مرتجعین آگاهانه یا ناآگاهانه قادر به درک روند نوظهور و فرآیند متناسب زمانه نیستند و مدام به شیوه‌های منسوخ متوسل می‌شوند و این دقیقاً همان دردی است که امروز بخشی از سیاسیون، مخصوصاً با گرایش‌های اصلاح‌طلبی و تکنوکراتی، بدان دچارند. این نوشته در صدد است به نقد و تحلیل گفتمانی این جریان بپردازد.

 

در این نوشته قصد داریم، ضمن بررسی مفهومی واپس‌گرایی، گروه‌های فکری نزدیک به این عقیده را در داخل کشور شناسایی کنیم و به نقد و تحلیل گفتمانی این جریان بپردازیم. برای دستیابی به این مهم باید به سه سؤال اصلی پاسخ داد: «‌واپس‌گرایی چیست؟»، «واپس‌گرا کیست؟» و «چرا واپس‌گرایی نه؟».

در مفهوم سیاسی، واپس‌گرایی به معنای مخالفت کردن با پیشرفت اجتماعی است که گاه به صورت اقدامات خشونت‌آمیز علیه مردم،‌ گاه به صورت افکار و اندیشه‌‌های ارتجاعی و گاه با تکیه بر عرف و عادات فرهنگی عقب‌مانده در برابر اندیشه‌های پیشرو و ترقی‌خواه عمل می‌کند.[1]

مرتجعین آگاهانه یا ناآگاهانه قادر به درک روند نوظهور و فرآیند متناسب زمانه نیستند و مدام به شیوه‌های منسوخ یا غیرمتعارف متوسل می‌شوند و این دقیقاً همان دردی است که امروز بخشی از سیاسیون، مخصوصاً با گرایش‌های اصلاح‌طلبی و تکنوکراتی، بدان دچارند.

بزرگ‌ترین اشتباه این افراد آن است که فرزند زمانه‌ی خود نیستند و درک صحیحی از پیچیدگی‌های اجتماعی‌سیاسی روز ندارند و در برخورد با متغیرهای بیرونی انفعال پیشه می‌نمایند و اعتباری آنی را طلب می‌کنند. این جریان تنها نظام اندیشگی خود را معتبر جلوه می‌دهد و هر گونه فاصله‌گیری از مرام خود را یک انحراف و زاویه تعریف می‌کند و باور دارند که این فاصله گردش در فضایی است که بحران می‌آفریند و معضل می‌آفریند، پس، یگانه راه بازگشت به گذشته و انتخاب آنان به عنوان یگانه آلترناتیو موجود است.

حال و روز اینان در شرایط امروزین این گونه است که وضعیت جمهوری اسلامی ایران را بسیار نامطلوب می‌بینند و تعبیر رسیدن به بن‌بست را برای شرایط فعلی متصور می‌شوند. بی‌تردید، تعبیر رهبر معظم انقلاب، که شرایط امروز جمهوری اسلامی را به پیچی تاریخی تشبیه می‌‌کنند، بسیار دقیق‌تر و در تضاد با آن چیزی است که واپس‌گرایان بیان می‌کنند.

عقب‌نشینی در این شرایط سخت شاید وضعیت را بهبود بخشد، ولی امری کاملاً مقطعی خواهد بود. در شرایطی که جمهوری اسلامی در حال پیشرفت است، برای غرب مطلوب خواهد بود که مانع از این پیشرفت شود و چه چیز بهتر از اینکه در این پیچ تاریخی ما از مواضع خودمان و رقابت با غرب عقب‌نشینی کنیم.

پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های علم و فناوری برای کشورهای اروپایی و آمریکا به هیچ‌وجه خوشایند نیست. این پیشرفت‌ها در کنار مقاومت ایران در مقابل هژمونی غرب معادلات آن‌ها را به هم ریخته است. بسیاری از کشورهایی که تا پیش از این ارتباط با آمریکا را عامل پیشرفت می‌دانستند؛ اما امروز با الگوگیری از ایران، به محور مقاومت علیه امپریالیسم غرب متمایل شده‌اند.

جریانی در داخل با این مقدمه که «وضع امروز کشور نابسامان است و این نابسامانی ناشی از سوءمدیریت است» نتیجه‌ای نادرست مبنی بر «لزوم بازگشت به دوران ماقبل 84» را می‌گیرد و بی‌توجه به مسئله‌ی کلیدی «پیشرفت»، برای مردم نسخه‌ی بازگشت به مدل‌‌های پیشین را می‌پیچند. از این رو، می‌توان این جریان را «جریان واپس‌گرا» نامید.

