ما یک فرمانده داریم و ما همه در کشور سرباز هستیم. وقتی آقای احمدی نژاد می گوید من یک سربازم ما نیز همه سربازیم. فرماندهی هم در مملکت ولی فقیه ماست و ما که دو تا فرمانده نداریم و همه ما پای یک کار هستیم.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛۲۱ اردیبهشت سال ۹۲ یادآور اخذ اولین روز مرخصی محمود احمدی نژاد پـس از ۸ سال خدمتگذاری بی وقفه و مخلصانه در راه خدا و خدمت به مردم و انقلاب ، برای حضور در ستـاد انتـخاباتی وزارت کشـور و همراهی تنهـا نماینده گفتمـان دولت های نهـم و دهـم که به فرموده رهبری معظم انقلاب، مدال برجسته نمودن ارزش های انقلاب و پرکاری را بر سینه دارد ، اســت. همگان جمله معروف “احمـدی نژاد یعنی مشـایی و مشایی یعنی احمـدی نژاد” را از رئیس جمهور سابق کشورمان به یاد دارند که به نظر این جمله استراتـژیک و راهبردی ، روز به روز معنای و عمقش برای همگان آشـکار میشـود.

اما پس از این ثبـت نام و درمرحـله احراز صلاحیـت ها ، با وجود نظرسنجی های معتبر از بالا بودن رای اسفنـدیار رحیم مشایی و اکبـر هاشمی رفسنجانی در انتخابات، لکن صلاحیت این دو برای اعضا محـترم شـورای نگهبـان احراز نشد و این دو شخص که نماینده دو گفتمـان متقابل بودنـد مجال حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نیافتند.

پس از این اعلام رد صلاحیت ، جمعی از دوستداران دکتر احمدی نژاد و مهندس مشایی دیداری با کاندیـدای رد صلاحیت شده خود در اول خرداد سال گذشته داشتــند که مشـایی در آن دیدار به جوانان حامی خود می گــوید : ما پیش بینی مان همین بود ؛ ما با توجه به اخبار و اطلاعات و جریانات فشار و سازمان گرایی هایی که در کشور بوده و هست ، همین بود ؛ واقعا انتظار ما غیر از این نبود ، هرچند که به زبان چیز دیگری می گفتیم یا به برخی خصوصی می گفتیم و یا دعا می نمودیم.

مشایی در ادامه به روش خود و دکتر احمـدی نژاد در مواجه با این رد صلاحیت میگوید : ما جز مسیـر قانون ، هیـچ مسیر دیگری نداریم و قانون هم برای ما این مشکل فقط به دست مقام معظم رهبری قابل حل اسـت و ما هم این مـطالبه را از محضـر ایشان داریـم. وی تاکید می کند : به امیـد خداوند با صبوری و حوصله و تدبیر در انتظار می مانیـم و “هیچ کار خلاف قانونی” نیز لازم نیست و از شما هیج انتظاری نداریم که خدایی ناکرده بخاطر احساسات و مسائل دیگر حرف و حدیث و کاری انجام دهید که به این جبهه “صبح روشنایی” ضریه ای بخـورد.
این در حالی بود که مخالفان دولت دهم و بخصوص اعـضا جبهه پایداری که سابقه ارائه تحلیل ها و خبرهای دروغ و کذب درباره دولت دهم و جریان انحرافی در پرونده خود به کــرار دارند ، بشدت در ماه های پایانی ادعا می نمودند که احمدی نژاد در صورت رد صلاحیت مشایی ، استعفا می دهد و انتخابات را برگــزار نمی نماید! (لینک این خبر)
مشـایی سپس به فلسفه آمدن خود و حضور خود در انتخابات اشاره می نماید : ما اصلا نگران رای آوردن نیستیم ؛ ما یک ستاد موازی ستاد های رقبا نیستیم ، من اصلا کاری ندارم که چه کسی رقیب من هست ، ما ایجابی ، ایجادی و اثیاتی هستیم ؛ ما راهی را عرضه می کنیم که آن راه عبورش از میان ملت بزرگ ایران است. وی تاکید می کند : ما وحدت و انسجام ملت ایران را می خواهیم.
مشایی در پایان به اعضا ستاد خود خاطر نشان میکند : من بارها گفته ام همه کاره خداست و ما پای کار خدا هستیم ؛ از خدا هم استعانت می نماییم که خدا در میان کار خودش ، کاری به ما دهد و این درواقع سخنی از صمیم قلب من است و ذره عدم خلوص در این سخن من نیست. من اصلا اعتقادی به کار غیرخدا نداریم.
