد، حتی حضرت امام گروه های چپ داخل کشور را با تیز بینی «کمونیسم آمریکایی» می نامید که بعدها با همراهی مجاهدین خلقی و چریک های فدائی با آمریکایی ها ژرف نگری ایشان آشکار شد.

ایشان غفلت عالمان اسلامی از فرازهای عدالتخواهانه ی اسلام و سکوت حوزه ها در برابر نابرابری ها را علت به دام افتادن جوانان انقلابی جهان می دانستند و با همین استدلال به تشکیل«حزب جهانی مستضعفین» اصرار داشتند .

این منش امام راحل تأثیرات شگرفی در منطقه نیز داشته است چنانچه احمد جبریل که به عنوان پدر مارکسیسم در بین مبارزین فلسطین مشهور بود و رهبری «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» را بر عهده داشت، در ابتدای انقلاب وقتی با افکار امام راحل آشنا شد در جمع شخصیت های فلسطینی رسماً اعلام کرد: «از امروز من اعلام می کنم که یک مسلمان مبارز هستم.» وی با اشاره به مفتی های فلسطینی حاضر در جمع گفته بود: «البته نه اسلام شما! بلکه اسلام امام خمینی!»

برجسته شدن اسلامِ همان شخصیت هایی که با فرح دیدار داشتند و امام را بی تاب کرده بودند، به عنوان یک سبک حکومتی در نظام جمهوری اسلامی، خطری بزرگ برای منش عدالتخواهانه ی نظام است.

با توجه به رویکرد امام خمینی که از دیدار یک شخصیت اسلامی با فرح برافروخته و مضطرب می شود، آیا آن سفر کرده از حضور رئیس جمهور ما در نشست تصمیم گیری درباره نظام سرمایه داری خوشحال خواهد شد؟ متاسفانه پس از دکتر احمدی نژاد در دوره جدید ارتباط با کشورهای مستقل و ملت های تحت ستم به حداقل رسیده و دولت یازدهم در عوض به ارتباط گیری با سران استکبار افتخار می کند و با شرکت در اجلاس داووس بار دیگر ایده همزیستی مسالمت آمیز با نظم فعلی حاکم بر جهان را مطرح می کند.

هنوز هم عده ای هر صدای عدالتخواهی را چپ گرایی و مارکسیسم می نامند، غافل از اینکه اگر هم در جایی عدالتخواهان جهان به خط انحرافی مارکسیسم برای نجات از سرمایه داری پناه آورده اند به دلیل دینداری ناقص ایشان بوده که اسلام را سازگار با سرمایه داری معی کرده اند. غافل از اینکه امام راحل می فرمود :

«علماى اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته‏اند و همواره این شرافت را براى خود حفظ کرده ‏اند و این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‏کنند، نمى‏بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت.»
(صحیفه نور، ج‏21، ص 27)

مسعود شفیعی کیا