مصطفی پورمحمدی تصریح کرد: سعی کرده ایم که رابطه ای صمیمی، سالم و مستمری را با هاشمی رفسنجانی داشته باشیم.

برنامه تلویزیونی «شناسنامه» این هفته میزبان مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود. او به ماجرای نسبت خانوادگی با هاشمی رفسنجانی، رابطه اش با احمدی نژاد و فعالیت های وزارت اطلاعات نیز به صورت مفصل صحبت کرد.
پورمحمدی که اصلیتی رفسنجانی هم دارد، در مورد رابطه خود با خانواده هاشمی رفسنجانی اظهار داشت:« جناب آقای هاشمی و خانواده ایشان جزو خانواده های بزرگ و مطرح شهر رفسنجان بودند که سابقه انقلابی درخشانی داشتند. خانواده پورمحمدی هم جایگاه ممتازی در شهر رفسنجان دارند و سوابق ممتد و گسترده انقلابی داشته و دارند. آقای هاشمی در سطح ملی مطرح بودند اما خانواده پورمحمدی در سطح شهر رفسنجان شناخته شده بودند. طبیعی است که بین ما رابطه خوبی بود و خویشاوندی هم بین ما ایجاد شده است. ما سعی کردیم روابط صمیمی با همه داشته باشیم. آیت الله هاشمی شخصیت تاثیر گذار و با سابقه انقلاب هستند و ما هم سعی کرده ایم که رابطه ای، صمیمی، سالم و مستمری را با ایشان داشته باشیم.»
پورمحمدی در مورد نحوه حضورش در وزارت اطلاعات هم یادآور شد:« راستش فکر می کنم تا امروز به جز طلبگی که همچنان شغل و منصب انتخابی خودم است، هیچ پستی را خودم انتخاب نکردم. از همان ابتدا که برای دادستانی دعوت شدم، از این استان به استانی دیگر مامور شدم. بعد هم که با نگاه های سیاسی از دادستانی کنار گذاشته شدم، عازم جبهه شدم. آقای ری شهری که آن مقطع زمانی در وزارت اطلاعات مشغول بودند، از من برای حضور در وزارت اطلاعات دعوت کردند. من در پاسخ به ایشان عرض کردم که دیگر نمی خواهم جایی مشغول باشم و تا وقتی که جنگ ادامه دارد، دوست دارم در جبهه باشم. بعد از اینکه چند بار با هم در این مورد صحبت کردیم، ایشان گفتند ما یک ماموریت جنگی به تو می دهیم و این بهانه ای شد برای حضور من در وزارت اطلاعات. سال 66 وارد حوزه مسولیت های جنگی وزارت اطلاعات شدم. جاسوسی عراق در آن روزها فوق العاده گسترده بود و اطلاعات نظامی زیادی از ما داشتند و وضعیت خطرناکی را ایجاد کرده بودند. تا پایان جنگ در این حوزه فعالیت کردم. کار بزرگی که ما انجام دادیم، آزادی و مبادله اسرا بود. ما با همه اردوگاه های اسرا در عراق ارتباط داشتیم و با پیام هایی که از امام می گرفتیم و برایشان می فرستادیم، باعث دلگرمی اسرای عزیز می شدیم. به طرقی با مرحوم ابوترابی ارتباط برقرار کرده بودیم و پیام های ایشان را به امام می رساندیم و که امام چند بار به پیام های ایشان پاسخ دادند و ما این پیام ها را به عناوین مختلف به مرحوم ابوترابی می فرستادیم. به جز اسرایی که در زندان های عراق بودند و دسترسی به آن ها سخت بود، از حال اکثر اسرای ایرانی که در اردوگاه های عراق، اسیر بودند با خبر بودیم و خانواده هایشان را از حال آن ها با خبر می کردیم. این کار خیلی سخت، سنگین و البته جذابی برای ما بود.»
پورمحمدی در مورد اینکه از طریق چه کانال هایی با اسرای ایرانی در ارتباط بودید، اظهار داشت:« صلیب سرخ نامه های اسرا را می آورد. ما در اردوگاه ها رصد می کردیم و اسرایی که احساس می کردیم می توانیم با آن ها تبادل ارتباط داشته باشیم، به سراغ خانواده هایشان می رفتیم و جواب نامه ها را با همفکری خانواده به رشته تحریر در می آوردیم. اگر آن شخص متوجه پیام های ما در نامه می شد، نامه نگاری ها را ادامه می دادیم و این می شد کانال ارتباطی ما با آن اردوگاه! ما به مرحوم ابوترابی در مدیریت اردوگاه ها کمک می کردیم و از او می خواستیم فضاهای مختلف را در اردوگاه ها تقویت کند. بحث اسرای یک بحث جذاب و پرهیجان و البته انسانی وتاثیر گذار بود. این موضوع را در زمان جنگ و البته بعد از جنگ دنبال کردیم. بعد از پایان ماموریتم در این حوزه، وارد حوزه اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات شدم که یک نوع دیپلماسی غیر رسمی و پنهانی محسوب می شد و حدود 9 سال در این حوزه فعالیت داشتم.»
پورمحمدی در پاسخ به این سوال که خواستید یا خواستند که از وزارت اطلاعات خارج شوید، گفت:« من را از دادستانی بیرون گذاشتند، از وزارت اطلاعات بیرون کردند و از وزارت کشور هم همچنین! نمی دانم ما مشکل داریم یا طرف مقابلمان...»
وی ادامه داد:« دولت دوم خرداد که سر کار آمد، چون من جزو طیف اصولگرایان به حساب می آمدم، از وزارت اطلاعات کنار گذاشته شدم. البته من هرجا بودم فارغ از نگاه های حزبی و جناحی، کارشناسی کار می کردم. من در حوزه خارجی بودم! زمانی که دولت دوم خرداد روی کار آمد، در ابتدا از ما خواستند برای برگزاری نشست سران اسلامی بمانم. من هم سعی کردم صادقانه و با تمام وجود، حرفه ای و کارشناسی کارم را انجام دهم. به هرحال اختلاف دیدگاه هم باعث شد که دوستان ترجیح دهند در ادامه از کسانی استفاده کنند که هم مشرب و هم نظر با آن ها باشند.»
پورمحمدی در واکنش به این سوال که مگر وزارت اطلاعات جایی است که اینطور فضاها پیش بیاید، گفت:« این نگاه ها نباید وجود داشته باشد اما دوستان معتقد بودند یک مدیر اطلاعاتی باید همسو و هم نظر با ما باشد و نمی تواند با ما زاویه داشته باشد. یک سری اصول هست که باید به آن خیلی توجه داشته باشیم. نظام ما می گوید کسی که به وزارت اطلاعات می آید باید در حد اجتهاد باشد. باید کسی به وزارت اطلاعات بیاید تا تابع یک نوع شرایط خاص نباشد و دارای استقلال باشد تا بتواند از حق و منافع مردم صیانت کند. جایی که قدرت جمع می شود، باید مدیریت قوی و خوب وجود داشته باشد، در غیر این صورت آدم ها خیلی زود منحرف و فاسد می شوند. مثلاً دولت چون ثروت و قدرت زیادی در آن جمع شده است، مراقبان زیادی آن را تحت نظر دارند تا چرخه قدرت به فساد کشیده نشود.»
پورمحمدی در ادامه برنامه در مورد چگونگی ورود به دولت احمدی نژاد گفت:« من و آقای احمدی نژاد از زمانی که ایشان استاندار بود و بعد از چند ما عزل شدند، با هم ارتباط مختصری داشتیم. بعد از اینکه من از وزارت اطلاعات خارج شدم، هر دو در دانشگاه مشغول تدریس شدیم. در جلسات سیاسی اصولگرایان به تدریج ارتباط بیشتری با هم پیدا کردیم و این ارتباطات به تدریج بیشتر شد. ایشان که به ریاست جمهوری انتخاب شدند، با طیف های مختلفی رایزنی کردند که من را هم به ایشان برای حضور در کابینه پیشنهاد دادند و در نهایت ایشان بنده را برای وزارت کشور انتخاب کردند.»
وی در پاسخ به سوال مجری برنامه که برای دریافت پست وزارت کشور آیا شرط و شروطی هم برای شما گذاشته شد یا نه، اظهار داشت:« شرط و شروط خاصی نبود. شعارها و آرمان هایی که بیان شده بود، همگی مقدس، ارزشمند و همراه ما بود. این آرمان ها مورد علاقه ما هم بود و اینکه در جهت این آرمان ها فعالیت کنم، برایم بسیار ارزشمند بود.»
پورمحمدی ادامه داد:« از خدا بابت دورانی که در وزارت کشور خدمت کردم و با دولت نهم همکاری داشتم، سپاسگزارم. توفیق بزرگی نصیبم شد که در آن دوره توانستم خدمت خودم را انجام دهم و در جهت آرمان هایی که به آن اعتقاد داشتم فعالیت کنم. زمانی هم که از این مسولیت کنار گذاشته شدم، فقط تشکر کردم که در آن مقطع چنین فرصتی به من داده شد.»
