حزب اللهی های دو آتشه ای مثل حجربن عدی داغ می کردند که آقا چرا کوتاه آمدی؟ آقا می فرمود من برای خودتان کوتاه آمدم. یک فورجه ای می خواهیم برای بازسازی آن روز موعود که آن روز موعود عاشورا بود.

 

متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعود شفیعی کیا در هیئت منتظران بهار (عج) در ادامه آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم
خدای بزرگ را شاکرم که توفیق حضور در چنین جمع صمیمی و مخلصی را نصیب من کرد؛ حضور در جمع مردان و زنانی که وقتی حق یاری طلبید، ایستادند چون قلبشان زنده و بهاری است. حتما می دانید که یاران امام زمان (عج) اکثرا ناشناخته اند. من در یک برنامه رادیویی می شنیدم که یک روحانی می گفت خیلی از بزرگان و چهره های شناخته شده یاران حضرت هستند. نه خیر! این حرف ها نیست. کربلا چطوری بود؟ چندتا صحابه یار حضرت اباعبدالله (ع) بودند؟ فکر نکنم بیشتر از 2-3 تا صحابه حضور داشت. یکی حضرت مسلم ابن عوسجه بود و دیگری حضرت حبیب ابن مظاهر. صحابه آن هایی هستند که در رکاب رسول الله بوده اند، به اصطلاح استوانه های نظام هستند. تابعین کسانی هستند که بعدها انقلابی شدند و در جنگ ها شرکت کردند. آقا ابا عبدالله 700 نفر از این ها را در خیمه بزرگی جمع کرد برای اتمام حجت. اما هیچکدام نماندند. زندگی نامه افرادی که در رکاب حضرت بودند را بخوانید، آدم های مشهوری نبودند به جز چند نفر. مشهور دنیوی نبودند که بگویند ایشان از استوانه هاست و همه به تشییع جنازه شان بروند!

شما از امثال من خیلی جلوترید، حقیقتش من آمدم اینجا که از شما روحیه بگیرم. واقعا در این خط بودن خیلی جای شکر دارد، به خصوص با آن امتحانات نفس گیری که یکی دوسال پیش شد. من اینجوری می فهمم که این امتحانات خیلی از سرنوشت ها را معین کرد. یعنی ما دیگر منتظر تحقق سرنوشت ها هستیم. اللهم ثبتنی قدم صدق عندک مع الحسین (ع). ثبات قدم مهم است. در روایات هست که امام عصر (عج) به کسانی بیشتر توجه می کند که ذکر آقا اباعبدالله (ع) را داشته باشند. مجرب هم هست و آنهایی که بیشتر با امام حسین (ع) ارتباط داشتند بیشتر توانسته اند خدمت امام عصر (عج) برسند. گستره عبرت های عاشورا می رسد به مقدمات ظهور. تا ما مثل یاران اباعبدالله (ع)، سربازانی پا به رکاب امام عصر (عج) نداشته باشیم، آقا نمی آید. حتما شنیدید که آقا امام زمان (عج) به مجلسی که ذکر حضرت عباس (ع) باشد بیشتر عنایت دارد. چون امام عصر (عج) آنقدر غریب است که به دنبال یاوری می گردد مثل حضرت عباس (ع). غربت امام خیلی زیاد است.

من غریب ترین مرد روی زمینم
یک عالم بزرگواری از سادات نجف خیلی دوست داشت محضر امام (عج) برسد. خب می دانید که بالاسر قبر امام حسین (ع) یکی از جاهایی است که دعا مستجاب است. این شخص از نجف راه افتاد به سوی کربلا به این نیت که بالای مزار حضرت اباعبد الله (ع) دعا کند برای ملاقات با امام عصر(عج). خودش می گوید وقتی دعا می کردم دیدم یک سید نورانی و جوان که هرگز ندیده بودمش به من نزدیک شد. وجناتش نشان می داد فاضل است. شروع کردم به بحث های علمی. سوالات زیادی پرسیدم، سوالات پیچیده ای که مراجع وقت هم نمی توانستند جواب بدهند، ایشان به راحتی پاسخ دادند. آخرین سوالم از ایشان این بود که شما چه کسی هستید؟ ایشان فرموده بودند من غریب ترین و مظلوم ترین مرد روی زمینم. من در ذهنم فکر کردم لابد ایشان یکی از علماست که مقلد ندارد! دوزاری ام نیفتاد. ناگهان دیدم که دیگر نیست. تازه فهمیدم که من دعا کردم و مستجاب شد. نکته اینجاست که آقا خودش را مظلوم ترین مردم زمین معرفی می کند.

