روح الله دشتی آملی - شهید مطهری می فرمود به دنبال جنگ جمل عده ای مصلحت اندیش به حضرت می گفتند که با حکومت معاویه در سوریه موافقت کند(به اصطلاح تنش زدایی! کند)که حضرت پاسخ آورد:هرگز! و به دنبال این ایستادگی بود که جنگ صفین هم به راه افتاد و به تعبیر زیبای شهید مطهری اگر آن ایستادگی نبود امروز اثری نه اسلام بود و نه از علی(ع)!شهیدمطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی(که یکی از شاهکارهای آیت الله مطهری و ...

 

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛(حدید/25)

 

پر بی راهه نرفته ایم که آیه فوق را به دیده ی شالوده ی جامع الطرافِ من حیث المجموع ِ فلسفه ی وجودی اسلام بنگریم.دو انگاره ی سترگی در این آیه شریفه اظهر من الشمس است که تغافل ورزیدن از آن،طرح هرگونه بحث از حاکمیت اسلام(حتی در قریه ای و نه در کشور یا جهان )را از اساس ِ محل،بی اعراب می کند."ارسال رسل"با دلایل روشن(بینه)و "لیقوم الناس باقسط" توأمان طریق تام و تمام ِ اساس و اقاصد اسلام می باشد.به طوری که تجدیدنظرطلبی،اصلاح،رفرم،فهم دگر سان گونه و مسائلی از این دست که در سال های پیش به زعمات جرگه ی به اصطلاح متکلم ِ منور الفکر در این حوزه مزبور گفته می شد،از اساس،صورت و وجهی ندارد.به آواز بلند می کویم و به آن نازانم که این یگانه نصب العین حاکمیت ان شا الله جهانی اسلام است و لاغیر.

 

تعبیر ِ ژرف بی گزندی از حضرت علامه مصباح(حفظه)در کتاب حکومت اسلامی ایشان وجود دارد که محل تأمل می باشد صحه ی عجیبی و برهان متیقّنی بر این معنا می گذارد که تا قرن ها طرح هرگونه مناقشه و اِشکال را در ما نحن فیه به زعمات حجتی فصل الخطاب گونه،ابتر و رسالت را بر همه گان تمام می کند.و لکن تعابیر:

 

اولا: "باید"عدالت اجتماعی برقرار شود.

 

ثانیا:راه رسیدن به عدالت اجتماعی "عمل کردن" به دستور ها و قوانینی است که خداوند نازل فرموده است.

 

مفهوم مخالف منطوق کلام مبارک مهین مایه ی حضرت علامه "نبایدناپذیری" علی الطلاق این دو گزاره است تا جایی که در جای دگر،حضرت آن را به مثابه محوری(که موجب انقلاب شد)و مقوّمی(که برای بسط تداوم انقلاب)می داند."صدور انقلاب""مدریت جهانی""استکبارستیزی""عدالت جهانی" و فراوان گزارهای دیگر از این آیه ملهم می گردد.می شود گفت هرگونه اندیشه ورزی در ستیز و در رو با رو آن(آیه)اجتهادی در تقابل نص است و لا ریب فیه که اهمیت و ظرفیت آن به قدری فراخ است که همه اسلام در آن جای می شود.مؤکد بر دو انگاره است:حاکمیت اسلام(به لحاظ تشریع و قانون گذاری) و برقراری عدالت.علی ای حال تشریع اسلامی و عدالت خواهی به این عظمت معنایی در نظام اسلامی مطمح نظر است.نکته دیگری هم که باید قویا به دیده ی تامل نگریست شأن "عدالت" است که خداوند سبحان آن در کنار کلیت اسلامیت آورده(ارزشی برابر با دین) و این نکته تامل مهمی است.مغفول گذاشتن و به حاشیه راندن آن مستوجب تالی دژمی می گردد که دیگر از اسلام جز نام باقی نماند(به تعبیر حضرت علامه مصباح).ایضا ذات اقدس اله نیز تصریحا طی طریق غیر آن را نفی نموده و آنهارا در جایی کافر و در جایی ظالم و در جای دیگر فاسق می خواند و مَن لَم یَحکُم بِما اُنزَلَ اَلله فآولَئکَ هُم الفاسِقون(یونس/ 59).

 

یگانگی دغدغه دولت مقدس نهم با زمان قبل و بعد خلافت حضرت علی(ع):

 

شهیدمطهری در کتاب آینده انقلاب اسلامی(که یکی از شاهکارهای آیت الله مطهری و محصول زمان اوج نهضت اسلامی که در فاصله ی هشتاد روز پیروزی انقلاب تا شهادت ایشان است)باب تشریح خلافت حضرت علی(ع) نقل می کند وقتی حضرت علی (ع) فرمود تمام ثروت هایی که در زمان عثمان از مردم به ناحق گرفته شده مصادره خواهم کرد،عده ای از باب نصیحت به حضرت می گفتند:اگر شما به این صورت عمل کنید،عده ای ناراضی و ناراحت می شوند.حضرت در جواب به آنها فرمود:اِنَّ فِی العَدلِ سَعَة در عدالت ظرفیت و گنجایشی است که در چیز دیگر نیست.حضرت علی (ع) در ادامه می فرمود اشتباه است که عدالت را به نفع کسی بشکنم تا او راضی شود!

 

طلحه و زبیر و پایان سیاست مدارا با دولت حضرت علی(ع):

 

در ادامه شهید مطهری نقل می کند که مقدمات جنگ جمل توسط طلحه و زبیر به علت عدالت طلبی حضرت علی(ع)در زمان خلافت بود.به اصطلاح امروزین آنها عدالت را بر نتابیدند چون آنها در زمان خلافت عثمان،وام دار او شده بودند جنگ را به راه انداخته اند.در مدت چهار سال و چند ماه خلافت حضرت به علت حساسیتی که در امر عدالت داشت دائما در مبارزه بود او حکومت را برای اجرای عدالت می خواست و همین شدت عدالت خواهی بود که منجر به شهادتش در محراب شد.

