آیت الله کاشانی در این اعلامیه راجع به تجدید رابطه با انگلستان اعلام کرد: “روزی که دولت تجدید رابطه را (با انگلیس) اعلام کند روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه به سینه خود نصب کنند”.
نخست) تاریخ آیینه ای است که تصویر هزاران سال سرگذشت پرکشاکش حیات، اندیشه و تحول بشر در آن نمایان است که اگر بدان پرداخته نشود اول و آخر علم ضایع میشود. به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان و مورخان، حوادث تاریخ مکرر و عبرتآموزی از فواید آن است و معتقدند که اطلاع از تاریخ بر خرد آدمی میافزاید تا در زندگی این جهانی برای مقابله با حوادث و پیشبینی وقایع آن را مقتدای خود گرداند. ابن اثیر( متوفی۶۳۰) از مورخان مشهور مسلمان در این خصوص میگوید: “یکى دیگر از سودهاى تاریخ این است که فرمانروایان و کسانى که زمام امر و نهى را در دست دارند وقتى آگاه شوند از آنچه در تاریخها راجع به رفتار ستمکاران و سنگدلان نوشته شده و ببینند که اعمال آنان در کتابهائى آمده که مردم به نقل آنها مىپردازند و آیندگان از گذشتگان روایت مىکنند، و ببیند که بیدادگرى تا چه اندازه مایه بدنامى و رویدادهاى زشت و ویرانى شهرها و هلاک بندگان خدا و از دست رفتن اموال و تباهى احوال مىشود، طبیعتا بیداد و ستم را نکوهش مىکنند و از میان مىبرند.
سود دیگر تاریخ این است که آدمى را به شکیبائى و پایدارى عادت مىدهد و این دو از محاسن اخلاق است. زیرا خردمند هنگامى که ببیند نه پیامبر گرامى از آسیبهاى جهان برکنار مىماند و نه پادشاه بزرگ، بلکه هیچیک از آدمیان را از تحمل مصائب دنیوى چارهاى نیست، پى مىبرد به این که او هم سختىهائى مىکشد که دیگران کشیدند و رنجهائى مىبرد که دیگران بردند“.
دوم)هم زمان با بازگشت آیات عظام سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی و دیگر علما از تحصن در حضرت عبدالعظیم فشار دربار به مردم و بازاریان شدت یافت. وعاظ نیز با شروع عزاداریهای محرم به انتقاد علیه دربار و صدر اعظم پرداختند. با کشته شدن یکی از طلاب، بازاریان به نشانه اعتراض دکانها را بسته و در مسجد جامع اجتماع کردند. پس از آنکه عین الدوله، صدر اعظم وقت، موافقت کرد که علما از مسجد خارج و به نیت عتبات عالیات به سوی قم حرکت کنند، عدهای از بازاریان و طلاب و مردم عادی با علما از شهر خارج شدند و عدهای از طلاب و تجار راهی سفارت انگلیس شدند.
در ابتدا حدود ۵۰نفر از بازاریان و طلاب وارد سفارت شدند ولی روز دیگر تمام دکانها بسته و مدارس طلاب تعطیل و دسته دسته مردم وارد سفارت شده و هر صنفی در گوشهای چادر خود را علم کردند. تحصن در سفارت انگلیس که از تاریخ ۲۷تیرماه ۱۲۸۵ (۲۷جمادیالاول ۱۳۲۴) برای تحقق درخواستهای مدنی مردم و اصناف تهران، صورت گرفته بود با صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه پس از ۲۱روز پایان یافت.
سوم) 24 تیرماه 1288 پس از آن که شهر تهران به دست افراد مسلح بختیاری و گیلانیافتاد، محمدعلی شاه قاجار به همراه خانواده اش به ساختمان تابستانی سفارت روسیه، واقع در زرگنده قلهک پناهنده شد. هم زمان با این اتفاق، سایر مقامات نزدیک به دولت وی نیز به سفارتخانههای روسیه و انگلیس پناه بردند. چون این دو سفارتخانه برای همه متقاضیان تحصّن جای نداشتند به مقامهای اضافی، هرکدام یک پرچم این دو دولت داده شد تا بر بالای خانههایشان نصب کنند که کسی متعرضشان نشود.
