فکر می کنم تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران هیچ زمانی به اندازه ی این روزها سکوت و رخوت را تجربه نکرده است. ظاهرا" این هم از ویژگی های عصر پسا احمدی نژادی است. همه و همه به نوعی در قدرت شریک شده اند و آرامش مطلق بر فضا حکم فرما شده است.

باور نمی کردم اظهارات رئیس جمهور محترم در خصوص احتمال دیدار با اوباما در سازمان ملل و اقدامات جنبی برای تحبیب قلوب غربی بدون واکنش داخلی بماند. چطور می شود ناگهان همه نامه نگاری ها را تایید می کنند؛ فیتیله ی جنگ سوریه ناگهان پایین می آید. سازمان منافقین منهدم می شود و ... و همه سکوت پیشه کرده اند!

هر کسی هر کاری می خواهد می کند؛ هر چه می خواهد می گوید هیچ کسی هم نقدی ندارد! ظاهرا" تازگی مقرر شده که هیچ خط قرمزی هم وجود ندارد! خیلی نرم نامه می دهند و نامه می گیرند. طبیعی است که عزل و نصب ها حق طبیعی لحاظ شود حتی در محیط های علمی! ولی سکوت در برابر نرمش های سیاسی برای دشمنی که هنوز بی محبا رجز می خواهد تحیربرانگیز است!

دوران اخیر آزمون سختی برای نخبگان {یا همان خواص} ایران است. به زودی سوالی دست از سرشان بر نخواهد داشت؛ چطور زمانی هیچ کار خوبی نمی شد و جیغ چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب دایم به هوا بلند بود و اینک هیچ خبط و خطایی نیست و شهر در امن و امان است؟!!

زود ارضا شدید حضرات! سکوت همگانی تان یک مفهوم بیشتر ندارد. جنابان تان یا درون قدرت هستید و مداح و همراه؛ و یا اگر احیانا" دور از جان شریف تان بیرون از حلقه ماندید نیست جز سیاهی رنگ!

مجدالدین معلمی