اگر دولت اعتدال بخواهد از فضای رادیکال فاصله بگیرد و به رویکرد معتدل خود رجوع کند، باید فاصلهی مشخصی با اصلاحات داشته باشد، اما از طرف دیگر این امر موجب از دست دادن پایگاه اجتماعی قرضی دولت خواهد شد. حال دولت بر سر این دو راهی چه خواهد کرد؟
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ نکتهای که از روزهای آغازین و بعد از به قدرت رسیدن دولت یازدهم مشخصاً به چشم میآمد، سهمخواهیهای جریان اصلاحطلب از دولت جدید بود. حسن روحانی از همان روز ابتدا با تکیه بر این کلام، که دولت من فراجناحی است، به دنبال کاهش فشارها و سهمخواهیهای جناح اصلاحطلب بود، هرچند که تحت تأثیر همین فشارها با انتصاب چند تن از افراد منتسب به این جریان در دولت خود سعی کرد از شدت فشارهای سیاسی بکاهد؛ اما این عمل هم نتوانست اصلاحطلبان را اغنا کند.
به همین دلیل، نزدیکان آقای روحانی سعی میکنند، با مطرح کردن مفهم مستقل بودن آقای روحانی و جریان اعتدالی از این فشارها بکاهند، چنانکه حسامالدین آشنا در مصاحبهای با نشریهی اندیشهی پویا در برابر طرح سؤال ائتلاف روحانی و عارف تأکید میکند نگویید ائتلاف روحانی و عارف بگویید کنار رفتن عارف!
تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب، اعتدالیون را جریانی نوپا در سپهر سیاسی کشور میدانند که فاقد پایگاه اجتماعی بوده و به همین دلیل نیازمند بدنهی اجتماعی اصلاحات است. جریان اعتدال و آقای روحانی در راستای زدودن این نوع طرز فکر با تأکید بر گفتمانی و فراجناحی بودن به دنبال این هستند که خود را از زیر سایهی اصلاحات خارج نمایند و همچنین اعتدال را جریانی ریشهدار در سپهر سیاسی کشور معرفی کنند و روایتی نو از پیروزی خود در انتخابات ارائه دهند.
رسانههای نزدیک به جریان دولت نیز با ایجاد جریان رسانهای و پروراندن ایدهی فراجناحی بودن، به دنبال بازتعریف جریان اعتدال بهعنوان پدر و قیوم برای دیگر جریانها هستند یا با ادبیاتی دیگر، جریانی که به دنبال ایجاد وحدت و وفاق در بین دیگر جریانهاست و به دنبال تعریف کردن جناح مخالف و ضدیتسازی برای خود نیست.
تحلیلگران سیاسی اصلاحطلب، اعتدالیون را جریانی نوپا در سپهر سیاسی کشور میدانند که فاقد پایگاه اجتماعی بوده و به همین دلیل نیازمند بدنهی اجتماعی اصلاحات است.
مشاوران و تحلیلگران نزدیک به روحانی و همچنین خود آقای روحانی، با شناختی که از مشی رادیکال اصلاحات سراغ دارند، از نزدیک شدن به این جریان پرهیز میکنند؛ چرا که این مشی در تضاد با مشی اعتدالی است، لذا به دنبال جداسازی خود از این فضا و تفکر بوده و به دنبال ارائهی تعریفی نو از خود هستند که لزوماً انعکاس واقعیت هم نیست، بلکه در راستای ایجاد آرامشی نسبی و دور شدن از فضای رادیکالی است که اصلاحطلبان به دنبال آن هستند.
یکی از ایراداتی که بهوضوح در تعریف جدیدی که اعتدالیون از خود ارائه میدهند مشاهده میشود، این است که در ارائهی مفاهیم مورد نظر خود از واژگان فراوانی بهره میگیرند و گاهی اصطلاحات؛ روشها و منشهای جریانهای سیاسی دیگر را به عاریه میگیرند و در بازتعریف خود ارائه میدهند، اما این تعاریف به دلیل التقاطی و عاریتی بودن فاقد توانایی لازم در تعریف روشن و شفافی از آنهاست.
از طرف دیگر، وجوه مشترکات مفهومی سیاسی متعدد مخاطب دریافتکننده این مفهومها را دچار سردرگمی میکند؛ چرا که گوینده سخن برداشت خاص خود را دارد، اما به دلیل گسترده بودن دایرهی قرائتهای ارائهشده توسط اعتدالیون برداشتهای متفاوتی به تعدد مخاطبین دریافتکنندهی این قرائت وجود خواهد داشت.
