هرقدر که رهبری این نوع از سبکهای غربگرایانه اداره کشور را غلط و انحرافی می انگارد و کارآمدیشان را در مسیر انقلاب به چالش می کشد، ظاهرا تأثیری بر اصلاح منطق محاسباتی تجدید نظرطلبان نمیگذارد و قرار است این روند انحرافی تا آخر ادامه داشته باشد. اما این یک واقعیت آشکار است که علی و آل علی هرگز یاوری گمراهانی که منطق محاسباتیشان دچار اعوجاج و انحراف شده است را نخواهند پذیرفت.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ "ابن حر جعفی" استعاره کسانی است که یاری امام را در چیزی جستجو می کنند که امام همان چیز را نشانه گمراهی ایشان می داند.
"عبیدالله ابن حر جعفی"-از نخبگان و سرشناسان امت اسلامی- سراسیمه از کوفه بیرون زده بود تا در معرض هل من ناصر حسین علیه السلام قرار نگیرد. او می دانست که اگر وقت رسیدن امام حسین به کوفه در شهر مانده باشد تکلیف شرعی اوست که با فرزند پیامبر همراهی کند. ازطرف دیگر چون آمادگی و انگیزه هزینه کردن از جان و مال و آبرو را برای حسین علیه السلام نداشت چاره را در فرار از شهر دید تا مثلا تکلیف یاوری از او ساقط شده باشد.
ابن حر، مسیر دور شدن از کوفه را به طوری تنظیم کرد که به کاروان امام برنخورد. اما سرنوشت اینگونه رقم خورد که در چند فرسخی کربلا در منزل قصر بنی مقاتل با کاروان امام تلاقی کند. امام او را به یاری دعوت کرد و به او وعده داد که در ازای لبیک به امام بر حق و جهاد در راه او گناهان بزرگ گذشته اش از جمله مشارکت با معاویه در جنگ صفین آمرزیده شود.امام اینگونه سعادتمندی ابدی ابن حرجعفی را تضمین کرد ولی فرزند حر از همراهی با امام سر باز زد و گفت چون میل به مرگ ندارد و ازآن می ترسد بجای همراهی در مبارزه، از طریق حمایت تسلیحاتی، امام را یاری کند.
او شمشیر بران و اسب بسیار ویژه اش را به امام پیشکش کرد تا در نبرد کارش را آسان سازد.امام هم متقابلا او را به دلیل اشکال در منطق محاسباتیش گمراه خواند و با قراءت این آیه که " و ما کنت متخذ المضلین عضدا" فرمود که هرگز یاری گمراهان را نمی پذیرد. امام ضمنا به ابن حر هشدار داد که به اندازه کافی از کوفه دور شود چه اینکه اگر ندای امام به او برسد و یاریش نکند از دوزخیان خواهد بود.
ماجرای امام خامنه ای و جماعت تجدید نظر طلب اعتدالی همین داستان حسین ابن علی و امثال عبیدالله ابن حرجعفی است. جعفی های امروز آنهایند که علی رغم دعوت رهبری به یاریش در تجهیز بنیه داخلی و تدارک اقتصاد مقاومتی و همراهیش در بدبینی به دشمن و احتراز از مذاکره و معامله، مدام از تقدیم اسب برجامی خود به امام سخن می گویند و به زعم خود شمشیر FATF و قراردادهای نفتیشان را به او پیشکش می کنند. بماند که اگر اسب و شمشیر پیشکش فرزند حرجعفی در حدخودشان از عهده کاری بر می آمدند عایدی امام و امت از پیشکشهای برجامی آقایان به تعبیر خودشان "هیچ" بوده است.
هرقدر که رهبری این نوع از سبکهای غربگرایانه اداره کشور را غلط و انحرافی می انگارد و کارآمدیشان را در مسیر انقلاب به چالش می کشد، ظاهرا تأثیری بر اصلاح منطق محاسباتی تجدید نظرطلبان نمیگذارد و قرار است این روند انحرافی تا آخر ادامه داشته باشد.
اما این یک واقعیت آشکار است که علی و آل علی هرگز یاوری گمراهانی که منطق محاسباتیشان دچار اعوجاج و انحراف شده است را نخواهند پذیرفت. ابن حرجعفی بعد از ماجرای کربلا هماره در حسرت همراهی با امام می سوخت و ندبه می کرد که همای سعادتی که روی دوشم نشسته بود را چه خیره سرانه از خود راندم. آیا حسرت و ندبه پسادولتی برجامیان در ناهمراهی با امام انقلاب و رها کردن راه او و در عوض سرگردانی در بیراهه کدخداگرایی حدی خواهد داشت؟
حجت الاسلام علی جعفری