چهارم)پس از خروج سیدضیاءالدین طباطبایی از صحنه سیاست و قدرتیابی سردار سپه، نخستین برخورد وی با مطبوعات در قضیه تعیین مسبب کودتا، پیش آمد. رضاخان در سوم اسفند 1300 و در سالگرد کودتا، اعلامیهای منتشر و خود را مسبب اصلی کودتا خواند. اولتیماتومهای سردار سپه، جراید را به انتقادهای تند واداشت. سردار سپه به وسیله حکومت نظامی در 17 اسفند، اخطاریه شدیداللحنی بر ضد روزنامهنگارانی که از عملیات تجاوزکارانه او انتقاد میکردند منتشر کرده و متعاقبا بر خلاف قانون تعدادی از مدیران جراید را مورد ضرب و شتم قرار داد. حکومت نظامی برای جلب فرخی یزدی، مدیر روزنامه طوفان، قزاقها را مأمور دستگیری او کرد ولی فرخی و چند نفر از دوستانش بلافاصله به سفارت دولت شوروی رفته و متحصن شدند. دو روز بعد از این واقعه روزنامه حیات جاوید مقاله شدیدی در انتقاد به عملکرد سردار سپه نوشت. پس از آن مدیر این روزنامه همراه عدهای دیگر در زاویه حضرت عبدالعظیم تحصن اختیار کردند که بعدا متحصنین حرم عبدالعظیم نیز به تحصن کنندگان سفارت روس پیوستند.
پنجم)تحصن مردم کوچه و بازار، تجار و کسبه، روزنامهنگاران، روشنفکران، علما و حتی شاه و دولتمردانش در سفارتهای روس و انگلیس در مقطعی از تاریخ ایران، از جمله وقایع پیچیده و قابل تاملی است که دستیابی به علل آن نیازمند بررسی دقیق و موشکافانهای است که به یقین خارج از حوصله این مقوله است لکن آنچه در این میان باید به آن توجه داشت آنکه متحصنین، از منظر باور پناه بردن به سفارتهای بیگانه، اساسا به چهار دسته تقسیم میشدند.
نخست آنان که دست نشاندگان دولتهای استعمارگر بوده و با نفوذ به جریانهای مشروطهخواه، آزاداندیش و اسلامگرا، سعی بر آن داشتند تا ضمن موجه نشان دادن اعمال و رفتار خود، چهرهای قابل قبول، دلسوز مردم و دموکرات از دول انگلیس و روس به مردم بنمایانند چنانچه محمدمهدی شریفکاشانی از رابطان فعال سفارت انگلیس که در دوران مشروطه خود را فردی فعال و مشروطه خواه معرفی میکرد، نقش مهمی در ماجرای تحصن سفارت انگلیس بازی میکرد.
گروه دوم را آنانی تشکیل میدادند که به راستی باور داشتند دولتهای روس و انگلیس و سایر کشورهای غربی، پرچمدار آزادی و احقاق حقوق انسانها در هر کجای این کره خاکی هستند. تاریخ مملو از حضور چنین افراد ساده لوحی بوده است که همواره فریب شعارهای آزاداندیشانه و ژستهای انسان دوستانه دولتهای غربی را خوردهاند و بیتوجه به ماهیت سلطه جویانه آنها، یا کعبه مراد خود را آنجا یافتهاند و یا فریب ظاهر آنان را خوردهاند.
اما دسته سوم که از هوش و بینش بالاتری نسبت به دو گروه پیش برخوردار بودند، آنانی بودند که پی به ماهیت فریبکارانه دولتهای سلطه جو برده و به خوبی به این حقیقت واقف بودند که دولتهای سلطهگر از چنین تحصنهایی بهرهبرداری لازم خود را میکنند لکن برای دستیابی به خواستههای خود و مبارزه با حاکمان زورگو، به خیال خود از توان و قدرت سفارتخانههای روس و انگلیس استفاده و بهرهبرداری میکردند غافل از آنکه در این معامله، مغبونان واقعی همانا، پناهندگان چنین درگاهی بودند.
در این میان عافیتطلبان و آنانکه برای حفظ منافع خود حاضر به کرنش در برابر زورمندان هستند نیز دسته چهارم را تشکیل میدهند که دولتمردان محمدعلی شاه نمونه آشکاری از گروه مذکور هستند.
ششم) اما تاریخ ایران همواره شاهد حضور فعال راد مردانی نیز بوده که به دلیل بینش عمیق و پایبندی به اصول الهی و نوع دوستانه خود، برای لحظهای ولو نجات جان و یا پیروزی مقطعی هدف خود، دل به بیگانه نسپرده و از مواضع ضد استبدادی خود دفاع کردهاند. در تاریخ نقل است با روی کار آمدن محمدعلی شاه و به توپ بسته شدن مجلس توسط وی، دوران استبداد صغیر آغاز شد. در حالی که احتمال محاکمه شیخ فضلالله نوری میرفت نمایندهای از سفارت روسیه به منزل ایشان آمده و دعوت به پناهنده شدن به سفارت کرد اما شیخ شهید اعلام کرد که زیر بیرق کفر نخواهد رفت. در مقابل فردی دیگر که پیشنهاد پناهندگی به سفارت کرده بود به یک بیرق خارجی اشاره کرده و فرموده بود: “این را فرستادهاند که من بالای خانهام بزنم و در امان باشم. اما رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کردهام حالا بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟”.
