آیا به‌راستی بر این باوریم که نظر قاطع و مقبول و متین اعلام‌شدۀ رسمی نظام، که کلیات و جزئیات توافق، هر دو، باید در یک مجموعۀ واحد انجام گیرد، بواقع به همین صورت انجام خواهد شد؟

دکترسعید زیباکلام: صرف نظراز اینکه سخنگوی وزارت امور خارجه دیروز چه گفته است و امروز چگونه آن گفته را جرح و تعدیل کرده است و مقامات دیگری امکان دارد فردا و پس‌فرداها همان ‌موضوع را تکرار و یا به صورت و قالب دیگری بازگو کنند، آیا به‌راستی بر این باوریم که نظر قاطع و مقبول و متین اعلام‌شدۀ رسمی نظام، که کلیات و جزئیات توافق، هر دو، باید در یک مجموعۀ واحد انجام گیرد، بواقع به همین صورت انجام خواهد شد؟

برای پاسخ بدین سؤال، لازم است سؤال دیگری را در همین زمینه مطرح کنیم: مبنای سیاست خارجی و سوابق عملکرد سیاست خارجی دولت تدبیر و عقلانیت چگونه بوده است؟ روشن است که پاسخ به این سؤال گام بلندی برای پاسخ به سؤال اول را برمی‌دارد.

برای هر چه بهتردیدن و فهمیدن مبنای سیاست خارجی لازم است به عوض تعریف و تمجید و یا سرزنش و تقبیح، از اظهارات صریح مقامات عالیرتبۀ دولت، یعنی شخص رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه شروع کنیم.

۱ـ جناب آقای روحانی به نحو تند و کوبنده‌ای اظهار می‌کنند: “امروز تنها دشمنان این ملّت با میز مذاکره مخالفند”(۲۲ بهمن ۱۳۹۳) این سخن که بی هیچ شرط و قیدی اظهار می‌شود با کمال تأسف مذاکره را در هر شرایطی و با هر نتایجی توصیه می‌کند. شاید بد نباشد بدانیم در طول این یکسال و اندی گذشته از توافقنامه ژنو به این سوء، جان کری و یا اوباما که از دستاوردهای متعدد توافقنامۀ ژنو و تمدیدهای متعاقب آن در مقابل منتقدان دفاع کرده‌اند، حتی یکبار هم از مذاکره بدون هیچ قید و شرطی دفاع نکرده‌اند. به عوض، همواره از مذاکره برای نیل به توافقی خوب دفاع کرده‌اند، توافقی که هم منافع و امنیت آمریکا را بخوبی و روشنی تأمین کند و هم امنیت متحدانشان در منطقه یعنی اسرائیل و عربستان و امارات و قطر و بحرین و اردن را. آن‌ها همواره تأکید و تصریح کرده‌اند که عدم توافق بهتر از یک توافق بد است. در مقابل توصیه می‌کنم شما بگردید ببینید رئیس‌ دولت تدبیر و وزیر امور خارجۀ آن حتی یکبار، محض حفظ ظاهر هم که شده، آیا گفته‌اند که ما هرگز زیربار توافقی بد نخواهیم رفت و عدم توافق را به آن ترجیح می‌دهیم؟

۲ـ یکی از ویژگی‌های بارز سیاست خارجی دولت راستگویان اینست که آقای روحانی لحظاتی پس از عقد توافقنامۀ ژنو طی آن نامۀ تاریخیِ ماندگارِ پرمعنیِ خود خطاب به رهبر انقلاب ادعا می‌کنند که “حقانیت ملت ایران در فعالیت‌های هسته‌ای در صحنه بین‌المللی اثبات شد” و “حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت‌های جهان … قرارگرفت”، ونیز “قدرت‌های بزرگ به این نتیجه رسیدند که تحریم و فشار راه به جایی نخواهد برد”(۳ آذر ۹۳). اگر کسی متن اصلی انگلیسی توافقنامۀ ژنو را به دقت خوانده باشد بعید به‌نظر می‌آید بتواند جلوی اشک‌های پر از درد و رنج خود را بگیرد و در دل آه و افسوس بر شهیدان بزرگوار هسته‌ای و استقلال کشور نکشد. و یا بتواند جلوی قهقهه‌های خون‌آلود مهارناپذیر خود را بگیرد. از قهقهه‌ها و اشک‌ها که بگذریم بلافاصله می‌رسیم به اینکه تمام شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای تمام کشورهای ۱+۵ و تمام کشورهای اتحادیه اروپا و سایر کشورهای پیگیر ماجرا، همین نامۀ سراپا اظهارات دست‌کم بسیار بسیار سؤال‌بر‌انگیز را در کنار توافقنامۀ ژنو می‌گذارند و آن‌گاه از خود سؤال می‌کنند ایران چه جور کشوری است؟ و دولت راستگویان با چه توجیهی و یا بر چه مبنایی این نام را بر خود نهاده؟ احساس ملت ایران نسبت به این نامگذاری چیست؟ و به‌راستی مبنای سیاست خارجی ایران همواره همین است؟

۳ـ در توافقنامه ژنو از “مبلغی توافق‌شده” نام برده شده است. در همان روز ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳، روز انعقاد توافقنامۀ ژنو، دفتر دبیر مطبوعاتی کاخ سفید برگۀ اطلاعاتی هفت‌صفحه‌ای منتشر می‌کند و در آن نه تنها این مبلغ را دقیقاً اعلام می‌کند بلکه مقادیر دیگری را برای مصارف دیگر اعلام می‌کند که دولت ایران موظف به هزینه‌کردن آن است. سخنگوی وزارت خارجه در همان آذر ۹۲ در نشستی خبری وجود توافقنامۀ دیگری را کتمان کرد و در پاسخ به سؤالی دربارۀ برگه اطلاعاتی کاخ سفید آن را “تفسیر آمریکا” از توافقنامۀ ژنو دانست. پس از توافقنامۀ منتشره دربارۀ اجرائیات توافقنامۀ ژنو، به نحو غیر قابل حاشا و روشنی آشکار شد که آن برگۀ اطلاعاتی هفت‌صفحه‌ای کاخ سفید ابداً تفسیر آمریکایی‌ها نبوده بلکه همان چیزی است که در ایران به دروغ با نام “غیرمکتوب” معرفی شد. یعنی، توافقنامۀ تفصیلی‌ای که قرار است رسماً و به نام توافقنامه منتشر نشود. بعد از این ماجرا، تمدید ۴ ماهه‌ بعدی را داشتیم که به حسب ظاهر حاوی هیچ قرار و مداری نبود. اما با کمال شرمندگی و فضاحت، از لابلای اظهارات کمتر اطلاع‌رسانی‌شدۀ آمریکایی‌ها، معلوم شد ایران و آمریکا آنجا هم یک توافقنامۀ محرمانۀ دیگر داشته‌اند لیکن برای اینکه فرآیند اعتمادسازی دولت ایران مکشوف و مخدوش نشود از سر تدبیر و عقلانیت تصمیم گرفته می‌شود ماجرا به ملت ایران اطلاع‌رسانی نشود. از جمله تعهدات ایران در این توافقنامۀ محرمانه دوم اینکه سه هزار کیلوگرم اورانیومِ بسیار کم غنی‌شدۀ ۵/۳ درصد تبدیل به اورانیوم طبیعی شود.

از خود سؤال کنیم: در کدامیک از مصاحبه‌ها، نشست‌های خبری، و بیانیه‌های مقامات عالیرتبۀ دولت، این ماجرا اطلاع‌رسانی شد؟ آیا امر غریب و عجیبی است که همین تدبیرهای کلیدیِ سابق‌الذکر در مورد توافق نهایی تکرار شود؟

۴ـ یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی‌های سیاست خارجی دولت هوشمندان و متخصصان این است که در مذاکره با آمریکایی‌ها، هر مقدار که آن‌ها سازوکار راستی‌آزمایی برای تعهدات ایران مطالبه می‌کنند دولت هوشمندان با رضایت کامل و البته با هدف اعتمادسازی و جلب رضایت آمریکاییان می‌پذیرد. این رویکرد آمریکاییان به گونه‌ای است که محال است کسی بتواند حتی یک تعهد از میان تعهدات کثیر ایران پیدا کند که قابل راستی‌آزمایی دقیق نباشد! در مقابل باید با تأکید تمام تصریح کنم محال است کسی بتواند حتی یک تعهد از میان تعهدات آمریکاییان و متحدان اروپایی‌شان پیدا کند که قابل راستی‌آزمایی باشد!

