آنچه جواد ظریف طی یک سال اخیر انجام داد و تعریف رایجی که از اقدامات او می‌شود، مشخص است. اگر به هر دلیلی اکنون نمی‌شود واقعیت رفتار ظریف را برای مردم توضیح داد اما همه می‌دانند معنای واقعی آنچه ظریف با برنامه هسته‌ای ایران انجام داده چیست.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ روزنامه وطن امروز در ادامه نوشت: جدیدترین برگ از صفحه اقدامات ظریف در حوزه هسته‌ای، همان شاهکار کمپین سفارشی است که برخلاف تصورات، ماهیت و پشت پرده آن برای همه روشن شد. این جواد ظریف بود که پشت پرده کمپین 6 کارگردان سینما قرار داشت. کمپینی که شعار ذلت‌بار «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست» را بر پیشانی خود داشت و نشان می‌داد ماهیت آن چیست. آنهایی که مذاکرات هسته‌ای را به صورت ویژه دنبال می‌کنند با این شعار که مشخص شد شعار وزیر امور خارجه است – ظریف این موضوع را به رادیو ملی آمریکا گفته بود- متوجه شده‌اند باید در انتظار چه نتیجه فاجعه‌باری باشند. وقتی وزیر امور خارجه ایران که فرد نخست مذاکره‌کننده است، هر توافقی را بر عدم توافق ترجیح می‌دهد، کاملا مشخص است که آنچه در این میان ذبح می‌شود، چیست. به گزارش «وطن امروز»‌، محتوای کمپین آقای ظریف نشان می‌دهد قرار است چه بلایی بر سر برنامه هسته‌ای ایران بیاید. به این گزاره‌ها دقت کنید:

1- جواد ظریف، در حاشیه مذاکرات هسته‌ای نیویورک، گفت‌وگو با رادیو ملی آمریکا: «فکر می‌کنم اگر شما حصول هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است».
2- کمپین هسته‌ای 6 کارگردان سینما رونمایی می‌شود. کمپینی که مدعی است برای تسهیل مذاکرات هسته‌ای راه‌اندازی شده است. اما شعار محوری و کلیدی این کمپین یک جمله آشنا است: «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست».

3- مجید مجیدی یکی از کارگردانان این کمپین، مصاحبه و فاش کرده از طرف جواد ظریف از آنها خواسته شده در این کمپین حضور داشته باشند و پوستر کمپین را نیز وزارت امور خارجه طراحی کرده است. مجیدی البته از شعار کمپین «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست» بشدت انتقاد کرده و این شعار را غیرعقلانی دانست.

4- ظریف پشت پرده کمپین سینماگران بود اما نکته مهم‌تر از این شعار، مقایسه‌ای بود که ظریف در این کمپین انجام داد. او در گفت‌وگو با رادیو ملی آمریکا خواستار «مقایسه» حالت «هر توافق» با حالت «عدم توافق» شد. او در این کمپین نیز این مقایسه را به صورت دقیق و جزئی انجام داده است. در این مقایسه او می‌گوید در حالت توافق احتمالی، باید بازرسی‌های روزانه از برنامه هسته‌ای (و احتمالا بخشی از برنامه نظامی) ایران صورت بگیرد، هیچ سانتریفیوژی به سانتریفیوژهای کشور اضافه نمی‌شود (یعنی ایران از سانتریفیوژهای نسل‌های جدید نیز محروم می‌شود)،تاسیسات هسته‌ای ایران افزایش نخواهند یافت، ایران بیشتر از 5 درصد اورانیوم غنی نمی‌کند، ایران هیچ ذخیره‌ای برای اورانیوم نخواهد داشت، ایران پلوتونیوم تولید نخواهد کرد و دست آخر اینکه ایران در توافق احتمالی دیگر دانش هسته‌ای نخواهد داشت. این شرایط همان چیزی است که ظریف می‌گوید به عنوان توافق احتمالی، قابل ترجیح است.

براساس همین 4 گزینه می‌توان فهمید توافق مورد نظر ظریف چیست و دارای چه مختصاتی است البته اینکه این توافق چه بر سر برنامه هسته‌ای ایران می‌آورد نیز قابل تشخیص است. البته دیدگاهی نیز وجود دارد که معتقد است این توافق احتمالی، بدترین شرایط را تصویر کرده است تا اگر تغییری در توافق اصلی نسبت به این توافق صورت گیرد، به عنوان یک برد تلقی شود. در هرصورت به نظر می‌رسد برنامه هسته‌ای ایران در حالت عقب‌گرد قرار گرفته است.

ظریف درباره ظریف
اما در لابه‌لای این موضوعات باید به موارد ظریف نیز دقت کرد. چرا وزیر امور خارجه ایران به جایی می‌رسد که در شورای روابط خارجی آمریکا صراحتا از آمریکایی‌ها می‌خواهد او و جریان سیاسی متبوعش را در ایران حمایت کنند؟ اگر ظریف در مذاکرات سعدآباد به صورت محرمانه از البرادعی خواسته بود وضعیت جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری نهم را درک کند، چرا اکنون به صورت علنی از آمریکایی‌ها چنین مطالبه‌ای را مطرح می‌کند؟ آیا این جسارت محصول سکوت یا رخوت جریانات منتقد داخلی است یا اینکه این توافق آنقدر برای تیم دولت و جریان سیاسی «هاشمی– اصلاحات» مهم است که حاضرند برای انجام آن هر هزینه‌ای بدهند؟ به نظر می‌رسد اظهارات علنی ظریف برای آن است تا حمایت آمریکا از ائتلاف «هاشمی– اصلاحات» به عنوان یک مطالبه از سوی برخی رسانه‌های آمریکایی مطرح شود. و دومین مورد نیز درباره کمپین است. به‌صراحت می‌توان نام این کمپین را «توجیه عقب‌نشینی» نهاد. شاید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ظریف در شرایط فعلی، آماده‌سازی فضای داخلی برای اعلام توافق ضعیف باشد. شاید او به دنبال آن است تا افکار عمومی ایران را آماده پذیرش توافق مطلوب خود کند. توافقی که اگر همان مختصات توافق احتمالی موجود در کمپین کارگردانان نباشد، مختصاتی شبیه آن دارد. در واقع مشکل اصلی برای اعلام توافق، افکار عمومی است که عقب‌نشینی از حقوق هسته‌ای را بر‌نمی‌تابد بنابراین «هر توافقی از عدم توافق بدتر نیست» تلاشی است که می‌خواهد یک توافق ضعیف را در افکار عمومی توجیه کند.

وقتی مردم دور می‌خورند
افکار عمومی در ایران اکنون به‌خوبی از یک واقعیت تاسف‌انگیز آگاه شده‌اند. واقعیتی که می‌گوید وزیر امور خارجه اگرچه همه تصور می‌کنند به دنبال احقاق حقوق هسته‌ای ایران است اما دغدغه‌های متفاوتی مطرح می‌کند. وقتی ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا صراحتا سفره دل باز می‌کند و از نگرانی‌های جریان سیاسی متبوع خود می‌گوید، مشخص می‌شود که آنها برای چه به مذاکرات رفته‌اند. آنهایی که اکنون می‌گویند «مردم دور خورده‌اند» حرف بیراهی نمی‌زنند. مذاکرات هسته‌ای و مجوز مذاکره با آمریکا به خاطر «لغو تحریم‌ها» صورت گرفت اما آنچه مردم ایران در ادامه دیدند، گره زدن منافع حزبی به مذاکرات هسته‌ای بود. اکنون وزیر امور خارجه دولت یازدهم، صراحتا و فارغ‌البال در محافل جهانی این پیام را صادر می‌کند که آمریکا باید وضعیت اصلاح‌طلبان را درک کرده و برای جلوگیری از شکست آنان در فضای سیاسی ایران، باید برنامه‌ریزی کند. اکنون دیگر همه در ایران می‌دانند اتکای جریان ائتلاف سیاسی سال 92 که دولت یازدهم محصول آن بود، به آمریکاست و در این شرایط اعتماد به دولت آسیب می‌بیند. این هم یکی دیگر از هزینه‌هایی است که دیپلماسی ظریف برای کشور داشته و دارد. بدیهی است اگر در چنین شرایطی توافقی صورت گیرد، بیش از آنکه توافق ایران و 1+5 باشد، توافق ائتلاف «اصلاح‌طلبان– هاشمی» با 1+5 است. دولت نباید از این ادبیات منتقدان دلگیر باشد. وقتی وزیر خارجه صراحتا خواستار ائتلاف با آمریکایی‌ها علیه بخشی از دیدگاه‌های رایج مردم ایران است، چرا باید مذاکرات را ملی دانست؟ وقتی تنها راه باقی‌مانده برای راضی کردن کدخدا، اعلام نظر مشترک علیه بخشی از مردم انقلابی است، چرا باید تصور کرد منافع ملی در مذاکرات رعایت می‌شود؟