اما باتوجه به سخنان بالا و اشاره رحیم مشایی به رد صلاحیتش با توجه به شواهد موجود در فضای سیاسی کشور ، وی در شب آخر ثبت نام کاندیداهای ریاست جمـهوری که عده ای از جوانان حامی وی در جلوی منزل وی تجمع کرده بودند سخنانی را می گوید که تفکر عمیق بر روی آن و بررسی رد صلاحیت وی و روی کار آمدن دولت روحانی و عملکرد دولت اعتدال شاید راه گشا برای آینده سیاسی کشور و تحلیل واقع گرایانه وقایع سریع درکشورمان و جهان پیرامون مـان باشد. جـوان انقـلابی متن کامل این سخنان را تقدیم شما میدارد و از مخالفان و منتقدان مشایی نیز درخواست دارد این سخنان را فارغ از بیان کننده آن ، مورد بررسی و تفکر قرار دهند :
بســم الله الرحمـن الرحیــم
من فکر می کنم که از همه مهم تر آن باوری است که باید درون ما را سیراب و راضی کند. خداوند در قرآن نفرموده اند خداوند فقط از بندگان راضی باشد بلکه خود خدا می فرمایند هم خدا از بنده راضی باشد و هم انسان باید از خدا راضی باشد، این سخن معنا داری است. انسان وقتی ادبیات قرآن کریم درباره اعلام موضع خدا در مورد رابطه انسان وخدا را مشاهده می کند خیلی لذت می برد. خدا می گوید من می خواهم در زمین جانشین برای خودم قرار دهم و فرشتگان در مقابل خدا می گویند می خواهی کسی را در زمین جانشین قرار دهی که فساد کند و خون بریزد؟ ملائک در برابر خدا معترض می شوند. اگر ما بودیم می گفتیم این توهین است یعنی خدا نمی داند. ولی خداوند با برخورد خوب خود به ملائک می فهماند اینطور نیست. خدا به آدم اسماء را یاد می دهد سپس به ملائک هم عرضه می کند بعد از ملائک می پرسد این اسماء چیست؟ ملائک نمی دانند و می گویند ما نمی دانیم. فرشتگان می گویند قبلا گفته بودند ما تو را تقدیس و تسبیح کنیم و ما همواره این کار را می کنیم دیگر نیازی نیست برای دانش این مسائل. بعد خداوند به آدم می گوید تو اسماء را بگو. یعنی آدم می داند و ملائکه نمی دانند. و ملائک می فهمند که یک حکمتی در کار خدا است و قانع می شوند و آدم را باور می کنند و می فهمند تسبیح وتقدیس ملائک از انسان یک درجه و درک پایین تری از تسبیح و تقدیس خدا است و به این باور می رسند. قانع می شوند. یک رضایتی در درون ملائک شکل می گیرد و ایمان می آورند تا آدم را باور نکردند بر انسان نمی توانند سجده کنند. می فهمند سجده دستوری که فایده ای ندارد. اعتبار و فایده ای ندارد چون باور ندارد، ممکن است خم شود ولی ممکن است نفرین کند. وقتی فرشتگان باور کردند و فهمیدند آدم کیست؟ وقتی خداوند فرمود سجده کنید سجده شان از روی باور و حقیقت شد.
ما باید منطقی داشته باشیم که به رضایت باطن آدم ها منجر شود. امام زمان که می آید جز از مسیر رضایتمندی انسان ها در دنیا جامعه را نمی تواند هدایت کند چون اگر رضایت نباشد با زور باید جامعه را هدایت کند. اگر بنا بر زور بود همان اول خداوند می توانست یک فرشته ای از آسمان بفرستد بدون حضور امام زمان جامعه را به زور هدایت کند ولی امام که نمی آید جامعه را عذاب کند امام می آید جامعه را ارتقاء دهد. عقول و سطح فکر را بالا ببرد. به انسان عشق بدهد عشق هم بعد از معرفت به وجود می آید. وقتی زیبایی علم به معرفت جایگاه انسان ها را نشان می دهد انسان ها را از غل و زنجیر آزاد می کند مردم در دنیا عاشق امام می شوند ما که می دانیم این اتفاق می افتد الان چرا این کار را نکنیم، مسیر همین مسیر است الان چرا این کار را نکنیم مسیر مسیر توسعه محبت و معرفت است. با مردم نمی شود دعوا کرد، با دعوا می شود چند صباحی حکومت زوری درست کرد و بر مردم سوار شد اما امام فرمود باید بر قلبها حکومت کنیم. بر قلب ها چگونه می شود حکومت کرد باید منطق درستی داشته باشیم باید بیان داشته باشیم. باید اصول داشته باشیم همین جور نمی توانیم بگوییم اصول گرا هستیم، اصول مان باید مورد قبول عموم مردم باشد مورد پذیرش مردم باشد مردم باید اصول را بپذیرند و اگر نپذیرند ما خودمان یک گروهی داشته باشیم یک اصولی داشته باشد این برای خودمان است و فایده ای ندارد، بعد قضاوت می شود اینها بهانه هایی است برای قدرت یکی اسمش اصول می شود و یکی اسمش اصلاح می شود! این معنا ندارد مگر می شود یک طرف اصولگرا باشد یک طرف اصلاح طلب؟ یعنی چی؟ آن اصولی که به اصلاح منجر نشود چه اصولی است؟ و آن اصلاحی که مبتنی بر اصول نباشد چه اصلاحی است؟ اینطور نیست که بگوییم برقرار می ماند یا نمی ماند. راه که اینگونه نیست؟ مگر راه با این مسائل برقرار مانده است؟ راه برقرار است و با این اسم ها نیست.