این مسائلی که پیش آمد در این یکی دو سال و درگیرش شدیم نشان داد که خیلی فاصله داریم با آن شرایط. منظور فاصله زمانی نیست، اشتباه نشود. در روایات هست که از ایران حدود 10 هزار نفر به همراه سید خراسانی می روند برای یاری امام عصر (عج). این نیست که فکر کنیم همه باید راه بیفتند. امام عصر (عج) بایک اقلیت محض قیام می کند و حتی آنقدر وضع بر ایشان سخت می شود و در محاصرات عجیبی قرار می گیرند که مردم زمین می گویند این جوان خود و یارانش را تلف کرد. انقدر اوضاع سخت می شود که مردم با اینکه می دانند، او انسان حق گویی است، می گویند خودش را تلف کرد و همه دنیا سر او ریختند. چون حضرت در هیات جوان کمتر از 40 ساله ظهور می کنند. در آن روزها چه کسانی می ایستند؟ آنهایی که در مکتب امام حسین (ع) پرورش یافته اند.

چرا احمدی نژاد می گوید حوصله کنید؟
یک وجه اهمیت صلح امام حسن (ع) این است که زمان خرید برای اینکه یاران اباعبدالله (ع) جمع شوند. من یک موقع هایی می بینم بعضی از دوستان سوال می کنند که آقا چه بکنیم و دکتر احمدی نژاد می گوید حوصله کنید. یک فصلی می گذرد که امتحانات انجام شد، دیگر باید شروع کنیم به تقویت داخلی خودمان . چون به هر ترتیب روزگار مکر سر می آید. این نیست که مکاران بتوانند همیشه بمانند. به هر ترتیب اهل حق اقبال می بینند. می بینید دیگر، هنوز چیزی نشده به محض اینکه متوجه شدند محبوبیت دکتر در حال افزایش است، دوباره شروع کردند به شایعه ساختن و دروغ ساختن. اما سنت خداست که این ورق برگردد. و ان شا الله این ورق در زمان ظهور برگردد. ان شالله این علائم، علائم ظهور باشد. ولی به هرترتیب چه باشد چه نباشد برای ما و اهل حق بالاخره فرصت هایی در راه است. پس باید خودمان را بازسازی کنیم. امتحانات سخت تری در پیش است.

گوشه هایی از جنگ روانی معاویه علیه امیرالمومنین (ع)
وقتی معاویه حاکم می شود به قول رهبر عزیز انقلاب نرمش قهرمانانه حضرت مجتبی (ع) صورت می گیرد، این نرمش برای این بود که تتمه بهاری های آن زمان که مانده اند، قلع و قم نشوند. خود حضرت مجتبی (ع) این معنا را فرمودند. حزب اللهی های دو آتشه ای مثل حجربن عدی داغ می کردند که آقا چرا کوتاه آمدی؟ آقا می فرمود من برای خودتان کوتاه آمدم. یک فورجه ای می خواهیم برای بازسازی آن روز موعود که آن روز موعود عاشورا بود. نرمش قهرمانانه یعنی اینکه یکجا کیل امتحانات پر می شود و هرکس خودش را نشان می دهد. در این 2 سال اخیر من اینجوری فهمیدم که هرکس خودش را نشان داد که چه کسی است و چه چیزی است، آن هایی که رفتند معلوم شدند، آنهایی که ماندند معلوم هستند، حالا باید بازسازی و پردازش کنیم. جذب کنیم، شرایطی که در زمان امام حسن (ع) پیش آمد اینطوری بود. معاویه زد زیر حرفش در عهدنامه و منابر لعن علی (ع) را راه انداخت. حتی برخی از روایات هست که می گوید به بچه ها بره می دادند، بچه ها با این بره ها بزرگ می شدند و عیاق می شدند، بعد ماموران معاویه با لباس مبدل می آمدند این بره ها را می دزدیدند و می گفتند علی (ع) این کار را کرد! چنین جنگ روانی جریان داشت که همین الان هم شیعیان عراق به دزد می گویند علی بابا! ریشه این افسانه در همان جنگ روانی علیه امیرالمومنین (ع) است.

