جناب آقای سرلشگر سید حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح که پس از فرماندهی کل قوا بالاترین مقام نظامی جمهوری اسلامی ایران است، دیروز در مطالبی به بیان ۱۶ نقطه قوّت متن برجام (برنامه جامعه اقدام مشترک بین ایران و ۱+۵) و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پرداخته اند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛  ایشان در ابتدا گفتند:

نیروهای مسلح بیشترین دغدغه را درباره احتمال تأثیر قطعنامه و برجام در پیشرفت‌های بنیه دفاعی دارد و نگران تفسیرهای غلط مقامات آمریکایی درباره تحریم فراهسته‌ای هستند.

اما در ادامه سخنانشان، مطالبی را بیان کردند که متأسفانه مورد استقبال فراوان سایت های ضد انقلاب و رسانه های بزک کننده چهره امریکا و غرب قرار گرفت. ایشان در حالی نقاط قوّت برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را بیان کردند که اولا با توجه به جایگاه حساسشان، باید با نگاه بدبینانه تری به توافق با دشمنان درجه یک نظام اسلامی نگاه کنند؛ و ثانیا بسیاری از مواردی که ایشان به عنوان نقاط قوّت بیان کرده اند، حرفهای تیم مذاکره کننده است که طی روزهای پس از توافق، بسیاری از دلسوزان به این اظهارات نقدهای بسیار فنی و جدی وارد کرده اند و تیم مذاکره کننده هم پاسخ مستدلی برای آنها نداشته اند.

در ادامه برخی از نقدهای منتقدین دلسوز و آگاه را نسبت به مواردی که از نظر جناب فیروزآبادی، نقاط قوّت متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است را بازگو میکنیم؛ هرچند که منتقدین تاکنون بارها و بارها این نقدها را مطرح کرده اند ولی پاسخی دریافت نکرده اند:

ایشان فرموده اند: «نخستین نکته‌ای که در خصوص قطعنامه ۲۲۳۱ حائز اهمیت است اینکه سند مزبور فصل هفتم صادر نشده است.»

در پاسخ به این اظهار نظر ایشان باید گفت که اساساً تاکنون هیچ یک از قطعنامه‌های صادر شده علیه ایران ذیل فصل ۷ قرار نداشته است. و هرگاه آمریکا و متحدان غربی‌اش به‌دنبال کشاندن قطعنامه‌های ضدایرانی به ذیل فصل ۷ بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچ‌گاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شده‌اند.

با این حال با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامه‌ها علیه ایران صرفاً ذیل بند ۴۱ این فصل (و نه کلّیت فصل ۷) به تصویب رسید تا صرفاً “الزام‌آور” بودن آن مشخص و مؤکد باشد.

در قطعنامه‌های مربوط به ایران و حتی قطعنامه ۱۹۲۹ که از آن به‌عنوان فاجعه‌بارترین قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل یاد می‌شود نیز موارد درج‌شده صرفاً ذیل بند ۴۱ این فصل آورده شده تا بر الزام‌آور بودن آن تأکید شود، بدین معنا اگر بنا باشد اقدام نظامی علیه ایران صورت بگیرد بایستی قطعنامه دیگری ذیل کلّیت فصل ۷ یا ذیل بند ۴۲ از این فصل به تصویب می‌رسید. و این در حالی است که همواره روسیه و چین با استدلال صحیح فوق‌الذکر مانع از تصویب چنین قطعنامه‌ای شده بودند.

بنابراین، از این منظر این قطعنامه با قطعنامه های پیشین شورای امنیت هیچ تفاوتی ندارد و هیچکدام ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل نبوده اند.

جناب فیروزآبادی گفته اند: « در قطعنامه ۲۲۳۱ از همه دولت‌ها،‌ نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی خواسته شده تا در تسهیل اجرای برجام همکاری کنند و مانعی برای اجرای آن ایجاد نکنند. این نکته توجه دولت‌ها را از حالت خصمانه و محدودساز علیه ایران به سوی حل و فصل موضوع جلب می‌کند.»

در پاسخ به این سخن باید گفت:

ـ در بند ۷ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت چنین آمده است :

از همه کشورها خواسته می شود اجرای کامل برجام را از طریق بازرسی تمام محموله ها به سوی ایران و یا از ایران به سوی کشورشان ، در اراضی شان از جمله بنادر و فرودگاه ها بر اساس اختیارات ملی و قانونی خود و منطبق با قوانین بین المللی به خصوص قانون دریا و موافقت نامه های بین المللی هوانوردی مربوطه تسهیل کنند . این در صورتی است که دولت ها دلایل متقنی دارند که تصور کنند آن محموله مواردی را در بر دارد که تأمین ، فروش ، انتقال یا صادرات آنها بر خلاف مجوزهای برجام یا این بیانیه صورت گرفته است . همچنین از آنها خواسته می شود که در این گونه موارد ، در بازرسی ها در آبهای آزاد با رضایت کشور صاحب کشتی ، همکاری کنند .