می خواهم بگویم باید طوری با مردم رفتار کنیم که راضی باشند قانع بشوند. شما نگران نباشید راه اینگونه نیست که برقرار می ماند یا نمی ماند، راه برقرار است. اولا توصیه من به دوستان این است که به امام عصر (عج) اعتماد کنید، شکلش را به او بسپارید. چیزی که من می گویم فقط همین است که به امام اعتماد کنید. همین امشب این کار را بکنید و می بینید که انشاالله خود امام راه را برای کشورمان برای نظاممان، برای دین مان، برای مکتب مان، برای آرمان هایمان باز خواهند کرد و تا به حال هم وجود مبارک آن حضرت انقلاب را به پیروزی رسانده و نگه داشت وگرنه به هزار و یک دلیل باید تا به حال انقلاب ما از بین می رفت و آثاری از این انقلاب باقی نمی ماند. فشارهایی که بر این کشور در طی این ۳۴ سال وارد شد را ببینید، یکی دو تا از این فشارها برای سقوط یک نظام کافی بود. ولی الان چه اتفاقی افتاده است؟ همه به این کشور هجمه آورده اند ولی این کشور هنوز برقرار هست. آن هم با این همه بی تدبیری ها، کج رفتاری ها، تفرقه و تشتی که در داخل بوده است بنابراین نقش امام نقش مسلمی است و این خیلی روشن است.
خیلی خوشحالم که شما قلبتان با امام عصر(ع) است و احساس بودن با امام را دارید مطمئن باشید که بعد از این هم هیچ اتفاقی برای کشور نمی افتد هر کسی که بخواهد راه کجی را برود خودش از صحنه به در خواهد شد و نهایتا خودش حذف خواهد شد.
مملکت صاحب دارد و بدانید که مستحکم می ماند و شما اصلا نگران نباشید و غصه نخورید. همین الان که من این حرف را می زنم چقدر تهدید پشت سر ماست؟ این مطالب را هم که آشکار می گویند: که بگذارید دولت عوض بشود ما چنین می کنیم و چنان می کنیم؛ اصلا اینها نباید تا الان می ماندند ولی آیا شما تا به حال ذره ای ترس و نگرانی در ما دیده اید؟ چرا؟ اگر ما خودمان باشیم که باید خیلی بترسیم.
دیدید که این صهیونیست ها چقدر از واژه احمدی نژاد وحشت دارند؟ خیلی شفاف گفتند که باید کاری کنیم که اسم احمدی نژاد را نتوانند در جایی ببرند. اگر احمدی نژاد خودش تنها بود آیا جسارت انجام چنین کارهای بزرگی را داشت؟ من به شما می گویم اگر خود حضرت امام تنها بودند جسارت انجام چنین انقلاب بزرگی را داشت؟ نمی شد. اگر آدم ایمان داشته باشد مشکلی نیست چرا باید مشکلی داشته باشیم. حالا اگر یکی عصبانی می شود و داد و بیداد می کند مشکل خودش هست. چون وزن ندارد سبک است مثل یک پَر کاه با یک حرف و یک باد سبک سریع جابجا می شود ولی اگر آدم ایمان داشته باشد نباید جابجا بشود.
نگران نباشید فقط به شما بگویم هیچ نگران نباشید. هر چه خیر است اتفاق می افتد و فردا هم انشاالله یکی از روزهای خوب خداست. (صلوات و انشاالله حضار)
یک نفر: انشاالله یوم الله می شود
مشایی: همه روزها یوم الله است.
