این نوشتار به بررسی "چرایی نپیوستن جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان بزرگ‌ترین بازیگر منطقه ای و نیز آسیب‌دیده‌ترین کشور در مبارزه با تروریسم، به ائتلاف چهل کشور غربی علیه داعش به سرکردگی آمریکا" که در مورخ 24/6/1393 مورد تصریح امام خامنه ای قرار گرفت، می‌پردازد.

امام خامنه ای در مقاطع مختلف و به ویژه در برهه های حساس، یکی از وظایف خواص و نخبگان جامعه را «تبیین» و بیان حقیقت عنوان نموده و ضمن گره گشایی «تبیین» در  حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون ، آنرا به عنوان یک معیار و همسان کار انبیاء در قالب دو گام مهم «فهم حقیقت» و سپس «بیان و تبلیغ حقیقت» توصیه می نمایند.

امام خامنه ای: «یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛(5/5/1388) مهمترین وظیفه هم، تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه‌‌‌‌‌‌‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است؛ پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد؛ بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌‌‌‌‌‌‌های ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفته‌‌‌‌‌‌‌اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست. اگر چه که بلاغت را در کتب فنی به معنای مطابقه‌‌‌‌‌‌‌ی با مقتضای حال معنا میکنند، اما آن یک معنای خاصی از بلاغت است؛ معنای اوّلی و صریح بلاغت این نیست؛ بلاغت یعنی رساندن، بلاغ یعنی رساندن؛بلیغ یعنی رسا؛ رسا بگوئید، روشن بگوئید، مبیَّن بگوئید؛ اما آنچه را که میفهمید بگوئید؛ هیچ انتظار نیست - حق هم نیست که انتظار باشد - کسی بر خلاف فهمیده‌‌‌‌‌‌‌ی خودش حرف بزند. سعی هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد.( امام خامنه ای - 14/6/1388)

در همین راستا «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» قصد دارد در قالب پرونده موضوعی «نکته خوانی» به تبیین مفاهیم و حقایق موجود در فضای سیاسی کشور پرداخته و به میزان وُسع درک از حقایق سیاسی به وظیفه خویش در حوزه «تبیین» عمل نماید.

========================================

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ داعش یا گروهی که در جهان توسط رفتار خشونت‌آمیز، وحشیانه و حیوان‌صفت خود به‌عنوان دولت اسلامی شناخته می‌شود، جریانی است که برای شناخت آن باید تاریخ معاصر یک صدسال اخیر را به‌دقت مطالعه کرد. حضور استعمارگران در منطقه ی غرب آسیا و حمایت از گروه‌های تکفیری همچون وهابیت برای قدرت گیری در شبه‌جزیره‌ی عربستان و سرانجام تشکیل کشور پادشاهی عربستان سعودی بحرانی را در آینده ی این منطقه به وجود آورد که میلیون‌ها انسان را گرفتار خود کرد.

درواقع خروج ایران پس از انقلاب اسلامی از دامن چپاول گری غرب به‌ویژه آمریکا در اواخر دهه ی ۱۹۷۰ میلادی آن‌چنان ضربه ای بر این نظام وارد نمود که باگذشت سه دهه از آن می‌توان فروپاشی نظام استعمار گری را به‌عینه مشاهده کرد. بر همین اساس استعمارگران به‌ویژه آمریکا برای حفظ قدرت و حاکمیت خود به دنبال مقابله با اسلام حقیقی بودند که گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت خروجی آن بود. لذا ترس غرب و آمریکا برای مقابله با اسلام نه از روی الفاظ و ظواهر اسلام بلکه از شکل‌گیری گفتمان مستحکمی همچون انقلاب اسلامی بود.

در همین راستا، این نوشتار به بررسی "چرایی نپیوستن جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان بزرگ‌ترین بازیگر منطقه ای و نیز آسیب‌دیده‌ترین کشور در مبارزه با تروریست، به ائتلاف چهل کشور غربی علیه داعش به سرکردگی آمریکا" که در مورخ 24/6/1393 مورد تصریح امام خامنه ای قرار گرفت، می‌پردازد.