اگر بخواهیم مصداق‌‌یابی دقیق‌تری نسبت به این تعریف داشته باشیم، باید تکرار دولت‌ احمدی‌نژاد در آینده را نیز بازگشت به گذشته تلقی کنیم، چرا که باید گفتمان‌های جدید و چندوجهی تولید شوند که بتوانند بستر رشد و پیشرفت جامعه در این شرایط حساس را داشته باشند. اساساً بازگشت و تکرار گفتمان‌های تک‌بعدی همچون توسعه‌ی اقتصادی، توسعه‌ی سیاسی و عدالت‌طلبی نمی‌تواند نیازهای امروز جامعه را پاسخ‌گو باشد.

با توجه به قرار گرفتن در دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی و لزوم جهش و پیشرفت همه‌جانبه، گفتمان راهبردی آتی باید مؤلفه‌هایی داشته باشد که اولین آن‌ها جامعیت است.

واپس‌گرایی اساساً با پیشرفت در تناقض است و واپس‌گرایان از درک پیشرفت با مؤلفه‌های منطبق با ایران اسلامی عاجزند. این نگاه مانع تولید گفتمان‌های جدید می‌شود و باعث عقب‌ماندگی کشور خواهد شد.

اما واپس‌گرایی برای این جریان‌ها یک معنای خاص نیز دارد. حاملان و عاملان واپس‌گرایی چون زیستی در گذشته دارند، با هر گونه تغییر و تحول سر ناسازگار دارند، با ارتجاع خویش فقط به دنبال فراهم آوردن شرایطی هستند که خود بتوانند در آن زیستی بدون متغیرهای کنونی داشته باشند. پس این جریان آرامیدن و غنودن در گذشته را تنها به دلیل ناسازگاری خویش با شرایط امروزین آرزو می‌کند.

در نقد نظریات و خاستگاه‌های این جریان، نکاتی به شرح زیر حائز اهمیت است:

- اگر بخواهیم بپذیریم که نگاه به گذشته اندیشه‌ای معقول است، باید رمز پیروزی انقلاب اسلامی را نیز در بازگشت به گذشته بدانیم؛ در صورتی که بر همگان روشن است، اساس حرکت انقلاب اسلامی ظهور یک ایده‌ی نو بوده است. پس بهتر است واپس‌گرایان، بیش از آنکه به دنبال تکرار و بازگشت به گذشته باشند، در فکر در انداختن یک ایده‌ی نو برآیند.

- با فرض اینکه وضعیت موجود کشور نابسامان است، الزاماً راه بهبود شرایط بازگشت به گذشته نیست؛ چرا که به علت تغییر شرایط، احتمالاً مدل‌های تجربه‌شده‌ی قبلی با شرایط فعلی متناسب نیست و قطعاً پاسخ‌گوی نیازهای فعلی جامعه نخواهد بود.

- هر دولتی مدل مدیریتی خاص خود را دارد، این مدل قطعاً دچار نقص‌هایی است و این نقص‌ها در قالب ضعف خود را نمایان خواهند کرد. طبیعی است که این ضعف‌ها در ابتدا بروز نخواهند کرد، اما پس از گذشت یک بازه‌ی زمانی (متناسب با شدت ضعف و قدرت دولت در پوشاندن ضعف‌ها) علنی خواهد شد. واپس‌گرایان از ضعف‌های دولت مستقر فعلی، که در سال آخر شدت گرفته است، نهایت بهره‌برداری را برای اثبات کارآمدی مدل پیشین خود، که اتفاقاً تجربه شده است، به کار گرفته‌اند. این جریان، جای سوءاستفاده از ضعف‌های دولت مستقر برای اثبات هویت خویش و رجوع به نسخه‌های باستانی خود، باید به فکر تولید گفتمان‌های جدیدی که پاسخ‌گوی نیاز‌های امروز جامعه است باشد.


- به علت تک‌بعدی بودن گفتمان‌ها در دولت‌ فعلی و دولت‌‌های پیشین، عمدتاً گفتمان‌های رقیب، پیروز عرصه‌ی انتخابات بودند؛ اما به نظر می‌رسد این روند در انتخابات بعدی ادامه پیدا نکند، چرا که در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به قله‌ی ایران 1404 به یک گفتمان جامع نیاز دارد. این گفتمان احتمالاً باید همه‌ی حوزه‌ها از جمله سه حوزه‌ی مادر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را با هدف پیشرفت همه‌جانبه‌ی کشور در چارچوب عدالت پیش ببرد.

