چگونه ممکن است آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری به عنوان قله های بصیرت و بنیان گذاران 9 دی، از تشخیص حقانیت حسن روحانی عاجز بمانند و پس از سال ها اتهام زنی به هاشمی و نزدیکانش، به این نتیجه برسند که نه تنها اشتباه کرده اند، بلکه می توانند حسن روحانی را جایگزین سعید جلیلی کنند و پرچم گفتمان انقلاب اسلامی را به او بسپارند؟

امیرحسین قاضی زاده، سخنگوی جبهه پایداری در گفت و گو با خبرگزاری خانه ملت اظهارات مهمی را بیان کرده است؛ اظهاراتی که در عین پرده برداری از ماهیت جبهه پایداری، باور آن مشکل است.

آقای قاضی زاده در گفت و گو با خبرگزاری مجلس گفته است: «آقای روحانی در نشست خبری‌اش پس از انتخابات ریاست‌جمهوری مواضعی گرفت، که اگر قبلا بیان کرده بود ما در انتخابات با او رای می‌دادیم.» با توجه به جهت گیری سیاسی خبرگزاری خانه ملت، احتمال شیطنت رسانه ای دور از انتظار نیست، شاید به همین دلیل خبرنگاران حامی سعید جلیلی در خبرگزاری فارس به امید تکذیب این سخنان، سراغ امیر حسین قاضی زاده رفتند. با این وجود مجددا از قاضی زاده شنیدند: «اگر حتی این مواضع در ایام انتخابات و در کارنامه آقای روحانی دیده می‌شد، ممکن بود که نظر ما را هم تغییر می‌داد.»

بر اساس اظهارات آقای قاضی زاده، در صورت اتخاذ مواضع کنونی از سوی دکتر روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی، جبهه پایداری حمایت از وی را به جای سعید جلیلی در دستور کار قرار می داده است. آنچه حیرت آور است، عبور سریع و آسان جبهه پایداری از سعید جلیلی است؛ چهره ای که از سوی این جبهه به عنوان "نماد مقاومت" و "سمبل همه ارزش های انقلابی و اسلامی" معرفی می شد. در عین حال هیچکس فراموش نکرده است که اعضای شاخص جبهه پایداری بارها و بارها دکتر حسن روحانی را با اتهاماتی نظیر سازشکاری، نمایندگی فتنه گران و ... مورد نوازش قرار داده اند.

نکته حائز اهمیت اینکه آیت الله مصباح یزدی در روزهای منتهی به 24 خرداد حتی باب توهین به دکتر روحانی را نیز باز کرد. آیت الله مصباح یزدی ضمن توهین به حسن روحانی، گفته بود: «افرادی که این سخن را بیان می‌کنند که کدخدا را ببینیم تا کار ما راه افتد چه قدر نادان هستند، زمانی که انسان خدا را فراموش کند این طور می‌شود.»

اشاره آیت الله مصباح یزدی به سخنان منسوب به حجت الاسلام روحانی است. ماجرا از این قرار است که برخی از رسانه ها در جریان مبارزات انتخاباتی عبارت "آمریکا کدخدا است با آمریکا ببندیم راحت‌تریم" را از قول حسن روحانی نقل کرده بودند. با این وجودد دکتر روحانی در پاسخ به انتقاد غلامعلی حداد عادل از این عبارت در سومین مناظره انتخاباتی، ضمن تکذیب این نقل قول اظهار کرد: «احتمالا جناب حداد این سخن را در سایت های دروغ پرداز و سیاسی کار مطالعه کرده اند. بنده این سخن را تکذیب می کنم.» این تکذیب اما مورد قبول آیت الله مصباح واقع نشد. از نظر آیت الله مصباح، حسن روحانی "قاعدتا باید همین حرف را زده باشد ولاغیر".