اگر توافقنامۀ ژنو و صورتجلسات مذاکرات و گواهی مقامات دولت آمریکا در کمیته‌های دقیق و تحسین‌برانگیز مجلسین سنا و نمایندگان را با دقت رصد کرده باشیم و به این مجموعه، سایر اظهارات مقامات آمریکایی در مصاحبه‌ها و نشست‌های خبری را بیفزاییم و سپس اسناد منتشره از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دربارۀ تأیید تعهدات ایران را اضافه کنیم آن‌گاه هیچ تردیدی دربارۀ آن عدم تقارن کامل میان راستی‌آزمایی تعهدات طرفین باقی نخواهد ماند. اما اگر کسی فرصت آن رصدهای مفصل و آن مطالعات مطول را نداشته است توصیه می‌کنم دست‌کم این اظهارات مستقیم فرزند انقلابی‌مان آقای دکتر ظریف را به دقت مرور کند: “طرف مقابل هم کمابیش اما متأسفانه با تأخیر تعهداتش را اجرا کرده ولی از نقض جدی تعهد طرف مقابل خبر ندارم …”(۳۰ خرداد ۱۳۹۳). قدری درنگ کنیم! “کمابیش” یعنی چه؟ خیلی ساده، یعنی دقیقاً نمی‌دانم چه مقدار آمریکا به تعهداتش عمل کرده است. اگر کمترین شکی در این زمینه وجود دارد آن سخن را ادامه دهیم تا برسیم به “خبر ندارم”. “خبر ندارم” یعنی چه؟ خیلی ساده، یعنی خبر ندارم. نمی‌گوید نقض نکرده است. می‌گوید خبر ندارم. و چرا خبر ندارد؟ خیلی ساده، برای اینکه نمی‌تواند خبر داشته باشد! برای اینکه کمترین اثری از سازوکار راستی‌آزمایی تعهدات حریف مزوّرِ زورگو در هیچ سندی پیش‌بینی نشده است.

۵ـ ویژگی یا راهبرد کلان سیاست خارجی دولت عقلانیت اعتمادسازی است. یعنی، علی‌الاصول باید هر آنچه می‌توانیم انجام دهیم تا آمریکایی‌ها به ما اعتماد کنند. و مرتبط با این راهبرد کلان، چندان یا ابداً مهم نیست آمریکایی‌ها متقابلاً مترصد اعتمادسازی در ما شوند. گردشی در مصاحبه‌های آقای روحانی و مقامات عالیرتبۀ وزارت امور خارجه شواهد فراوانی در اختیار می‌گذارد. ملاحظه کنید: “… اقداماتی انجام دهیم که خارج از چارچوب‌هایمان نباشد و برای طرف مقابل هم اطمینان‌ساز باشد …”(ظریف: ۵ خرداد ۹۳)؛ “البته در طرف مقابل هم باید اطمینان‌هایی ایجاد شود که …”(همانجا). اعتمادسازی نزد آمریکاییان به منزلۀ یک راهبرد کلان خود را در مجاری و مواضع مختلف نشان می‌دهد. یکی از مهم‌ترین مواضع «اثبات» صلح‌آمیزبودن برنامۀ هسته‌ای ایران به آمریکاییان است. یعنی، ما باید به آمریکایی‌ها «اثبات کنیم» که برنامه هسته‌ای ایران نه‌تنها صلح‌آمیز است بلکه برای قیام قیامت هم صلح‌آمیز خواهد بود! و اگر کسی قدری تأمل و دقت به خرج دهد متوجه می‌شود که «اثبات» دو سر دارد و اگر سر دوم بر آن باشد که نخواهد اثبات شود شق‌القمر و زنده‌کردن مرده را هم که ببیند اثبات را نمی‌پذیرد! قصص قرآنی در باب مواجهۀ انبیاء با کافران و مشرکان را ببینید تا این نکتۀ فوق‌العاده مبنایی را بهتر دریابید.

