رسانه‌هاي جريان تجدیدنظرطلب در كنار تئوريسين‌هاي خود به این نتيجه رسيده‌اند كه سید محمد خاتمی با توجه به سوابق مخدوش و عدم پايگاه اجتماعي بايد از گردونه مثلث كذايي كنار گذاشته شود و به جاي وي سيد‌ حسن خميني نقشي فعال‌تر را بازي كند، حمايت‌هاي چشم بسته و گسترده از مواضع وي در طول هفته‌هاي اخير هم وجود چنين مسئله‌اي را پررنگ‌تر مي‌كند.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ بازي با «‌دو اكبر‌» و «‌دو حسن‌» خارج از مدار اصلاح‌طلبي«‌دو اكبر‌» و «‌دو حسن‌» سوژه جديد روزنامه‌هاي زنجيره‌اي طيف تجديدنظرطلب براي ايجاد همگرايي و هماهنگ ساختن رهبران جريان متبوع خود در 9 ماه مانده به انتخابات مجلس دهم است؛ انتخاباتي كه براي آنها بسيار حياتي است و ميزان موفقيت آنها در انتخابات دوازدهم رياست جمهوري را نشان مي‌دهد.
«‌سرنوشت دو اكبر‌» عنوان مطلب روز گذشته روزنامه شرق است كه در كنار عكس مصافحه علي اكبر ناطق نوري و اكبر هاشمي رفسنجاني برجسته شده بود و در آن تلاش شده تا تفكرات، آينده و سرنوشت سياسي اين دو به هم گره خورده عنوان شود.
«دو حسن» محور مطلب ديگري است كه محمد قوچاني سردبير هفته‌نامه صدا در شماره اخير از ضرورت نزديكي بيشتر حسن روحاني و حسن خميني سخن به ميان آورده و تأكيد مي‌كند كه اين دو در كنار علي اكبر هاشمي رفسنجاني مي‌توانند موفقيت جناح «تجديدنظرطلب» را تضمين كنند.
در گزارش شرق با تيتر «‌سرنوشت دو اكبر‌» آمده است: «‌‌هم ناطق و هم هاشمي اين سال‌ها زياد از تندروي و بداخلاقي‌ و افراطي‌گري‌ گلايه مي‌كنند؛ اما چرا چنين شد؟ به‌نظر مي‌رسد اتفاقات مشابهي در مسير سياست‌ورزي اين دو رخ داده ‌است؛ هر دو روزگار طردشدگي را تجربه‌ كرده‌اند. نكته مثبت دوره‌هاي تنهايي و طرد اين است كه سياسيون را به فكر مي‌برد. هاشمي و ناطق قطعاً نمي‌توانسته‌اند جز با نقدِ مسير سياسي خود و جرياني كه به آن تعلق داشتند، امروز در اين نقطه قرار بگيرند. فرصت اين نقد را قطعاً تحولات و رخدادهاي سياسي به آنها داد؛ اما بهره‌مندي از آن، قطعاً يك انتخاب شخصي بوده ‌است؛ فرصتي كه براي كمتر سياستمداري در ميانسالي رخ مي‌دهد. ناطق و هاشمي اين شانس را داشتند كه از اين فرصت بهره گيرند.
اما شباهت داستان دو شيخ در كجاست؟ ناطق سال ٧٦ گفته بود كه راه هاشمي را ادامه مي‌دهد. اين خواسته جناح راست هم بود؛ اگرچه سال‌ها بعد در تحليل باخت انتخاباتي خود، آن را يك اشتباه خواندند.» در ادامه روزنامه تندروي شرق از نزديكي افكار ناطق نوري و هاشمي رفسنجاني به عنوان «‌تلاقي 2 شيخ‌» ياد مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «مسيري كه اين دو طي كردند در انتخابات ٩٢ بيش از پيش با هم تلاقي داشت.... نه ناطق و نه هاشمي ديگر سياستمداران دهه ٧٠ نيستند؛ هردو تغيير كرده‌اند.»
