امروز بيانيه مجمع روحانيون در رابطه با انتخابات و حوادث كشور را نبايد دست پخت امثال افرادي همچون مجيد انصاري يا كروبي جدا شده از آنها بدانيم، بلكه ادبيات اين بيانيه به همان تندي ديدگاه‌هايي است كه موسوي خوئيني‌ها در طول اين 20 سال و اندي نسبت به برخي جايگاه‌هاي رفيع نظام بروز داده است... 

حضرت امام (ره) زماني كه نهضت اسلامي را پايه‌گذاري كرد و تداوم انقلاب اسلامي را در قالب تفكرات پرمغز خويش معنا بخشيد، قطعاً تصور آن را نداشتند روزي فراخواهد رسيد جماعتي كه تندتر از حضرتش حركت مي‌كردند و در باب حكومت اسلامي، ولايت فقيه، صدور انقلاب و ... آنچنان ديدگاه‌هاي آتشين ابراز مي‌داشتند، در فاصله 20 سال آنچنان دچار استحاله شوند كه نه انديشه امام را الگو قرار مي‌دهند و نه راه و روش آن حضرت را! هر چند اين داستان در پايان عمر با بركت امام (ره) آنگونه روشن شده بود كه شعار انقلاب و گفتمان امام تنها لقلقه زبان جماعتي مدعي بود كه هيچ رنگ و بويي از آن انديشه‌هاي تابناك را نمي‌شد در چهره و رفتار برخي از آنها سراغ گرفت. مخالفت مجلس با رأي اعتماد به برخي وزراي دولت موسوي در سال‌هاي پاياني عمر امام (ره) آنچنان طرفداران قانون را برآشفته كرده بود كه عناصر شاخص جريان چپ مجمع روحانيوني، موسوي را وادار به استعفا كردند و او نيز چنين كرد و اگر رفتار تند امام (ره) با اين جماعت نبود بسا سناريوي امروز خيلي زودتر از حالا كليد زده مي‌شد.

 

روزي كه مجمع روحانيون با مديريت و صحنه‌گرداني موسوي‌خوئيني‌‌ها و اقدام كروبي در سال 1366 از امام درخواست جدايي از جامعه روحانيت كرد، امام راحل در عين موافقت با تشكيل چنين تشكل جديدي، نكاتي را از باب تذكر به آنها گوشزد كرد كه اگر تا امروز آن نكات آويزه گوش اين عده مي‌شد، قطعاً شاهد حضور موسوي‌خوئيني‌ها و تيم مجمع در صف مخالفين انقلاب نبوديم. انحرافي كه در سال‌هاي 70 به بعد در مجمع روحانيون رخ داد نه محصول آن دوره بلكه محصول تلاش افرادي همچون خوئيني‌‌ها بود كه زمينه آن در سال‌هاي پاياني عمر بابركت امام (ره) فراهم شده بود و آنها امام را فقط از دايره تنگ نگاه خويش مي‌نگريستند كه اگر مخالفتي از سوي آن بزرگوار نسبت به رفتار آنها صورت مي‌گرفت، تاب تحمل انتقاد را نداشتند. روزنامه سلام خوئيني‌ها ‌در سال‌هاي 70 به بعد ميزان وفاداري او به خط و راه امام (ره)، قانون اساسي و رهبري نظام را نشان مي‌دهد. امامي كه به آنها آموخته بود«پشتيبان ولي فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد» به يكباره با ارتحال آن حضرت، ‌همه چيز را به فراموشي سپردند. گويي پس از امام تنها تداوم خط رهبري و ولايت فقيه با جريان چپ و در يكي از چهره‌هاي اين جماعت قرار بود معنا پيدا كند! البته از كسي كه حتي در حين سخنراني حاضر نمي‌شود تصويري از ولي فقيه زمان در پشت سر او وجود داشته باشد تا مبادا در پخش تصاوير، مردم چهره او را در چهره ولي‌شان ببينند، چه انتظاري است كه پس از 20 سال و اندي، نگاه و رفتار خويش را با سخنان رهبر انقلاب تنظيم كند!

امروز بيانيه مجمع روحانيون در رابطه با انتخابات و حوادث كشور را نبايد دست پخت امثال افرادي همچون مجيد انصاري يا كروبي جدا شده از آنها بدانيم، بلكه ادبيات اين بيانيه به همان تندي ديدگاه‌هايي است كه موسوي خوئيني‌ها در طول اين 20 سال و اندي نسبت به برخي جايگاه‌هاي رفيع نظام بروز داده است كه اگر چنين نبود انسان‌هاي وارسته‌اي همچون حجت‌‌الاسلام رحيميان خط و مسير خود را از چندين سال پيش از اين جماعت گرايش به انحراف پيدا كرده، جدا نمي‌كرد. امروز مجمع روحانيون آني را برداشت مي‌كند كه پيش از آن كاشته است و صحنه گردانان اين جريان كاملاً افراد شناخته شده‌اي هستند. افرادي كه به ظاهر سكوت كرده و در اصل آتش‌افروز اين معركه در حساس‌ترين برهه تاريخ انقلاب بوده‌اند. حوادث تلخ كوي دانشگاه در سال 1378 با حركت كدام روزنامه و با مديريت چه فردي كليد خورد. مگر نه آنكه يك تيتر روزنامه سلام آن هم با دستور مدير مسؤول آن «موسوي خوئيني‌ها»، آتش خشم را افروخت و جان و روح لطيف دانشجويان را نشانه رفت. امروز همان خط در يك زمين ديگر كه عرصه پس از انتخابات است، در حال طي شدن است و همان افراد با همان استراتژي سوخته صحنه گردان اين فضا هستند. ولي آنها بايد بدانند قطعاً امروز مردم همراهان ديروز امام (ره) و جداشدگان امروز از خط و راه امام را به درستي مي‌شناسند و اگر لازم باشد از همراهي عاريتي آنها نيز در زمان امام راحل ناگفته‌هايي دارند كه خواهند گفت.