این سئوال جدی، پاسخی درخور را می طلبد که چرا هر گاه یک طرح یا برنامه اقتصادی منجر به تقویت توان اقتصادی توده های مردم ایران بویژه محرومین و طبقات کم درامد، به اجرا گذاشته شده است، سنگین ترین مخالفت ها و مقاومت ها در برابر آن قد آراسته و تلاشهای گسترده ای برای عقیم گذاشتن طرح مزبور به انجام رسیده است؟

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دکتر علی اکبر جوانفکر نوشت:

دولت قبل به ریاست دکتر احمدی نژاد ، تنها دولتی بود که در سالهای پس از انقلاب ، بر اساس یک برنامه هدفمند ، اهتمام خود را معطوف به اجرای طرحهایی در جهت حمایت از مردم و بویژه طبقات ضعیف و کم درامد جامعه کرد و صد البته تمامی اقدامات انجام شده در این جهت در داخل کشور با شدیدترین مخالفت ها و مقاومت ها مواجه بوده است.

وجود شکاف شدید طبقاتی در جامعه به مفهوم دسترسی عده ای خاص به منابع عمومی و محرومیت اکثریتی بزرگ از این منابع و اصرار نظام مند جماعتی ذی نفوذ بر استمرار و تعمیق این فاصله ها در سالهای پس از انقلاب، از سووالات بزرگی است که باید به آن پاسخ قانع کننده ای داده شود.

این کدام دست ها و جریانهای پیدا و پنهان هستند که هر تصمیم و اقدام منتهی به تشدید فاصله های طبقاتی را مورد حمایت قرار داده و هر سیاست منجر به کاهش فاصله طبقاتی و تقویت بنیه های اقتصادی طبقات ضعیف و کم درامد جامعه را با استفاده از “عناصر و ابزارهای مشخص و رسانه های معین” ، آماج شدیدترین مخالفت ها و هجمه ها قرار داده و می دهند.

یک طرح بسیار مهم و اساسی در جهت کاهش فاصله طبقاتی و توزیع عادلانه درامدهای عمومی ، قانون هدفمندی یارانه ها بود که با شجاعت مثال زدنی دکتر احمدی نژاد ، در دولت دهم به اجرا گذاشته شد ، در حالی که پیش از آن هیچ دولت دیگری حاضر نبود این طرح را اجرا کند.

در قانون هدفمندی یارانه ها ، دو عامل تعیین کننده ، موجب کاهش فاصله طبقاتی و تقویت توده های مردم می شد. یکی منابع پرداختی بود که تحت عنوان یارانه و به طور مساوی به همه آحاد جامعه تعلق گرفت و دیگری منابع دریافتی بود که به نسبت مصرف انرژی از مصرف کنندگان دریافت می شد. به این معنی که طبقات پردرامد و ثروتمند جامعه به دلیل بالاترین میزان مصرف حامل های انرژی ، ناگزیر از پرداخت هزینه های بیشتری بودند، فرایندی که مستند به مطالعات علمی انجام شده ، پایین ترین فاصله طبقاتی را در سال ۱۳۹۰ به ثبت رساند و ضریب جینی را در سطح اهداف برنامه پنجم قرار داد.

دولت قبل درحالی قانون هدفمندی یارانه ها را اجرا کرد که برخی افراد و جریانهای ذی نفوذ، از موضع نقد به اصطلاح علمی و اقتصادی ، به ابراز شدیدترین مخالفت های سیاسی و رسانه ای با این قانون پرداختند و کوشیدند تا با مطرح کردن برخی پیشگویی ها و پیش فرض های خلاف واقع ، دولت را تحت فشار قرار دهند و با زمینه سازی در افکار عمومی ، اذهان دولت و مجریان را از این کار بنیادین منحرف ساخته و در اجرای قانون اخلال ایجاد کنند.

اجرای صحیح و کامل این قانون ، موجب تقویت اقتدار آحاد مردم ایران و در نتیجه ، افزایش اقتدار ملی خواهد بود. همه صاحبنظران سیاسی و اجتماعی در این مساله اتفاق نظر دارند که با توانمندسازی مالی و کاهش فشار اقتصادی از زندگی مردم ، اقتدار ملی نیز افزایش می یابد و از این روست که هرگونه مخالفتی با قانون هدفمندی یارانه ها، به منزله مخالفت با افزایش اقتدار ملی تلقی خواهد شد.

با این حال جریان مخالف توانمند سازی اقتصادی طبقات محروم و کم درامد جامعه ، با استفاده از تمامی ابزار در اختیار خود ، از جمله رسانه های خبری و گروهی ، چنین القاء کرده است که گویا با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، دولت پولها را به جیب ثروتمندان می ریزد!

یک طرح دیگر دولت دکتر احمدی نژاد که تقویت بنیه مالی توده های مردم و مشارکت آنها در فعالیت های اقتصادی و تولیدی را به دنبال داشت ، پرداخت وام به بنگاههای زود بازده بود که با مخالفت های سنگین سیاسی و رسانه ای همراه شد.

با اجرای این طرح که موجد یک میلیون شغل بود، از همه سو صدای اعتراض برخاست که اقتصاد کشور را نابود کردند و تورم ناشی از وامهای زودبازده ، مردم را بیچاره کرد و … این در حالی بود که طی سه سال، تنها هشت درصد از کل منابع بانکی کشور ، در حد ۵ تا ۲۰ میلیون تومان به دست طبقات پایین داده می شد تا در کنار آورده ای که خودشان داشتند ، یک کار اقتصادی زود بازده را شروع کنند و البته هیچکس هم معترض به آن ۹۲ درصد و گیرندگان خاص وامهای چند صد میلیارد تومانی نبود .

توزیع سهام عدالت بین اقشار ضعیف و کم درامد جامعه ، طرح دیگری در جهت تقویت توده های مردم بود که با دشمنی ها و مقاومت های فراوانی مواجه شد. سهام عدالت وامی بود که اقساط آن از محل سود سهام مسترد می شود و دولت بابت آن پول بلاعوض به مردم نپرداخته است.

طرح مسکن مهر در دولت دهم ، یک کار بنیادین بود که بر اساس موازین قانونی و با هدف ایجاد سرپناه برای خانواده های کم درامد به اجرا گذاشته شد. با حذف قیمت زمین ، خانه های مناسب با قیمت ارزان در اختیار مردم قرار گرفت و دولت دکتر احمدی نژاد موفق شد قریب چهار میلیون مسکن روستایی و شهری ارزان قیمت را بسازد و در اختیار مردم قرار دهد. این طرح نیز آماج بیشترین تبلیغات سیاسی و رسانه ای قرار گرفت و همچنان علیه آن جوسازی می شود.

بانک مسکن یک وام ۴۰ هزار میلیارد تومانی را به طبقات محروم جامعه پرداخت کرد تا از آن برای دسترسی به مسکن ارزان قیمت استفاده کنند. صدای اعتراض نسبت به این اقدام از همه سو بلند شد ، در حالی که بانک های دیگر نیز با ۳۵ هزار میلیارد تومان اضافه برداشت از بانک مرکزی به افراد خاص وام دادند و البته هیچکس معترض نشد که این مبلغ به چه کسانی و تحت چه شرایطی پرداخت شده و چه تاثیر سوئی در اقتصاد کشور داشته است!

وامهای قرض الحسنه ۵ میلیون تومانی طرح دیگری بود که رئیس مجلس مصوبه آن را به بهانه آنکه موجب تورم و آسیب به اقتصاد کشور شده است ، لغو کرد. این در حالی است که سالانه ۳۰۰ هزار میلیارد تومان وام پرداخت می شود و ۶۰ درصد آن تکراری است و البته هیچکس هم با آن مخالفت نمی کند و آن را موجب آسیب به اقتصاد کشور نمی شمارد. در حالی که فقط با ده هزار میلیارد تومان وام قرض الحسنه ۵ میلیون تومانی یعنی فقط سه درصد وامهای پرداختی در هر سال ، می توان دو میلیون خانواده نیازمند را احیاء کرد.

طرح اهداء زمین به مردم برای انجام فعالیت کشاورزی نیز گام دیگری از سوی دولت قبل در جهت فعال کردن مردم در بخش کشاورزی و توانمند سازی اقتصادی آنان بود و همچنین طرح معادن نیز می توانست با همین جهت گیری به اجرا در آید که با مخالفت های پرحجم مواجه شد.

پر سر و صدا بودن مخالفت ها در برابر طرحهای موثر و هدفمند دولت دکتر احمدی نژاد ، حاکی از کارشناسی و فنی بودن آنها نبوده و نیست و انگیزه های سیاسی و منافع اقتصادی نهفته در پشت این مخالفت ها را نمی توان کتمان کرد.

طرحهای به اجرا در آمده از منظر تقویت بدنه ملت ، اقدامی بسیار درست و حساب شده بوده است زیرا هیچکس تردید ندارد که دفاع از عزت ملی ، ارزشها و آرمانهای انقلاب ، مستلزم تقویت بنیه های مالی و اقتصادی بدنه ملت و باور مردم به کارامدی و توانایی های خویش است.

کسانی که با استفاده از تریبون های در اختیار خویش و به روش های مختلف ، ملت عزیز ایران را تحقیر می کنند یا او را نامحرم ، بیسواد و نیازمند می خوانند و اقتدار و خودباوری شکوفا شده او را به سخره می گیرند، چه از روی آگاهی باشد و چه از روی غفلت ، در عمل آب به آسیاب دشمنان به کمین نشسته ای می ریزند که همچنان خواب و خیال بازگشت ملت ایران به دوران سیاه استعمار را در سر می پرورانند.

منبع

"Our President, analytical news site"