قوچاني هم در تشريح طرح انتخاباتي خود با نام «دو حسن» تا كيد مي‌كند كه تجديدنظرطلبان بايد براي پنجمين دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري امور را در مثلث «هاشمي، روحاني، خميني» بجويند. وي تأكيد مي‌كند كه حضور رئيس‌جمهور (حجت‌الاسلام حسن روحاني) در خبرگان مزيت مهمي است كه ما در دوره اصلاحات از آن بي‌بهره بوديم و نقش مهمي در معادلات آينده جناح‌هاي سياسي/ فقهي دارد. قوچاني اضافه مي‌كند كه آيت‌الله! سيدحسن خميني نيز در مقام يك مجتهد جوان چه نامزد خبرگان شود و چه نامزدي در اين دوره را صلاح نداند، نقش مهمي در تكوين و تعادل خبرگان آينده خواهد داشت كه شاهد و ناظر و مجراي مهم‌ترين نظريه سياسي آيت‌الله خميني است.
نايب‌رئيس كميته سياسي حزب كارگزاران معتقد است كه اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم كارها را به مثلث «هاشمي، روحاني، خاتمي» سپرده‌اند در انتخابات مجلس پنجم (خبرگان)بايد امور را در مثلث «هاشمي، روحاني، ‌خميني» بجويند كه خبرها حكايت از آن دارد كه خود محمد خاتمي نيز چنين تركيبي را بيشتر مي‌پسندد. مزيت استراتژي «دو حسن» درنگاه سردبير هفته‌نامه صدا هم اين است كه چشم‌انداز تداوم اصلاحات در تداوم انقلاب را پيش روي ما قرار مي‌دهد و اين مثلث مي‌تواند حتي جناح راست سنتي و حوزوي را با گزينه‌هاي بهتري براي تداوم و تعالي جمهوريت و اسلاميت كشور آشنا كند و آنها را از هراس تجديدنظرطلبي در دام بنيادگرايي نيندازد.
پيشينيه طرح «دوحسن » و « دو اكبر » مثلث پدرخوانده‌هاست
تلاش رسانه‌هاي زنجيره‌اي براي سرپوش گذاشتن به فقدان رهبري در ميان جماعت دگرانديش و انتخاب شورا و هيئتي كه بتواند شكست‌هاي متوالي گذشته را جبران كند به تيرماه سال گذشته بر مي‌گردد؛ آنجايي كه يكي از همين روزنامه‌ها با درج عبارت « مثلث طلايي» به عنوان تيتر يك خود و چاپ تصوير هاشمي، خاتمي و ناطق نوري از ائتلاف اين سه تن براي پيروزي جريان متبوع خود را آوردگاه‌هاي پيش رو خبر داده بود و در ذيل آن با عباراتي غلوآميز و بدون توجه به كارنامه كاري آنها آورده است: «‌سه ضلع، يكي از ديگري قدرتمندتر و تأثيرگذارتر؛ ويژگي مشترك آنها هم نه رسيدن به قدرت بلكه «نه» بلند به اين مؤلفه است. مي‌خواهند اگر تا ديروز به صورت فردي و تكي موفق بودند اين بار با يكي شدن حماسه‌اي بيافرينند كه نه تنها كم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلكه افزون بر آن سبب‌ساز شادي ايران شود. اين روزها در مجامع سياسي صحبت از سه ضلعي است كه اگر با يكديگر ائتلاف داشته باشند روزهاي خوشي براي ملت رقم خواهد خورد؛ روزهاي خوش اعتدال در بهارستان و تصميماتي از جانب شاگردان ميانه‌رو براي ساخت آينده‌اي بهتر از ديروز. آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، سيدمحمد خاتمي و علي‌اكبر ناطق نوري از سه طيف كه هر كدام حاميان و هواداران زيادي دارند قرار است با هم ائتلافي داشته باشند كه بدون شك نامي جز ائتلاف طلايي نمي‌توان براي آن انتخاب كرد. . . پس اين سه ضلع با يكديگر «يا علي» مي‌گويند تا حماسه‌اي ديگر بيافرينند...»
فرداي آن روز يكي ديگر از رسانه‌هاي همين جناح با درج عكس اين سه تن در صفحه نخست خود با طرح اين پرسش كه آيا هاشمي، ناطق و خاتمي محور ائتلاف اصلاح‌طلبان قرار مي‌گيرند، تيتر «‌شيخوخيت به سبك اصلاح‌طلبان‌» را مورد تأكيد قرار داده و تحليلي با همين مضمون و رويكرد را چاپ كرده بود.
«مثلث طلايي پيروز انتخابات مجلس‌»، عنوان مطلب ديگري در همين باره است كه در آن نوشته شد:‌«‌امروز صحبت از ائتلاف و ايجاد يك مثلث طلايي مي‌شود، يعني ائتلافي ميان هاشمي رفسنجاني، محمد خاتمي و ناطق نوري؛. . . اين ائتلاف در صورت وقوع مي‌تواند يك تصميم ميمون و مبارك باشد، چراكه چشم اميد مردم نيز به همين آقايان است كه پيشقدم شوند و در انتخابات مجلس آينده...» حذف خاتمي از ليست رهبران جريان تجديدنظرطلب و جايگزيني سيد حسن خميني به جاي وي همانطور كه اشاره شد تلاش براي مصادره ناطق نوري به نفع جريان تجديدنظرطلب و بازي با برگ برنده وي از يك سال قبل شروع شد و انتظار مي‌رود همچنان هم ادامه پيدا كند و نكته ديگر آنكه به نظر مي‌رسد رسانه‌هاي اين جريان در كنار تئوريسين‌هاي خود به نتيجه رسيده‌اند كه محمدخاتمي با توجه به سوابق مخدوش و عدم پايگاه اجتماعي بايد از گردونه مثلث كذايي كنار گذاشته شود و به جاي وي سيد‌حسن خميني نقشي فعال‌تر را بازي كند، حمايت‌هاي چشم بسته و گسترده از مواضع وي در طول هفته‌هاي اخير هم وجود چنين مسئله‌اي را پررنگ‌تر مي‌كند.
تأكيد بر مصادره ناطق
بايد تأكيد كرد كه مصادره ناطق‌نوري توسط جريان مدعي اصلاح‌طلبي هر روز ابعاد تازه‌اي به خود مي‌گيرد، آنگونه كه رسانه‌هاي اين جناح مواضع عادي و بدون حاشيه وي را با آب و تاب فراوان جهت‌دهي كرده و به گونه‌اي پوشش رسانه‌اي مي‌دهند كه انگار ناطق‌نوري علم مخالفت با جريان اصولگرايي را به دست گرفته و ساز جدايي از بزرگان جريان وفادار به انقلاب و نظام را كوك كرده و هر لحظه در پي آن است تا عليه اصولگرايان به پيكار برخيزد. نيم‌گاهي به صفحه نخست ‌روزنامه‌هاي طيف دوم‌خرداد در طول يك سال اخير به خوبي نمايانگر چنين هدفي است؛ «انتقادات صريح شيخ نور، كنايه ناطق به تلويزيون»، ‌«ناطق‌نوري، رودربايستي تملق و باندبازي به انقلاب آسيب مي‌زند»، «ناطق عليه سكوت مصلحت‌آميز، بيت‌المال را بدون حيف و ميل به بقيه بخشيدند»، «‌ناطق‌نوري: تملق مثل موريانه به انقلاب آسيب مي‌زند»، «‌ناطق در مراسم شب قدر: مردم مي‌پرسند تكليف حيف وميل ميلياردي چه شد؟»، «آسيب تملق و باندبازي به انقلاب از نگاه ناطق» و «پس چه زماني بايد حساب بيت‌المال رسيدگي شود، شب كنايه‌هاي ناطق» اينها بخشي از تيترهاي يك روز روزنامه‌هاي زنجيره‌اي است كه با چنين هدفي بر صفحه نخست آنها نقش بسته است.
در يكي از همين مطالب روزنامه اعتماد با هدف «جدا كردن ناطق از اصولگرايان» و «نزديكي وي به طيف دوم خرداد» مي‌نويسد: «شيخ اصولگرايان از يك جا ماند، اما از جاي ديگر رانده نشد. علي‌اكبر ناطق‌نوري خيلي وقت است كه ديگر عطاي همنشيني اصولگرايان را به لقايش بخشيده است. او چند سالي مي‌شود كه ترجيح داده با رقيب سال 76 خود همراه باشد تا با حاميان آن روزش. هر چقدر هم همان حاميان تلاش كردند تا او را به اردوگاهي كه خود پي آن را قوام بخشيده بود، برگردانند، فايده نداشت.»
اهداف پنهاني مدعيان اصلاح‌طلبي
واژه‌سازي هايي نظير «‌دو حسن‌» و « دو اكبر» و تلاش براي تشكيل هيئتي دو يا سه نفره در رأس جريان تجديدنظرطلب قبل از هر چيزي نشان دهنده ضعف و فقدان رهبري در رأس جريان مذكور است؛ موضوعي كه به عنوان يكي از دلايل شكست‌هاي پياپي مدعيان اصلاح‌طلبي در طول سال‌هاي اخير عنوان شد و كار را به جايي رساند كه وابستگان و رهبران اين جريان حتي دست نياز را هم به سوي علي لاريجاني دراز كرده و تلاش مي‌كنند تا وي را هم به صف ناهمگون جماعت تجديدنظرطلب بكشانند. در كنار اين بايد برخي ديگر از اهداف پدرخوانده‌هاي جريان دگر‌انديش را هم اينگونه تشريح كرد؛ اصرار براي جدا‌سازي ناطق‌نوري از صف اصولگرايان و برچسب اصلاح‌طلبي زدن به وي در طول ماه‌هاي اخير حكايت از آن دارد كه جبهه دوم خرداد به هر طريقي در تلاش است تا به هرشكل ممكن در آوردگاه‌هاي انتخاباتي پيش رو به موفقيت دست يابد، چراكه رهبران اصلي اين جريان نيازمند چندپاره كردن اصولگرايان بوده و درصدد است تا به هر طريق ممكن جريان نزديك به گفتمان انقلاب اسلامي را در آستانه انتخابات دهم مجلس به سمت چند ليسته‌شدن بكشانند و جداسازي ناطق هم به همين اساس صورت مي‌گيرد.
به باور نظريه‌پردازان تجديدنظرطلب جداسازي ناطق‌نوري از اصولگرايان و كشاندن وي به منازعات و درگيري‌هاي سياسي مي‌تواند بخش قابل توجهي از نيروهاي اصولگرايي - به خصوص چهره‌هاي راست سنتي اصولگرايان- را به وي متمايل نموده و عملاً انسجام و يكپارچگي رقيب را به هم بريزد.
نبايد از اين موضوع هم غافل شد كه روزنامه‌هاي زنجيره‌اي با برنامه‌ريزي از قبل طراحي شده تلاش مي‌كنند تا فعاليت عارف را سانسور كرده، چراكه تجديدنظرطلبان و تندروي‌هاي اين جريان به شدت از وجود عارف احساس خطر كرده و ترس از آن دارند كه خبررساني از فعاليت‌هاي روزمره وي بتواند پايگاه اجتماعي او را تحكيم بخشد، چراكه عارف چند ماهي است ساز جدايي از پدرخوانده‌هاي اين جريان را كوك كرده و تصميم دارد به صورت مستقل در آوردگاه انتخابات دهم مجلس حضور پيدا كند. آنگونه كه خاتمي اخيراً در يكي از جلسات خود تأكيد مي‌كند كه عارف از ما دلخور است و بايد از وي دلجويي شود و به هر قيمتي كه شده نگذاريم وي براي مجلس ليست جداگانه بدهد.(+)

"Our President, analytical news site"