با این سناریوی به خیال مدعیان بی کم و کاست؛ جلیلی همچنان در کنج انفعال باقی می ماند و هیچ تهدیدی را متوجه آراء نامزد مورد حمایت سناریونویسان نخواهد کرد و آزادراه هموار شده برای قالیباف، بی هیچ مانعی به پاستور منتهی خواهد شد.

تحلیل ها پیرامون ورود سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به عرصه پرخطر انتخابات یازدهم ریاست جمهوری همچنان ادامه دارد اما آنچه از همه بیشتر به چشم می آید، ناشناخته بودن دیدگاه های این فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) در عرصه های فرهنگی، اقتصادی و کمی هم سیاسی است چراکه وی جز نگاه شناخته شده در عرصه سیاست خارجی، در هیچ حوزه دیگری کارنامه قابل ارزیابی ندارد و همین امر، تحلیل ها پیرامون این دیپلمات جوان را دشوار کرده است. به بیان بهتر، آنچه درباره جلیلی صادق می باشد همان عبارت معروف است: هندوانه سربسته!

از سوی دیگر در تحلیل پازل رسانه ای - عملیاتی طراحی شده برای بدرقه با سلام و صلوات محمدباقر قالیباف به سوی پاستور، درمی یابیم که برخی حمایت ها از جلیلی نه تنها با نیت نفع رسانی به وی نیست بلکه تنها سنگین تر کردن پنهانی سبد رأی شهردار تهران را نشانه گرفته است و این نمایش «حمایت نمایی» از جلیلی فقط بخشی مقطعی و زودگذر از سناریوی پیچیده تکمیل آزادراه قالیباف برای رسیدن به دفتر احمدی نژاد است.

به تصویر کشیدن چهره ای اقتدارگرا و غیر منعطف از سعید جلیلی که به وضوح در این عملیاتِ رسانه ایِ غیرصادقانه در حمایت از وی مشهود است و نمایش چهره ای جامعه گرا و مردم مدار از قالیباف، دقیقا در همان رسانه ها، فقط بخشی از آش پر روغنی است که برای افکار عمومی بی خبر از همه جا و نیز شخص جلیلی پخته شده است.

دیپلمات مؤمن و صادق که نشان داده به خوبی از پیچیدگی بازی های سیاسی اطلاع دارد - چه آن زمان که در مقابل اشتون اروپایی می نشیند و چه آن هنگام که جبهه کم اقبال پایداری را در تب و تاب وصلت با خویش می یابد - یقینا خود می داند که نباید به این ساز و دُهُل های رسانه ای دل خوش کند و نیک می داند که برخی حامیان تاکتیکی کنونی، به او تنها به چشم یک قربانی پیش پای قدرت طلبی سیری ناپذیر خویش می نگرند.

با ارزیابی عملیات رسانه ای اخیر که وانمود می شود در حمایت خالصانه از سعید جلیلی است، روشن می گردد که سناریونویسان در حال فرستادن با شتاب وی زیر فشار منگنه می باشند.

از یک سو موج رسانه ای همراه با اندکی نمک تخریب به راه انداخته اند تا جلیلی را عینا همان احمدی نژاد 84 و یا گزینه پنهان وی در انتخابات یازدهم معرفی نمایند تا بخشی از جبهه حامیان جلیلی را که عمدتا از بدنه جبهه پایداری محسوب شده و در دو سه سال اخیر به احمدی نژاد پشت کرده اند، دچار تردید نموده و از دور وی پراکنده نمایند.

همچنین با آتش رسانه ای سنگین حول محور تطبیق جلیلی با احمدی نژاد، وی را مجبور به پاسخگویی درباره عملکرد دولت، نقایص موجود و دفاع از وضعیت کنونی نمایند تا کاندیدای واقعی مورد حمایت خود یعنی قالیباف، دست برتر را داشته باشد.

از سوی دیگر و در بخشی پیچیده تر از این سناریو، جلیلی را وادار نموده و به این چاه هول می دهند تا برای اینکه این پایگاه رأی را از دست ندهد، انتقادات تند و تیزی را نثار احمدی نژاد و دولت نماید و با اعلام برائت از وی، خود را از کنجِ انفعالِ پاسخگویی به عملکرد این دولت خارج نماید؛ درست اینجاست که جلیلی بخش دیگری از پایگاه رأی خود را که همچنان بر حمایت از احمدی نژاد پایبند مانده اند از دست می دهد.

در این موقعیت پیچیده و زیر فشار منگنه رسانه ای، جلیلی هر موضعی بگیرد بخشی از پایگاه رأی خود را از دست می دهد؛ چه از احمدی نژاد دفاع کند و چه بر وی بتازد!

آنگاه با این سناریوی به خیال مدعیان بی کم و کاست؛ جلیلی همچنان در کنج انفعال باقی می ماند و هیچ تهدیدی را متوجه آراء نامزد مورد حمایت سناریونویسان نخواهد کرد و آزادراه هموار شده برای قالیباف، بی هیچ مانعی به پاستور منتهی خواهد شد.

ادامه دارد...