 

تعابیر احمدی نژاد راجع عدالت و وضع کاملا مشابه مخالفان او با مخالفان دروران خلافت حضرت علی(ع):

 

پیشرفت ما ارتقای ما وابسته به عدالت است.عدالت محور جامعه اسلامی و آرمان بلند انبیای الهی است.عدالت سخت ترین مرحله حکومت توحیدی است.برای تحقق عدالت انسان باید به برادر،به بستگان،به دوستان و همکاران و هم رزمان خود هم "نه" بگوید و در مقابل خواسته های زیادی آنها بایستد. عدالت همان رسالت خطیری است که همه انبیا و اولیای الهی مامور به اقامه آن بوده اند و بسیاری از آنان نیز جان پاک خود را بر سر این میثاق نهادند. به خاطر پافشاری بر همین مفهوم قدسی و مبارک بود که مولای متقیان و امیر مومنان علی علیه السلام در محراب عبادت به شهادت رسید. وقتی به رنج ها و محنت های فراوانی که معصومین علیهم السلام برای مبارزه با سرکشان و زورگویان و برپایی قسط و عدل متحمل شده اند می اندیشم، با خود می گویم که آنچه ما تاکنون برای تحقق عدالت، از صبر بر اهانت و دروغ و تخریب مدعیان گرفته تا طعن و لعن و شماتت سهم خواهان، پرداخته ایم هزینه چندانی نبوده است.

 

شهید مطهری می فرمود به دنبال جنگ جمل عده ای مصلحت اندیش به حضرت می گفتند که با حکومت معاویه در سوریه موافقت کند(به اصطلاح تنش زدایی! کند)که حضرت پاسخ آورد:هرگز! و به دنبال این ایستادگی بود که جنگ صفین هم به راه افتاد و به تعبیر زیبای شهید مطهری اگر آن ایستادگی نبود امروز اثری نه اسلام بود و نه از علی(ع)!

 

امروز عَلَم علنی جنگ در ستیز با عدالت خواهان تدبیری بیش از پیش کودکانه است.امروزه عین همان رویکرد با حفظ ماهیت،پوست انداخته و تغییر شکلی داده.امروز وقتی در رسانه می شود از طریق ادعای حمله امریکا به ایران در یک ماه دیگر به اقتصاد کشور ضربه وارد کرد و به اهداف خود رسید چه نیازی به جنگ جمل و صفین است؟!وقتی می شود گفتار مستکبرین بالفطره ی جهانی را در جریده خود ترجمه و به افکار عموم القاء کرد چه نیازی به اعلان جنگ رسمی است؟!امروزه وقتی می شود به دروغ ورود پرتغال اسرائیلی را در کشور تیتر یک روزنامه کرد حقیقتا چه نیازی به جنگ است؟! وقتی طرح هلوکاست گلوگاه استکبار را تا عمق نای می دَرَد،می شود به صورت مسالمت آمیز! و با رعایت اخلاق!در تیتر یک جریده ی خود بگویم طرح هلوکاست خدمت به اسرائیل بود و بی آنکه متهم به عناد ورزی شویم! امروزه وقتی می شود دوران عزت را محنت و خفت ترجمه کرد،چه نیازی به شمشیر است؟! امروز برای جرح احمدی نژاد از مقابل شمشیر نمی کشند بلکه به او می گویند:بنی صدر! می گویند معاویه روزها گوسفندانی در بین مردم مجانا توزیع می کرد و شبِ همان روز پنهانی آنها را از مردم می دزدید و به علی(ع) منتسب می کرد! آیا امروز می شود چنین کرد؟! امروز می شود در دولت خود طرح "ستاره گذاری"دانشجویان را صورت قانونی بخشید و بعد به دانشگاه رفت و اشک ریزان گفت:اِستاده ام چو شمع... .امروزه می شود نود سیاسی ساخت.امروز می شود در زمان ممنوعیت و سکوت تبلیغاتی در سایت خود چهار مقاله بر علیه کسی نوشت.در مناظره بر علیه کاندیدای غایب سخن راند و بیانیه خواند و تحمل تذکر حتی مجری را نداشت و در عین حال از اخلاق و قانون و تحمل مخالف سخن گفت.امروز برای به دست آوردن چند صندلی،دخترکان را بزک می کنند و به آنان دخیل می بندند شاید که پیروز شوند! از متمسکان به دختران بزک کرده،که در حضیض ارتجاع روشنفکری زمزمه ی دعای ظهور منجی بشریت را به سخره می گیرند،جز این انتظاری نیست!

 

اگر اکنون شهید مطهری نیست ما به بانگ بلند فریاد بر می آوریم که اگر آن ایستادگی نبود امروز اثری از مشارکت چهل میلیونی و آرای بیست و چهار میلیونی نبود.ثمره ی این ایستادگی بود که عده ای می خواستند گفتمان امام را به موزه تاریخ بفرستند،خود به زباله دان تاریخ رفته اند. و آنهایی می خواستند پایه های ولایت مقدسه فقیه را منهدم کنند اکنون خود سگ ولگرد فاضلاب کاخ سفید گشته اند.بدانند ما تصمیم خود را گرفته ایم و به عهدی که با ملت بسته ایم پایبندیم. در کنار مردمی که عدالت را برای کشور برگزیده اند می مانیم و تا آخرین نفس به این نبرد مقدس ادامه می دهیم و اِنَّ الحیاة عقیدة و جهاد

 

سرفراز باشی ای میهن من