هر روز از تریبون مجلس به رئیس‌جمهور کشور فحش دادند / به عقیده من سامان دهنده و سناریونویس و لیدر جریان علیه احمدی‌نژاد همان جریانی است که سال‌هاست علیه ولایت فقیه تلاش می‌کند.

دوران 8 ساله ریاست‌جمهوری دکتر محمود احمدی‌نژاد در حالی به پایان رسید که همچنان تفاوت‌های معناداری میان نگاه ولی‌فقیه به این دولت و نحوه مواجهه جریان‌های سیاسی کشور با آن از اصولگرا تا اصلاح‌طلب وجود دارد. چرایی این مسأله را با مهدی کوچک‌زاده نماینده مردم تهران در مجلس به گفت‌وگو نشستیم.

دکتر مهدیکوچک زاده نماینده مردم تهران در گفتگوی مشروح با ایران از ناگفته های هشت سال تخریب دولت احمدی نژاد گفت:

هر روز از تریبون مجلس به رئیس‌جمهور کشور فحش دادند

آقای کوچک‌زاده شما با این‌که انتقادهای گاه و بی‌گاهی از دولت احمدی‌نژاد مطرح کرده‌اید اما همه، شما را به‌عنوان مدافع دولت احمدی‌نژاد می‌شناسند و لقب وکیل‌الدوله بارها برای یاد کردن از شما به کار رفته است. چرا در مقاطع مختلف و در شدیدترین حملات تا این حد خودتان را ملزم به دفاع از دولت احمدی‌نژاد می‌دانستید.
از قدیم می‌گویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. بالاخره خیلی وقت‌ها دفاع از احمدی‌نژاد کم از زدن به دل میدان مین نبود.
خاستگاه اصلی مواضعی که من نسبت به آقای احمدی‌نژاد دارم، ریشه در سلفی‌گری‌ سیاسی برخی اشخاص و گروه‌ها دارد. یک وقت ممکن است من به خاطر اصالت تام و تمام یک جریان یا تفکر از آن حمایت کنم، اما یک وقتی حمایت ما از یک شخص یا جریان به دلیل قرار گرفتن آن شخص یا جریان در موضع مظلوم پررنگ‌تر می‌شود. شخص من به شدت احساس وظیفه می‌کردم با جریان ظالمانه‌ای که بر‌خلاف نظر رهبر انقلاب و شاخص‌هایی که از وصیتنامه امام‌(ره) در دست داریم به دولت احمدی‌نژاد حمله می‌کرد، مبارزه کنم. جریان ظالمانه‌ای که من اسم آن را سلفی‌گری سیاسی می‌نامم.
برای مثال اخیراً در سوریه سر یک کشیش سوری را بریدند. این رفتار آنقدر شنیع و ظالمانه است که خود به خود انسان را مدافع مظلوم می‌کند، هرچند آن مظلوم مسلمان هم نباشد، یک انسان آزاده وظیفه خود می‌بیند در دفاع از مظلوم واکنش نشان دهد. من اصالتاً طرفدار کشیش مسیحی نیستم، اما رفتارهای ظالمانه ما را به واکنش وا‌می‌دارد. البته در مثل مناقشه نیست ولی آن چیزی که نقش اصلی در مواضع من نسبت به دولت احمدی‌نژاد را ایفا کرد و برخی مواقع خیلی پررنگ جلوه نمود هجوم ناجوانمردانه به دولت او است که البته ممکن است انتقادات من به دولت احمدی‌نژاد کم هم نباشد، اما حجم حملات ناجوانمردانه آنقدر زیاد است که من هیچ‌گاه مجالی برای دغدغه‌ها و بروز انتقادات خود نمی‌دیدم یا این‌که مصلحت بزرگتری مانند دفاع از مظلوم باعث می‌شد انتقاداتم را مسکوت بگذارم و برای جلوگیری از لگدمال شدن بیشتر دولت همواره اولویت دفاع از دولت را بر خود فرض بدانم. این درست که خود دولت صلاحیت‌های بسیاری برای حمایت دارد که رهبر انقلاب بحق و به کرات به آن اشاره کرده‌اند، اما اگر این حمله‌های ظالمانه و ناجوانمردانه نبود، آنچه در اذهان از شکل طرفداری من از دولت وجود دارد در حجم کمتری بروز و ظهور می‌یافت و حمایت‌های من هم این مقدار پررنگ نمی‌شد و همان حمایت‌های صریح رهبری کفایت می‌کرد.
از امام سجاد‌(ع) نقل است که می‌فرمایند: «خدایا من به تو پناه می‌برم از ظلمی که به مظلوم می‌شود در حالی که من او را نصرت نکنم.» در حقیقت آنچه همواره در مقاطع مختلف برای من احراز شده است، حمله‌های ناجوانمردانه، خلاف اخلاق و منافقانه به دولت از سوی برخی جریان‌های سیاسی است. البته معنای این حرف این نیست که همه مخالفت‌ها با دولت از این جنس بوده اما بخش بسیار زیادی از حجم حملات از این جنس بود؛ ناجوانمردانه‌ترین حملات در تاریخ انقلاب اسلامی به دولت احمدی‌نژاد صورت گرفت یا به تعبیر رهبر انقلاب کینه‌توزانه به این دولت حمله شد. این دولت هم مانند تمام دولت‌ها ضعف‌هایی داشته. اگر فقط ما این مسأله را ملاک قرار دهیم که در هیچ‌کدام از دولت‌های گذشته علی‌رغم این‌که در قانون موظف شده بودند ذره‌ای جلوی رشد سرسام‌آور و تصاعدی انرژی در کشور گرفته نشد، برای ارزیابی عملکرد این دولت کافی است. این کار احمدی‌نژاد دولت را از ورشکستگی کامل نجات داد و از هدررفت ده‌ها میلیارد ریال منابع مالی کشور جلوگیری کرد، همین را هم نمی‌خواهند ببینند چون به نفعشان نیست. این نشان می‌دهد که این جریان‌ها و سران‌شان آدم‌های بیماری هستند، کسانی که خودشان را اقتصاددان می‌دانند، ولی نیستند.

