آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهمترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است. این ضعف می‌تواند بحران‌های بسیاری را با خود همراه سازد که در مصادیقی مانند تعاریف متفاوت و گاه متناقض در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از سوی منسوبان به آن جناح گرفته تا برخورد دوگانه با پدیده‌ها و تحولات اجتماعی سیاسی را مشمول می‌شود.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ آفت‌های بسیاری می‌تواند یک حزب و جناح سیاسی را تهدید کند و نهایتاً منجر به افول آن شود که مهمترین این آفت‌ها «ضعف گفتمان» است. این ضعف می‌تواند بحران‌های بسیاری را با خود همراه سازد که در مصادیقی مانند تعاریف متفاوت و گاه متناقض در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از سوی منسوبان به آن جناح گرفته تا برخورد دوگانه با پدیده‌ها و تحولات اجتماعی سیاسی را مشمول می‌شود.
وضعیت کنونی جبهه موسوم به تجدیدنظرطلبان هم به ناچار از چنین اوضاعی رنج می‌برد، به گونه‌ای که شخصیت‌های مطرح این طیف در ارائه نظرات خود دچار دوگانگی شده و گاه آرایی را مطرح می‌کنند که در تعارض کامل با دیگر افراد منسوب به جریان مدعی اصلاح‌طلبی است.
این ضعف اساسی که در فتنه ۸۸ به خوبی خود را نشان داد اخیرا هم وارد مرحله تازه‌تری شده که شامل دعوای حامیان «لیبرال دموكراسی» با «‌سوسیال‌دموکراسی» است و منجر به صف‌بندی دو حزب دولت‌ساخته «‌مشارکت» و «‌کارگزاران» شده است.
مرور نظرات چهار نفر از اعضای دو حزب رادیکال جریان تجدیدنظرطلب نه تنها فقدان گفتمانی مشخص در این طیف را نشان می‌دهد بلکه گویای پارادوکس جماعت مدعی خط امام با اندیشه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی ‌ است.
حجاریان: سوسیال دموکراتم
سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات ‌در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به این سؤال که «شما شکل‌گیری یک نظام لیبرال را لازمه رسیدن به دموکراسی می‌دانید؟» بیان می‌کند: «‌ البته لیبرالیسم حتماً برای من جدی است اما یک چیزی این وسط هست و مشکل ماست. برای ما عدالت بسیار مهم است. جمع عدالت و لیبرالیسم خیلی سخت است. در غرب هم این مشکل بوده است.»
وی در ادامه تصریح می‌کند: «‌تز من، سوسیال‌دموکراسی است.‌ نخست وزیر سوئد که ترور شد، اولاف پالمه و ویلی برانت از رهبران سوسیال‌دموکرات بودند. آنها خیلی تلاش کردند راه وسط لیبرالیسم و عدالت را در پیش گیرند اما هنوز محقق نشده است. در ایران هم باید این کار شروع شود. پروژه‌های جدی ما همین است.»
صف‌آرایی سوسیال دموکرات‌ها‌ و لیبرال دموکرات‌های وطنی مقابل اندیشه امام
جلایی‌پور: سوسیال دموکراتم
حمیدرضا جلایی پور عضو دیگر حزب مشارکت هم در مصاحبه‌ای با ویژه‌نامه نوروز روزنامه اعتماد تأکید می‌کند: «‌من یک سوسیال‌دموکرات هستم.»
در حالی دو تن از اعضای مشهور حزب منحل شده مشارکت بر نظر خود مبنی بر «سوسیال دموکرات» بودن پافشاری می‌کنند که اعضای حزب سازندگی نظری متفاوت دارند که خود گویای انشقاق درونی جماعت مورد اشاره و تناقض گفتاری آنها با یکدیگر است.
مرعشی: لیبرال دموکراتیم
سیدحسین مرعشی، عضو برجسته کارگزاران در سخنان متعدد و از جمله در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان اظهار می‌کند: « ما دموکرات هستیم و حکومت اکثریت و اقلیت و حکومت مردم بر مردم را قبول داریم، هرچند که دموکراسی یا حکومت دموکرات بهترین نوع حکومت نیست، اما حکومتی است که تا‌کنون بشر توانسته به آن دست یابد. بسته‌های سوسیالیستی و بسته‌های فردگرایی لیبرالیسم آزادی فرد را مبنا قرار می‌دهد و ما در حزب کارگزاران سازندگی به افراد و انسان‌ها اصالت می‌دهیم و مشی ما لیبرالیستی است نه سوسیالیستی.»
