شعور درک بهار را ندارند و «زنده باد بهار» را شعار می‌پندارند! و عشق به امام عصر(عج) را به معنی فاصله گرفتن از ولی‌امر تعریف می‌کنند و در کژی راه خویش دیگران را منحرف می‌بینند و گاهی چون مورچگان در آب افتاده پیرامون خویش را در بحران می‌یابند و پایان بحران را پیش‌بینی می‌کنند!رهروان عاشق ولی‌امر مسلمین، به عنوان بزرگ منادی بهارند و با عشق خامنه‌ای به عشق مهدی(عج) رسیده‌اند.

«موضوع بحث امشب من بسیار حساس است و این را بدین جهت عرض می‌نمایم که خواهش کرده باشم بیش از آنچه معمولا به سخن یک گوینده دقت می‌شود، بدان توجه فرمایید. حساس است، به خاطر اینکه موضوعی است که اساس احساس، اندیشه، و مسئولیت اجتماعی ما را در بر می‌گیرد و مهم‌تر از آن، حساس است به خاطر اینکه بیش از همه مسائل و اصول اعتقادی که در میان ما مطرح است، این بحث دو رویه نه‌تنها غیرمشابه و حتی مخالف بلکه صد در صد متناقض با هم دارد...»
این فراز آغازین کلام دکتر علی شریعتی در سخنرانی معروف خود با عنوان «انتظار، مذهب اعتراض» است. او در این سخنرانی که در قالب یک جلد کتاب 60 صفحه‌ای در قطع رقعی در تاریخ 2/7/1352 چاپ و ثبت شده است به موضوع «انتظار» می‌پردازد و همانطور که از نظر گذراندید، از مخاطبانش می‌خواهد تا بیش از حد معمول به گفته‌هایش توجه کنند. وی در ادامه می‌گوید: «اینکه عرض کردم - و مجددا تکرار می‌کنم - با کمال دقت - یعنی بیش از آنچه قاعدتاً لازم است - بدین مطلب توجه فرمایید و نقص و کمبود قدرت بیان مرا در چنین مسئله پیچیده و مبهم و متضادی که «اصل انتظار» باشد، باتوجه و دقت خودتان جبران کنید، برای این است که مطمئنیم این بحث هم - مثل همه مسائل دیگری که مطرح کرده‌ام و بیش از همه آنها - از دو سوی متناقض و متضاد، مورد انتقاد واقع خواهد شد.
از یک‌سو روشنفکران خواهند بود (به معنی اصطلاحی و رایج آن) و از سوی دیگر، مومنین (باز به معنای اصطلاحی رایجش) که این گروه مرا متهم خواهند کرد به اینکه آنچه می‌گویم با مذاق و موازین اعتقادی ما توافق ندارد و گروه ضد این دسته متهم خواهند نمود که: در چنین عصری و در چنین زمانی، با اصطلاحات تازه، باز می‌خواهد همان مفاهیم کهنه را مطرح کند و اذهان این نسل را از گرایش به آینده و علم و پیشرفت اجتماع غافل نگه دارد و ... نگهبان و توجیه کننده خرافات گردد ...
از این‌روست که از شما - که نه از آن گروهید و نه از این گروه، بلکه تنها مخاطبان من در این جامعه هستید - تمنا می‌کنم که دقت بیشتری فرمایید تا مثل کهنه پرست‌ها، در مسائل مذهبی، از تلقی و تفسیر و نتیجه‌گیری تازه - تنها به جرم اینکه تازه است - وحشت نکنید و مثل نوپرست‌ها، در مسائل ایدئولوژیک، از طرح مفاهیم مذهبی و انتخاب اصطلاحات قدیم، تنها به جرم اینکه مذهبی و یا قدیمی است برنیاشوبید. چه، شما هم مثل من، نه تعصب بی جای دینی دارید و نه تعصب نابجا‌تر ضد دینی، که هر چه را با قالب‌های ذهنی خودتان جور نباشد، نتوانید بفهمید و مثل من نه مقام و منصبی دارید که مصلحت اندیش شوید - و نه حیثیت مذهبی - که مقبول عوام باشید - و نه موقعیت روشنفکری - که محبوب خواص - که نخواهید بفهمید تا مقام و منصب در خطر بیفتد و موقعیت و حیثیت لکه‌دار و سست و سرد نشود!...»
دکتر علی شریعتی در این سخنرانی به نکات جالب توجهی اشاره می‌کند که همه آنها حول محور «انتظار ظهور یگانه منجی عالم بشریت» است. وی می‌گوید: «انتظار به این معنی است که گروهی منتظر باشند که نجات‌بخشی خواهد آمد. پس این فکر چهار پایه اساسی دارد: 1- اسارت 2- غیبت 3- انتظار 4- نجات. همین چهار اصل با همین معنی می‌تواند منفی باشد - چنانکه اکنون هست (اشاره به زمان ایراد سخنرانی) و می‌تواند مثبت باشد - چنانکه بود و باید باشد-.»
با این مقدمه و با همان درخواست مرحوم دکتر شریعتی می‌خواهم به بهانه شماره 313 خورشید وارد همان بحثی شوم که معلم شهید چهل سال قبل به آن پرداخته است. گویا طرح این بحث، پس از گذشت چهل سال باز هم می‌تواند همان نگرانی‌های بدبینی متعصبان را به دنبال داشته باشد و به اجبار تأکید توجه بیش از حد و دقت نظر ویژه مخاطب محترم را می‌طلبد، پس بنده نیز به طریق اولی‌تر از استاد پیشکسوت ادیان به دلیل قصور زبان و عجز قلم از شما می‌خواهم تا باتوجه خاص مرا در بیان آنچه که در نظر دارم، یاری کنید.
امام خمینی (ره) با صراحت می‌فرمایند «این قرن، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران جهان است» و امام خامنه‌ای تأکید می‌کنند: «مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد، مسیر تاریخ عوض خواهد شد، امروز مسیر تاریخ مسیر ظلم است، مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است، یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند، اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد، زمینه ظهور ولی‌امر و ولی عصر (ارواحناله الفدا) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله جدیدی خواهد شد، این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست...»
همانگونه که دکتر علی شریعتی در سخنرانی «انتظار، مذهب اعتراض» عنوان می‌کند انتظار با همان چهار رکن اسارت، غیبت، انتظار و نجات می‌تواند برداشت منفی و مثبت داشته باشد و آنچه از کلام امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بر می‌آید این است که ملت ایران با بصیرت، آگاهی و عزم جزم به شکستن حلقه‌های اسارت در عصر غیبت و به شوق انتظار اهتمام نموده‌اند و پیروزی انقلاب اسلامی حرکت شتابدار در مسیر نجات جهان از دست سلطه‌گران است. به‌گونه‌ای که در سرتاسر جهان مشاهده می‌شود؛ سلطه‌پذیران به تاسی از بیداری و آزادی خواهی ملت ایران حصارهای سلطه‌گران را بار اضافه‌ای بر دوش یافته و در سراسر جهان علیه آن ایستاده و برای رهایی از آن بر می‌خیزند.
طراحی اجتهادی و عالمانه امام خمینی (ره) برای حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه و رای بالای 98 درصدی مردم ایران به جمهوری اسلامی در 12 فروردین 1358 و همچنین قانون اساسی که ولایت فقیه به صورت شفاف در آن تعریف شده است، بزرگ‌ترین دستاورد ایرانیان آگاه از انقلاب اسلامی است که پای آن تا دادن جان ایستاده‌اند. ولایت فقیه یعنی انتظار در شکل مثبت و موثر آن یعنی همان چیزی که دکتر علی شریعتی آن را تحسین نموده و از ناحیه متعصبان مورد انتقاد قرار می‌گرفت. انتظار آگاهانه و همراه با تلاش و مجاهدت در مسیر اجرای عدالت که نسخه کامل آن در دست با کفایت یگانه منجی عالم بشریت است. انتظاری که از وارونگی‌های مفاهیم دینی به دور است و با فلسفه حیات در تضاد نیست. اگر گروهی می‌اندیشند که باید دست روی دست گذاشت یا حتی بدتر از آن به گسترش ظلم و فساد دامن زد تا موعود بیاید و دنیا را پر از عدل و داد کند، اگر لابی صهیونیستی با تولید فیلم‌های سینمایی پرخرج و تخیلی در تلاش است تا انتظار شیعه و مسلمان عصر حاضر را تحت‌الشعاع باورهای قومی و نژادپرستانه صهیونیستی قرار دهد و بالاخره اگر در گوشه‌هایی از دنیا و کشورهای اسلامی عده‌ای با پرچم دین، پوستین وارونه به تن کرده و انتظار را در نشستن و بی‌تحرکی همراه با عبادت آمیخته به معیشت تعریف کرده‌اند، در ایران اسلامی انتظار به معنی شکستن سلطه‌گران برای رهایی سلطه‌پذیران است و این حرکت در چارچوب باورهای اسلام ناب محمدی(ص) انجام می‌شود. مفهوم انتظار تنها در سایه ولایت فقیه معنی پیدا می‌کند و انقلاب مهدی(عج) در تداوم انقلاب اسلامی به رهبری ولی‌فقیه زمان تحقق خواهد یافت.
ریشه عدالت در سرشت الهی همه انسان‌هاست و انتظار برای فراگیر شدن عدالت در سراسر زمین تنها با آگاهی، اراده و تلاش میسر است. عشق به خمینی(ره)، عشق به خامنه‌ای و در یک کلام عشق به ولایت‌فقیه مشق عاشقی مهدی(عج) است و بی‌عشق ولایت نتوان عاشق مهدی(عج) شد.
اما افسوس و صدافسوس که گاهی کج می‌اندیشیم، صاف می‌نشینیم و کج سخن می‌گوییم! از رهروی ولایت دور می‌افتیم و گاهی جا می‌مانیم و رهروی را بد می‌فهمیم. همان‌گونه که مفهوم انتظار را بد فهمیده‌ایم و از صف منتظران واقعی دور افتاده و گاهی جا مانده‌ایم.
رهروی ولایت به سخن نیست. در عمل است. رهروی ولایت در اجرای منویات ولی‌امر است نه در غرغره کردن واژه‌هایی با تلفظ آسان و اجرای بس دشوار. رهروی، رهرو می‌خواهد نه سخنگو، تلاشگر می‌خواهد نه تحلیلگر، حرکت می‌خواهد نه سکون، ایستادگی می‌خواهد نه افتادگی، خیزش می‌خواهد نه کرنش، شکوفایی می‌خواهد نه پژمردگی، بهار می‌خواهد نه خزان، عشق می‌خواهد نه وابستگی، دل‌سپردگی می‌خواهد نه سرسپردگی، جان می‌خواهد نه جمود، قیام می‌خواهد نه قعود، کلام می‌خواهد نه سکوت، عزم می‌خواهد نه بزم، اراده می‌خواهد نه استخاره، عزت می‌خواهد نه عزیزی، تداوم می‌خواهد نه انفصال، قدرت می‌خواهد نه ضعف، سر و جان دادن می‌خواهد نه دست و پا زدن و بالاخره رهروی ولایت لیاقت می‌خواهد، صداقت، پاکی، مهر و هر آنچه که خوب است برای بهتر از خوبی.
وقتی می‌شنوم یا می‌خوانم که عده‌ای از شنیدن نام بهار پشتشان می‌لرزد، ذهنشان درهم می‌ریزد، قلمشان می‌لغزد و زبانشان هرز می‌گوید و شعور را در سطح شعار پایین می‌آورند با خود می‌گویم «امان از رنجی که می‌کشیم.» مقاله‌ای می‌نویسم و آغاز ربیع‌الاول، بهار انقلاب و بهار طبیعت را ستوده و انتظار بهار جان و جهان را آرزو می‌کنم و آنگاه قلم متعصب و از پیش‌فروخته‌ای این نوشتار را در تاریخ مطبوعات بی‌سابقه دانسته و در دایره تاریک و کوچک وهم خویش تعبیرش می‌کند!
شعور درک بهار را ندارند و «زنده باد بهار» را شعار می‌پندارند! و همچون کودکی در اتاق خواب کوچکشان از رخت آویخته بر دیوار نیز می‌ترسند و تا نور بدان نتابانی خوابشان نمی‌برد و لحاف از سر نمی‌کشند.
و بدتر اینکه عشق به امام عصر(عج) را به معنی فاصله گرفتن از ولی‌امر تعریف می‌کنند و در کژی راه خویش دیگران را منحرف می‌بینند و گاهی چون مورچگان در آب افتاده پیرامون خویش را در بحران می‌یابند و پایان بحران را پیش‌بینی می‌کنند!‌غافل از اینکه عاشقان بهار؛ رهروان عاشق ولی‌امر مسلمین، به عنوان بزرگ منادی بهارند و با عشق خامنه‌ای به عشق مهدی(عج) رسیده‌اند.
پس عجیب نیست که برخی از در تعصب وارد شده و در بی‌خبری خویش درجا زده و خبرساز شوند و این من و شما هستیم که باید مثل همیشه درس رهروی بدانیم و بی‌آنکه از منصب و جاه و مقبولیتمان بترسیم رهرو بمانیم و رهروی کنیم، نه آنکه رجز رهروی سر دهیم و در فتنه، زبانمان بند بیاید و قلممان بر زمین بیفتد.
رهرو کسی است که به فرمان رهبر عمل می‌کند و تا آخرین لحظه خدمت، پرکار به پیش می‌رود و از چوب‌های لای چرخ و سنگ‌های در راه نمی‌هراسد و حتی اگر لازم باشد سینه‌خیز تا انتهای راه را می‌رود.
رهرو کسی است که قدقامت نماز خدمتش را به مردم، پشت سر رهبر گفته است و انتظار را با حرکت دنبال می‌کند و در مسیر عدالت با تمام وجود به پیش می‌رود و بدینسان یاد بهار را در دل‌ها زنده می‌کند و انتظار فرجش را از خدا می‌خواهد.
رهرو کسی است که نشانه‌های بهار را درمی‌یابد و بزرگ منادی بهار را عشق می‌ورزد و به حال و روز مستضعفان و محرومان که وارثان زمین خواهند بود، توجه نشان می‌دهد.
مهم این است که امروز ندای عدالت در جهان طنین‌انداز شده است. مهم این است که نام مهدی(عج) و عزیز فاطمه(س) ورد زبان عالم است، مهم این است که مفهوم انتظار در حرکت و تلاش برای اجرای عدالت تعریف شده است. مهم این است که دیوارهای چندین و چند ساله سلطه‌گران به دست سلطه‌پذیران بیدار شده، بر سرشان خراب می‌شود و زنجیرهای اسارت به دست آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان عالم پاره می‌شود.
مهم این است که دیگر رهایی از اسارت در عصر غیبت با نشستن معنی پیدا نمی‌کند و مفهوم انتظار با جوش و خروش برای نجات از یخ‌بندان زمستان و تلاش برای رسیدن به بهار معنی پیدا می‌کند.
مهم این است که غوغاسالاری‌ها و قرق‌گری‌های رسانه‌ای راه به جایی نمی‌برد و من و تو که منصبی نداریم و از جایگاه و مقبولیت و محبوبیت روشنفکریمان نمی‌ترسیم، تا پای جان پای انقلاب و اماممان ایستاده‌ایم. مهم این است که عده‌ای گمان می‌کنند برون و قالشان دیده می‌شود، حال آنکه «او درون را بنگرد و حال را».
در پایان راجع به انتخاب شماره 313 خورشید برای طرح این مسئله اجازه می‌خواهم تا ضمن نقل‌قول مستقیم از دکتر علی شریعتی در پاسخ به «چرا 313 تن»؟ این نوشته را تمام کنم.
دکتر علی شریعتی در همان سخنرانی که قبلا به آن اشاره شد، با اشاره به اینکه تاریخ عدالتخواهی یک جریان پیوسته است، می‌گوید: «... مبارزه به خاطر آزادی و عدالت مثل یک رودخانه در بستر زمان جریان دارد، ابراهیم است، موسی است، عیسی است، محمد(ص) است، علی(ع) است و حسن(ع) است و حسین(ع) است و همین‌طور تا آخرالزمان – که این نهضت پیروزی جهانی پیدا می‌کند – ادامه دارد، اعتقاد به اینکه این منجی نهایی تاریخ بشر، دنباله ائمه شیعه و دوازدهمین امام است، به این معنی است که آن انقلاب جهانی و پیروزی آخرین، دنباله و نتیجه یک نهضت بزرگ عدالتخواهی علیه ظلم در جهان است و در طول زمان نهضتی که در یک دوره، نبوت رهبریش کرد و بعد از خاتمیت، امامت و سپس در دوران طولانی غیبت، علم...»
او با تشریح اینکه چرا زره پیغمبر؟ چرا پرچم بدر؟ چرا شمشیر علی؟ و چرا مرکز کوفه؟ می‌گوید: «چرا 313 تن؟ برای اینکه مجاهدانی که پیروزی بزرگ را در بدر به دست آوردند و برای نخستین بار شرک و جنایت و اشرافیت را شکستند، 313 نفر بودند. کسانی هم که در نخستین گام با فریاد دعوت امام برمی‌خیزند 313 تن خواهند بود. این انقلاب نتیجه نهایی آن جهاد و پیروزی نهایی آن مجاهدان است. یعنی بدر یک جنگ موقتی در گذشته نبود که بعد در تاریخ گم شود و دنباله‌اش قطع گردد و آن پیروزی در شکست‌های بعدی از میان برود»
و این‌گونه است که رهبر عزیزمان می‌فرمایند: «اگر همه عاشورایی باشیم، زمینه ظهور ولی مطلق حق فراهم خواهد شد».

محمد رضا تقوی فرد

 

* این مطلب، تیتر اول شماره 313 روزنامه خورشید است.