 به مدرک دیگران ایراد می‌گیرند اما مدرک خودشان مشکل دارد. به رانت‌خواری دیگران ایراد می‌گیرند و خودشان پرونده رانت‌خواری دارند. این برای من محرز شده است که بخش عمده مخالفان دولت احمدی‌نژاد کسانی هستند که غرق در ایراد و اشکال هستند و همین‌ها اجازه نمی‌دهند صدای آن‌هایی که دلسوزانه به دولت نقدی دارند هم شنیده شود، چون صدای آن‌ها همواره بلندتر است. 
 

رهبر انقلاب در چند دیدار اخیرشان با کارگزاران نظام و هیأت دولت تاکید ویژه‌ای بر لزوم توجه به وصیتنامه حضرت امام‌(ره) داشتند، به نظر شما چرا رهبری در این مقطع زمانی پررنگ‌تر از قبل بر نصب‌العین قرار دادن وصیتنامه امام‌(ره) تاکید می‌کنند؟
به استناد بیانات خود رهبر انقلاب آنچه مسلم می‌باشد، این است که دولت احمدی‌نژاد قطار انقلاب را به ریل اصلی بازگرداند. معنای این حرف این است که قطار انقلاب حداقل در حوزه اجرایی کشور با ریل اصلی زاویه پیدا کرده بود. برای مثال می‌گویند این دولت جلوی روند سکولاریسم و غربزدگی ایستاد. پس مشی کلی دولت با موازین کلی انقلاب منطبق بوده است. رهبر انقلاب با علم به این‌که شرایط زمانی می‌تواند روی خط مشی مسئولان اثرگذار بوده و قطار انقلاب را از ریل خارج کند، توجه کارگزاران نظام را به نقشه راه انقلاب اسلامی که همانا وصیتنامه بنیانگذار جمهوری اسلامی است، معطوف می‌کنند.