حسین (ع) جز انحراف کار دیگری بلد نیست!
در تاریخ داریم یک روز شخصی آمد در مسجد النبی، ابن عباس نشسته بود، ابن عباس از صحابه بزرگی است که اهل سنت نیز قبولش دارند. امام حسین (ع) هم در گوشه دیگر مسجد نشسته بودند. شخصی می آید از ابن عباس می پرسد تکلیف شرعی من در این مسئله چیست؟ ابن عباس اشاره می کند به سید الشهدا (ع)، می گوید از ایشان بپرس، ایشان ملا تر است، پسر پیغمبر است. بالاخره شیعه هم نیستی ایشان ملا تر است. این شخص بی ادب که نمادی از تفکر حاکم بر جامعه است، گفت این ها که جز قدرت طلبی و انحراف کار دیگری بلد نیستند! ابن عباس برافروخته شد و گفت علمی که پیغمبر (ص) برای آن ها گذاشته برای هیچکس نگذاشته. مظلومیت اهل حق خیلی زیاد بود ولی خودشان را بازسازی کردند. من نمی خواهم بگویم قرار است کربلا تکرار شود. منظور این است که روز تبلور حق فرا خواهد رسید. حالا آن زمان به خاطر در اقلیت بودن، تبلور حق به شیوه کربلایی صورت پذیرفت. کربلا تظاهرات حق و حق گویی بود. ساعت ها باید صحبت کنیم که چقدر روی افرادی که حتی به اهل بیت (س) ارادت ندارند اثر گذاشت، در جهان اثر گذاشت.

ببینید اگر حضرت این سکوت را نمی شکستند و بعد از معاویه این کار را نمی کردند حرکت های اموی می شد جزو حرکات انقلاب. می گفتند تراز یک حکومت انقلابی جناب معاویه رحمت الله علیه است. شما خطبه های معاویه را ببینید پر از آیات قرآن است. کسی باور نمی کرد که این با اصل اسلام مشکل دارد. معاویه مرتب به خانواده شهدای جنگ های اسلام سر می زد، به آن ها می رسید. مردم را تا موقعی که معاویه بود نمی توانستی حالیشان کنی که مخالف پیغمبر (ص) است. باید یک یزیدی می آمد و این دور عوض می شد. حرکت، حرکت رهایی بخش بود.

در نهایت تبختر می گوید من در راس امورم!
یک نکته ای هست که رهبر معظم انقلاب رویش تاکید دارند، و ما هم اگر روی آن مانور بدهیم و تمرکز رسانه ای داشته باشیم، هم تنش کم می شود هم اثرگذاری مناسبی دارد، و می توانیم مبنایی قرار دهیم برای دور کردن حملات علیه دکتر احمدی نژاد و بهاری ها. مسئله این است که ما تفکر امام را به تبلور برسانیم. اگر این تبلور پیدا کند در جامعه دیگر کسی نمی تواند بگوید امام اگر بود این کار را می کرد. امام راهش روشن است. شما صحیفه امام را بیایید با تاریخ تطبیقی انقلاب مطابقت بدهید ببینید امام کجا این حرف را زد. چرا این حرف را زد؟ امامی که فرمود اگر دیدید مجلسی ها بالاشهر نشین شدند، فاتحه انقلاب را بخوانید. وقتی این جا افتاد دیگر کسی نمی آید در نهایت تبختر بگوید من در راس امورم! نه آقا جان! راس اموری که امام می گفت، مدرس بود، حمید دیالمه بود، مرحوم ابوترابی سید آزادگان بود که حقوق مجلسش را هم نمی گرفت. بعد دیدند مروحوم ابوترابی مرخصی گرفته و مجلس نمی آید، دیدند رفته در منزل یک جانباز آزاده در روستاهای اطرف ساوجبلاغ عملگی می کرد. حتی منسوبان مرحوم ابوترابی بعد از ایشان شبیه ایشان نبودند. وقتی معیارها آشکار می شد، معلوم می شود که انحراف جای دیگری است که به دیگران نسبت می دهند.