مطلب فوق در واقع تحقیر جمهوری اسلامی ایران بوده ، ایران را مانند یک مجرم بین المللی نشان می دهد و باعث خواهد شد که کلیه مواد صادراتی و وارداتی جمهوری اسلامی ایران مورد بازرسی و تفتیش و احیاناً توقیف هر کشوری در دنیا واقع گردد . یعنی نه تنها استقلال و حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران را مخدوش می سازد ، بلکه باعث سلطه بیگانگان بر شوؤن مختلف کشور خواهد شد . این مسئله مغایر اصل دوم ، اصل ۱۵۲ ، اصل ۱۵۳ ، ماده ۸ اصل ۴۳ ، و ماده ۱۳ اصل سوم قانون اساسی می باشد.

به نظر میرسد که جناب آقای فیروز آبادی توجهی به متن کامل بند ۷ قطعنامه ۲۲۳۱ نداشته اند! متن کامل این بند همانطور که مشخص است از همه دولتهای دنیا میخواهد که اگر به محموله هایی که به سمت ایران می رود یا از سمت ایران می آید مشکوک شدند بازرسی کنند. از این جهت زمانی که می‌خواهند بند ۶ را اجرا کنند به راحتی دولت آمریکا یا رژیم صهیونیستی می‌توانند فلان محموله را که می‌خواهد برای عراق یا لبنان رود را متوقف کنند بازرسی کنند و در نهایت این حق هم به کشورها داده شده که همه خروجی‌ها و ورودی‌های ایران را زیرنظر داشته باشند که این هم به شدت برای استقلال کشور ضرر دارد که گلوگاه‌های ورودی و خروجی کشور در عمل به دست برخی از کشورها باشد. با این وضعیت فردا بحرین هم می‌تواند ادعا کند که می‌خواهد با بازرسی از کشتی ایرانی قطعنامه ۲۲۳۱ را اجرا کند.

در واقع این دولتها به سربازی برای غرب و امریکا تبدیل شوند که به جای امریکا، همه دولتها بتوانند محموله های ایران را بازرسی کرده و اجرای برجام را برای طرف غربی تسهیل کنند و باری را از روی دوش امریکا بردارند! ولی ظاهرا کلمه «تسهیل در اجرای برجام» که در متن آمده برای جناب فیروز آبادی رهزن شده است.

همچنین در ماده ۶ پیوست ب قطعنامه ۲۲۳۱ آمده:

کلیه دولت ها تدابیر لازم را اتخاذ خواهند کرد تا ۵ سال بعد از روز قبول توافق ، به استثنای مواردی که شورای امنیت از قبل و به صورت مورد به مورد تصمیم دیگری اتخاذ کرده باشد ، مانع از عرضه ، فروش یا انتقال تسلیحات یا تجهیزات مرتبط از مبداء ایران ، توسط اتباع یا کشتی ها و هواپیما های تحت پرچم خود شوند ، فارغ از اینکه مبداء آنها قلمرو ایران باشد یا خیر.

به موجب ماده فوق ، تا ۵ سال ، هر نوع تسلیحاتی که ایران بخواهد به کشورهای دیگر بفروشد ، باید به تأیید شورای امنیت ـ یعنی آمریکا و متحدانش ـ برسد و در غیر این صورت همه کشورها وظیفه دارند مانع از فروش تسلیحات ایران به سوریه یا حزب الله یا عراق شوند!

با این اوصاف که قطعنامه به همه کشورها اجازه بازرسی از محموله های ایران و حتی توقیف آنها را می دهد، چگونه جناب فیروز آبادی ادعا می کنند که این نکته توجه دولت‌ها را از حالت خصمانه و محدودساز علیه ایران به سوی حل و فصل موضوع جلب می‌کند؟!!!

جناب سردار گفته اند: « قطعنامه برنامه زمان‌بندی برجام را تأیید کرده و برای اختتام تحریم‌های مرتبط، بازه‌های زمانی معینی را تعیین کرده است که این موضوع در تاریخ ۵۰ ساله تحریم شورای امنیت کم‌نظیر است.»

در پاسخ به این سخنان باید گفت:

اولا : برای برخی محدودیت های ایران بازه زمانی بی نهایت تعیین شده است! پس برخی از بازه های زمانی تعیین شده تا ابد گلوی ایران را میفشرد!

محرومیت های مادام العمر ایران عبارتند از:

  1. برای همیشه، ایران باید همه سوخت مصرف شده کلیه رآکتورهای فعلی و آینده خود (اعم از رآکتورهای تحقیقاتی یا قدرت) را از کشور خارج نماید.
  2. برای همیشه، ایران وارد بازفرآوری سوخت مصرفی نخواهد شد
  3. برای همیشه، ایران وارد ساخت تاسیسات قادر به بازفرآوری سوخت مصرفی نخواهد شد.
  4. برای همیشه، ایران حتی اقدام به فعالیت‌های تحقیق و توسعه در زمینه بازفرآوری سوخت مصرفی که منجر به ایجاد چنین توانایی در کشور شود، نخواهد کرد.

از جمله ماده ۱۸ ضمیمه یک توافق وین که می گوید: «ایران به مدت ۱۵ سال ، و بدون داشتن قصدی برای بعد از آن ، وارد فعالیت های مربوط به بازفرآوری سوخت مصرف شده یا فعالیت های مربوط به تحقیق و توسعه بازفرآوری سوخت مصرف شده نخواهد شد . مقصود از سوخت مصرف شده در این پیوست شامل تمام انواع سوخت هایی است که تابش داده شده اند.»

همانطور که مشاهده می شود، جمله بندی متن فوق چنین القا می‌کند که محدودیت بازفرآوری برای ایران ۱۵ ساله است، اما با اضافه کردن قید «بدون داشتن قصدی برای بعد از آن»، محرومیت فوق را ـ به گونه‌ای که خواننده در نگاه اول متوجه نشود ـ دائمی و مادام العمر ساخته است.

ثانیا: بسیاری از این بازه های زمانی ـ که جنابعالی آنها را بی نظیر می دانید ـ با خط قرمز تعیین شده توسط رهبری در تعارض است. آنجا که ایشان فرمودند: «آنها اصرار دارند بر محدودیّت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیّت ۱۰ سال و ۱۲ سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ۱۰ سال یک عمر است؛ همه‌ى آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ۱۰ سال طول کشیده است! ۱۰ سال و ۱۲ سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.» (بیانات امام خامنه ای در دیدار مسئولین نظام ۲ تیر ۱۳۹۴)

حال آنکه:

  • آژانس برای ۲۵ سال، سنگ معدن تغلیظ شده ی اورانیوم تولید شده توسط ایران را در همه ی کارخانه ها مورد نظارت و دیده بانی قرار خواهد داد.
  • آژانس برای ۲۰ سال لوله های سانتریفیوژ ایران را مورد نظارت و محدودیت قرار خواهد داد.
  • ایران برای ۱۵ سال دست به باز فرآوری سوخت نخواهد زد و هیچ تاسیساتی برای این کار نخواهد ساخت.
  • ایران برای ۱۵ سال در تولید فلزات اورانیوم و پلوتونیم و همچنین متالوژی این فلزات شرکت نخواهد کرد.
  • ایران برای ۱۰ سال فقط ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل ۱ و فقط در نطنز خواهد داشت.
  • ایران برای ۱۵ سال تنها تا ۳٫۶۷ درصد می تواند غنی سازی کند.
  • ایران برای ۱۰ سال به تست سانتریفیوژ IR-۴ به صورت تک و آبشار ۱۰ تایی ادامه خواهد داد.
  • ایران برای ۱۰ سال به تست سانتریفیوژ IR-۵ به صورت تک ادامه خواهد داد.
  • ایران برای ۱۵ سال همه ی تست های همراه با اورانیوم سانتریفیوژ های خود را تنها در نطنز و همه ی تست های مکانیکی سانتریفیوژهای خود را در تنها در مجتمع تهران و نطنز انجام خواهد داد.
  • ایران برای ۱۵ سال هیچ غنی سازی و هیچ ماده ی هسته ای در فردو نخواهد داشت.
  • ایران برای ۱۵ سال  تنها ۱۰۴۴ سانتریفیوژ نسل ۱ در فردو خواهد داشت.
  • ایران بعد از ۱۰ سال به نصب زیرساخت های ضروری سانتریفیوژهای IR-۸ در نطنز اقدام خواهد کرد.
  • ایران برای ۱۵ سال ذخایر اورانیوم غنی شده ی ۳٫۶۷ درصد خود را به کمتر از ۳۰۰ کیلوگرم محدود خواهد کرد.
  • ایران برای ۱۵ سال تاسیساتی برای تبدیل سوخت به گاز UF۶ نخواهد ساخت.

جناب سرلشگر! میبینید که این خط قرمز رهبری در بسیاری از این بازه های زمانی بی نظیر(!) رد شده است. باید گفت که اصل تعیین بازه زمانی، به خودی خود ارزشی ندارد. تعیین بازه زمانی که ۱۰ سال، ۱۵ سال و ۲۵ سال و در برخی موارد ما را به صورت مادام العمر از برنامه های علمی و تحقیقاتی و پیشرفتهایمان عقب می اندازد، نقطه قوّتی محسوب نمی شود.

جناب آقای فیروزآبادی عزیز! فرموده اید: «لحن قطعنامه در برخی موارد مندرج در قطعنامه‌های چهارگانه پیشین از حالتی آمرانه به توصیه و درخواست تنزل پیدا کرده است. این مسئله در مورد تحریم‌های موشکی و بازرسی از هواپیماها و کشتی‌های ایرانی مشهود است.»

جناب سردار محترم! توجه شما را به مجادله ی بین جان کری (وزیر امور خارجه امریکا) و باب منندز (سناتور دموکرات) در نشست هفته گذشته سنا جلب میکنم.

وزیر امور خارجه آمریکا در نشست هفته گذشته سنا، با تأکید بر اینکه ممنوعیت فعالیت‌های موشکی ایران ذیل فصل ۷ است، اظهاراتی مطرح کرد که به نظر می‌رسد برخلاف برداشت طرف ایرانی و آقای فیروزآبادی از این بند قطعنامه باشد.

باب منندز در آن نشست، در مورد نحوه تنظیم بند ممنوعیت فعالیت موشکی، در اظهاراتی که به سخنان جنابعالی در مورد نقطه قوّت قطعنامه بسیار شبیه است، گفت:

من واقعا در مورد تحریم‌های تسلیحاتی نگرانی دارم. زمانی که قطعنامه را می‌خوانیم، ممنوعیت موشک بالستیک ایران در واقع برداشته شده است. قطعنامه جدید شورای امنیت کاملا در این باره روشن است، ایران از انجام کار بر روی موشک‌های بالستیک منع نشده است. در قطعنامه اخیر، نقل قول مستقیم این است “از ایران خواسته می‌شود” که دست به چنین اقداماتی نزند، اما در قطعنامه پیشین یعنی ۱۹۲۹، شورا از ادبیاتی الزام‌آور استفاده کرده است. نقل قول مستقیم آن این است که شورا “تصمیم می‌گیرد که ایران نباید” فعالیت‌های مرتبط با موشک‌های بالستیک با توانمندی حمل کلاهک‌ هسته‌ای انجام دهد. چرا اجازه دادیم این ادبیات از ادبیات الزام آور به ادبیات سهل گیرانه‌ای چون “خواسته می‌شود” تغییر کند؟ از خیلی کشورها در سازمان ملل “خواسته‌ایم” اقداماتی را انجام دهند یا اقداماتی را متوقف کند اما این عبارت قدرت “نباید” را ندارد که عدم اجرای آن دارای تبعات است. لطفا ساده و روشن بگویید که آیا ایران برای ۸ سال آینده از فعالیت موشک‌های بالستیک منع شده است یا نه؟

جان کری در اظهاراتی که نشان می‌دهد دولت آمریکا تحریم موشکی را برای ایران الزام‌آور می‌داند، گفت:

دقیقا همان ادبیاتی که در تحریم (کنونی) آمده در توافق هم در مورد اقدامات آمده است. این ذیل بند ۲۵ سازمان ملل است و دقیقا همان چیزی است که در متن کنونی هم هست. علاوه بر این، با وجود آنکه ایران مایل نبود، ما پافشاری کردیم و ایران از هرگونه به اشتراک‌گذاری فناوری موشکی، خرید فناوری موشکی، ‌تبادل فناوری موشکی و کار بر روی موشک‌ها منع شده‌ است. آن‌ها ذیل بند ۴۱ که تحت فصل ۷ منشور و الزام‌آور است نمی‌توانند این کار را انجام دهند و همان ادبیات را هم دارد.

در ادامه منندز باز هم بر روی حرف خود اصرار کرد و با مقایسه متن قطعنامه پیشین یعنی ۱۹۲۹ و قطعنامه اخیر، که در اولی از عبارت «نباید» و در دومی از عبارت «خواسته می‌شود» استفاده شده، گفت نمی‌داند که چرا این لحن تغییر کرده است. با این وجود کری تا پایان اصرار داشت که ممنوعیت در نظر گرفته شده برای برنامه موشکی ایران، الزام‌آور است.

از این مجادله سناتور دموکرات کمیته روابط خارجی سنا و جان کری و اظهارات و تفسیر جان کری از تحریمهای تسلیحاتی و موشکی موجود در قطعنامه، معلوم میشود که موضع و تفسیر امریکا برخلاف تیم ایرانی و آقای فیروزآبادی، الزام آور بودن تحریمهای تسلیحاتی و موشکی است؛ و با این اختلاف تفسیر، قطعنامه در موقع اجرای برجام با مشکل مواجه خواهیم شد.

جنابعالی فرموده اید که : «موضع ایران مبنی بر بازگشت به برنامه هسته‌ای خود در صورت بازگشت احتمالی تحریم‌ها در قطعنامه ۲۲۳۱ ذکر شده است که در نوع خود کم نظیر است.» سپس اضافه کرده اید که: « برخی معتقدند که این اشاره به موضع ایران، حالت الزامی (برای طرف غربی) ندارد، اما باید توجه داشت که تا همین حد هم که موضع ایران به عنوان کشور هدف تحریم در قطعنامه گنجانده شده است اقدام قابل توجهی است!! »

این مورد هرچند که در قطعنامه ذکر شده، اما استناد به آن و این لحن که «تا همین حد هم اقدام قابل توجهی است»، متأسفانه نه تنها اکتفا کردن به حداقل هاست، بلکه بیشتر به یک ذوق زدگی شبیه است که از جنابعالی با توجه به جایگاهتان و همچنین با توجه به روحیه بسیجی تان انتظار می رود که اینقدر خوشحالی خود را نسبت به تحویل گرفته شدن ایران از طرف غربی ها بروز ندهید! هرچند که در واقع هم اصلا ذوق زدگی ندارد که غرب اسم ما را در قطعنامه اش بیاورد! ولو به صورت غیر مؤثر و غیر الزامی!!

فرموده اید: «قراردادهای منعقده در بازه زمانی مابین تاریخ رفع تحریم تا بازگشت احتمالی آنها معتبر خواهند بود.»

آنگونه که از این سخن برمی آید منظورتان این است که قراردادهای منعقده قبل از رفع تحریمها و همچنین بعد از بازگشت احتمالی تحریمها معتبر نخواهد بود.

اولا اینکه طبق متن برجام و قطعنامه ابتدا ایران باید تعهدات خود را اجرا کرده و پس از راستی آزمایی توسط آژانس، تازه تحریمها رفهع می شود. طبق ماده ۱۸ برجام:

تحریم های مندرج در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل ، هنگامی لغو خواهند شد که ایران ابتدا تعهداتش را اجرا کند و آژانس بین المللی انرژی اتمی هم پس از راستی آزمایی آن را تأیید کند ؛ آنگاه تحریم های شورای امنیت لغو می شود.

پس اولا قراردادهای منعقده قبل از رفع تحریمها هم معتبر و به عبارت دقیقتر الزامی خواهد بود.

ثانیا برخی قراردادها، قبل از بازگشت احتمالی تحریمها انجام شده و تاریخشان تمام می شود؛ نقشه راه بین ایران و آژانس از این نوع است که حتی قبل ازسر رسید تاریخ امضای برجام، تعهدات ایران انجام داده می شود. ، ایران باید تمامی تعهدات خود با آژانس را تا ۲۳ مهر ۹۴ (یعنی حتی پیش از تصویب نهایی برجام) انجام داده باشد. یعنی یک سری از تعهدات ایران، زمان خاص و کوتاه دارند و با بازگشت احتمالی تحریمها دیگر کار از کار گذشته و ایران این تعهدات را انجام داده و بازگشت پذیری ندارد.
به عبارتی حتی پیش از تصویب نهایی برجام این تعهدات ایران موعدش رسیده و انجامش هم پایان یافته است! پس چگونه است به از نظر شما قراردادهای منعقده قبل از رفع تحریمها معتبر نیستند؟!!

فرموده اند: « موضع دولت ایران این بوده است که پیوست دوم قطعنامه ۲۲۳۱ را قبول ندارد … ایران خود را صرفا به برجام متعهد می‌داند و مفاد خلاف صراحت برجام در قطعنامه ۲۲۳۱ از نظر ایران اعتباری ندارد. به طور کلی موضع قابل توجه ایران این است که این کشور همچون گذشته مشروعیتی را برای اعمال تحریم علیه ایران مدنظر قرار نمی‌دهد.»

در پاسخ عرض میشود: محدودیت‌های موشکی و تسلیحاتی برای ایران که در پاراگراف ۳ از پیوست دوم قطعنامه ۲۲۳۱ بیان گردیده به معنی آن است که ایران نمی‌تواند این محدودیت‌ها را نادیده بگیرد، چرا که در بخش b بند ۷ متن اصلی قطعنامه ۲۲۳۱ مجموعه ضمیمه ها را ذیل ماده ۴۱ منشور سازمان ملل معرفی کرده است و آمده:

« b. تمام کشورها باید از پاراگراف‌های ۱، ۲، ۴ و ۵ و همچنین تمهیدات زیرپاراگراف‌های a تا f پاراگراف ۶ ضمیمه B در دوره مشخص شده در هر پاراگراف یا زیرپاراگراف تبعیت نموده و همچنین از کشورها خواسته می‌شود که از پاراگراف‌های ۳ و ۷ ضمیمه B پیروی کنند؛» یعنی در این بند آمده که ایران باید از پاراگراف ۳ ضمیمه B پیروی کنند. پاراگراف ۳ ضمیمه B میگوید:

۳٫ از ایران خواسته می‌شود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشک‌های بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوری‌های مربوط به موشک‌های بالستیک، تا زمان هشت سال پس از «روز پذیرش برجام» و یا تا زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمع‌بندی مبسوط» را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.

بنابراین به نظر میرسد که بحث تسلیحاتی و موشکی ایران، ذیل ماده ۴۱ منشور سازمان ملل معرفی شده و الزام آور است.

جناب آقای فیروزآبادی! فرموده اید: « تحریم‌های پیشین شورای امنیت بر اساس پیوست دوم قطعنامه ۲۲۳۱ تبدیل به نوعی محدودیت زمان‌دار شده است که در عین حال مشروط به تأیید مورد به مورد قبلی توسط شورای امنیت است. در واقع، بر روی کاغذ، روزی اجرای تحریم‌های مختلف اعمال شده بر ایران پایان خواهند پذیرفت. در حالیکه پایان یافتن رژیم‌های تحریمی وضع شده توسط شورای امنیت عمدتا به وسیله جنگ یا سرنگونی و یا تسلیم رژیم سیاسی یا کشور مورد تحریم بود. در حالیکه ایران حقوق مورد مجادله خود را ۱+۵ را همچنان حفظ کرده است.»

در پاسخ باید عرض کرد:

جناب فیروز آبادی به درستی بیان کرده اند که برداشته شدن تحریمهای پیشین شورای امنیت مشروط به تأیید مورد به مورد توسط این شوراست. اما بعید به نظر میرسد که ایشان از این نکته غافل باشند که «تأیید مورد به مورد» به معنای آن است که ایران باید تمامی خواسته های امریکا و شورای امنیت را مو به مو اجرا نماید و اگر کوچکترین تخلفی از خواسته های آنها نماید، بلافاصله تمامی تحریمها بازخواهند گشت؛ و این بدان معناست که اگر ایران برای مقاومت فلسطین یا حزب الله یا سوریه بخواهد حتی یک فشنگ یا یک جعبه مهمات ارسال کند ، یا به نیروهایی که در عراق با داعش می جنگند ، اسلحه بدهد ، به معنای نقض توافق خواهد بود و تحریم ها فوراً برخواهند گشت .

جناب فیروزآبادی! آیا جنابعالی به عنواان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و به عنوان یک بسیجی حاضر هستید که به این بندهای قطعنامه تن دهید و از مظلوم حمایت نکنید؟

همچنین اگر بخواهید این قطعنامه را مو به مو اجرا کنید، لازم است که بسیاری از فعالیت های موشکی خود در عرصه موشک های بالستیک ـ حتی آزمایش و تست موشک ها ـ را تعطیل نمایید. حال آنکه ولیّ فقیه ـ که اطاعت از دستوراتش بر همه واجب است ـ درسیاست های کلی برنامه ششم توسعه که در تیر ماه امسال ابلاغ کردند، در فصل امور دفاعی و امنیتی اینگونه دستور داده اند:

۵۳-  ارتقاء توان بازدارندگی کشور با:
۱-۵۳- توسعه توان موشکی و فناوری‌ها و ظرفیت تولید سلاح‌ها و تجهیزات عمده دفاعی برترساز با توان بازدارندگی و متناسب با انواع تهدیدات.»

یقینا با توجه به شناختی که از روحیه بسیجی شما سراغ داریم، هیچ گاه اجرای قطعنامه امریکایی را بر دستور ولیّ امرتان ترجیح نخواهید داد. پس هیچگاه نمی توانیم به همه بندهای این قطعنامه عمل کنیم و در نتیجه هیچگاه تحریمها برداشته نخواهند شد.
نکته مهم دیگری که آقای فیروزآبادی آن را بیان نکرده اند این است که اگر امریکا و غرب طبق ذاتِ بدعهد خود بخواهد بدعهدی و بهانه تراشی کند ـ که اصلا بعید نیست ـ ، آنگاه تحریمهای شورای امنیت طبق یک بازه زمانی حداکثر ۶۵ روزه برمیگردد، اما ایران دستاوردهای بسیار زیادی را از دست داده که به دست آوردن دوباره آنها سالهای سال به طول می انجامد. این بازگشت پذیری ها عبارتند از:

  • بازگشت پذیری حدود ۱۳۰۰۰ سانتریفیوژ (که در موقع خاموش و روشن کردن سانتریفیوژها، معمولا ۲۵ تا ۳۰ درصد آنها آسیب جدی دیده و از رده خارج میشوند)؛
  • بازگشت پذیری حدود ۸ تن اورانیوم غنی شده (که در بهترین حالت حدود ۳ تا ۴ سال برای بازگشت به نقطه کنونی زمان لازم است)؛
  • عدم بازگشت پذیری قلب رآکتور اراک که قرار است کانالهای محفظه های سوخت (کالندریا) آن به وسیله بتن پر شود و به همین دلیل این قلب رآکتور دیگر به هیچ وجه قابل استفاده نخواهد بود و در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهداتش، باید با صرف هزینه بسیار زیاد، مجددا ساخته شود که بین ۱ تا ۲ سال طول میکشد.

.با توجه به این نکات ، از هر روزی که به دلیل نقض عهد طرف مقابل، ایران اراده بازگشت داشته باشد، در خوشبینانه ترین سناریو بین ۳ تا ۴ سال برای رسیدن به آنچه قبل از توافق بوده، با صرف هزینه ای گزاف، زمان خواهد برد.

ایشان گفته اند: « اصل تناظر تعهدات داوطلبانه در تمام برجام رعایت شده است، در واقع هر اقدام از سوی طرفین منوط به اجرای تعهد داوطلبانه طرف دیگر است.»

حال آنکه بر طبق مفاد صریح توافق وین، تکمیل تعهدات ایران باید تا روز اجرای توافق (یعنی حدودا در دیماه ۹۴) به طور کامل انجام و توسط آژانس تایید گشته که در آن روز تازه نقطه شروع اجرای تعهدات طرف مقابل است. به عبارتی ایران باید همه تعهداتش راانجام داده و توسط آژانس راستی آزمایی شود و سپس روز اجرای تعهدات غرب شروع می شود. آیا این تناظر در تعهدات است؟!

جناب سرلشگر! گفته اید: «همکاری‌های هسته‌ای غیرنظامی به عنوان پیوست سوم برجام از دیگر مواردی است که کمتر بدان توجه شده است. بر این اساس، دولت‌های ۱+۵ و سایر دولت‌ها، در پروژه‌های هسته‌ای غیرنظامی ایران و موضوعات مبتلا به آن از جمله امنیت و ایمنی هسته‌ای همکاری خواهند کرد»

جنابعالی درحالی از همکاری های بین ایران و غرب در پروژه های هسته ای غیر نظامی صحبت می کنید که «فرانسوا نیکولو» دیپلمات برجسته فرانسوی که در فاصله سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ سفیر این کشور در ایران بوده، بعد از توافق لوزان یادداشتی با عنوان «فراتر از پروتکل الحاقی از نقطه‌نظر سیاسی و حقوقی» می نویسد. وی معتقد است:

به احتمال زیاد ترورها مرتبط با همکاری‌های بین‌المللی در پروژه سزامی و روابط ناپاک آژانس با سرویس‌های اطلاعاتی غربی  است.

پروژه سزامی یک شتابگر سینکروترون است که در سال ۱۳۷۸ طرح آن توسط یونسکو پایه‌گذاری شد. آلمان پس از به پایان رساندن ساخت سینکروترون جدید خود، به منظور کاهش هزینه‌ها، تصمیم به تعطیلی دستگاه قدیمی و از رده خارج خود گرفت و با هدف تاثیرگذاری بر روابط سیاسی اعراب و ایران با اسرائیل به نام «پروژه صلح و رفع تخاصم»، شتابگر خود را به خاورمیانه اهدا کرد! به این ترتیب در قالب همکاری‌های علمی، با دستور دولت اصلاحات و تایید کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم، مجموعه‌ای از دانشمندان عالیرتبه کشور را عملا در اردن میهمان سرویس موساد کرد!
این دیپلمات فرانسوی می‌نویسد:

به این ترتیب ۳ نفر از شرکت‌کنندگان در به ‌اصطلاح سرمایه‌گذاری‌های علمی منطقه‌ای ایران، قربانی شدند؛ چرا که به واسطه سفرهای اجباری به اردن تبدیل به هدف مناسبی برای سرویس‌های جاسوسی منطقه برای جمع‌آوری اطلاعات از محل اقامت، روابط شخصی و سایر داده‌های مورد علاقه شدند.

اسرائیل موفق شد با تجمیع داده‌های حاصل از مصاحبه‌های به دست آمده از آژانس انرژی اتمی با دانشمندان کشورمان و جاسوسی از سزامی، برترین سرمایه‌های انسانی ایران را ترور کند.
دکتر مجید شهریاری، عامل موفقیت ایران در مهار حمله سایبری استاکس‌نت، از اعضای شورای ملی سزامی و از مشاوران ایران در این پروژه بود. دکتر علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران نیز نماینده ایران در این پروژه علمی منطقه‌ای بود.

بدین ترتیب معلوم می شود که یک پروژه بین المللی هسته ای کاملا غیر نظامی چگونه به محلی برای شناسایی و شهادت برترین دانشمندان هسته ای ما شود. به نظر می رسد این پروژه های مشترک بین ایران و غرب نه تنها ذوق زدگی و خوشحالی ندارد، بلکه باید با بدبینی هرچه تمام تر به آنها نگاه کنیم.

فرموده اید: « در نتیجه تأیید برجام توسط قطعنامه ۲۲۳۱، کمیته تحریمی ۱۷۳۷ با رفع تحریم‌های ناشی از قطعنامه‌های پیشین منحل می‌گردد و ایران نیز در کمیسیون مشترک حضور داشته و حق اظهارنظر خواهد داشت.» و همچنین گفته اید: « برخی اقدامات نظیر طراحی مدرن راکتور اراک و فروش سوخت تولید شده بیشتر از ۳۰۰ کیلوگرم در ایران مشمول تحریم‌های پیشین و فعلی شورای امنیت نخواهند بود و محدودیت‌های خاصی بر نحوه تجهیز و خرید و فروش آنها توسط دولت‌ها اعمال خواهد شد.»

به نظر میرسد که دلخوش کردن به اینکه در قطعنامه جدید شورای امنیت، ایران هم در کمیسیون مشترک حق اظهار نظر دارد، بسیار خوشبینانه و سطحی نگری است. زیرا رأی ایران فقط یک رأی از هشت رأی است و به احتمال قریب به یقین هیچ موردی وجود ندارد که کشورهای امریکا ، انگلیس، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا (که پنج عضو این کمیسیون مشترک هستند) به نفع ایران رأی بدهند؛ همچنین تجربه نشان داده که بر روی رأی دو کشور روسیه و چین هم زیاد نمیتوان حساب باز کرد؛ چون رأی آنها هم تابع منافع خودشان است.

همچنین با وجود اینکه ما قرار است قلب راکتور تحقیقاتی اراک که توسط دانشمندان خودمان به صورت بومی ساخته شده، با بتن پر شده و کاملا از بین برود، اکتفا کردن به اینکه قرار است یک طراحی مدرن برای راکتور اراک انجام دهند، کاملا خوش خیالی است.

به همین ترتیب طبق برجام، ایران قرار است حدود ۱۰ تن اورانیوم غنی سازی شده خود را فروخته و برای ۱۵ سال فقط ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳/۶۷ درصد داشته باشد. در این شرایط صحبت کردن در مورد این نکته که فروش آن ۱۰ تن مشمول تحریمها نمیشود، نقطه قوّت سازی است! زیرا مشکل اصلی بر سر فروش آن همه اورانیوم غنی شده بومی است که با زحمات شبانه روزی دانشمندان ما تولید شده بودند و به دست خودمان میخواهیم همه را به باد بدهیم و حالا خوشحالیم که خدا را شکر که فروش این همه دستاورد ملی ما با تحریم مواجه نشده است!

سخن پایانی

صحبتهای خوش بینانه جناب فیروزآبادی در مورد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در حالی است که هدف امریکا از این توافق و قطعنامه اساسا بسیار فراتر از مسأله هسته ای است.

ماهنامه آمریکایی ” نشنال اینترست ” در یک گزارش تحلیلی نوشت :

بازرسی های سرزده از تأسیسات هسته ای ایران ، این امکان را در تقویت گزینه نظامی می بخشد که طی آن ، آمریکا و متحدانش یک نقشه بهتر از مجموعه هسته ای ایران در دست خواهند داشت . اگرچه چارچوب گسترده برنامه هسته ای ایران آشکار شده ، لکن ابعاد و نیز زنجیره تأمین مواد مورد نیاز ، از دید آمریکا و متحدانش مغفول مانده است . بازرسی های سرزده ، به آمریکا و متحدانش وضعیت اطلاعاتی بهتری را برای از میان برداشتن برنامه هسته ای ایران می بخشد . از همه مهمتر آن است که این توافق جدید هسته ای ، به آمریکا و اسرائیل این فرصت را می دهد تا به بهبود توانایی هایشان در انجام حمله هوایی به تأسیسات هسته ای ایران بپردازند.

در همین راستا ، جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید آمریکا ، سه روز پس از توافق وین در یک نشست خبری گفت :

با وجود توافق ، همچنان گزینه نظامی در مقابل ایران روی میز است … نکته کلیدی این است که پس از توافق ، گزینه نظامی تقویت هم می شود ، چرا که طی این سالها ، ما جزئیات بیشتری از برنامه هسته ای ایران جمع آوری خواهیم کرد . بنا بر این ، زمانی که وقت تصمیم گیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل در مورد هدف گیری می رسد ، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسی ها جمع آوری کرده ایم ، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندی های ما ارتقاء یافته اند .

به نظر میرسد که با وجود این همه تهدیدهای طرف امریکایی و همچنین وجود هشدارهای مکرّر مطّلعین امر و دلسوزان انقلاب نسبت به نقاط ضعف توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ نسبت به حفره های امنیتی موجود در این متون، جناب آقای برادر فیروز آبادی به عنوان فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، باید نگاهی بسیار نقادانه تر و بدبینانه تر نسبت به توافق با امریکا و غرب داشته باشند.

با وجود امتیازهای فراوان داده شده و خط قرمزهای متعددی که از آنها عبور شده و حفره های عمیق امنیتی که علیه امنیت کشور در متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ وجود دارد، ذکر این نکات قوّت توسط برادر ارجمند بسیجی دکتر فیروزآبادی، بسیار خوشبینانه است و نه از باب بازگو کردن نیمه پُر لیوان، بلکه از باب دیدن قطرات(!) آب موجود در ته لیوان است.

جناب سردار! در انتها یادآور می شود که منصوبین رهبری با توجه به حساس بودن جایگاهشان باید بسیار بیشتر از این، مراقب موضع گیری هایشان باشند. یادآوری این نکته ضروری است که پس از توافق لوزان که جنابعالی به رهبر انقلاب پیام تبریک فرستادید، ایشان چند روز بعد از آن در پاسخ به این مساله در ۲۰ فروردین ۹۴ فرمودند: «اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بی‌معنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکره‌ی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را.»(+)

"Our President, analytical news site"