یعنی امام آنچه را در این وصیتنامه متذکر شده‌اند، جزو محکمات است نه متشابهات. محکمات است که در طول زمان و شرایط مختلف تغییر نمی‌کند. شاید تنها کار مثبتی که حقیر در عرصه سیاست کردم، تمسک به بیانات حضرت امام‌(ره) بود؛ خود رهبری یک بار شخصاً به من فرمودند این ترویج فرمایشات حضرت امام‌(ره) کار درستی است، همین کار را با قوت ادامه بده. اوایل همین دولت بود
دو بار هم تأکید کردند. شاخص انحراف یا عدم انحراف انقلاب وصیتنامه امام‌(ره) است. فشرده حرف‌های امام در وصیتنامه ایشان است و هیچ حرف متشابهی در آن وجود ندارد. در سیاست خارجی، در سیاست داخلی. نحوه تعامل با مردم و جوانان. به رفتار مسئولان در مواجهه با مردم توجه شده. حالا اگر کسی می‌خواهد در خط انقلاب و با اعتدال رفتار کند، بسم‌الله. 
 

چرا در 2 سال اخیر ادبیات قاطبه مدعیان اصولگرایی در مواجهه با دولت احمدی‌نژاد اینقدر با رهبر انقلاب زاویه دارد؟ رهبری در کوران حملات مدعیان اصولگرایی به دولت می‌فرمایند؛ این دولت زنده کننده ارزش‌ها است و قطار انقلاب را به ریل اصلی بازگرداند. این حرف نقطه مقابل انحراف است. اصولاً رهبری در هیچ مقطعی از واژه انحراف استفاده نکردند.
این‌که رهبری هیچ‌گاه در نکوهش دولت با آن ادبیاتی که دیگران به‌کار می‌برند سخن نمی‌گوید می‌تواند از این ناشی شود که ایشان می‌دانند بخش مهمی از کسانی که با ادبیات خاص مدام بر طبل انحرافی بودن دولت می‌کوبند در واقع قصد ساقط‌کردن دولت رسمی و قانونی که ارزش‌ها را سردست گرفته دارند. کوچک‌ترین همراهی رهبری با ادبیات آن ها موجب سقوط دولت می‌شد. رهبری نمی‌خواست دولت ساقط شود. رهبر انقلاب در این باره خیلی هوشمندی به‌خرج دادند. باید کسانی که نسبت انحرافی به دولت می‌دادند را یک مجموعه ندید. حداقل به دو دسته قابل تقسیم هستند. 

 که قاطبه آن‌ها البته در قالب مدعیان اصولگرایی می‌گنجند.
نه ، همه آن‌ها اصولگرا نبودند. همه آن‌ها که سخن از انحراف دولت زدند دشمنانی نبودند که از سرآگاهی این کار را کردند. عده‌ای با طرح و نقشه این سناریو را مطرح کردند و عده‌ای در این دام گرفتار شدند بدون این‌که حب و بغض خاصی داشته باشند و حاشیه سازی‌هایی هم که صورت می‌گرفت به طرح و نقشه عوامل اصلی و پشت پرده کمک می‌کرد.برای مثال حادثه‌ای در یکشنبه سیاه مجلس روی داد که رهبر انقلاب به‌شدت در برابر آن موضع می‌گیرند و می‌گویند این خلاف شرع و قانون و خلاف سوگند شما بود این اشتباه بسیار بزرگ عوام را می‌تواند به این فکر بیندازد که این‌ها انحرافاتی دارند کسی که مؤمن است وقتی عمل خلافی را علنی بکند همه می‌گویند او کافر است یعنی عمل او را تسری می‌دهند به کل زندگی او پس یک عده‌ای وقتی حاشیه‌سازی صورت می‌گیرد می‌پذیرند و می‌گویند بله این دولت منحرف است چون اصولاً همه خواص و عوام تحلیل درستی از واژه انحراف ندارند.