الف ) گفتمان، دیدگاه‌ها و ایدئولوژی متعارض

انقلاب اسلامی بر اساس باورهای اصیل خود یعنی استقلال، آزادی، عدم دخالت در حاکمیت دیگران، پایبندی به دفاع از مستضعفین و نیز مقابله با استعمار و استعمار گری در هر سطحی شکل گرفت. شعارهای مردم ایران اسلامی در دهه ی پنجاه گویای این مدعاست. بر همین اساس پس از گذشت چندین سال، آمریکا با تمامی حربه‌های خود به مقابله با جمهوری اسلامی ایران سوق پیدا نمود که هر یک باتدبیر ولایت مطلقه ی فقیه به شکست منجر شد.

جاسوسی از نظام اسلامی ، حمایت از تجزیه‌طلبان ، حمایت از صدام با در اختیار قرار دادن هر آنچه که داشتند، تحریم‌های سیاسی و اقتصادی با تمامی قوای نظامی، امنیتی و.... بخشی از راهبردهای اساسی استعمار به سرکردگی آمریکا در سه دهه ی گذشته بوده است. راهبردهایی که سرانجام برای جبران خسارت‌های ایجاد کرده بر بدنه ی نظام لیبرال سرمایه‌داری، او را مجبور ساخت تا با حمله ی نظامی به دو گوشه ی این کشور، حلقه ی مهار علیه جمهوری اسلامی ایران را تنگ‌تر نماید تا جایی که بتواند نفوذ گفتمان و نیز عمق راهبردی این کشور در منطقه را بکاهد.

اما این حربه نیز با شکست مواجهه گردید. مکری که با بیداری اسلامی ملت‌های مسلمان در جهان اسلام همراه شد و دامن آمریکا و عمال او در منطقه را فراگرفت. شاید تفاوت فرعون و دولتمردان آمریکایی در گفتمان انقلاب اسلامی را به هم‌شکل و یک سو بودن ظاهر فرعون با باطنش دانست که برخلاف نظام گفتمانی آمریکا است. کشوری که شاید همچون فرعون، «و قوم‌ها لنا عابدون» (۱) را سر ندهد، اما در ظاهر مدافع شعارهای حقوق بشری و در باطن و پشت پرده و در غفلت و جهالت ملت‌ها و مسئولین آن، استثمار و استعباد را به‌عنوان یک اصل لایتغیر پذیرفته است.

درواقع خوی حیوانی و ناخردی دولتمردان آمریکا آن‌چنان سخت، شقاوت مندانه و حتی منافقانه است که خلوت و جلوتشان در برابر هر فردی متفاوت است. بر همین اساس پس از خروج دولت آمریکا از بغداد، به‌شدت نظام لیبرال سرمایه‌داری رو به افول نمود و منطقه را به‌صورت کامل به حلقه ی مقاومت با سکان‌داری انقلاب اسلامی سپرد. راهبردی که آنان به‌عکس و برای نابودی آن پای در سخت‌ترین جنگ بیش از سه دهه ی قبل خود گذاشتند، اما با شرمندگی و از دست دادن میلیاردها دلار سرمایه مجبور به ترک منطقه گردیدند. لذا آمریکا برای جبران این خسارت به راهبردی جدید تمسک کرد.

این کشور برای جلوگیری از خسارت‌های فراوان از دست دادن دو کشور مهم و راهبردی در منطقه، حمایت از تروریست‌ها و نیز راه‌اندازی گروه‌های مختلف تروریستی از شرورترین افراد سرتاسر جهان در منطقه ی شامات بهره جست. او ضمن آنکه با همکاری کشورهای مرتجع منطقه شناسایی، آموزش و حمایت لجستیکی از گروه‌های افراطی و تروریستی را دستور کار خود قرارداد بلکه اهداف آنان و نیز چگونگی عملیات علیه مخالفان جریان استعمار را نیز مشخص کرد. بر همین اساس برنامه‌ریزی برای از بین بردن دولت قانونی و مردمی سوریه که حامی اصلی محور مقاومت و نیز بزرگ‌ترین دشمن رژیم کودک کش و قاتل صهیونیستی است، دستور کار عوامل میدانی جبهه ی لیبرال سرمایه‌داری قرار گرفت.

آمریکا آن‌چنان از گروه‌های تروریستی به‌ویژه داعش حمایت کرد که اقرار مسئولین دولتی این کشور در حمایت و تجهیز این گروه از سوی مقاماتی همچون وزیر خارجه سابق آمریکا به‌عنوان یک واقعه ی حساس و مهم بیان ابراز می‌گردید.

