یک عضو برجسته ستاد انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی در سال 84، پس از آنکه با تلاش و پیگیری 7 ساله نتوانست حق خود را از اطرافیان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام استیفا نماید و در شرایطی که تقربا همه زندگی خود را از دست داده است، مجبور شد در نامه ای گلایه آمیز خطاب به کاندیدای ناکام انتخابات ریاست جمهوری سال 84، زبان به انتقاد نسبت به اطرافیان وی بگشاید.

متن نامه آقای « محمد . ق . ر » که در اختیار صریح نیوز قرار گرفته و در صورت عدم پیگیری اطرافیان آقای هاشمی نام کامل وی منتشر خواهد شد، به این شرح است:

هشت سال پیش در دمادم و پیداو پنهان حضور کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری نهم، در جلسه ای که با بعضی از دوستان سردار بزرگ سازندگی داشتم پیشنهاد فعالیت برای ستاد ایشان در خراسان رضوی به بنده شد و قرار بر این شد که با توجه به جایگاه و گستره فعالیت مردمی اینجانب، مستقیما با تهران در تماس باشم. سرانجام با حضور جناب آقای دکتر محمد باقر نوبخت که بنده مستقیم با ایشان مرتبط شدم جهت بررسی وضعیت هواداران و دوستداران آیت الله هاشمی به مشهد آمدند و با دعوت از گروهها و اقشار مختلف که با میزبانی اینجانب در هتل بزرگ فردوسی مشهد برگزار شد، در همان جلسه حضور آقای هاشمی رسانه ای شد.

پس از اتمام جلسه و نشست خبری و رسانه ای جناب آقای دکتر نوبخت قرار شد برای فعالیت موثر تر بنده از مجموعه کاری خود منفک شوم، لذا دوماه مرخصی گرفتم تا فعالتر و پویاتر نسبت به جذب سر گروهها و بزرگان طوایف و سرشناسان متمایل به جناب آقای هاشمی بپردازیم.

با تمام توان، بدون درنگ و صادقانه بدون هیچگونه سیاسی بازی فعالیت جانانه خود را آغاز نمودم و با تشکیل هسته مرکزی با عنوان ستاد حمایت های مردمی آقای هاشمی رفسنجانی در خراسان رضوی و تشکیل بیش از 150 ستاد در سطح خراسان بزرگ بدون در نظر گرفتن عواقب تلخ، حرکت بی ریا و بی ادعای خود را ادامه دادم.

در زمان بازگشت جناب آقای دکتر نوبخت در پاویون فرودگاه مشهد در حضور جناب آقای مهندس علیرضا درخشانفر و آقای مهندس توحید نوبخت فرزند جناب آقای دکتر نوبخت، قرار شد بلافاصله پس از رسیدن ایشان به تهران تمهیدات لازم را در جهت تامین منابع مالی و هزینه های مجموعه تحت پوشش اینجانب در نظر بگیرند که در کمال تاسف تاکنون میسر نشد.

خلاصه بگویم با تمام توان کار کردم و با وعده پرداخت هزینه ها ستاد های تحت پوشش اینجانب زندگی ام را باختم و هشت سال در کمال بی محبتی و بی اعتنائی من و خانواده ام در بدترین شرایط اقتصادی زندگی مان را سپری می کنیم .

صدها نامه و عریضه با وجود اینکه نزدیکترین افراد به آقای هاشمی از کار صادقانه من و هزینه های خانمان برانداز من مطلع می باشند برای شخص این بزرگوار نوشتم و عجز و لابه کردم که بابا بخدا قسم من خانه کارمندی ام را در سال 84 بعد از اینکه دیدم کسی جوابگوی هزینه های من نمی باشد و آبروی چندین ساله در خطر است بسیار پایین تر از قیمت واقعی آن فروختم و از آنجائیکه هنوز بدهکار مردم بودم با فروش ماشین و طلاهای همسر و دختر چهار ساله ام بخش بیشتری از مطالبات مردم را پرداخت نمایم که متاسفانه اینها هم کفاف هزینه ها را نداد و بخشی را اجبارا با دریافت وام با سودهای سرسام آور پرداخت نمودم.

تمام این وقایع کرارا به بزرگوارانی چون جناب آقای دکتر نوبخت، جناب آقای محمد هاشمی رفسنجانی، جناب آقای مهندس علی جنتی، سرکار خانم فاطمه هاشمی رفسنجانی، جناب آقای مهندس علی لاهوتی، شیخ قدرت الله علیخانی و جناب آقای رجبی گزارش شد و درخواست کمک کردم که متاسفانه منتج به نتیجه نشد. فقط در یک مقطع سرکار خانم فاطمه هاشمی بنده را به دفتر خود دعوت نمودند و فقط 5 میلیون تومان از کل مبلغ را پرداخت نمودند و قرار شد کمک های دیگری هم به بنده جهت پوشش زیانهای مالی و روانی وارده بنمایند که تاکنون هیچ اتفاقی صورت نگرفته است.

بارها و بارها به پایگاه اطلاع رسانی جناب آقای هاشمی مراجعه و داستان غم انگیزم را بصورت تفصیلی شرح دادم و استدعا کردم برای بنده که چندین ماه بصورت شبانه روزی خودم را وقف کار برای این بزرگوار نمودم و در این راه خانه و زندگی ام را به باد دادم یک وقت ملاقات چند دقیقه ای برای انتقال درد دلم اختصاص بدهند تا کنون میسر نشد که نشد.

داستانم را برای همه مدعیان هواداری آقای هاشمی نوشتم که شاید به گوش ایشان برسد، نشد که نشد.

هر چقدر تلاش نمودم تا از طریق سایت حضرتعالی امکان انعکاس درد دلم را پیدا کنم و شاید دهها بار نوشتم و ارسال نمودم ولی هیچ کسی کوچکترین تماسی با بنده نگرفتند و مجبور شدم متوسل به سایت صریح نیوز بشوم تا شاید از این طریق درد دلم را به شما برسانم و شما را از جوری که به من و خانواده ام در طی این هشت سال وارد شده مطلع نمایم که مطمئن هستم کرامت شما بیش از اطرافیانتان می باشد.

ببخشید راه دیگری برای من باقی نمانده بود