حجت الاسلام والمسلمين غفورى خطاب به سيد محمد خاتمي نوشت: مگر شما همان سيدمحمد خاتمى نيستيد كه به همراه 33 نفر ديگر از نمايندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى، از اقدام انقلابى دادستان انقلاب در توقيف نشريات روز دفاع نموديد، و حتى در همان دوران يك روز 40 نشريه توقيف شد.

 

به گزارش خبرگزاري فارس، متن نامه حجت الاسلام والمسلمين غفورى صاحب امتياز و مديرمسئول نشريه وظيفه به شرح ذيل است:

صفحه چهارم نشريه اعتماد در ششم خرداد 88، به نقل از حجت‏الاسلام سيدمحمد خاتمى وزير ارشاد دولت ميرحسين موسوى در تيترى بزرگ به همراه عكس ايشان آورده است: "نه دانشجويى ستاره‏دار شد نه روزنامه‏اى توقيف " بديهى است كه هر كس براى رأى جمع نمودن به نفع نامزد مطلوب خويش از تمام امكانات استفاده مى‏نمايد، و حق سيدمحمد خاتمى است كه از اين آزادى و فضايى كه به لطف خدا و خون صدها هزار شهيد و جانباز به‏وجود آمده است بهره ببرد، بالاخره ايشان يك دوره نماينده مجلس و يازده سال وزير ارشاد و هشت سال رئيس جمهور اين مردم بوده از او انتظار دارند كه حرف حق و واقعى را كتمان ننمايد و لابد ايشان هم به بركت اين همه رياست و مسئول بودن اَداى دين مى‏كند و اجازه نمى‏دهد كه تاريخ تحريف شود و انشاءالله ايشان راهبرد آن حكيم راحل و مراد مؤمنين را در ذهن دارند كه فرموده است: "امروز قلم‏هاى مسموم در صدد تحريف واقعيات هستند بايد نويسندگان امين اين قلم‏ها را بشكنند. " (صحيفه نور، ج 2، ص 84) سيد گرامى آقاى خاتمى اولاً با شجاعت و افتخار تمامى دنيا را آگاه كن در مقابله با دشمنان خارجى كه صدر انقلاب دانشگاه در ايران را پايگاه دشمن كرده بودند به دستور امام(ره) و ياران او اصل دانشگاه تعطيل شد تا استاد و كارمند و دانشجو و دانشگاهى كه ستاره دشمن شده بودند پاكسازى شوند و نسل جوان به‏ويژه دانشجويان را مطلع كن كه اگر همت والاى آن روز نبود، چه بر سر كشور مى‏آمد، چرا شما مجاهدت بزرگان را كه شما هم در خدمتشان بوديد با كلمات مبهم و چند پهلو ناديده مى‏گيريد؟ چرا از عمليات پاكسازى دشمن و سنگر آن‏ها يعنى دانشگاه توسط مجاهدان صدر انقلاب نمى‏گويى و برعكس در فكر پاك كردن اين رشادتها برآمده‏اى؟ آيا اگر دشمن مجدد به اسم دانشجو يا روزنامه‏نگار يا... به تخريب بنيان پاكسازى شده هجوم آورد و نفوذ كرد بايد تابلوى تسليم برافراشت يا اين‏كه توصيه امام راحل در برخورد با آنان را عمل نمود و نسل جوان را به همان توصيه رهنمون ساخت؟

ثانياً، چرا از توقيف روزنامه در نظام اسلامى مرتبط با هر دوره‏اى كه باشد واهمه داريد، چرا كتمان مى‏كنيد؟ مگر شما همان سيدمحمد خاتمى نيستيد كه به همراه 33 نفر ديگر از نمايندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى، از اقدام انقلابى دادستان انقلاب در توقيف نشريات روز دفاع نموديد و حتى در همان دوران يك روز 40 نشريه توقيف شد. اگر فراموش كرده‏ايد، من كه هيچكدام از مسئوليت‏هاى شما در انقلاب نصيبم نشده، اما افتخار عضويت در مدرسه عشق به انقلاب و امام و رهبرى را دارم، يادآورى كنم، به روزنامه كيهان مورخ 26/1/1360 مراجعه كنيد، در نامه 34 نماينده از دوستان شما چون سيدمحمد خوئينى‏ها، سيدعبدالواحد موسوى لارى، سيدعطاءالله مهاجرانى، لطيف صفرى، اسدالله بيات و... ديگران آمده است كه در آن وقت هجوم ملى‏گراها و اتباعشان به اقدام قوه قضائيه در توقيف نشريات توطئه‏گر و همراه دشمن را محكوم نموده‏ايد و من و امثال من از اين اقدام مدافعين انقلاب خوشحال بوديم، پس چرا امروزه رنگ عوض نموده و از توقيف‏ها برائت پيدا مى‏كنيد؟ آيا ميزان حال فعلى است، يا آن زمان كه شما وقت فرزند فاضل امام امت بوده‏ايد؟ آيا حالا شرمنده از آن مجاهدت هستيد؟ برادر ياد داريد كه حضرت آيت‏الله موسوى اردبيلى دادستان وقت در مصاحبه‏اى با نشريه كيهان 19/1/1360 دليل توقيف نشريات را اين‏گونه بيان داشتند: "قرار بود بعد از عيد مسائلى كه ايجاد تحريك در سطح جامعه مى‏كند، مطرح نشود و سعى كنيم به اختلافات پايان داده و در جهت رفع بحران سياسى كوشا باشيم، لذا براساس تشخيص.... و شكايات واصله مقالات روزنامه ميزان به علت اين‏كه اين روزنامه سبب تشنج در جامعه مى‏شد، دستور توقيف آن صادر گرديد " حتماً ياد داريد كه آن توقيف هيچگاه رفع نشد و تشخيص مقام قضايى در آن وقت نيز از نوع نظارت استصوابى بوده است چون نافذ بود و گرنه استطلاعى آن‏كه نفوذى ندارد و موجب توقيف نمى‏شود و مى‏دانيد كه امام امت در همان ايام به آقاى كروبى يكى از نامزدهاى فعلى انتخابات دهم كه صاحب نشريه هم مى‏باشد و به همراه خانواده شهدا محضر امام مشرف شده بودند فرمود: "بايد مجله‌اي راه بيندازيد كه وقتى جوان‏ها باز مى‏كنند، شكل و صورت و عكس‏هاى مجله و تيترهاى مجله طورى باشد مقابل آن‏كه پنجاه سال ما را به نابودى كشيد، شما بايد جبران آن خرابى پنجاه ساله را بكنيد پنجاه سال جامعه ما هر مجله‏اى را باز كردند... همه انحرافى بود... خدا به داد شما رسيد. (صحيفه نور، ج 15، ص 37)

آرى، من براى اين‏كه احتمال دادم نشريه اعتماد اشتباهى چاپ كرده يادآورى نمودم و انشاءالله شما هم دستور اصلاح مى‏دهيد و اگر چنانچه حرف شما باشد و اصلاح نشود به تحريف تاريخ انقلاب توسط شما هشدار مى‏دهم و اظهار تأسف مي‌كنم، برادر خاتمى از اقدامات انقلابى توسط هركس و سليقه دفاع كن و از سستى و اهمال افراد و دستگاه‏هاى مختلف كه در طول انقلاب به‏ويژه در دوران وزارت و رياست جمهورى شما، خيانت مطبوعات را نديده و موجب سرافكندگى نزد امام و رهبرى و پيروانش شده‏اند برائت بجوى و استغفار نما، تا شرمنده سرمايه‏گذاران واقعى نظام اسلامى يعنى شهيدان، آزادگان، جانبازان و خيل مردم فداكار نباشيم. مگر جلب رأى چه قيمتى دارد كه از حربه‏هاى نامشروع بشود آن را حاصل كرد؟