محمد قوچانی، عضو جدید کارگزاران که سردبیری ماهنامه مهرنامه و هفته‌نامه صدا و همچنین سردبیری ارگان کارگزاران (عصرجدید) را در کارنامه خود دارد، بارها در مقالات خود بر این نکته تأکید می‌کند که مدل مطلوب حزب متبوعش لیبرالیسم سیاسی است.
کرباسچی: لیبرال سیاسی هستیم!
غلامحسین کرباسچی
به عنوان عضو ارشد و از مؤسسان کارگزاران هم در تأیید نظریه مرعشی تأکید می‌کنند: «‌لیبرالیسم سیاسی با لیبرالیسم فلسفی و نظری متفاوت است و می‌توان لیبرال سیاسی بود و به لیبرالیسم فلسفی توجهی نکرد. بدان معنی که لیبرالیسم سیاسی هیچ تناقضی با مسلمان بودن ندارد.»
تناقض مدعیان خط امامی با اندیشه‌های امام
البته تخاصم دیدگاه‌های جماعت هواه‌خواه لیبرالیسم تنها مختص به اعضای این دو حزب با یکدیگر نمی‌شود و با بررسی مواضع جریان تجدیدنظرطلب- در این حوزه- و تطابق آن با افکار و اندیشه‌های حضرت امام سطح دیگری از تناقضات این جماعت با بنیانگذار انقلاب اسلامی هم بروز پیدا می‌کند.
در حالی که شخصیت‌های برجسته این طیف خود را لیبرال‌دموکرات یا سوسیال دموکرات معرفی می‌کنند، حضرت امام در سخنانی متعدد تعریف متفاوتی را ارائه می‌دهند.
حضرت امام دموکراسی را برخلاف باورهای اعضای احزاب تندرو جماعت تجدیدنظرطلب، در برابر استبداد، دیکتاتوری و ظلم قرار داده و با تأکید بر قانون مداری حکومت اسلامی، دموکراسی را جزء لاینفک اسلام می‌داند: «‌قید دموکراسی چیزی نیست که ما بخواهیم به حکومت اسلامی اضافه کنیم بلکه حکومت اسلامی ذاتاً بر مبنای دموکراسی واقعی استوار است.»
ایشان همچنین در پاسخ به اینکه چرا با آوردن کلمه دموکراتیک در کنار جمهوری مخالفت کردید، می‌فرمایند: «این توهم این را در ذهن می‌آورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن انگیز است که در محتوا یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهم‌ترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام می‌خواهیم و اما با اسلاممان دموکراسی باشد. اسلام همه چیز است.»
امام در جای دیگری تعریف روشن تری هم از دموکراسی مورد نظر خود ارائه می‌دهند: «دموکراسی این است که آرای اکثریت... معتبر است. اکثریت هرچه گفتند آرایشان معتبر است، ولو به ضرر خودشان باشد، شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست... شما وکیل آنها هستید ولی آنها نیستید.»
بنابر آنچه گفته شد امام حکومت اسلامی را، حکومتی ذاتاً دموکراتیک می‌داند چراکه از نظر امام «احکام اسلامی احکامی است که بسیار مترقی بوده و متضمن آزادی‌ها و استقلال و ترقیات» است و نباید برای احقاق حقوق مردم به منابع غربی رجوع کرد این در حالی است که مطلوب جماعت تجدیدنظرطلب از دموکراسی با آنچه حضرت امام بیان می‌کنند تفاوت فاحشی دارد؛ اساسا دموکراسی مورد نظر رهبران این جریان که همان «دموکراسی لیبرال»و «سوسیال دموکراسی» است با «مردم سالاری دینی» فرسنگ‌ها فاصله دارد.(+)
محمد اسماعیلی

"Our President, analytical news site"