آقای دکتر ظریف در اکثر مواضع از جمله در مقالۀ واشنگتن پست خطاب به رجال سیاسی آمریکا و غرب مدام بر این اعتمادسازی و اثبات صلح‌آمیزبودن برنامه هسته‌ای ایران تکیه و تأکید می‌کند. در مصاحبۀ بسیار اخیر خود با همین روزنامه در حاشیۀ کنفرانس امنیتی اروپا در مونیخ می‌گوید “ما اعتقاد داریم که به نفع ماست که به دنیا نشان دهیم که برنامه هسته‌ای ما منحصراً صلح‌آمیز است. ما این را بمنزلۀ هدف خود تعریف می‌کنیم، و نه بمنزلۀ هدف طرف دیگر. ما آن را بمنزلۀ‌ی هدف خودمان تعریفش کردیم، و به همین خاطر است که فداکاری زیادی را از جانب ما طلب می‌کند تا به جهان نشان دهیم که برنامۀ هسته‌ای ما منحصراً صلح‌آمیز است”(واشنگتن پست، ۸ فوریه ۲۰۱۵).

۶ـ ویژگی مهم دیگر سیاست خارجی دولت تدبیر این است که به فرنگیان، به‌ویژه آمریکاییان، اعتماد می‌کند. ملاحظه کنید: “تحریم‌هایی که دیروز انجام گرفته … به اصل مذاکرات ما لطمه نمی‌زند، البته یکی از پایه‌های مذاکره اعتماد و صداقت است”(روحانی: ۸ شهریور ۹۳). این ویژگی در تمام مراحل مذاکرات موج می‌زند. لیکن در ماجرای شاخ‌وشانه‌کشیدن مستقل اخیر کنگره آمریکا برای اعمال تحریم‌های جدید، خود را بیشتر نشان می‌دهد. ظریف بالصراحه و بی‌هیچ رودربایستی و البته در کنال تدبیر و بصیرت می‌گوید: “ما محدودیت‌هایی که پرزیدنت اوباما برای وادارکردن کنگره به لغو تحریم‌ها با آن مواجه است را درک می‌کنیم …. ما در امور داخلی آمریکا دخالت نمی‌کنیم. اگر اوباما به ما قول می‌دهد که کاری بکند، ما آن را می‌پذیریم و به قولش احترام می‌گذاریم.” این آغوش باز اعتماد به آمریکاییان را بگذارید در مقابل اظهارات مکرر و کثیر مقامات آمریکایی که: هیچ چیز در توافقنامۀ ژنو و در مذاکرات بر اعتماد گذاشته نشده است. کری در مصاحبه‌ها و جلسات متعدد کنگره تصریح می‌کند که مبنای ما نه اعتماد و راستی‌آزمایی، یا راستی‌آزمایی و اعتماد، که فقط و فقط راستی‌آزمایی، راستی‌آزمایی، و باز هم راستی‌آزمایی است. همین موضع را سایر مقامات آمریکایی در مواقع و مواضع دیگر تکرار کرده‌اند.

ــ اینک از خود سؤال کنیم:

۱ـ با توجه به راهبرد کلان سیاست خارجی دولت راستگویان و تدبیر و ویژگی‌های گونه‌گون آن، آیا اظهارات اخیر برخی مقامات وزارت خارجه و جرح و تعدیل متعاقب آن جای تعجب و شگفتی دارد؟

۲ـ به فرض که چنین اظهارات و تعدیل‌هایی نمی‌شد آیا با توجه به سیر و سیرت سیاست خارجی دولت راستگویان و تدبیر روشن نیست که روی‌هم‌رفته چه اقدامات و توافقاتی نهایتاً صورت خواهد گرفت؟

۳ـ آیا قابل تصور است که فردی بیدار و آگاه از این کوزۀ خوش آب و رنگ و لعاب انتظار تراویدنی جز آنچه تاکنون تراویده داشته باشد؟

۴ـ به‌راستی چه تغییرات عمده و ماهوی در مجلس ما، در رسانۀ ملی ما، رسانه‌های دربار تزویر و دروغ ما، و احزاب و تشکل‌های سیاسی ما رخ داده تا بتواند توافقِ نهاییِ ماهیتاً متفاوتی از توافقنامۀ ژنو را به ارمغان آورد؟

“ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون”

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