حضار: یک سخنی بگویید که امشب راحت بخوابیم.
مشایی: به خدا اعتماد کنید و نگران نباشید. خدمت شما عرض می کنم شما اگر آن جوابی را که می خواهید از من بشنوید بشنوید آرامش پیدا می کنید این طور نیست، این تازه اول کار است آرامش که این طوری به دست نمی آید.
یک نفر: ما مثل شما نمی توانیم عمیق فکر کنیم. سخنان شما خیلی عمیق است و رابطه ما با امام زمان مثل مال شما نیست.
مشایی: من رابطه خاصی ندارم! من از شما خواهش می کنم نگران نباش.
حضار: سخنی بگویید که حداقل بتوانیم امشب را راحت بخوانید.
مشایی: من به شما می گویم امشب از راحت ترین شب های زندگی تان باشد. یک خاطره ای تعریف کنم، برای من و آقای احمدی نژاد کم اتفاق افتاده است که در یک اتاق بخوابیم. یکی از آن شب هایی که من و آقای احمدی نژاد در یک اتاق خوابیدیم در سفر اخیرمان به بغداد بود. شب در بغداد بودیم و بغداد هم کاملا در اختیار امریکایی ها بود یک اتاقی که شبیه سالن بود ما آن شب در آن اتاق خواب خوابیدیم. آنقدر آن شب من راحت خوابیدم که تعجب کردم و به آقای احمدی نژاد گفتم: امشب برای من مثل چند شب بود و خواب بسیار عمیق و لذت بخش و راحتی رفتم در حالی که تمام ساختمان ها در اختیار امریکایی ها بود. اتفاقا آقای احمدی نژاد هم گفت من هم همین حس را داشتم. در دل ما ترس و نگرانی نبود
آقای مشایی در جواب یکی از حضار که گفت انشاالله فردا راحت بخوابیم گفت: خیال می کنید که فردا راحت است! ما یک فرمانده داریم و ما همه در کشور سرباز هستیم. وقتی آقای احمدی نژاد می گوید من یک سربازم ما نیز همه سربازیم. فرماندهی هم در مملکت ولی فقیه ماست و ما که دو تا فرمانده نداریم و همه ما پای یک کار هستیم. انشاالله همه ما از معتقدان به وجود حضرت باشیم. ما یک امتیاز بزرگی داریم که عشقمان امام است و فهمیدیم امام یعنی بهار. این بهار یک مفهوم بسیار بالاست و لذت بردم وقتی در معارف دینی مان به این رسیدم که امام ما بهار است واقعا خیالم راحت شد که چطور امام را به جهان معرفی کنیم. هیچ مانعی بر سر راه امام نیست جز مشتی آدم که ظاهرشان آدم است و باطنشان آدم نیست وگرنه اگر کسی درونش آدم باشد قطعا بدانید مشتاق امام خواهد بود.
بهار روح دیگری در دل ها به وجود آورده است. شما همین عشق زمینی را بررسی کنید، همین آدم هایی که عاشق زمینی اند را ببینید، خداوند این عشق را در زمین گذاشت تا نشان داده شود که خود پرستی باطن ندارد، تکبر باطن ندارد، استکبار و لیبرالیسم و ماتریالیسم باطن ندارد. و اینها کجا معلوم می شود؟ در عشق. در روی زمین اگر کسی این مفاهیم را متوجه شده باشد می فهمد که خودش معنا ندارد و عشق یعنی همین که یک نفر دیگر را بر خود ترجیح دهیم. خداوند بر روی زمین یک علامتی گذاشته است تا بشر متوجه شود که زمین خواستگاهش نیست. تمام معادلات زمین با عشق زیر سؤال می رود و نقض می شود. قرار بر این بوده است که از بهار به خدا برسیم و شما اشعار سعدی و حافظ و همه را در مورد بهار می خوانیم می بینیم که همه از عشق و بیداری سخن می گویند.
یکی از حضار: تا امروز به شما پیغامی داده اند نیایید یا بیایید؟
مشایی: به من که چیزی نگفته اند، ولی خود تلویزیون به همه می گوید! من فکر می کنم که فهمیده اند که پیغام به من هیچ فرقی نمی کند. کسی به من نگفته ولی رسانه ملی به همه گفته است و البته آن را لو داده اند! (خنده حضار)
من همه مردم را به نحوی منتظر امام می دانم، یک نفر امروز متوجه می شود و یک نفر فردا. من کسی نیستم که بخواهم از مردم شاکی باشم و اصلا جرأت نمی کنم. انسانها همیشه در آغوش خدا هستند.
منبع: جوان انقلابی