آیت الله مصباح از واژه "نادان" برای توصیف فردی استفاده کرد که چندی بعد منتخب اکثریت ملت ایران شد. وی منتخب 18 میلیون ایرانی را به فراموش کردن خدا متهم کرد؛ همچنان که پیشتر منتخب 25 میلیون ایرانی را به یاری گرفتن از شخص شیطان ، بهایی گری، فراماسونری و ... متهم کرده بود. از این موارد در کارنامه نزدیکان آیت الله مصباح یزدی به وفور یافت می شود. به عنوان نمونه ای دیگر نزدیکان آیت الله مصباح یزدی بارها و بارها اتهام "مدیریت حوادث سال 88" را متوجه آیت الله هاشمی رفسنجانی کرده بودند و حتی در مواردی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را با عبارت "راس فتنه" خطاب قرار دادند. طبعا از نظر این جریان، دکتر روحانی نیز "ساکت فتنه" محسوب می شود. با این وجود آقای قاضی زاده توضیح نداده است که اظهارات اخیرش را باید حمل بر توبه جبهه پایداری از مواضع گذشته کرد یا پای کاسبی سیاسی جدید گذاشت؟

از سوی دیگر جبهه پایداری بارها و بارها مدعی شده علت حملاتش به محمود احمدی نژاد، شباهت وی به تفکر کارگزاران و اکبر هاشمی رفسنجانی است و انتصاب برخی مدیران هاشمی رفسنجانی به پست های مدیریتی دست چندم را شاهد مدعای خود ذکر کرده است. با این وجود مشخص نیست افسوس سخنگوی جبهه پایداری از رای ندادن به دکتر حسن روحانی که در فضای سیاسی لقب "هاشمی جوان" را یدک می کشد و اساسا پیروزی اش در انتخابات را مدیون حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام سید محمد خاتمی است، به معنای ذوب عماریون در تفکر کارگزاران و اصلاحات محسوب می شود یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ این سوال، آیا جبهه پایداری تمایلی دارد که یک دهم آنچه بر محمود احمدی نژاد روا داشته را در برخورد با خود مشاهده کند ؟ هر چه هست جبهه پایداری به دلیل ابراز علاقه به "هاشمی جوان" یکی از توجیهات شرعی اش برای ذبح احمدی نژاد (شباهت با کارگزاران) را از دست داده است!

امیرحسین قاضی زاده پرسشی دیگر رانیز بی پاسخ گذاشته است. چگونه ممکن است آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری به عنوان قله های بصیرت و بنیان گذاران 9 دی، از تشخیص حقانیت حسن روحانی عاجز بمانند و پس از سال ها اتهام زنی به هاشمی و نزدیکانش، به این نتیجه برسند که نه تنها اشتباه کرده اند، بلکه می توانند حسن روحانی را جایگزین سعید جلیلی کنند و پرچم گفتمان انقلاب اسلامی را به او بسپارند؟

اگرچه امیر حسن قاضی زاده سمت سخنگویی جبهه پایداری را بر عهده دارد و بر اساس عرف سیاسی مواضع او مواضع رسمی جبهه پایداری به حساب می آید، با این وجود نمی توان از موافقت آیت الله مصباح یزدی با این اظهارات مطمئن بود. در این صورت به نظر می رسد آیت الله مصباح یزدی باید کمی بیشتر نگران جایگاه خود باشد. امثال امیر حسین قاضی زاده که به راحتی آب خوردن از "سعید جلیلی" به "حسن روحانی" می رسند، بعید نیست بنا به اقتضای منافع (یا به اقتضای بصیرت) روزی از آیت الله مصباح یزدی نیز عبور کنند و به آیت الله هاشمی رفسنجانی برسند؛ بدون آنکه خجالت بکشند یا افکار عمومی را لایق پاسخگویی بدانند.

با این وجود نباید فراموش کرد که آیت الله مصباح یزدی، خود این آموزه را به اطرافیانش آموخته است، در حقیقت راه را برای امثال امیرحسین قاضی زاده باز کرده است تا در صورت لزوم با عبور از "چهره برگزیده مقاومت" به "هاشمی جوان" برسند.

محمد حسین حیدری