انحراف یک مسیر و جریان است اما یک نقطه نیست. عمل آقای رئیس‌جمهور در مجلس یک اشتباه بزرگ بود. در واقع یک نقطه تاریک سیاسی محسوب می‌شود نقطه را نمی‌شود با خط مقایسه کرد. بنابراین رهبری نگفتند دولت با این کار از ریل انقلاب خارج شده بلکه گفتند عملی غیر قانونی و غیر شرعی صورت گرفت و البته هشدارهای لازم را هم دادند. رهبری در مقطعی دولت را از حاشیه‌سازی پرهیز دادند. اما در کل به عقیده من سامان دهنده و سناریونویس و لیدر جریان علیه احمدی‌نژاد همان جریانی است که سال‌هاست علیه ولایت فقیه تلاش می‌کند و این جریان در رأس فتنه هم نقش داشت. این جریان توانست به پشتوانه سابقه‌ای که داشت در مجلس جماعت اصولگرا را هم با خود همراه کند.
بالاخره جریانی با یک عقبه فکری وجود دارد که به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد اعتقاد قلبی ندارد. او برای فریب عوام در ظاهر بیشتر طرفدار جمهوری است. این همان جریانی است که زمانی نظام را به انتخابی و انتصابی تقسیم کرده بود. جمهوریت نظام در رأی مردم و اسلامیت آن در ولی‌فقیه متبلور است. 
 

شما معتقدید این جریان واقعاً به جمهوریت اعتقاد بیشتری دارند؟
تظاهر می‌کنند که به رأی مردم اصالت بیشتری می‌دهند اما رأی مردم هم تا موقعی برایشان قابل اعتناست که به نفع خودشان باشد. 
 

البته عملکردشان در فتنه 88 ثابت کرد رأی مردم هم هیچ‌اصالتی برایشان ندارد.
دقیقاً؛ در واقع این‌ها در صدد مقابله با ولی فقیه هستند و ادعای احترام به رأی مردمشان هم دیگر رنگی ندارد و اینجا احمدی‌نژاد فقط یک بهانه است. اگر رهبری می‌گویند این دولت کارهای خوب بسیاری انجام داده و این‌ها در تبلیغاتشان همه عملکرد دولت را سیاه جلوه می‌دهند، معلوم است که این‌ها مخالفت با ولی فقیه می‌کنند و احمدی‌نژاد بهانه‌ای بیش نیست. پس مسأله احمدی‌نژاد نبود. این‌ها دروغگو هستند. این‌ها اعتقادی به جمهوریت هم ندارند. اگر داشتند آن فتنه عظیم را به پا نمی‌کردند. این‌ها یک مشت دیکتاتور هستند با ظاهر دموکراسی غربی، دیکتاتور هم می‌تواند کت و شلوار بپوشد و عطر و ادکلن بزند. خیلی هم خوب بلدند به اصطلاح دیپلماتیک حرف بزنند. من در خیلی از جلسات خاص با گوش خودم از این‌ها شنیدم که می‌گفتند رهبری اشتباه می‌کند این حرف را می‌زند.
اما در مورد اصولگراها و تفاوت نگاه آن‌ها با رهبر انقلاب، باید گفت هر شخصی بنا بر ظرفیت وجودی‌اش خود را منطبق با ولایت می‌کند. یک جایی که فرمایشات ولی فقیه با آن‌چه به آن اعتقاد دارند جور در نمی‌آید زاویه پیدا می‌کنند. این در همه هم هست. اگر همه ما تابع محض ولی فقیه بودیم که این‌قدر مصیبت نداشتیم. این همه دروغ و غیبت و فحاشی و کینه‌توزی از کجا ناشی می‌شود؟ رهبری بارها گفتند چیزی که احتیاج به اثبات قضایی دارد و ثابت نشده اگر راست هم باشد نباید گفت؛ کدام یک از آن‌ها به این عمل کردند؟ هیچ‌کدام. از همان اول به دولتمردان، به خود آقای احمدی‌نژاد اتهام‌های فراوان زدند. همه آدم‌ها ایمان دارند اما ایمان درجاتی دارد. دولت احمدی‌نژاد سال‌ها سرش را پایین انداخته بود و کارش را می‌کرد و جواب توهین‌ها و اتهامات بی‌اساس را هم نمی‌داد. بالاخره هر آدم غیر معصومی یک جایی کم می‌آورد. اما اگر پیرو ولایت هستیم باید توهین‌ها را بشنویم و دم نزنیم.
 

شما جزو کسانی بودید که در مواجهه با دولت رفتار و گفتارتان به عدالت نزدیک بود. من نشنیدم با وجود انتقادهایی هم که بعضاً از دولت داشتید هیچ‌گاه از واژه انحراف استفاده کرده باشید.
ما باید برای تشخیص انحراف شاخص داشته باشیم. در عملکرد خیلی‌ها در دولت‌های قبلی و همین دولت رفتارهای خلاف مشی انقلاب اسلامی زیاد دیده شده ولی کسی هم لفظ جریان انحرافی را به کار نبرد. من از جریان یک تعریف مشخص دارم. از انحراف هم تعریف مشخص دارم. 
 

به نظر می‌رسد دولت یازدهم برای حل مشکلات کشور از طریق مذاکره و رفع تحریم‌ها حساب ویژه‌ای باز کرده در حالی که دولت احمدی‌نژاد راه برون‌رفت از مشکلات کشور را ترمیم ساختارهای معیوب در بخش‌های مختلف داخلی با تکیه بر توانایی‌های ملت می‌دانست. نظر شما درخصوص تغییر رویکرد دولت جدید ایران به سمت ساختن کلیدهای دیپلماسی و مذاکره برای باز کردن قفل‌های کشور چیست؟
اگر این فرض درست باشد که مسئولان جدید کشور چنین باوری داشته باشند که با مذاکره با غرب مشکلات ما حل می‌شود، این بزرگ‌ترین خطای تاریخی است که بارها آن را تجربه کرده‌ایم. هر جا آسیب دیده‌ایم، ناشی از کوتاه آمدن در برابر زورگویی‌ها بوده که البته از شنیدن راهنمایی‌های امام هم غفلت کردیم. نقل است که امام فرمودند نخستین کشتی امریکایی که آمد، بزنید. ما نزدیم، چه بلایی سرمان آمد؟ بدتر شد یا بهتر شد؟ بدتر شد. کوتاه آمدن مقابل کسی که نه منطق دارد نه به وعده‌اش عمل می‌کند، نه گذشته و حالش نشان دهنده ترک خوی درندگی و استکباری‌اش است،‌ عین حماقت است. ان‌شاءالله که دولت آقای روحانی این گونه نباشند. ایشان رئیس جمهور منتخب ملت قهرمان و صبور ایران شده و باید جایگاه خود را درک کند. البته دولت احمدی‌نژاد به سوء مدیریت در سیاست خارجی متهم شد در حالی که این سیاست خارجی بارها مورد تایید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. برای مثال در قضیه نفی هولوکاست به جز آقای جلیلی فکر می‌کنم همه نامزدها این رویکرد احمدی‌نژاد را زیر سؤال بردند. اما رهبری فرمودند که نفی هولوکاست توسط احمدی‌نژاد، فلسفه صهیونیسم را دچار چالش کرد. خب ممکن است کسانی بگویند که تو این حرف‌ها را زدی که این بلاها سر ما آمد؛ کما این که می‌زنند و زدند. این آقایان را به این فرمایش گهربار امام(ره) ارجاع می‌دهم که فرمودند: «کسانی که می‌گویند ما بی‌عقلی کردیم و خامی کردیم و ناپختگی کردیم با غرب این گونه رفتار کردیم وگرنه آنها احترام ما را داشتند خوب است مطالعه کنند که غرب و استکبار در چه زمانی برای ملت ما شأن و احترامی قائل بوده که حالا نیست؟»
زمانی که مسأله هسته‌ای نبود هم این دشمنی‌ها بود. می‌گویند آقای احمدی‌نژاد گفته این قطعنامه‌ها ورق پاره‌ای بیش نیست و بعد خودش نیز از تاثیر تحریم‌ها گفت، پس این از ناشی‌گری سیاسی او است، اتفاقاً من می‌گویم شما خودتان را بگذارید جای احمدی‌نژاد و روزهای اولی است که تحریم‌ها اوج گرفته، چه کار می‌کنید؟ اظهار ضعف می‌کنید؟ یا می‌گویید ورق پاره است؟ روز اول جنگ امام گفت یک دزدی آمده سنگی انداخته رفته. یعنی امام نمی‌دانست یک جنگ تمام عیار با مستکبران عالم شروع شده؟ می‌دانست اما برای مواجهه با دشمن و روحیه دادن به سپاه خودی مگر غیر از این است که امام حسین(ع) هم رجز می‌خواند؟ بسیار کار درستی کرد احمدی‌نژاد که گفت اینها ورق پاره‌ای بیش نیست. آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود و امروز هم رهبری می‌گویند این تحریم‌ها وحشیانه است دارو را هم قطع می‌کنند. این حقوق بشر است؟ 
 

به نظر شما نحوه مواجهه گفتمانی جریان‌های مدعـــی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی با احمدی نژاد چه اشتراکاتی داشته؟
ما باید حساب توده مردم را با حساب کسانی که به هر دلیلی حالا با داشتن ثروت یا قدرت می‌خواهند، حرف‌شان را قالب کنند جدا بدانیم. به عبارتی، ما باید حساب مردم را از حساب سران و جریان‌های سیاسی جدا کنیم. باور من این است که اعتبار احمدی‌نژاد نزد ما به دلیل پایبندی‌اش به گفتمان انقلاب است. این گفتمان البته نمی‌تواند مطلوب کسانی باشد که دل در گرو به دست آوردن پست و مقام و قدرت دارند. ما در عناصر موثر جریان اصولگرایی و جریان‌های سیاسی دیگر و احزاب با جمعیت کثیری از افراد قدرت‌طلب‌ مواجه هستیم.

ذات قدرت‌طلبی بد است. اصلاً دشمن انقلاب، قدرت‌طلبی است. در رأس ارزش‌های انقلاب، مبارزه با سلطه‌گری و قدرت‌طلبی است. استکبار فقط امریکا نیست. استکبار این است که شما برای این که رئیس جمهور نشدی، هر تهمتی را به او که شده بزنی. من واقعاً در بعضی جاها دلم از این ظلم‌هایی که می‌شد، ‌می‌سوخت. شهوت قدرت، آدم را به حضیض می‌کشاند. خاستگاه مواجهه ظالمانه جریان‌های اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، با دولت احمدی‌نژاد قدرت طلبی است. این که بگویند ما باید رئیس باشیم، ما که خوش‌پوش تریم ما که آقازاده‌ایم. ما که سابقه بیشتری داریم. ما که خوش‌چهره‌تریم. خودشان دروغ بگویند و به او بگویند دروغگو. البته احمدی‌نژاد هم ممکن است جایی حرف اشتباهی زده باشد اما من بارها دیدم آنچه خودشان عمل نمی‌کردند را از احمدی‌نژاد طلب می‌کردند.

من در بسیاری از مصاف‌خوانی‌های جریان‌های حزبی اصولگرا با احمدی‌نژاد اصالتی ندیدم. هر جریانی با نفوذی که داشت بسیاری از همکاران ما را با خودش همراه کرد گویی که این سند افتخار شده بود که هر روز یکی از تریبون رسمی مجلس یک اتهامی به دولت وارد کند. در حالی که این خلاف توصیه صریح امام است؛ من این جمله امام که فرمودند: «مجرد وکالت مجوز خلاف شرع نیست» را تکثیر کردم و در اختیار نمایندگان قرار دادم. یعنی روزی نبود در مواجهه با دولت احمدی نژاد برخلاف همین دیدگاه حضرت امام خلاف شرع صورت نگیرد. به یک مسئولی در یک استانی، یک مدیرکلی در یک شهرستانی همین جور یک نماینده هر چی می‌خواست نسبت می‌داد. می‌گفتیم این باید ثابت شود؛ نظارت نمایندگان حق توهین کردن به کسی نمی‌دهد. چون ما ناظریم نباید دولت را به دزدیدن پول‌ها و بردن سرمایه‌ها متهم کنیم. آب از آب هم تکان نخورد.
به نظر من آنچه در این 8 سال انجام شد، با کنار رفتن آقای احمدی‌نژاد تمام نمی‌شود. چون این دوران یک تصویری از حکومت در ذهن‌ها ایجاد کرد که مطالبات مردم و تراز دولت اسلامی را بالا برد؛ یعنی دیگر این پذیرفته نیست که رئیس دولت در اتاق زیر کولر بنشیند و بعد سونا و تنیس اش را هم بازی کند و نصف شب فوتبال جام جهانی‌اش را هم ببیند و با چشم‌های پف کرده سر کارش حاضر شود. در یک دوره‌ای ببینید در کشوری که از جنگ بیرون آمده بود، چند مجموعه ورزشی از سوی وزارتخانه‌ها ساخته شده بود که در آن‌ها VIP قرار داشت. یعنی آقای وزیر از این قسمت باید عبور می‌کرد. این بدعت‌ها چه زمانی شکل گرفت؟
تمام شد زمانی که مسئولان بخشی از وقتشان را استراحت و اسب‌سواری کنند. عکس‌شان را در رسانه‌ها منتشر کردند و به این چیزها فخر کردند. این 8 سال چیز دیگری را در منظر مردم به نمایش گذاشت که همان معیاری بود که امام(ره) می‌خواست. اگر در ذهن و خاطره مردم بماند مردم مقایسه می‌کنند. می‌گویند من با رئیس‌جمهور کار داشتم وقتی عبور می‌کرد سر کوچه می‌ایستادم و نامه‌ام را به دستش می‌دادم. من رئیس‌جمهور را در چادر عشایری خودم هم می‌دیدم. اصلاً یک چیزی را باب کردند که من برای هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌پسندم. و اگر این رویه منحوس ادامه پیدا کند خودشان تحمل نخواهند کرد هر روز از تریبون مجلس به رئیس‌جمهور کشور فحش دادند. من با همین گوش‌های خودم شنیدم که گفتند <خفه شو مرتیکه برو بیرون.> این چه روالی است. من نمی‌دانم آیا خودشان تحمل خواهند کرد؟ البته ما اهل این کارها نیستیم. ما به رئیس‌جمهور برگزیده ملت توهین نخواهیم کرد.
باب شد در این 8 سال که نماینده راحت سیلی می‌زد در گوش وزیر و معاون وزیر و مدیرکل و... در همین هفته گذشته برخی مسئولان دولتی از نمایندگان مجلس کتک خوردند در گیلان و در آبادان و... بنده یادم می‌آید که در مجلس هفتم یک بار آقای زنگنه آمد ما می‌خواستیم یک چیزی به ایشان بگوییم 20 نفر ما را هل می‌دادند. می‌خواستیم به عنوان نماینده مجلس با وزیر نفت حرف بزنیم و بگوییم آقا این قصه تولید بنزین و متمم بودجه‌ای که آورده‌ای به این علت درست نیست، اجازه نمی‌دادند اصلاً به او نزدیک شویم. در همین نمازخانه مجلس نماینده زد در گوش معاون وزیر احمدی نژاد که بعداً وزیر شد. آقای نامجو اینجا کتک خورد. مدیرکل محیط زیست گیلان هفته پیش کتک خورد. رئیس آبفای خوزستان که خودش دو تا وزارتخانه است هفته گذشته از نماینده مجلس کتک خورد. ما اهل این کارها نیستیم، خیالشان راحت باشد. ببینیم این دوستان این رویه‌هایی را که به آن عادت کرده‌اند کنار خواهند گذاشت؟ ان‌شاءالله کنار بگذارند. لذا این تصویر باید از ذهن‌ها محو بشود. 
 

