اینکه تمام مدیران از شخص رئیس جمهور تا سطوح پایین تر همگی خادم مردم هستند از شاخصه های بارز دولت احمدی نژاد بود. حضور احمدی نژاد در میان مردم این قدر غیر منتظره و بی مهابا بود که خیلی از محافظین وی قادر به همراهی نبودند و از سمت خود استعفا می دادند…

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ نزدیک یک سال است که دولت عدالت و مهرورزی کلید ساختمان پاستور را به دولت تدبیر و امید تحویل داده و دولت جدید مسائل جاری کشور را مدیریت می کند. این متن بنا ندارد که از شخص و دولت احمدی نژاد دفاع کند ولی برخی ویژگی های دولت او چنان برجسته و متفاوت با سایر دولت های قبل بود که به سادگی نمی توان از کنار آنها عبور کرد؛ لازم به ذکر است نویسنده به برخی سیاست های دولت سابق انتقادات جدی داشته و دارد، اما نباید برخی از تابوهایی که دولت احمدی نژاد بعد از گذشت بیش از ۲۷ سال از عمر انقلاب اسلامی شکست را از نظر دور داشت؛

تابو در اصطلاح به کلام یا عملی اطلاق می شود که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیت‌های شرعی یا عرفی ناپسند است. گذشته از روحیه مدیران در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب، تا پیش از دولت نهم برخی از ویژگی و شاخص های مدیریتی در کشور ناپسند و منسوخ شده بود؛ تابوهایی که با شکسته شدن آنها در دولت سابق سکوت خیلی ها را شکست و صدای خیلی از کسانی که با این تابوهای مدیریتی دوران درازمدتی بر ایران اسلامی مدیریت کرده و چهره ای دیگر از مدیریت در انقلاب اسلامی نشان داده بودند در آورد و از همان روزهای آغاز به کار دولت نهم تفکر مدیریتی دولت مهرورزی خطرناک قلمداد شد! شکستن این تابوها چنان بود که مدیران و دولتمردان بعدی و البته «مردم» صدای آنها را در ذهن و گوش دارند و آنها را فراموش نمی کنند؛ هم اکنون هم دولت روحانی به خاطر این تابوها با چالش جدی روبرو است؛ چرا که از طرفی هشت سال مدیریت اشرافی گری تقبیح و مردود اعلام شده و از طرفی مردم گونه دیگری از مدیریت را مشاهده کرده اند. حال دولت جدید یا باید به سبک و سیاق خودش عمل کند و بی توجه به برخی مطالبات مردم از مدیران باشد که این خود می تواند پایگاه اجتماعی روحانی را کم کم متزلزل کند و یا اینکه خود از تابوشکنان باشد و از برخی از شاخص های مدیریت دولت سابق الگوبرداری کند. مسکن مهر، سفرهای استانی، نحوه تعامل مدیران با مردم و پاسخگویی دولت و… از جمله مواردی هستند که در دولت روحانی در ابتدا بر سر زبان ها بود.

رهبری معظم انقلاب در ابتدای آخرین جلسه دیدار با هیئت دولت دهم می فرمایند:

“به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم خواص و کسانى که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند – چون بسیارى از این مطالبى که گفته می شود، دوستان اینها را نمی دانند؛ مى‌بینیم گاهى اوقات اطلاعات کافى و وافى ندارند – هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از کارها جلوى چشم است. البته مخالفین و کسانى که بى‌اطلاعند – بعضى از دستگاه‌هاى رسانه‌اىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل – برخى از چیزهائى را که جلوى چشم هم هست، انکار می کنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مى‌بینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضى‌ها ممکن است نگاه خوشبینانه‌اى یا دوستانه‌اى یا منصفانه‌اى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.”

اکبر هاشمی رفسنجانی در واکنش به تابوهای شکسته شده در این دولت در مصاحبه با ویژه نامه نورورزی روزنامه اعتماد می گوید: “به نظر من حرکت تا قبل از دولت سابق خوب و همیشه رو به بهتر شدن بود. از زمان آن دولت دچار سکندری محکمی شدیم و در دست اندازهای سخت…

در این یادداشت به اختصار به ۴ تابوی مدیریتی اشاره می شود.

۱- احیای گفتمان انقلاب محور به جای گفتمان تساهل و تسامح

به جرات می توان گفت، احیای گفتمان انقلاب اسلامی مهمترین ویژگی دولت عدالت و مهرورزی بود و در این یادداشت صرفا به کارایی این گفتمان در پرونده هسته ای می پردازیم. گذشته از برخی انتقادات وارد به پرونده هسته ای در دولت احمدی نژاد، ۸ سال ادبیات انقلابی و عدم خضوع در برابر دشمن هر چند با تحریم ها و سختی های خاص خودش همراه بود اما جایگاه هسته ای ایران را ارتقا بخشید به گونه ای که این جایگاه قابل قیاس با ۸ یا ۱۰ سال قبل نیست. توافق ژنو نشان داد که در مواجه با استکبار همان استراتژی انقلابی امام خمینی کارایی دارد و دولت سابق با این ادبیات و استراتژی پرونده هسته ای را مدیریت کرد. بر خلاف عده ای که توسعه و توجه به تمدن غرب را لازمه زیست در جهان کنونی می دانند، موضع انقلابی برخاسته از اندیشه امام راحل نشان داد این استراتژی خاص دهه ۵۰ و ۶۰ ایران نیست و این استراتژی هنوز پویا و زنده است.

این یادداشت قصد نقد و خدشه به توافقنامه را ندارد و صرفا صحبت از تاثیر گفتمان انقلابی در این پرونده است. کارایی گفتمان انقلاب اسلامی برگرفته از اندیشه های امام خمینی رحمت الله علیه پس از توافق نامه ژنو و حواشی آن، خود را به خوبی نشان داد؛ چرا که امام راحل می فرمودند: “نباید دستمان را پیش دیگران دراز کنیم، تمدن اسلام بر سایر تمدن ها مقدم است”. شیفتگی و خضوع، احساس نوعی ضعف و زبونی در برابر فرهنگ و تمدن غرب و آمریکا متاسفانه از همان ابتدای انقلاب در میان برخی مدیران و لایه های مدیریتی وجود داشته و هست ولی دولت مهرورزی از همان ابتدا با گارد بسته و ادبیات تهاجمی در عرصه سیاست خارجی حضور پیدا کرد.

برای نمونه سید محمد خاتمی در روزنامه سلام مورخه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۵ می گوید:

«امروز به جرات می توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با غرب و لمس روح آن تمدن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. توسعه به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت».

رهبر انقلاب در بیانات خود در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت “پیرامون این خصلت احیا شده” در دولت احمدی نژاد می فرمایند:

“یک نکته‌ى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت به حمدلله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکى از کارهاى مهمى که جبهه‌ى ضدانقلاب – چه انقلاب ما، و چه انقلاب هاى دیگر – در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و می کردند، این بوده است که سعى کنند ارزشهاى انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمی شود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کارى است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهاى دنیا مشاهده میکنیم؛ و در انقلابهائى هم که زمان خود ما – در طول این عمر طولانى‌اى که ما کردیم – دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبهه‌ى مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهاى انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنى میداند که در این رویاروئى، در این هماوردى، آن چیزى که توانست جبهه‌ى انقلاب را پیروز کند و جبهه‌ى ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجه‌ى اول این شعارها بود؛ که هرچه شعارها پرمغز و جذاب و واقعى و براى مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعى میکنند این شعارها را بتدریج محو کنند، کمرنگ کنند. در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند؛ خدا را شکر می کنیم. دشمن نتوانست شعارهاى انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمده‌اى از این هم مربوط میشود به هوشیارى امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفته‌هاى خود، از نوشته‌هاى خود در میان ما باقى گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسى آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامه‌ى امام است. من همیشه به مسئولین و کسانى که در دولتهاى گوناگون یک کار مهمى دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامه‌ى امام مراجعه کنند. وصیتنامه‌ى امام، لبّ ارزشهاى مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقى گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امرى است که میسر است براى کسانى که بخواهند ندیده بگیرند. این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزه‌هاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوه‌هاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.”

در حالی که ۶ ماه از تعهد و توافق نامه ژنو گذشت، اما هیچ یک از وعده های غرب به طور کامل محقق نشده و کارشکنی و استکبارطلبی غرب و آمریکا نه تنها فروکش نکرده بلکه دشمنان برخواسته های ناحق خود هر چه بیشتر پای می فشرند. دو دوره تحریم اروپایی و دو دوره تحریم آمریکا و… همگی بر این موضوع دلالت می کند.

۲- ساده زیستی و دوری از تجملات:

این ویژگی دولت مهرورزی زمانی برجسته می شود که اخبار برخی گرایش های دولتمردان دولت جدید به اشرافی گری در رسانه ها خبرساز می شود. در دورانی که دولت خزانه خالی تحویل گرفته و با هر شیوه ای مردم را از دریافت یارانه منع می کند، تغییر دکوراسیون وزارتخانه توسط برخی وزرا، بازگشت تشریفات اداری ویژه سفر وزرا و مدیران، هواپیماهای شخصی و خصوصی و همین اخیر خبر هزینه ۷ میلیارد تومانی تجهیز ساختمان ریاست جمهوری به سونا و استخر و نمونه هایی از این دست است. گرایش به تجملات و ترویج خوی اشرافی گری از زمان دولت سازندگی تئوریزه و عملا در رفتار مدیران این دولت نهادینه و به روح فرهنگ عموم تزریق شد و مدیران دولت اصلاحات نیز بر همین ریل ناصواب قطار دولت را حرک دادند، هنگامی که احمدی نژاد سال ۸۴ با شعار ساده زیستی وارد انتخابات شد این شعار با اقبال زیادی مواجه شد. گرایش به تشریفات و تجملات در این دولت نسبت به دولت های سابق بسیار کمتر شد.

۳- مردم محوری به جای مدیر محوری:

اینکه تمام مدیران از شخص رئیس جمهور تا سطوح پایین تر همگی خادم مردم هستند از شاخصه های بارز دولت احمدی نژاد بود. حضور احمدی نژاد در میان مردم این قدر غیر منتظره و بی مهابا بود که خیلی از محافظین وی قادر به همراهی احمدی نژاد نبودند و لاجرم از سمت خود استعفا می دادند. فلسفه پیدایش سفرهای استانی با هر نقص و انتقادی که به آن و شیوه اجرای آن وارد بود، همین توجه ویژه به شأن مردم و مردم محوری به جای مدیر محوری بود. تا پیش از این مدیران عموماً کمتر با مردم از در صحبت مستقیم وارد می شدند. شأن مدیران خرد و کلان حضور در دفتر و وزارتخانه و مردم در آرزوی دیدن یک مدیر برای رفع مشکل! دولت نهم و دهم نشان داد که مدیر شأن بالاتری در انقلاب اسلامی دارد و آن هم هم سطح بودن با مردم مستعضف و زجر کشیده! هنگامی که سفرهای استانی با اقبال زیادی همراه شد صدای مخالفان شکسته شدن این تابو هم در آمد و با بهانه اینکه این گونه حرکات پوپولیست و عوام گرایی و مردم فریبی است سعی در تخطئه این حرکت دولت داشتند. در واقع نگران شأن مردم نبودند و نگران تابویی بوده اند که در دولت نهم شکسته بود!

برای نمونه حمید‌رضا جلایی‌پور استاد جامعه شناسی دانشگاه و از متمهین انتخابات ۸۸ در مصاحبه با ویژه نامه نورزی روزنامه شرق پایان کار دولت قبل را پایان دوران پوپولیست می داند.

۴- پرکاری و حضور به جای دورکاری و خود برتر بینی نسبت به مردم

در خصوص پرکاری این دولت به سخنان رهبری انقلاب اکتفا می کنیم. رهبر معظم انقلاب در آخرین جلسه دیدار با هیئت دولت دهم می فرمایند:

” آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجه‌ى اول خداقوّتى است؛ ان‌شاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانه‌روزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه‌ى دوره‌هاى دیگر بود و هست؛ این نقطه‌ى برجسته‌اى است که نباید این را نادیده گرفت. همه‌ى کسانى که میخواهند درباره‌ى دولتها، درباره‌ى کابینه‌ها، درباره‌ى رؤساى جمهور قضاوت کنند – چه پیش خودشان، چه در منظر عموم – و نظرى بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگى‌ناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگى‌ها و امتیازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز می گیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگى است که این دولت بحمدلله از این امتیاز برخوردار بود.”

 

منبع: صاحب نیوز- حسین اسدی