در اوج فتنه 88 به ما خبر دادند فلان شخصیت اصولگرا در فلان سالن عروسی فرمانیه، 180 میلیون هزینه عروسی پسرش شده، 90 میلیون پول لندکروزی بوده که هدیه داده شده. در همان مراسم آقایی که جک میگفته و مجلس عروسی را گرم می کرده، جلوی چشم همین رجالی که خود را آخر اصولگرایی معرفی می کنند، احمدی نژاد را مسخره می کرده، درباره احمدی نژاد جک می گفته و همه می خندیدند. همان موقع بچه های ما در شهرک غرب تو سرشون پاره آجر می خورد! حالا هی می گویند فلانی تراز نیروهای انقلاب است. تراز ما این ها نیستند. تراز ما احمدی نژاد است که اینجوریش کردید. همه کارهای احمدی نژاد را می توانیم تطبیق بدهیم با نامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر، با سخنان حضرت امام، با فرمایشات رهبر عزیز انقلاب. وقتی ملاک ها عوض میشود، امام حسین (ع) هم که سخن بگوید موثر نمی افتد.

چرا نباید به حاکمیت بازگردیم؟
محله امام زاده یحیی تهران یک محله قدیمی و فقیر نشین است. آقایانی که 30 سال پیش آنجا زندگی می کردند رسیدند به جایی که عروسی بچه هایشان با این وضع برگزار شود. یکی از هیئیتی های قدیم تهران برای من تعریف می کرد که فلانی یک فولکس قورباغه ای داشت و ما شب های عید دلمان می سوخت برایش میوه و برنج می خریدیم، الان کاخ هایش را نمی شود شمرد. چکار باید کرد؟ بعد الان باید دلِ نازک همین ها را بدست بیاوریم که مبادا ناراحت بشوند، مبادا اصولگرایی ضربه بخورد، انحراف بوجود بیاد... به کجا می برند؟ دانشجوها یک بار به حضرت آقا گفتند ما هر کاری می خواهیم بکنیم، هر انتقادی بکنیم می گویند فلانی منسوب رهبری است، مورد عنایت آقاست و ... آقا فرمودند نه خیر! ما باید مصلحت ها را ببینیم. رهبری باید در قالب مصلحت کند. شما کار خودتان را بکنید. رهبر عزیز انقلاب می گویند شما باید آرمانگرا باشید. آرمان گرایی ما این بود که تا آخر پای بهار ایستادیم. وظیفه ما آرمانگرایی است. ما کاملا به اصول مردمسالاری پایبندیم و مثل کسانی که سال 88 مفتضحانه بازی در آوردند نیستیم. هر چند همان ها بعدها آمدند در شرایطی که رقیب اصلی از صحنه حذف شده بود، با فاصله ای بسیار کم بالا آمدند، حالا باید اندکی مردمسالاری یاد بگیرند. این چند صباحی که روی کارند ما کنار می آییم. معارض اصلی شان هم ما نیستیم. چون ما بحثمان این چیزها نیست. بحث ما انقلاب است. بعضی از رفقا الان نارحت هستند، می گویند چرا دکتر احمدی نژاد و نزدیکانش می گویند دیگر برنامه ای برای بازگشت به حاکمیت نداریم. اصلا در مرام شیعه نباید این برنامه باشد. ما برنامه برای خدمت داریم. وقتی که ساختار خراب است وقضیه طوری برمی گردد که اهل حق متهم می شوند، خب این ساختار باید درست شود.

