امام رضوان الله می فرمود: از میان همه فضیلت های حضرت زهرا، یک فضیلت مرا در حیرت فرو برده است. می گوید از آمد و شد فرشته وحی به خانه فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا (ص)! آخر فرشته وحی با ختم نبوت، دیگر بر کسی آمد و شد ندارد. این چه مقامی است؟ چه مرتبتی است؟ که فرشته وحی پس از ختم نبوت، پس از رحلت رسول خدا(ص)، به خانه او آمد و شد می کند! نه اینکه وحی کند بر زهرای مرضیه (س)! نه! وحی تمام شده اما آمد و شد او به خانه زهرا (س) حکایت از مرتبت عجیب و حیرت آور حضرت دارد.

 

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از دولت بهار/ متن کامل سخنرانی حجت الاسلام بهمن شریف زاده در مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در هیات منتظران بهار در ادامه آمده است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
مجلس به مناسبت میلاد فرخنده سرور همه بانوان تمام عوالم هستی، زهرای مرضیه برپا شده، پیش از هر سخن تبریک و تهنیت عرض می کنیم به محضر مولایمان بقیه الله الاعظم اروحنا له الفدا و تمسک می جوییم به وجود مقدس و نازنین آن حضرت برای کسب و تحصیل معرفتی بیش از گذشته نسبت به مقام مادر بزرگوارشان زهرای مرضیه (س).

وقتی به میلاد سرور بانوان جهان می رسیم بی شک یکی از موضوعاتی که به ذهن متبادر می شود برای بحث و گفت و گو و بررسی، موضوع مقام زن است؛ موضوعی که امروز بررسی آن از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است؛ موضوعی که جهان محتاج بررسی و دقت در آن است و می توان گفت از اهم موضوعاتی است که جهان به آن نیاز مند است. ما هم به این موضوع بسیار اهمیت می دهیم و بررسی آن را بسیار لازم و ضروری می دانیم. چرا که فلاح و صلاح جهان را در گرو بررسی، تحقیق و پژوهش و آنگاه عمل به مفاد پژوهش در این حوزه می دانیم. یکی از افتخارات طرز تفکر ما توجه به این موضوع است و یکی از گام های مهمی که محبوبان ما در این سی و پنج ساله برای نخستین بار برداشتند، گامی است در همین راستا.

برای بررسی مقام و منزلت هر موجودی چاره ای جز مشاهده و توجه به برترین مصداقی که همه قابلیت ها و استعدادها در او شکوفا شده، نیست. اگر بخواهید از مقام و منزلت انسان با خبر شوید، اگر بخواهید معرفت کامل و صحیحی نسبت به مقام و منزلت انسان پیدا کنید، ناگزیر از مشاهده بررسی و دقت به برترین انسانی هستید که همه استعداد های موجود در انسان در او شکوفا شده. اگر به چنین مصداقی نگاه نکنید، هرگز قادر به شناخت مقام و منزلت و رتبه انسان نیستید چون استعداد ها دیدنی نیست تا وقتی که شکوفا نشده است. عالم بی خبری همین است! انسان با خبر نیست از اینکه درون او چه استعداد و ظرفیتی به ودیعت نهاده شده. اتزعم انک جرم صغیر و فیک و انت العالم الاکبر! شعری است منسوب به مولای ما امیرالمومنین (ع). ای انسان ها! آیا می پندارید که شما همین جرم کوچک هستید؟ در حالی که در شما عالمی بزرگتر و برتر وجود دارد، برتر از چه؟ برتر از این عالم. اما چون به صورت استعداد است، با خبر نیستید. برای آنکه به معرفت خود نائل شوید چاره ای ندارید جز اینکه به انسان کامل نگاه کنید. یعنی انسانی که همه استعداد ها در وجود او شکوفا شده و قابل رویت است. همه کمالات را می شود در وجود او دید. وقتی ببینی، می فهمی چه استعدادی در تو به ودیعت نهاده شده است. برای همین باید ولی خدا، انسان کامل را بشناسی. وگرنه با مرگ جاهلی از دنیا رفته ای. یعنی پروردگارت را نشناخته ای، چون خودت را نمیشناسی. هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده.

وقتی بشر، انسان کامل و امام زمان خویش را نشناخت، چگونه پی می برد به اینکه خدا در او چه نهاده؟ از استعداد عزت، از استعداد دانش و علم، از استعداد قدرت، از استعداد رحمت، از استعداد محبت و عشق چه می داند؟ این ها تا وقتی به صورت استعداد است، معلوم نیست. برای اینکه بفهمی چی درونت گذاشته اند، باید به امام زمانت نگاه کنی؛ به ولی خدا؛ به انسان کامل. وقتی او را دیدی، آن موقع می توانی خودت را بشناسی که واجد چه استعداد هایی هستی. این یک مثلث است که اضلاع آن معرفت خویش، معرفت امام و معرفت خداست.

حالا برای شناخت مقام و منزلت زن، باید به کدامین مصداق نگاه کرد؟ چه کسی را مورد بررسی قرار داد تا مقام و مرتبت زن معلوم شود؟ تا معلوم شود در زن چه استعدادی نهفته است؟ وقتی امام حسن عسکری (ع) می فرماید: ما حجت خدا بر شما هستیم و مادر ما زهرا (س) حجت خدا بر ما، خب همین یک جمله این معنی را در ذهن ایجاد می کند که مقام و منزلت زن چه اندازه می تواند باشد که اگر شکوفا بشود و به فعلیت برسد، می شود زهرای مرضیه (س). می شود کسی که حجت بر حجج خداست. می شود خیر کثیر. می شود پیشوایی برای پیشوایان.
ناچاریم برای شناخت مقام زن ، به زهرای مرضیه (س) نگاه کنیم. ناچاریم تا حد وسع خویش وجود او را بشناسیم. امام رضوان الله می فرمود: از میان همه فضیلت های حضرت زهرا، یک فضیلت مرا در حیرت فرو برده است. چه چیزی امام رو به تحیر وا داشت؟ می گوید از آمد و شد فرشته وحی به خانه فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا (ص)! آخر فرشته وحی با ختم نبوت، دیگر بر کسی آمد و شد ندارد. این چه مقامی است؟ چه مرتبتی است؟ که فرشته وحی پس از ختم نبوت، پس از رحلت رسول خدا(ص)، به خانه او آمد و شد می کند! نه اینکه وحی کند بر زهرای مرضیه (س)! نه! وحی تمام شده اما آمد و شد او به خانه زهرا (س) حکایت از مرتبت عجیب و حیرت آور حضرت دارد.

من امشب در مقام آن نیستم که در باره حضرت زهرا علیها سلام سخن بگویم. این مقدمه را عرض کردم که جهان برای شناخت مقام زن، باید به مصادیق برتر زنان در هستی توجه کند تا پی به مقام و مرتبت زن ببرد. یعنی بفهمد که در زنان چه استعدادی نهفته است. جهان که می گویم، خودمان راهم می گویم! فقدان معرفت تا کنون موجب ستمی چند هزار ساله بر زنان و خوردن گره های کور به کار این جهان شده. اما برخی از کسانی که ذهن و قلبشان روشن شده به نور معرفت، به این حقایق دست یافتند. سرآمدشان امام رضوان الله است که خواهم گفت تفاوت امام را با دیگر همسنخانش در نگاه به زن.
جهان تا کنون از این مسیر جلو نیامده و هنوز زن را نشناخته است و لذا زن را در جایگاه مناسب و در خور شانش ننشانده. و چون در مقام خود نشناخته و در جایگاه خود ننشانده، گرفتار معضلاتی است. گرفتار گره هایی است که باز شدنی نیست مگر آنکه معرفت پیدا کند. در این چند هزار سال ستمی که بر بانوان رفته این است که زن دون رتبه مرد باور شده. یعنی قرن ها، همه، حتی دانشمندان و اندیشمندان، زن را دون رتبه مرد، دون مقام و منزلت مرد می شناختند. حتی تا آنجا که می گفتند زن نمی تواند مبدل به یک انسان کامل شود. انسان کامل و اهل معرفت و عارف بالله، فقط مرتبه ای است که مردان می توانند به آن دست یابند. من دیده ام کسانی را که همین امروز نظرشان این است. می گویند مگر زن هم میتواند عارف بشود، به معرفت برسد و انسان کامل گردد؟ می گوییم پس حضرت زهرا (س) مگر انسان کامل نبودند؟ می گویند: استثنا بود! اصلا مقایسه نکنید!
در حالی که حضرت زهرا (س)، دلیلی است بر وجود استعداد کمال در زنان.