جمله تاریخی آیتالله کاشانی در خصوص مخالفت خود با نفوذ قدرت انگلیس در ایران نمونه دیگری از هوشیاری بینظیر راد مردان در تاریخ ایران است. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و روی کار آمدن دولت زاهدی و در جریان قرارداد کنسرسیوم نفتی، آیتالله کاشانی به شدت با انعقاد آن به مخالفت برخاست و با انتشار اعلامیهای به مردم درباره خیانتهای زاهدی هشدار داد. ایشان در این اعلامیه راجع به تجدید رابطه با انگلستان اعلام کرد: “روزی که دولت تجدید رابطه را (با انگلیس) اعلام کند روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه به سینه خود نصب کنند“.
راه روشناندیشی و ژرفنگری آن رادمردان تاریخ، با موضعگیریهای محکم، مستدل و مقتدارنه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به حیات خود ادامه داده است.
هفتم) اگر چه بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران عرصه تاریخ امروزه بر این باورند که تاریخ هیچگاه تکرار نمیشود اما به یقین نمیتوان منکر وقوع تشابهات تاریخیای شد که هر روز در جای جای این کره خاکی به وقوع میپیوندند.
با پایان یافتن دولتهای هفتم و هشتم، کشور انگلیس و آمریکا، پذیرای جمع کثیری از سیاستمدارانی شده که در زمانی نه چندان دور در مناصب مهم و حساس نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکردند. عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی، رمضان زاده، معاون فرهنگی وی، کدیور، گنجی، مزروعی و … که تا پیش از این خود را داعیهداران نظام اسلامی میدانستند امروزه با ادعای از بین رفتن آزادی بیان در کشور ایران و نداشتن امنیت جانی در وطن و از بین رفتن حقوق مردم و … به اقدامی مشابه با آنچه در دوران مشروطیت از سوی متحصنین اتفاق افتاده بود، دست زدهاند البته با این تفاوت که در طول آن سالها، فریبکاری و سلطهجویی دولت انگلیس برای بسیاری از مردم اثبات نشده بود، اما امروزه چه کسی پیدا میشود که از ماهیت جنایتکارانه کشورهای انگلیس و آمریکا و عداوت آنها با ایران آگاه نباشد.
به عبارتی دیگر همانگونه که در دستهبندی چهارگانه به آن اشاره شد، در دوران مشروطیت، بسیاری از متحصنین، از ماهیت واقعی دولت انگلیس آگاهی نداشته و فریب شعارهای انسان دوستانه آنان را خورده بودند اما حوادث و وقایع سالهای بعد، محل شبههای برای مردم به خصوص خواص نسبت به جنایتکار بودن دولت انگلیس نگذاشت. در واقع پرسش کلیدی اینجا مطرح میشود که چه اتفاقاتی باعث روی کار آمدن افرادی شد که در بزنگاه تاریخی به کشور انگلیس و آمریکا (بخوانید سفارتخانه) پناهنده شوند؟ بر فرض صحت بخشی از ادعاهای مطرح شده توسط این افراد، آیا پناهنده بردن به دامان دولتهایی که همواره راه کینه و عداوت را نسبت به مردم ایران در پیش گرفتهاند و اتراق کردن زیر بیرق آنها، راه حلی مناسب است؟
هشتم) شکی نیست که دولت یازدهم در برابر آزمون سختی قرار گرفته است؛ رئیس جمهور محترم از یکسو با وعده از میان برداشتن تحریمها و ایجاد رابطه با کشورهای 1+5 آرای زیادی را نسبت به سایر رقبا برای خود کسب کرده است اما از سوی دیگر با خلف وعدههای مکرر آمریکا و هم پیمانانش مواجه است. از یک سو مردم به خوبی از عداوت و کینهتوزی انگلیس، آمریکا، آلمان و فرانسه نسبت به مردم ایران آگاهند و رهبر معظم انقلاب نیز دائما دولتمردان را نسبت به این واقعیت هشدار میدهد اما از سوی دیگر هم کیشان پناهندگان به دامان انگلیس و آمریکا، سعی در حقنه توقعات نا به جای خود به دولت محترم را دارند.
در واقع دولت یازدهم با به چالش کشیدن سیاست خارجی دولتهای نهم و دهم، عامل تمامی مشکلات مردم را به ناتوانی دولت پیش در ارتباط با اعضای 1+5 معرفی کرده و در عوض مهمترین روش در اثبات توانایی خود را در برقرار کردن ارتباط با اعضای این گروه معرفی کرده است. این در حالی است که مروری بر سخنان رئیس جمهور محترم دولت یازدهم و سایر اعضای کابینه ایشان طی هشت ماه گذشته به خوبی از عقب نشینی گام به گام دولت از خوشبینیهای ساده انگارانهای که در رویاهایشان آن را ترسیم کرده بودند، حکایت دارد.
آنچه در پایان باید به آن اشاره داشت آنکه استفاده از تجربه گذشتگان، شیوه اهل دانش و خرد است؛ بازگشت به نقطه صفر حاصلی جز زیان و از دست دادن اندوختهها نخواهد بود.
باد است نصیحت رفیقان و اندوه فراق کوه الوند
رامین شریف زاده
منبع
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو