»آیا تنها قرائت از گفتمان مهدوی، قرائت انجمن حجتیه است؟ هرگز اینگونه نیست. قرائت دکتر احمدینژاد که همان گفتمان امام (ره) از مهدویت است، شرط ظهور را رشد جهان میداند و برای رشد باید حرکت کرد و هرحرکتی باید بر حجتی استوار باشد و یکتا حجت در زمان غیبت مهدی (عج)، فقیهی است که جامع شرایط زعامت باشد؛ و این تأیید و تأکیدی جدی بر موضوع ولایت فقیه است.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ روزنامه شرق چند هفته قبل مصاحبه ای با حجت الاسلام والمسلمین شریف زاده ترتیب داد اما از انتشار آن خودداری کرد. آنچه در ادامه می آید متن کامل مصاحبه منتشر نشده حجت الاسلام والمسلمین بهمن شریف زاده با روزنامه شرق است:
آقای احمدینژاد زمانی اعلام کردهبود که «در دولت من، هیچ حجتیه ای حضور ندارد».به نظر شما چرا ایشان باید با این قدرت به تکذیب چنین چیزی بپردازد؟ دریکی از فصول بازنویسی شده "کتاب حزب قائدین زمان" که توسط عماد الدین باقی در شماره 25 مهرنامه منتشر شده به مساله «تقیه» در انجمن حجتیه اشاره شده و این که هرچه قدر که شواهد روشنی مبنی بر عضویت وانتساب فرد به انجمن وجود داشته باشد، فرد بیشتر باید مسأله را انکار کند؛ این انکار آقای احمدینژاد در کنار همه حواشی وحوادثی که پیرامون انتساب نزدیکان دولت ایشان به انجمن، به ویژه از سوی اصولگرایان مطرح شدهبود هم ما را یاد آن قضیه انداخته است؛ شما چه پاسخی دارید؟
من ساختاری را ابتدای بحث مطرح میکنم که به همه شبهات شما پاسخ داده میشود؛ تا خواننده دقیقاً متوجه شود که تفکر حجتیه چیست وتفکر آقای «احمدینژاد» چیست.بحث در ارتباط با مهدویت وابعاد گوناگون آن اغلب در کشور ما این شبهه را به دنبال آورده که مطرحکنندگان این بحث چه نسبتی با انجمن حجتیه دارند.بهویژه هراندازه مطرحکنندگان مباحث مهدویت بر این مباحث اصرار ورزیدهاند، شبهات نسبت به آنها بیشتر مطرح شدهاست.از آغاز عرض کنم که وارد کردن شبهات کار نادرستی است. طرح مباحث مهدویت الزاماً فرد را منتسب به انجمن حجتیه نمی کند.
تأکید بر آن چه طور؟ مثلاً نخستین بار آقای وحید جلیلی در ماهنامه سوره در سال 83 و زمانی که آقای احمدینژاد شهردار وآقای مشایی در سازمان فرهنگی هنری شهرداری بودند به این ایراد گرفت که چرا مثلاً یک حدیث از فاطمه (س)وعلی و معصومین (ع)بر در و دیوار پایتخت نیست و روایات واحادیث منتسب به دیگر ائمه (ع)هم هست؟ چرا به آنها توجه نمیشود؟!
حتی اصرار بر مباحث مهدویت فرد را نزدیک به انجمن حجتیه که نام دقیقش "انجمن حجتیه مهدویه" است، نمی کند.درست است که این انجمن برای مبارزه با بهائیت و ترویج مهدویت پیریزی شد، اما مسأله مهدویت در قبضه این انجمن نبود و نیست و نخواهد بود؛ بلکه مهدویت از مباحث بسیار جدی اسلامی است و اگر کلمه مهدی را به کلمه منجی بدل کنیم از مباحث بسیار مهم بسیاری از ادیان جهان است.امروز بسیاری از رسانههای ما از جمله صدا وسیما از مهدی و مهدویت سخن می گویند بدون اینکه متهم به داشتن تفکر حجتیهای شوند.اما یک زمانی هم بود که در سالهای نخست دفاع مقدس، وقتی دعای فرج خوانده میشد، خوانندگان دعا هم به داشتن تفکر حجتیهای متهم میشدند؛ یعنی فضا،فضای اتهام بود. اما امروز بعد از گذشت سالها و طرح مسائل آخرالزمانی از شدت این اتهام کاسته شدهاست.
چرا علی رغم همه این مسائلی که مطرح کردید و خیلیها هم به آن معتقدند، اما دولت های نهم و دهم متهم میشود که تفکرش به انجمن حجتیه نزدیک است؟ آیا این به علت وجود نشانههای دیگری نیست؟
زدن اتهام و انگیزههای وارد کردن اتهام را باید از متهم کنندگان سوال کرد.آنچه من عرض کردم، ناموجه بودن وارد کردن چنین اتهامی به صرف طرح مسأله مهدویت و تأکید بر آن است.پس انگیزه متهم کنندگان چیست؟ اگر به صرف خواندن دعای فرج از سوی احمدینژاد در همه مجامع بوده که نادرست است.باید دلیل بیاورند که چرا چنین اتهامی را زدهاند.
یک نمونه اش همانموردی است که من از آقای جلیلی مثال آوردم یا مثلاً برادر آقای احمدینژاد به این اشاره کردهبود که انجمن حجتیه تغییر نام دادهاست وطرح مباحث فرهنگ کوروش کبیر و مکتب ایرانی را به عنوان نمونههایی از تفکر تغییر شکل یافته انجمن حجتیه در قالب جدید عنوان کردهبود.یا مثلاً پروژه «طراحی نقشه حرکت ومسیر امام زمان(عج)» در سازمان فرهنگی هنری شهرداری که نقدهایی را از سوی اصولگرایان واصلاحطلبان در پی داشت.
من فکر میکنم ترجمه عرفی و امروزی این روایت مشهور و معروف که «افضل الأعمال، انتظار الفرج»، این است که جامعه در زمان غیبت باید مهدوی و منتظر منجی طراحی شود و اسلام بر آن تأکید کرده است. این افتخار ماست که جامعه این طور طراحی شود.جامعه امیدوار هم یعنی همین؛یعنی جامعهای در انتظار مدیری که بشریت را به حقوق حقه خود برساند. طراحی نقشه فرهنگی جامعه بر اساس مهدویت سفارش دین ماست .
اگر داشتن این نگاه، یعنی: "داشتن تفکر حجتیه!!"، و به این وسیله خواستهاند که آقای احمدینژاد را متهم کنند آنها خودشان متهم هستند که از اساسی ترین باورهای دوره غیبت یعنی باور انتظار منجی غفلت کردهاند.همه اندیشه وساختار فرهنگی باید حول محور انتظار دادگستر جهان ومنجی بشریت باشد تا به سمت احقاق حقوق انسانها پیش برویم.
ولی مسأله فقط این نیست، مثلاً فرد نزدیک به رئیس دولت سابق، یعنی برادر ایشان میگوید که انجمن به «راه حقیقت» تغییر نام دادهاست.
چه کسی گفته ایشان به رئیسجمهوری سابق نزدیک است؟
منظورم نزدیکی نسبی است.
دو برادر همخون ممکن است فاصله باورها و تفکرشان به اندازه زمین تا ثریا باشد.
البته منظورم فکری نبود، به علت همین نزدیکی نسبی شاید برخی اطلاعات واخبار به ایشان رسیده که چنین تحلیلی ارائه کردهاند.البته آقای اللهکرم هم جایی دیگر به همین مسأله اشاره کردهبودند.
ما باید به ادله و استدلال افراد دقت کنیم نه به ادعا وشعارشان. این که کسی بگوید این همان تفکر انجمن حجتیه در یک مدل وقالب جدید است، فقط یک ادعاست.من این ادعا را برای شما میشکافم تا درستی یا نادرستی آن معلوم شود. نخست از تفکری که منتسب به انجمن حجتیهاست، مواردی را میگویم.تأکیدم بر کلمه منتسب برای این است که شاید برخی اعضاءانجمن بگویند نخیر، ما این طور فکر نمیکنیم.انجمن حجتیه، مهدی را مثل همه "منجیباوران" منجی انسانیت میداند.اما تفاوت تفکر آنها در شرایط ظهور مهدی است. آنها معتقدند که جهان رو به تاریکی میرود و هرروز بدتر از روز پیش میشود؛ و وقتی به تاریکترین وضع خودش رسید زمان ظهور فرامیرسد. این نگاهی است که برخی ارباب ادیان و منجیباوران امروز دنیا هم دارند و حتی بسیاری از افرادی که خودشان را اصولگرا میدانند هم معتقدند که جهان هرروز بدتر از پیش میشود و این سقوط در بدی و تاریکی، شرط ظهور مهدی است.انجمن حجتیه با این نگاه عقیده خودش را نسبت به مهدویت ترسیم میکرد و البته از برخی روایات هم استفاده میکرد.انجمن به این باور رسیدهبود که در زمان غیبت هیچ کس نباید برای عدالت قیام کند و حکومت قسط وعدل تشکیل دهد.
برای همین با برپایی نهضت و تشکیل جمهوری اسلامی موافق نبود.نه به این معنا که با خوب شدن مردم موافق نباشد؛نه برعکس اتفاقاً در حوزه فردی بسیار هم تأکید به رعایت رفتار اسلامی داشت. اما با قیام ونهضت دینی در زمان غیبت، مخالف بود. آنها معتقد بودند که در غیر این صورت زمینه ظهور مهدی (عج) دیرتر فراهم میشود.یادم هست که برخی کلاسهای انجمن، بعد از انقلاب روزهای جمعه تشکیل می شدکه میگفتند برای این است که افراد نماز جمعه نروند.این تفکر مشهور است که منتسب به انجمن حجتیهاست.برای این میگویم مشهور است که یادم هست زمانی یکنفر به من زنگ زد که نه، ما اینجور فکر نمیکنیم.
اما تفکر دکتر احمدینژاد و مهندس مشائی در زمینه مهدویت چیست؟ این دو نفر برخلاف دیدگاه بسیاری از مذاهب و فرق و از جمله انجن حجتیه جهان را رو به سقوط نمیبینند.آنها می گویند جهان رو به روشنایی وکمالاست وانسانها روزبهروز بهتر میشوند و حقوق انسانها روزبهروز بیشتر شناخته میشود وایمان و معرفتشان رو به رشد است.معتقدند که در صورتی که جامعه رو به تاریکی باشد اصلاًعلتی برای ظهور فراهم نمیشود.معتقدند که امام زمان(عج) اصلاً برای ناشایستگیها غائب شد و علت غیبت که نمیتواند علت ظهور شود.علت ظهور، لیاقتاست.این لیاقت وقتی پیش میآید که بشر تعالی پیدا کند.شاید با این واژه بهار همه آشنا هستید.ایشان گفتمانی مطرح کرد با عنوان "گفتمان بهار". برخی تلقیشان این بود که این شعار انتخاباتیاست.ولی حقیقت این نبود، بلکه این واژه عاریت گرفته از"ربیعالانام" بودن مهدی (عج) است. گفتمان بهار در یک جمله یعنی جهان رو به بهار هستی پیش میرود و هراندازه به او نزدیک میشود، بهاریتر میشود.
ولی گفته میشود که این تفکر الان در شکل وقالب جدید مطرح شدهاست و شاید آنچه شماگفتید قالب جدیدی از همان تفکر است.قالب مدرن آن!