وقتی که سطح معرفت این باشد و زن نازل تر و دون مقام مرد قلمداد شود، طبیعی است که هیچ جایگاه مناسبی برای او در نظر گرفته نمی شود. از بسیاری از حقوق انسانی نیز محروم می شود. چه برسد به اینکه به سلایق او اعتنا بشود. ستم های بسیاری با این نگاه به زن بر زن روا شده است. و نهایتا بحران ها ایجاد شد و این بحران ها باعث شد که گروهی برای احقاق حقوق زنان نهضت به پا کنند؛ نهضت فمینیسم. چند صد سال است که درغرب این نهضت بر پا شده. برای چه؟ با چه نیتی؟ با چه انگیزه ای؟ با این انگیزه که حق زنان احیا شود. فشارها و ستم ها بر زن علت اصلی برپایی این نهضت بود.
اما تا مقام زن شناخته نشود، هیچ نهضتی مسیر صحیح را طی نخواهد کرد. آن چه که موجب برخواستن نهضت فمینیسم شد، فشار بود و بحران، نه شناخت و عرفان! نه معرفت! فقط می دیدند دست مزد زنان کمتر از نصف دست مزد مردان است، در حالی که کارشان اگر بیشتر از مردان نباشد، هم اندازه با مردان است. این فشار ایجاد کرد. از این دست امور بود که موجب برپایی آن نهضت شد. اما دقت کنید که این نهضت اگرچه با انگیزه احقاق براه افتاد اما از فقدان معرفت رنج می برد. چون زن را نمی شناخت، حرکت دوم خود را در رتبه مرد قرار دادن زن قرار داد. قرن ها زن دون رتبه مرد شناخته می شد. اینا آمدند نهضتی برپا کردند که زن را در رتبه مرد قرار بدهند. بعد از سال ها تلاش کنوانسیون هایی را تصویب کردند که از جمله مهم ترین آنها رفع هرگونه تبعیض و تساوی مرد با زن بود.

گفتند مردان هر گونه که حق رفتار داشته باشند، هر قدمی که بتوانند بردارند در جامعه، باید عین همان قدم برای زنان هم مجاز باشد. اگر مردان به کارهای سخت حق دارند مشغول باشند، زنان هم حق دارند. مردان می توانند کارگر معدن و راننده ماشین های سنگین باشند، زنان هم باید این حق را داشته باشند. چیزهایی که چند سال پیش در تلویزیون ما پخش می شد و آخر هم نتیجه اش شد زنانی که راننده اتوبوس هستند! فمینیسم برای احقاق حقوق زنان به پا شد اما به دلیل فقدان معرفت به مقام زن، نهایت نتیجه ای که گرفت این بود: زن باید در رتبه مرد قرار بگیرد. که من می گویم این به نوعی تحقیر زن است. برای اینکه بازهم مرد اصل است، و زن تنها حق دارد مثل و شبیه مرد باشد. تنها تلاش فمینیسم این بود که زن هم شبیه مرد شود.

اما ممکن سوال ایجاد شود که پس چه باید باشد؟ قرن ها گفته شد که زن دون رتبه مرد است. 200-300 سال است که در غرب می گویند زن باید مثل مرد باشد. ما معتقدیم که زن نه دون مرتبه مرد است و نه در مرتبه مرد است. برای زن، مرتبتی ویژه وجود دارد، همتای مرتبت مرد. مرتبتی که ویژه خود اوست و مردان توانایی و استعداد دسترسی به آن مقام را ندارند. همانطور که زنان توانایی و استعداد دسترسی به مرتبت مردان را ندارند. هر کدام دارای مرتبتی ویژه هستند که جمع این دو استعداد می تواند جهان را به فلاح و صلاح برساند . اگر یکی از این دو مقام در جایگاه خود قرار داده نشود، همینی می شود که می بینیم!