لذا همکاری انقلاب اسلامی و آمریکا در مبارزه با گروهی که این دولت(آمریکا) خود به وجود آورنده ی آن بود و نقش اساسی در کشتار هزاران انسان بی‌گناه و نابودی هزاران میلیارد دلار زیرساخت‌های یک کشور و همچنین ایجاد رعب و وحشت از اسلام در سراسر جهان داشت، همکاری نامعقول و بلکه مشروعیت بخشیدن به نظامی است که بیشترین دخالت در حمایت از تروریست در منطقه را دارد.

ب ) قدرت رو به افول، کمک از جهان

هر از گاهی برای آنکه دولت آمریکا رژه ی سیاسی خود را در سراسر جهان به رخ کشورهای مختلف بکشد و از حیات نظام تک‌قطبی دم بزند، کشورهای مختلف جهان به‌ویژه اعضای اتحادیه اروپا و شورای خلیج‌فارس(کشورهای عربی حاشیه خلیج) را به دنبال خود می‌کشاند تا بتواند با ایجاد هیاهوی مختلف و تبلیغات رسانه ای گسترده قدرت خود را به دیده ی کشورهای دیگر بگذارد.

تشکیل و راه‌اندازی ائتلافی به نام ائتلاف ملی مخالفان سوریه از سال ۲۰۱۱ برای براندازی حکومت قانونی و مردمی بشار اسد، یکی از آن‌هاست. آمریکا برای حمایت از مخالفان در سوریه آن‌چنان فضاسازی رسانه ای نمود که گویا تا چند روز دیگر دمشق سقوط خواهد کرد و اردوغان به آرزوی خود مبنی بر نماز در مسجد اموی خواهد رسید. اما این راهبرد نیز به شکستی منجر شد که هیچ آبرویی برای دولتمردان حامی تروریست نگذاشت.

این سرانجام افول دولت آمریکا نبود. پس‌ازآنکه داعش در ظاهر به منافع آمریکا به‌ویژه در کردستان عراق دست‌درازی کرد، دیگر راهبرد آمریکا، به ظاهر همان راهبرد قبلی نبود. آمریکا برای آنکه بتواند به مدیریت میدانی دست‌ساخته‌ی خود، «داعش» بپردازد، بر آن شد تا زمینه‌های بازگشت گسترده ی نظامی خود را در منطقه برنامه‌ریزی نماید. بر همین اساس در چند روز گذشته با راه‌اندازی ائتلافی از چهل کشور دنیا اعلام به موضع‌گیری رسمی علیه داعش پس از سه سال کرد که یقیناً همچون پروژه‌های دیگر این کشور به شکست منجر خواهد شد.

اما آنچه که باید به‌عنوان نتیجه‌گیری بیان داشت، عدم سنخیت دو نظام گفتمانی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا در یک جبهه است. نظام گفتمانی لیبرال سرمایه‌داری آمریکا که جهت از بین بردن انقلاب اسلامی گروه‌هایی همچون داعش، جبهه النصره و... را ساخت، حال نمی‌تواند در کنار انقلاب اسلامی که از روز اول درصحنه‌ی مقابله با آنان ایستادگی کرد، قرار گیرد.

درواقع آمریکا نه تنها باید در مجامع بین‌المللی و دادگاه مردمی به خاطر ساختن چنین تشکل‌های تروریستی محاکمه شود، بلکه بایستی به اشد مجازات محکوم گردد.

بر همین اساس افول قدرت آمریکا، نیازمند بازسازی هژمونی قدرت این کشور در منطقه است که با حمله به داعش و حضور مجدد در منطقه ی غرب آسیا می‌تواند آن را برنامه‌ریزی نماید. اما بررسی وقایع منطقه به‌ویژه درس‌هایی که ملت انقلابی، مستحکم و مقتدر عراق به این دولت استعماری داد، به‌طور حتم نتیجه ای غیر از محاسبات سران آمریکا به دنبال خواهد داشت. نتیجه ای که قدرتمندی مقاومت و اقتدار گروه‌های حامی انقلاب اسلامی سرانجام آن خواهد بود. لذا نه تنها این ائتلاف به شکست زودرس منجر خواهد شد، بلکه نشان از صلابت جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان تنها کشور حامی ملت‌ها مظلوم و مقابله‌کننده با گروه‌های تروریستی، است

پی نوشت:

۱) سوره ی مؤمن: ۴۷