وزیر کشور دولت نهم در مورد چگونگی کنار گذاشته شدن خود از این مسولیت گفت:« نتوانستیم که نه، نخواستند که با هم کار کنیم. بنای من کمک به مردم و کشور بود. همیشه کسی که بالای سرم به عنوان رئیس قرار دارد را به عنوان کانالی برای خدمت به مردم می شناسم.»

وی ادامه داد: « برای پیشگیری از اتفاقاتی که افتاد تصمیم گرفتم با مراجع مسول در این مورد مکاتباتی داشته باشم. مکاتبات و اقداماتی که جزو وظایف سازمانی من نبود اما به جایگاه عمومی من مربوط بود. پیشگیری هایی که می شد انجام داد را توصیه کردم و نسبت به این اتفاقات بی تفاوت عمل نکردم. بعد از انتخابات هم سعی کردم در همان روزهای اول با دوستان فعال و تصمیم گیر در تماس باشم و با هم فکری داشته باشیم تا مشکلات جدیدی پیش نیاید. روز دوم بعد از انتخابات که اولین جرقه های برخورد و تشنج اجتماعی را دیدم، با کاندیداهای معترض تماس برقرار کردم و گفتم این حادثه خیلی خطرناک است و مسولیت آن هم برعهده شماست. به این دوستان هشدار دادم که از زیر بار مسولیت این حوادث نمی توانید شانه خالی کنید! حوادث امنیتی به گونه ای است که سرعت اوج می گیرد، مثل آتشی است که به خرمن می افتد و اگر زود به داد آن نرسیم، خیلی زود همه گیر می شود.»
پورمحمدی اظهار داشت:« چند روز قبل از فرمایشات رهبری در نماز جمعه نامه سرگشاده ای هم منتشر کردم تا فضا آرام تر شود. البته به این دلیل که مسولیت قضایی داشتم، سعی کردم موضعی میانه داشته باشم تا نگویند تصمیمات از قبل گرفته شده است.»

رئیس سازمان بازرسی کل کشور در مورد پرونده پالیزدار گفت:« من فکر می کنم این پرونده بد بسته شد. تحقیق و تفحصی که از مجلس انجام می شود، باید با حضور افراد مطمئنی انجام می شد. سازمان با این افراد خیلی خوب همکاری کرد اما این دوستان به موضوع هایی استناد کردند که خیلی از آن ها هنوز از نظر صحت و سقم به یقین نرسیده بود و اتفاقاً بعضی از آن ها کذب ماجرا تایید شده بود. در این پرونده خیلی از تخلفات را بزرگنمایی و حتی سیاه نمایی کردند و با زاویه به برخی مسائل پرداختند. فضا، فضای آرام و قابل اعتمای نبود و این پرونده نمی توانست قابل اتکا باشد. »
وی ادامه داد:«البته جابه جایی که در این پرونده اتفاق افتاد، به خاطر گزارش تحقیق و تفحص نبود، بلکه به خاطر برخوردهایی که در سازمان با رئیس قوه قضایی اتفاق افتاده بود که در نهایت سبب جابه جایی رئیس سازمان بازرسی شد. من آن زمان در وزارت کشور بودم. کنار گذاشته شدن من از وزارت کشور همزمان شد با جابه جایی در سازمان بازرسی که بعد از مدتی از من برای قبول مسولیت ریاست سازمان بازرسی دعوت شد.»
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در مورد اینکه چرا درصد کمی از اطلاعات موجود در سازمان بازرسی عمومی می شود، گفت:« فضای جامعه باید تحمل شنیدن این گزارشات را داشته باشد. من معتقدم رسانه ها نقش بسیار برجسته ای در سالم سازی دارند. همه سالم سازی هم در پرونده خوانی خلاصه نمی شود. آشنایی با قوانین و شگردها، راهنمایی و هشدار، ایجاد حساسیت درجامعه، تبیین فرهنگ نظارت و قانون پذیری و... جزو پروسه سالم سازی است. البته از نظر قانونی ما می توانیم پرونده های سازمان بازرسی را بدون ذکر نام متهم منتشر کنیم اما فضایی که در کشور ایجاد شد، تحلیل سیاسی بود و این موضوع ما را در انتشار پرونده ها محدود و جامعه را از بیان گزارش ها محروم کرد.»
پورمحمدی در پایان برنامه هم گفت:« سن هایی مثل سن من هنوز به گذشته خود اختصاص دارند. البته بعد از 50 سالگی آثار سرازیری بروز می کند. البته بین 40 تا 60 سال قوی ترین سنین مدیریتی در دنیاست و بیشترین تحولات در این سنین ایجاد می شود. چون شخص هم انرژی جوانی دارد و هم به یک نوع پختگی رسیده است.»