- با توجه به الگو بودن جمهوری اسلامی ایران در منطقه و سطح تأثیرگذاری در عرصه‌ی بین‌الملل، القای این مسئله، که راه رفته در هشت سال گذشته اشتباه بوده است، عواقب بدی را به همراه خواهد داشت. جریان واپس‌گرا باید وجاهت جمهوری اسلامی ایران را خارج از مرزها در نظر بگیرد و سپس بازگشت به گذشته را توصیه کند.

- اساساً ساختار جمهوری اسلامی ایران به واسطه‌ی وجود مقام ولایت فقیه اجازه‌ی انحراف در مسیر انقلاب را نخواهد داد. شاید در هشت سال گذشته به روش مورد استفاده نقد‌هایی وارد باشد، اما این به معنی انحراف کشور از مسیر انقلاب نیست. پیش از این، رهبر معظم انقلاب بر این نکته صحه گذاشته و فرموده بودند: «تا زمانی که من زنده هستم و مسئولیت دارم، نخواهم گذاشت حرکت عظیم ملت ایران به سوی آرمان‌ها ذره‌ای منحرف شود.»

معمار کبیر انقلاب نیز درباره‌ی نقش ولایت فقیه در جلوگیری از انحرافات فرمودند:‌ «‌من به همه‌ی ملت به همه‌ی قوای انتظامی اطمینان می‌دهم که امر دولت اسلامی اگر نظارت فقیه و ولایت‌ فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد، گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی و نترسند از ولایت ‌فقیه، ولایت فقیه که آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه‌ی ما نصب فرموده‌اند به کسی صدمه وارد نمی‌کند. دیکتاتوری به وجود نمی‌آورند. کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمی‌دهند. کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس‌جمهور یا کس دیگر بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می‌کند جلوگیری می‌کند.»[2]


- این جریان نقش مردم را نادیده می‌گیرد، چرا که اگر تغییر مسیری صورت گرفته باشد، مردم جلوی این مسیر را خواهند گرفت. لذا واپس‌گرایان بیشتر از آنکه به دنبال تطبیق مسیر با خواست مردم باشند، خواهان تغییر مسیر به میل خود هستند.

- مؤلفه‌‌های تأثیر‌گذار در به وجود آمدن مشکلات معیشتی امروز جامعه‌ی ایران را می‌توان یک مربع با چهار ضلع «تحریم‌های چندجانبه علیه ایران»، «اجرای ناقص طرح عظیم تحول اقتصادی» و «ساختار بیمار اقتصادی کشور» دانست. واپس‌گرایان، با اغراق و تکرار برخی مسائل، سعی می‌کنند در فضای سیاسی کشور به نفع خود خلط ایجاد کنند.

- ضعف و کم‌کاری جریان‌های ترقی‌خواه همراه انقلاب اسلامی در تولید گفتمان‌های پیش‌برنده، این فرصت را برای جریانات واپس‌گرا فراهم می‌کند تا از فضای خلأ گفتمانی گزینه‌ی بازگشت به گذشته را مطرح کنند.

از طرفی دیگر نیز تندروی جریان‌های ترقی‌خواه بی‌مهابا و ضعف آن‌ها در اجرا، که منجر به ضایع شدن برنامه‌های مطلوب می‌شود، موجبات تحریک افکار عمومی را علیه جریان‌های ترقی‌خواه فراهم می‌آورد و سبب گرایش مردم به گفتمان‌های پیشین و گرایش به جریانات واپس‌گرا می‌شود.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]از این حالت می‌توان با عنوان اندیشه‌های آناکرونستیک (anachronistic) نیز یاد کرد که در تعریف رایج آن آمده است: حکمرانی آناکرونیستی به شیوه‌ای از مملکت‌داری گفته می‌شود که نسبت به ترتیبات تاریخی و ادراک و بافتار زمانه‌ی خود، دچار تأخر است. این نا‌هم‌زمانی با ترتیبات و روال جاری زمانه می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. موضوع ناهم‌زمانی فقط حکمرانی نیست، بلکه اشخاص نیز می‌توانند با زمانه‌ی خود ناجور و متفاوت باشند.

[2]صحیفه‌ی نور، جلد 9، ص 171.