عارفان ما البته نه همه آن ها، برخی از بزرگان عرفان ما به این حقیقت پی بردند. البته متاسفانه عدد آن ها محدود است. در بین عارفان معاصر، فقط امام (ره) جایگاه واقعی زن را آنطور که بایسته و شایسته است، بررسی کرده. امام خیلی متمایز از دیگر فقیهان و فیلسوفان و عارفان بوده است. عقاید امام نیازمند بحث و بررسی بسیار است. این نگاه است که انقلاب ایجاد می کند و این نگاه است که مادران و همسران شهید را می سازد. امام می فرمود از تربیت این زنان، شهدا ساخته می شوند.
عارفان ما، البته عارفان حقیقی، زن را نه دون مرتبه مرد می دانند و نه هم رتبه مرد. البته حضرت امام از یک جهت زن را از لحاظ استعداد ذاتی به توحید نزدیک تر می داند. عارفان معتقدند جهان مظهر اسماء الهی است. همه قدرت ها مظهر اسم قدیر است. همه زیبایی ها، ظهور اسم جمیل خداوند است. در حدیث قدسی خداوند به موسی (ع) می فرماید: رحم مشتق از نام من است. من مهر تو را در قلب مادرت گذاشتم. یعنی میگوید آن مهر مادر که اگر نگوییم برترین مهر در عالم است، از برترین هاست، از اسم رحمان خداوند است. یعنی همه مهربانی ها در دنیا، پرتویی از مهربانی خداوند است.

حالا فکر می کنید حکمت اینکه خداوند انسان را در دو جنس آفرید چیست؟ این سوال را عارفانی مثل ابن عربی و حضرت امام (ره) پاسخ می دهند. مردان محل ظهور برخی اسماء الهی اند و زنان محل ظهور برخی اسماء دیگر. یک نمونه را عرض می کنم. ابن عربی و امام (ره) می فرمایند که زن مظهر اسم رحمت خداست. یعنی همان اسم رحمان. به همین خاطر تربیت انسان در قدرت زن است نه مرد! مرد توانایی تربیت ندارد مگر اینکه انسان کامل باشد مثل رسول خدا (ص). تربیت در قدرت مادران است نه پدران. چرا؟ چون عنصر طبیعی تربیت، یعنی مهر، در وجود زن است نه مرد. تربیت با خشونت ممکن نیست. دکتر احمدی نژاد هم همین حقیقت را فریاد می زد و می گفت نمیشود با خشونت فرهنگ ساخت اما بعضی ها گوش نمی کردند و دیدیم با او چه کردند.
خداوند در قرآن به پیامبر می فرماید: اگر نبود خلق عظیم تو، اعراب از کنار تو پراکنده می شدند. پیامبر رحمه للعالمین بود که توانست فرهنگ دین داری را در بطن جامعه رشد دهد. انک لعلی خلق عظیم. در میان همه اوصاف رسول خدا (ص)، ایشان را به این صفت بارز میشناسیم؛ پیامبر رحمت. عارفان حقیقی می گویند در دو جنس مرد و زن، آن که مظهر اسم رحمان است، زن است نه مرد و به همین دلیل برای تربیت انسان فقط باید به این جنس نظر کرد.

میخواهم عرض کنم اگر مقام زن را درست شناختیم، آن موقع می توانیم با ترویج این معرفت، جایگاه مناسب برای زن را در جامعه فراهم کنیم. و این گونه می توانیم گره های کور را از زندگی بشر باز کنیم. بشریت سال ها مردانه زیسته است. جهانی که در آن علم و تکنولوژی رشد میکند اما پر از نفرت است و انسان در آرزوی صلح باید بمیرد. چرا بشریت توانسته گره جهل را باز کند؟چرا نتوانسته گره نفرت را بازکند؟ چون به زن بی اعتنا بوده است. از مردان بر نمیاد که نفرت را ریشه کن و صلح را برپا کنند. چون اگر شدنی بود تا الان محقق شده بود
.
این همه سازمان های صلح و حقوق بشر در کجاست؟ در همان جهانی که تکنولوژی را به اوج رسانده است اما چرا نتوانستند گره نا امنی را باز کنند؟ حالا جالب است وقتی علم و تکنولوزی رشد کند، اما انسان نتواند گره خشونت را باز کند، همین تکنولوژی باعث خشونت بیشتر می شود. قبلا تعداد کشته های جنگ ها بیشتر بود یا امروز؟ امروز، نفرت در دنیا بیشتر جنایت به دنبال دارد یا دیروز؟

چو دزدی با چراغ آید / گزیده تر برد کالا

سالهاست در غرب عالم مردم محروم از عشق و عواطف اند. برای همین بحران های عجیب و غریب در غرب بوجود آمد. و همین بحران ها مدرنیسم رابه لرزه در اورد و غرب را ناگزیر از قدم گذاشتن در پست مدرنیسم کرد.