احمدی نژاد معتقد بود انقلاب اسلامی با فلسفه ی مهدویت به پیروزی رسید و باید با این امر به صورت راهبردی برخورد شود تا نگذاریم این اصل به حاشیه رانده شود.در نگاه دکتر احمدی نژاد، تمام تلاش ها باید در جهت رسیدن به یک آرمان بزرگ، یعنی «تحقق عدالت مهدوی » در سراسر عالم متمرکز شود تا بنای حاکمیت عظیم اسلام بر دنیا به دست امام عصر(عج) برپا شود و صلحی پایدار در سراسر جهان به وجود آید.

 

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ نگرش شیعه به مهدویت در ابعاد گوناگون آن، با رویکرد دینی، سیاسی و عرفانی تشیع ارتباط مستقیم دارد؛ بدین معنا که مهدویت صرفاً یک موضوع تاریخی یا سیاسی نیست، بلکه از باورهای دینی تشیع نشأت می گیرد و از طرفی، این اصل، ریشه در اصول اساسی نبوت و به ویژه امامت و تدوام آن دارد. امام عصر(عج) از دید سیاسی و دینی، وظیفه ی تداوم رسالت انبیا، «تشکیل حکومت جهانی برای اجرای عدالت»، از بین بردن ظلم و به حکومت رساندن مستعضفین را بر عهده دارد که این امر، اهمیت سیاسیِ «عدالت گستری و تحقق حکومت عدالت محور» را نشان می دهد.

نکته ی حائز اهمیت این است که فرهنگ مهدویت می تواند یه عنوان یکی از اصول مهم و مترقی مذهب تشیع در عرصه ی فرهنگی و اجتماعی مورد طرح و بسط قرار گیرد و به مثابه ی آموزه دینی همه جانبه، ظرفیت گسترده ای برای هدایت دینی و فرهنگی انسان معاصر ایجاد کند. امروزه مکاتب منحرف نوظهور در غرب؛ مانند لیبرال، دموکراسی، « جهانی سازی »، دهکده جهانی، پست مدرنیسم، پایان تاریخ و غیره تلاش دارند که همه امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان را در راستای تأمین اهداف استعماری خویش، طراحی نمایند و امکانات مادی و سرمایه معنوی جامعه ی بشری را در جهت نیل به اهداف خود مصادره کنند. علاوه بر این با نگاهی به سال ها و دهه های اخیر مشاهده می شود جنبش های سیاسی، مذهبی، هنری و غیره در غرب شکل گرفته است که با طرح مباحثی همچون آخرالزمان، جنگ جهانی، قریب الوقوع بودن ظهور مسیحیت و ... سعی در مصادره باور مترقی مهدویت دارد و در صدد است با طرح مسائل و حاشیه های سیاسی و دینی و با تیره ساختن شرایط به اهداف خود دست یابد. این در حالی است که اساس مهدویت اسلامی، هرگونه سلطه گرایی و استعمارگری، استثمار شدگی، بی عدالتی و نابرابری و تبعیض را نفی می کند.

با گذشت قرون متمادی از بحث مهدویت، این امر همچنان مغفول ماند تا این که با پیروزی انقلاب اسلامی، این آرمان شیعی، جانی دوباره گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، لزوم توجه به فرهنگ مهدویت و بسط و گسترش آن در دستور کار قرار گرفت؛ زیرا این انقلاب پیوندی عمیق و جدا نشدنی با مهدویت برقرار کرد؛ پس در مقاطع مختلف برای بارور شدن این اندیشه اقدام به زمینه سازی کرد. در طول چند دهه ی بعد از انقلاب، هر کدام از دولت ها بنابر اذعان خودشان سعی در پیاده کردن آرمان های انقلاب داشته و تأکید کردند می خواهند بیش ترین همخوانی را بآ آرمان های امام داشته باشند. اما با نگاهی گذرا به دوره های پس از انقلاب، این نتیجه حاصل می شود موضوع مهدویت و توجه به آموزهای آن، به عنوان یکی از آرمان های انقلاب، بسیار کم رنگ شده بود و حتی عده ای از مسئولین از سر دادن آرمان و اهداف بلند انقلاب، در مجامع جهانی و بین المللی احساس شرمندگی داشتند؛ در حالی که ارزش و اهمیت انقلاب اسلامی بسته به اهداف و آرمان هایی است که تعقیب می کند و تمامی این آرمان ها تا حدود زیادی تعیین کننده میزان هزینه ای است که برای این انقلاب صرف شده است.

واقعیت غیر قابل انکار این است که بعد از چند دهه غفلت و کوتاهی در باب مهدویت، دکتر احمدی نژاد توانست بحث مهدویت را در دولت های نهم و دهم با گفتمانی دیپلماتیک جهانی کند و در برابر نظام هایی همچون لیبرال، دموکراسی و سکولاریسم، تلاش خود را برای معرفی حقیقت مهدویت به جهانیان متمرکز سازد. این رویه ی دکتر احمدی نژاد بر مبنای «صدور انقلاب اسلامی در جهان » شکل گرفته بود و در اندیشه ی وی، فرهنگ مهدوی به عنوان عنصری زنده و جهت بخش به افکار، رفتار، کلام، شخصیت و غیره عمل می کند. وی همچنین تلاش نمود که انتظار را از حالتِ عبادیِ صرف، خارج نماید و انتظار را امری برای دینی زیستن و همراه با امید و انگیزه معنا نماید که مومنِ منتظر را در جهت امید و تلاش قرار می دهد. با بررسی موضوع مهدویت در نظام فکری احمدی نژاد به «انسان کامل» و «خود مطلوب» می رسیم که جامعه ای آرمانی را برای انسان متلاطم و پریشان عصر حاضر به ارمغان می آورد. بر این اساس، «امام عصر» الگوی انسانی کامل و جامعه تحت لوای او، جامعه ای آرمانی و مطلوب است که برای رسیدن به این مدینه ی آرمانی، «انتظار فعال» یا زمینه سازی برای ظهورِ آن انسان کامل، بر پایه «عقلانیت و ایمان» معنا و مفهوم می یابد.

احمدی نژاد معتقد بود انقلاب اسلامی با فلسفه ی مهدویت به پیروزی رسید و باید با این امر به صورت راهبردی برخورد شود تا نگذاریم این اصل به حاشیه رانده شود. در همین راستاست که دولت نهم و دهم شعارهای خود؛ یعنی «عدالت گستری»، «مهرورزی»، «خدمت به بندگان خدا» و «پیشرفت و تعالی جامعه» را از «فرهنگ انتظار» بر می گیرد که این شعارها، ابعاد مختلف یک جامعه منتظر را تشکیل می دهد. در نگاه دکتر احمدی نژاد، تمام تلاش ها باید در جهت رسیدن به یک آرمان بزرگ، یعنی «تحقق عدالت مهدوی » در سراسر عالم متمرکز شود تا بنای حاکمیت عظیم اسلام بر دنیا به دست امام عصر (عج) برپا شود و صلحی پایدار در سراسر جهان به وجود آید. دوستداران امام عصر (عج) باید در جهت پیاده سازی ارزش ها و آرمان هایی قدم بردارد که قرار است امام عصر (عج) پس از ظهور، آن ها را ادامه دهد. بدین خاطر است که احمدی نژاد می گفت اگر دولتی روی کار بیاید که بتواند عدالت گستر، خدمت گزار و مهرپرور باشد و جامعه را به سمت پیش رفت و تعالی سوق دهد و رضایت درونی افرادش را تأمین کند می تواند نمونه ناقصی از حکومت موعود جهانی باشد. خود احمدی نژاد در تمام این سال ها در جهت نیل به جامعه ی مهدوی قدم برداشت. احمدی نژاد در این باره اعتقاد داشت که انقلاب اسلامی وظیفه و مأموریتی جز تمهید مقدمات آن حرکت آخرین ندارد و هر چیزی خارج از این راستا، هیچ ارزشی نخواهد داشت که این انقطاع از هدف اصلی، همان سقوط و انحراف از مسیر اصلی خواهد بود.

دکتر احمدی نژاد هدف مشترک تمام جهان؛ یعنی رسیدن به صلحی پایدار آن هم طریق ظهور منجی را مد نظر قرار داد و جهان را حول محور « صلح » فرا خواند؛ اما واقعیت این است که این اظهارات احمدی نژاد برای مخالفان و منتقدان غیر قابل درک می موند و روز به روز بر طبل مخالفت ها و حملات خود علیه دولت کوبیدند. اما نتیجه ی این تفکر دکتر که بسیار گسترده، کامل و جامع بود، حملات و هجمه های شدید و موجی تخریبی ای بود که علیه وی راه افتاد و بدین صورت تمام صفات و ویژگی هآی منحصر به فرد دکتر در زنده کردن شعارهای انقلاب نادیده گرفته شد. نکته حائز اهمیت در این موج تخریب ها، «کلید وآژه» های به کار برده شده در سخنان مخالفان بود که پس از گذشت مدت زمانی، واژه هایی همچون «حلقه ی انحرافی»، «انجمن حجتیه»، «عدم ولایت مداری» و غیره وارد ادبیات افراد و طیف های مقابل دولت نهم و دهم شد. هر چند از سوی مخالفان، هرگز سند و مدرکی برای اثبات این اتهامات ارائه نشد اما با بررسی و ریشه یابی این عبارات و چگونگی اطلاق آن ها به دولت، متوجه «خط عملیات روانی» ای می شویم که یک سرِ این خط در دست مخالفان بزرگ احمدی نژاد است. مخالفینی که به تدریج در طول سی سال پس از انقلاب و به یک باره بعد از سال 84، وجهه سیاسی آن ها مخدوش شده و سعی کردند با سوء استفاده و بهره برداری از این سخنان و دیدگاه های دکتر احمدی نژاد، به ایجاد یک خط عملیات روانی علیه دولت اقدام نمایند تا بار دیگر بتوانند از این طریق، چهره ی سیاسی خویش را بازسازی نمایند. حالا دیگر از سوی سایت اکبر هاشمی رفسنجانی، جملاتی مانند «اسلام ایرانی از مصادیق فتنه مهدویت است»، «بهائیت فتنه مهدویت را در جمهوری اسلامی تدارک دیده است»، «بهائیت با نقاب مهدویت دنبال فتنه ی اسلام ایرانی است»، «مهم ترین روش بهائیت و فتنه ی مهدویت اسلام جغرافیایی است»، «خیلی ها با شعار عدالت و مهدویت آمدند و دیکتاتور شدند»، «اسلام ایرانی مصداق فتنه ی مهدویت است و فتنه ی مهدویت از امام تبعیت نکرد و از رهبری هم نمی کند»، «فتنه گرانی با دعای عهد و فرج ظهور بر زبان و نیت اجابت دعای اسرائیل و دشمنان اسلام در دل»، «رئیس جمهورمنحرف با شعار «عدالت» انقلابیون زیادی را راحت گول زد»، «منحرفانی با نام امام زمان بر لب؛عشق آمریکا در دل و منشور کوروش در دست» و صدها جمله های این چنینی، به جامعه تزریق شد و بهانه های لازم را برای تخطئه ی دولت احمدی نژاد به دست مخالفان داد.

در همین راستا، تلاش شد این گونه به افکار عمومی القا شود که دکتر احمدی نژاد با ابزاری کردن دین، آموزهای آن و امری همچون مهدویت، قصد دارد دولت خود را ماورایی و قدسی نشان دهد و مدام تأکید داشتند که این اقدام احمدی نژاد، تبعات منفی و خطرات بزرگی را متوجه مباحث دینی و مذهبی خواهد کرد. نکته ی قابل تأسف این است که جریان های مدعی بصیرت و اصول گرایان و همچنین رسانه های وابسته، با این خط روانی و تبلیغات منفی علیه دولت، همراه و هم نوا شدند و با تغذیه نمودن از سخنان و اظهارات این مخالفین سرسخت، در گسترش و فراگیر شدن این اتهامات سهیم شدند. واقعیت بسیار دردناک تر این است که مخالفین و گروه ها و تمام کسانی که به نقطه ای مشترک و منافعی خاص در مخالفت با دولت نهم و دهم رسیده بودند به تکرار و بازگویی این اتهامات بدون سند، ادامه دادند. حالا دیگر انگیزه و فریاد دکتر احمدی نژاد از مهدویت، در میان هجمه ها و انگیزه های ویران گرِ تخریب کنندگان، نامِ «ابزار سیاسی» و «بازی های مذهبی و دینی» بر آن گذارده شده بود و دولت را با عباراتی همچون «حجتیه»، «انحرافی»، «بهایی»، «عدم ولایت مداری» و غیره توصیف نمودند.

درست است که دولت دهم به پایان رسید اما همچنان موج تخریب ها و تبلیغات وسیع، با انگیزه ها و اهدافی خاصی دنبال می شود و شعار مهدویت دکتر احمدی نژاد و دیگر شعارهای انقلاب، با الفاظ و عناوینی منفی به جامعه معرفی می شوند. در این جا دوستداران جریان عدالت مهدوی، جهت روشنگری اذهان و همچنین کمک به تحقق شعار عدالت، چند امر مهم را باید انجام دهند. دوستداران عدالت باید با توسل به فرهنگ مهدوی و مقابله با مکاتب غربی، تهاجم فرهنگی، نظریه جهانی کردن و غیره؛ به بسط و گسترش فرهنگ مترقی مهدویت و عدالت بپردازند. از سوی دیگر، شناسایی، ریشه یابی و معرفی جریانی که از سر مخالفت با دولت نهم و دهم، با طرح اتهاماتی، به ایجاد تنش و اختلاف هم در ارکان سیاسی و قانونی کشور و هم در افکار عمومی و سطح جامعه اقدام کردند بسیار مهم می نماید. لازم است با تمسک به «قاعده ی لطف» و این که زمین هیچ گاه از وجود و حضور امام خالی نمی شود، باز خوانی دیگری از شعار عدالت و فرهنگ مهدوی انجام شود تا با آماده کردن شرایط ظهور امام عصرش، دولت بهارِ بشارت داده شده تحقق یابد.

«...خداوند وعده داده است که مردی از جنس مهربانی، عاشق مردم و عدالت گستر مطلق و انسان کامل حضرت مهدی (عج) به همراه حضرت مسیح (ع) و صالحان می آید و با بهره گیری از ظرفیت های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملت ها، تأکید می کنم با بهره گیری از ظرفیت های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملت ها جامعه بشری را در رسیدن به آرمان های با شکوه و جاودانه اش راهبری خواهد کرد. ظهور منجی آغازی دیگر، تولدی دوباره و زنده شدن مجدد است. آغاز استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی واقعی است. آمدن او پایان ظلم، بداخلاقی، فقر و تبعیض و آغاز عدالت و عشق و همدلی است؛ او می آید تا دوران شکوفایی حقیقی انسان و نشاط و شادمانی واقعی و پایدار آغاز شود. مهدی موعود (عج) می آید تا بازدودن پرده های جهل، خرافه و تعصب و گشودن دروازه های علم و آگاهی، دنیایی سرشار از دانایی بر پا کند و زمینه مشارکت فعال و سازنده همگانی را در مدیریت جهانی فراهم سازد. او می آید تا مهربانی و امید و آزادی و کرامت را به همه انسانها هدیه کند، تا آدمیان طعم دلپذیر انسان بودن و شهد شیرین با انسان زیستن را تجربه کنند،تا ˈدست ها به گرمی در همˈ و ˈقلب ها سرشار از عشق با همˈ و ˈاندیشه ها پاک و هماهنگ بر همˈ ، در خدمت امنیت، رفاه و سعادت جامعه بشری درآید و می آید تا همه فرزندان سیاه، سفید، سرخ و زرد حضرت آدم (ع) را از پس یک تاریخ جدایی و فراق به خانه برگرداند و کامشان را به وصال جاودانه شیرین سازد. ظهور منجی و مسیح و یاران صالح جهانی آنان نه از طریق جنگ و زور بلکه از مسیر بیداری اندیشه و توسعه مهر در همگان، آینده همیشه روشن بشر را با طلوع خورشید پرفروغ و بی غروب آگاهی و آزادی رقم خواهد زد و در تن سرد و یخ زده جهان شور خواهد ریخت. او بهار را به جان آدمیت و جهان بشریت هدیه خواهد کرد، او خود بهار است و با آمدنش به زمستانِ وجودِ بشرِ در ˈ زنجیر جهل، فقر و جنگˈ پایان می بخشد و فصل شکفتن و شکوه انسان را فریاد می زند. اکنون میتوان رایحه خوش و نسیم روح انگیز بهار انسانها را حس کرد. بهاری که در آغاز آن هستیم اختصاص به نژاد، قوم، ملت و منطقه خاصی ندارد و به زودی همه سرزمین ها را در آسیا، اروپا، افریقا و امریکا فرا خواهد گرفت. او بهار همه عدالت طلبان، آزادی خواهان و پیروان انبیاء الهی است. او بهار انسان است و خرمی دوران. بیائیم همه با هم در مسیر آمدنش با همدلی و همکاری و ایجاد سازوکارهای وحدت آفرین و آرامش بخش راه بگشائیم و از فیض وجودش جانهایِ تشنه بشریت را سیراب کنیم. زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار.»

برگرفته از آخرین سخنرانی دکتر احمدی نژاد در سازمان ملل متحد

دولت بهار - محبوبه پریزان

"Our President, analytical news site"