بحث ما این است که باید برگردیم به اصولمان. امام حسین (ع) برای چه حرکت کرد؟ انحراف پیش آمده بود، انحراف واقعی! الان تا بحث امر به معروف می شود باز می آیند چندتا نماد از منکر نشان می دهند می گویند مقابله کنید. اصلا شما نگاه کنید نمی خواهیم بگوییم حالا منکر نیست، بحث بر سر اولویت بندی است. کدام یک از یاران امام حسین (ع) گشت ارشاد درست کردند؟ سفره این زن و مرد را با ربا آلوده کرده ایم و می خواهیم با حجاب باشند؟ خود بانکدار ها می گویند هیچکدام از قواعد بانکداری اسلامی رعایت نمی شود. آمدیم فساد را نهادینه کردیم، یک نفر می خواهد کار اقتصادی کند مجبور است به رشوه تن دهد، خب چه انتظاری می توان داشت؟ یکی از کارهای ما این است که این منکرات را نشان بدهیم. کسی برود در کاخ بنشیند منکر است! کاخ نشینی مسئولان منکر است! آقازاده بازی منکر است! باید تببین کنیم.

واردات گاو توسط جریان انحرافی
یکی از نمایندگان مجلس سال 88 کمسیون آموزش بود، 3000 اسم از آقازاده هایی که بورسیه شدند در انگلیس را افشا کرد. این ها نه تنها بورسیه انگلیس شدند بلکه متن پایان نامه هایشان مسائل محرمانه نظام بود که از پدرانشان کف می رفتند یا گرا می گرفتند و می فرستادند آنجا. چه کسی پیگیری کرد؟ ناگهان دیدیم سر و صدای انحراف بلند شد. یک بار من در یکی از همین سایت های امنیتی - نظامی خواندم، نوشته بود جریان انحرافی گاو وارد کرده است! تا اینجا جلو رفتند! این آقازاده ها چه شد؟
یکی از دوستان ما در پاریس بود، تعریف می کرد. یکی از دیپلمات های مرتبط با همین جریان حاکم که البته چیزی بهش ندادند، در پاریس ماموریت داشت، آقازاده هایش در یکی از دبیرستان های کالج سلطنتی انگلیس درس می خوندند، شنبه ها و یکشنبه ها با هواپیمای اختصای می آمدند پاریس، چون ایشان در پاریس اقامت داشت! خب این آقازاده ها با این تشکیلات فردا می شوند مسئول من و شما. شما را که راه نمی دهند. وقتی آقای احمدی نژاد را اینجوری می کنند یعنی کسی خارج از این دایره نباید وارد شود.

چیزی که ما از عاشورا یاد گرفتیم حفظ شور و شعور است. انقلاب ما از عاشورا شروع شد، قیام 15 خرداد 42. در همین ایام محرم شکل گرفت. حرکت براساس اصلاح طلبی و اصولگرایی واقعی بود، خط و جناح بازی های سبک انگلیس و آمریکا نبود. اصلا جناح در کشور معنا ندارد. باید همه خادم باشند. این بلند گوهای خیابان انقلاب که سخنرانی های راهپیمایی 22 بهمن را پخش می کند، مال 30 سال پیش است، آقایان می گویند اگر عوض کنیم اسراف می شود. بلندگو ها مال 30 سال پیش است، البته احتمالا امسال دیگر عوض کنند! در حالی که منزل اقایان از امام زاده یحیی رفته فرمانیه! این ها با انقلاب نمی سازد. سال 82 که رهبر معظم انقلاب تشریف آوردند قم، آقای نوری همدانی تعریف می کرد که آقا خیلی ناراحت بودند. گفتیم چرا؟ گفت رهبر انقلاب فرمودند آن آقایی که هیچی نداشت، امروز خانه 1 میلیارد تومانی در قم معامله می کند. ما باید حرف رهبری را بزنیم، ایشان مصلحت ها را می بیند.

ما در زندگی مان با این مداحانی که حالا مشکل ساز شده اند، ارتباط داشتیم، رفاقت و صمیمیت داشتیم اما این محافل صمیمیت و اخلاصش خیلی بیشتر است. چون اینجا پی یاری حق هستند. طوفان در راه است. اینجوری نمی ماند.