احمدی‌نژاد را متهم می‌کنند به این‌که او به حاشیه بیشتر از متن پرداخت تهرانی‌ها را رها کرد و پا برهنگان را دریافت. برخی انتخابات سال 84 را شورش فرودستان علیه به اصطلاح نخبگان قلمداد می‌کردند؟ این یک نگرش غالب بوده و هست.
اگر مردم حاشیه‌اند بله من قبول دارم که احمدی‌نژاد حاشیه‌ها را دریافت. همان چیزی که توصیه امیرالمؤمنین(ع) است که این‌ها را دریاب، این‌ها توقع‌شان کم و فایده‌شان زیاد است، اما خواص، پرتوقع و کم فایده‌اند و در مواقع ضرورت به دادت نخواهند رسید.
 

طی دوره 8 ساله احمدی‌نژاد با وجود تمام افت و خیزهای اقتصادی شاهد شورش‌های معیشتی در هیچ نقطه از کشور نبودیم. آنچه در دوره‌های قبل در اقصی نقاط کشور و حتی همین نزدیک تهران در جایی مانند اسلامشهر اتفاق افتاد و بعضاً کشته هم می‌داد.
بله در مشهد هم چنین حوادثی روی می‌داد.
 

پس فکر نمی‌کنید وضع معیشت مردم را با بزرگنمایی، بیش از حد وخیم نشان می‌دهند؟
امام یک جمله دارند مربوط به پیش از انقلاب از محکمات بیانات ایشان است و می‌فرمایند: «اگر راست می‌گویند برای بیکاران کار پیدا کنند. این جوان پس از 20 سال که از تحصیل وارد می‌شود کار می‌خواهد. اگر معیشتش فراهم نباشد نمی‌تواند دین خود را حفظ کند. شما خیال می‌کنید شب‌ها دزدی که با آن همه مخاطرات از دیوار مردم بالا می‌رود یا زنی که عفت خود را می‌فروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایات که شب و روز اتفاق می‌افتد، رفتارهای ناهنجاری که در جامعه می‌بینید ناشی از وضع اقتصادی است» البته در وضع اقتصادی حاضر با آن روزها زمین تا آسمان توفیر است. فاصله مردم هم با یکدیگر کم شده اما مشکلات معیشتی مردم را در تنگنا قرار داده است.

رفتار برخی امیران موجب می‌شود مردم احساس فقر بکنند. یعنی لزوماً ممکن است فقیر هم نباشند. وقتی عده‌ای خودروهای چند صد میلیونی در جلوی چشم مردم سوار می‌شوند و بعد معلوم می‌شود پسر فلان آقازاده هستند یا مدیران فلان جا هستند این‌ها مردم را بی‌هویت می‌کند. مردم مانند فرزندان ما هستند. مردم وقتی دیدند در رفتار و کردار والدین آن‌ها تناقض وجود دارد پوچ می‌شوند.