منش نسبیگرایی، که اکنون آقای روحانی با نام اعتدال دنبالکنندهی آن است، در ذات خود دارای تهافت و تناقض است؛ چون نسبیگرایی فاقد معیار ثابت و مشخصی جهت عیارسنجی است و تفکر و منش برآمده از آن حتی اگر در لفافهی زیبای اعتدال هم پیچیده شود، چون فاقد جایگاه مستحکم و قابل اتکاست پایدار نخواهد بود و اگر صاحبان این تفکر نتوانند تعریف مشخصی از آن ارائه دهند، زوالپذیر خواهد بود.
اعتدالیون به دنبال آن هستند تا خود را دارای اندیشهی نظاممند و تأثیرگذار در جامعهی مدنی معرفی نمایند و بهعنوان یک جریان ریشهدار اجتماعی که از قبل موجود بوده است معرفی کنند و سعی در بازتعریف خود در برابر دیگر جریانها دارند تا خود را در سپهر سیاسی کشور بهعنوان یک جریان باسابقه و دارای برنامهی مدون نشان دهند که آمده است با پیش گرفتن مشی عدالت بیقانونیها را با شعار قانونگرایی و بهرهگیری و کمک از دیگر جناحها مرتفع کند.
در پس این، نوع قرائتی که اعتدالیون از خود ارائه میدهند و گزارشهایی که منتشر میکنند، حفظ آرامش دولت، کاهش فشارها و تنشها و جلوگیری از انتقادهایی که حتی به حق است با توسل به این نکته که ما در حال ترمیم خرابیهای گذشته هستیم و دولت قبلی با مشکلات عدیدهی ساختاری که به وجود آورد و برای ما به یادگار گذاشت، طی طریق و بازگشت از رویهی سابق را برای این دولت سخت نموده؛ به قول آنها، دولت سابق با ایجاد شکافها و ناهمواریها در عرصهی اقتصادی، سیاست خارجی و داخلی بهنوعی برای دولت آینده دست به مین گذار زده است که اکنون گذر از این میدان مین بدون آسیب و سختی نخواهد بود و گذر از آن مسیر، نیازمند سعهی صدر و حفظ آرامش دولت و تحمل سختیها با کمک مردم است.
منش نسبیگرایی، که اکنون آقای روحانی با نام اعتدال دنبالکنندهی آن است، در ذات خود دارای تهافت و تناقض است؛ چون نسبیگرایی فاقد معیار ثابت و مشخصی جهت عیارسنجی است و تفکر و منش برآمده از آن حتی اگر در لفافهی زیبای اعتدال هم پیچیده شود، چون فاقد جایگاه مستحکم و قابل اتکاست، پایدار نخواهد بود.
دولتی که زمانی دم از حل مشکلات اساسی در صد روز میزد، اکنون با اعتراف به ناتوانی در رفع مشکلات، خواستار صبر و ایجاد آرامش برای دولت به دور از فضای انتقاد است. چنین دولتی برای اینکه در گزارش صدروزه نقطهی قوتی داشته باشد با دستپاچگی در زمینهی سیاست خارجی زیر توافقنامهای را امضا میکند که اکنون سست بودن پایههای آن بهوضوح قابل مشاهده است.
آقای روحانی اکنون بر سر چند راهیای ایستاده است، هم میخواهد از فضای رادیکالی فاصله بگیرد و هم میخواهد حمایت اصلاحطلبان را داشته باشد و همچنین مقبولیت خود را در برابر عموم حفظ کند که این امر با توجه به درخواستهای اصلاحطلبان از وی و همچنین با توجه به فضای واقعی جامعهی سیاسی و محدودیتهایی که واژهی دولت اعتدالی برای وی ایجاد میکند، سخت خواهد بود.
آقای روحانی از ابتدا سعی بر ترکیب و مونتاژ لایههای مبنایی و سیاسی داشت که از لحاظ ماهوی نامتناجنس بودند و پیدا بود که قطعات پازلی که آقای روحانی به دنبال هماهنگ کردن آن داشت، در کنار هم قرار نخواهند گرفت که این هم به دلیل نداشتن راهبرد برای مشکلات موجود و عدم برنامهریزی و نبود تفکر روشمند و دارای اصول و شاخص قابل اتکاست.
برهان- مسعود امیری
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو