آن‌هایی که سربازی رفته‌اند می‌دانند؛ در قوانین نظامی فرمانده جایگاهی معادل خداوندگار را پیدا می‌کند. "ارتش چرا ندارد!" ساده‌ترین جمله ایست که نشان میدهد چه کسی خط را، فرمان حمله یا زمان عقب نشینی را اعلام میکند و الخ. در این مجموعه تشخیص فردی، صلاح‌دید من، نظر بنده، نتیجه همفکری ما و... واژه هایی بی معنا و مفهوم است؛ چرا که ارتش چرا ندارد...

مدعیان ولایت مداری این روزها مانند همیشه شعار تبعیت از امام‌شان را سر می‌دهند اما آنچه در عمل از آنها دیده می‌شود انطباقی با این شعارها ندارد. این ماجرا وقتی درام‌تر می‌گردد که کسانی پشت فرمانده را خالی کرده‌اند که خود را نه سرباز بلکه افسر و نیروی ارشد می‌دانند.

خود بصیر پندارها و خود عمار خوان‌ها، امروز مانند همیشه بنا بر تشخیص و سلیقه خود کار می‌کنند نه بنابر اراده و خواست فرمانده! چرا که آنان خود را از رهبر انقلاب نیز، انقلابی تر و بصیرتر می‌دانند. خود بصیر پندارها فقط آموخته اند که از رهبری خرج کنند و چیزی بر داشته‌های او نیافزایند. خود عمار پندارهایی که به جای نصرت امام، کَلّ بر مولا شده اند.

برای درک بهتر این موضوع می‌توان به رسانه‌ها و مصاحبه‌های اصولگرایان نگاهی انداخت و آن را ملاک مناسبی برای تشخیص میزان انطباق مسیر آقایان با مسیر رهبر عزیز انقلاب دانست. کلید واژه‌های مورد تاکید آیت الله خامنه ای در موسم های مختلف همواره در حاشیه بوده و نظریات – و بعضا توهمات- آقایان اصول‌گرا جای آن را در متن گرفته است. نظریاتی که در بسیاری از موارد غلط بودن خود را پس از مدت کوتاهی اثبات کرده‌اند.

اما ماجرای این افسران خود مختار در همین جا پایان نمی‌یابد، در بسیاری از موارد طرف مقابل –گاه دشمن و گاه مخالف- آن‌ها را به سادگی به بازی گرفته و از آن‌ها در نقش مکمل برای تیم خود استفاده می‌کند. به عبارت دیگر آن‌که سوژه‌ها، موضوعات و دغدغه‌های خبری این جماعت، توسط القائات و بازی‌های رسانه ای طرف مقابل تعیین می گردد نه تحلیل‌ها و برنامه ریزی های خودشان!!

مصادیق این امر نیز بسیار است. برای نمونه، مدعیان اصولگرایی و ولایت مداری همواره آقای هاشمی رفسنجانی را به عنوان دشمن درجه یک خود معرفی کرده‌اند! اما هرگاه موضوعی را آقای رفسنجانی یا اطرافیان ایشان مطرح می‌کند، تیتر یک و دو این رسانه‌ها میگردد و خبرهای برگزیده تا یک هفته به بیان، نقد و تبیین نظرات آقای هاشمی اختصاص دارد. در مقابل هر گاه آیت‌الله خامنه ای سخنرانی یا دیداری داشته باشند، تنها یک خبر -آن هم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر ایشان- برای ساعتی به سرتیتر خبری این رسانه‌ها تبدیل می‌شود.

مشاوران آقای هاشمی نیز به خوبی اصول حرفه‌ای رسانه را میدانند –برخلاف مدعیان- و به درستی معتقدند که وظیفه رسانه آن نیست که به مخاطب بگوید چگونه فکر کند، بلکه وظیفه اش آن است که به مخاطب بگوید به چه چیزی فکر کند! از این رو همواره با ایجاد حاشیه در سخنانشان، طرف مقابل را (بخوانید: اصولگرایان) تحریک و ترغیب به واکنش می‌کنند تا مدتی موضوع اصلی تحلیل ها و نقدها، بررسی نظریات خاندان ایشان باشد.

اما شان ولی فقیه و نائب امام برتر از شیطنت‌های رسانه‌ای است. امام آنچه باید را می‌گوید و خط را نشان می‌دهد و چراغ راه را روشن می‌کند –الامام کالکعبه- و به سربازانی نیاز دارد که با فهم واقعی و درک درست از مسیر –نه خود بصیر پنداری- از او تبعیت تام کرده و انعکاس صدای او در جامعه باشند.

این روزهای پس از انتخابات بار دیگر نشان داد که هنجره‌های اصولگرا، سربازان هاشمی رفسنجانی اند در لوای ادعای ذوب در ولایت و بیش از آنکه به فکر تبیین و تعمیق نظرات رهبر انقلاب باشند به بررسی متن و حاشیه های سخنان آقای هاشمی و حواریون ایشان می‌پردازند.

امروز زودتر از آنکه پیش بینی می‌شد، اعتدالیون زمین بازی را تغییر دادند. آن‌ها که رای خود را مدیون نابسامانی‌های اقتصادی هستند؛ بخوبی می‌دانند که اگر همچنان توجه افکار و مطالبات عمومی بر روی مسئله بهبود اقتصادی باشد و آن‌ها نتوانند بهشت برین را محقق کنند، یک دولت شکست خورده محسوب شده که توان ادامه خود در چهار سال بعدی را نخواهد داشت. از این رو باید افکار عمومی به نحوی مدیریت شود که توجهش بر مسائل سیاسی و فرهنگی در موضوعات دلخواه اعتدالیون متمرکز گردد و از اقتصاد، آنچه اعتدالیون می‌خواهند بداند.

نگاهی به تیترهای خبری این روزهای رسانه های اصولگرا بار دیگر ثابت کرده است که اتاق فرماندهی ایشان نه در حسینیه امام خمینی (ره) بلکه در جماران است و این جماعت نه در ولایت‌مداری هنری دارند و نه در سیاست ورزی آش دهن سوزی هستند.

حزب الله بماند...

*سیدهادی آیت