انجمن امور ایرانیان مقیم امریکا (PAAIA) در گزارشی اعلام نموده بود غیبت 34 ساله ی امریکا در ایران باعث شده است توانایی این کشور در درک وقایع داخلی ایران و تاثیرگزاری موثر بر آنها مختل گردد. بدین ترتیب موارد مذکور مخصوصا عدم دسترسی به اطلاعات صحیح و درک شفاف واقعیات داخلی ایران، دست به دست هم دادند تا طمع امریکا برای حضور مجدد در ایران تحریک گردد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ گذشت حدود 35 سال از تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا در ایران، امیدهای کاخ سفید برای بازگشت دوباره به ایران را به یأس تبدیل کرده بود. اما با زمزمه های بازگشایی سفارت انگلیس که از سال 2011 تعطیل گردیده بود، و همچنین با تغییر روند سیاست خارجی ایران که نمود آن را در مذاکرات هسته ای مشاهده نموده ایم، برخی مقامات امریکا به طمع افتاده اند تا با بازگشایی سفارت در ایران و یا به طرق مشابه، دوباره حضوری شفاف در عرصه ی سیاست ایران داشته باشند.

البته پیش تر نیز جورج دبیلو بوش ایده ی تاسیس مکانی با کارکنان امریکایی را که حافظ منافع ایالات متحده در ایران باشد ارائه داده بود. اما این ایده که به شدت توسط کاندولیزا رایس پیگیری میشد هیچگاه مورد اجماع سیاستمداران امریکایی قرار نگرفت.

در سال 2013، اندیشکده امریکایی شورای آتلانتیک با مدیریت استوارت آیزنستات دستور گشایش بخش حافظ منافع امریکا در تهران را صادر کرد که نشریه ی تایمز نیز گزارش آن را به چاپ رسانید (کلیک کنید). البته در آن گزارش تاکید شده بود که این مسئله، با ایجاد روابط رسمی دیپلماتیک تفاوت دارد.

در ماه فوریه ی گذشته نیز، انجمن امور ایرانیان مقیم امریکا (PAAIA) در گزارشی اعلام نموده بود غیبت 34 ساله ی امریکا در ایران باعث شده است توانایی این کشور در درک وقایع داخلی ایران و تاثیرگزاری موثر بر آنها مختل گردد. بدین ترتیب موارد مذکور مخصوصا عدم دسترسی به اطلاعات صحیح و درک شفاف واقعیات داخلی ایران، دست به دست هم دادند تا طمع امریکا برای حضور مجدد در ایران تحریک گردد. به گزارش سایت خبری theHill.com که اخبار کنگره را انعکاس می دهد در این خصوص نوشت: ”چنین مکانی به هیچ عنوان در حد و اندازه ی یک سفارت و یا مکانی برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک نیست، بلکه مکانی است با کارکنان امریکایی که از منافع امریکا در ایران محافظت کرده و با ارائه گزارش های آماری دقیق، از اجرای صحیح سیاست های کاخ سفید در قبال ایران اطمینان حاصل می کند."

اگرچه قطعا ایران اجازه ی چنین حرکت خطرناکی را نخواهد داد اما آگاهی از نیات سیاستمداران و اتاق فکرهای امریکا خالی از لطف نیست. سایت خبری مذبور در ادامه می نویسد: ”چنین مکانی کمک خواهد کرد تا سیاست های ایالات متحده در ارتباط با مردم عادی ایران، با استفاده از دخالت دادن رسانه های محلی و تهیه ی گزارش های مستقیم از مردم کوچه و خیابان ایران بهتر اجرا شده و حس دقیق تری نسبت به این مردم ایجاد گردد."

نکته ی دیگری که به آن اشاره شده بود، سعی در افزایش تبادلات فرهنگی با مردم ایران است! به زعم اندیشکده های امریکایی ارتباط مستقیم با مردم ایران باعث درک بهتر نیازها و مطالبات آنان گشته و راه را برای سوء استفاده امریکا فراهم می سازد. از سویی، تکیه ی امریکا به منابع آماری نادرست باعث ذهنیت اشتباهی درباره نگرش ایرانی ها نسبت به ایران گردیده است: عکاسان خبری، گزارشگران، و برخی سیاستمداران امریکایی که به ایران سفر می کنند توسط راننده ای شخصی و یا یک راهنمای ایرانی ِ امریکا دوست! در خیابان های تهران و شهرهای بزرگ گردانده می شوند.

عمده ی گزارش هایی که از این طریق تهیه می شود مبنی بر مصاحبه با افرادی با تیپ های خاص است که به هر دلیلی، دید بدی نسبت به دولت امریکا ندارند. این دست گزارش ها باعث شده تا سایت هیل در مطلب خود بنویسد: ”آمارها نشان می دهد جمعیت وسیعی از ایرانیان دید خوبی نسبت به آمریکا دارند." خطای چنین آماری زمانی مشخص می گردد که میلیون ها نفر ایرانی در سرتاسر این کشور در ایامی نظیر راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن شعار مرگ بر آمريكا سر می دهند.

در هر حال، روند سیاست خارجی دولت یازدهم که در اولین نمود بین المللی خود، با دشمن دیرینه ی نظام اسلامی در سطح وزیر امورخارجه و رئیس جمهور گفتگوی چهره به چهره و تلفنی انجام می دهد، شیطان بزرگ را به هوس انداخته است تا بار دیگر خانه ای در ایران داشته باشد تا نقشه های شوم خود را از سر گیرد.

منبع : 598