نه این همان تفکر، در قالب جدید نیست، بلکه تفاوت این دو، تفاوت ماهوی وذاتی است و تفاوت ذاتی، غیر از تفاوت صوری است. تفکر انجمن و دیگران در رابطه با مهدویت در اصل منجی که نیست، بلکه در سیر جهان و تکالیف انسان است.تفکر انجمن حجتیه یک صورت سنتی داشت، اما آنچه شیطانپرستی یا کلیسای مدرن و کلام جدید از سقوط جهان مطرح میکنند صورت جدید قضیه است. آنچه آقای مشائی واحمدینژاد مطرح میکنند، ذاتش با این تفکر فرق دارد.وقتی که جهان را رو به صعود می دانند، میگویند شرط ظهور منجی، رسیدن بشر و جهان به لیاقت و معرفت است؛ نه فقط شیعه ومسلمانان، بلکه همه جهان باید به این رشد برسد.حالا تکلیف در این مسیر چیست؟ برخلاف تکلیفی که انجمن حجتیه توصیه می کند، انسانها باید به این صعود شتاب ببخشند.چه طور؟ با آگاهتر شدن.چرا ایشان بحث کرامت انسانی را فریادمیزد؟علت این بود که بشر خودت را بشناس که چه کسی هستی؟ و این تفکر نه تفکر آقای احمدینژاد، بلکه تفکر امام(ره) است.آنها مضمون تفکر امام (ره)را با تقریری جدید مطرح کردند.گفتمان بهار یعنی جهان سیر صعودی دارد و مردم در حال خوبتر شدن هستند تا لیاقت ظهور بهار هستی را پیدا کنند.
برخی میگویند مطرح کردن مسأله مهدویت و گفتمان بهار برای تحتالشعاع قرار دادن موضوع ولایتفقیه انجام گرفت؛ آیا این گونه نیست؟
هرگز. وقتی ولایت فقیه را همانگونه که امام(ره) میفرمود در طول ولایت معصوم بدانیم، مطرح کردن گفتمان مهدوی، نه فقط موجب تضعیف ولایت فقیه نمیشود که سبب تقویت آن نیز میشود. آنها که طرح گفتمان مهدوی را سبب تضعیف موضوع ولایت فقیه میدانند، ظاهراً قرائت انجمن حجتیه را تنها قرائت از گفتمان مهدوی میدانند. زیرا بنابر اینگفتمان است که شرط ظهور منجی، سقوط جهان در تاریکی و ظلم است. پس نباید تلاش برای برپایی عدالت انجام داد و وقتی هرگونه تلاشی برای نهضت و حاکمیت عدالت، نادرست باشد، پس دیگر ولایت فقیه، جایگاهی نخواهد داشت و برای همین بود که انجمن حجتیه، ولایت فقیه را آن گونه که امام(ره) مطرح میکرد، باور نداشت.
اما آیا تنها قرائت از گفتمان مهدوی، قرائت انجمن حجتیه است؟ هرگز اینگونه نیست. قرائت دکتر احمدینژاد که همان گفتمان امام (ره) از مهدویت است، شرط ظهور را رشد جهان میداند و برای رشد باید حرکت کرد و هرحرکتی باید بر حجتی استوار باشد و یکتا حجت در زمان غیبت مهدی (عج)، فقیهی است که جامع شرایط زعامت باشد؛ و این تأیید و تأکیدی جدی بر موضوع ولایت فقیه است.
اما مطرح میشود که اینگفتمان به نوعی فرقه گرایی دامن میزند.مثلاً وقتی که برادر رئیسجمهوری میگوید که برخی اعضاءانجمن به «راه حقیقت» تغییر نام داده است.یعنی اصلاً این بحث به کل غلط است؟ چنین انجمنی وجود ندارد؟
نقدهای گوناگونی به کسانی که چنین اتهامی وارد کردند مطرح کردم واصل طرح شبهه را رد کردم.
شما ولی به این سوال من پاسخ ندادید بالاخره، که اصلاً چنین انجمنی وجود دارد یا نه؟
همین راجواب می دهم که اصلاً جامعه جهانی باید بر اساس این گفتمان طراحی شود.
سوال من مشخص است، شما جواب ندادید.
جواب سوال همین است. گفتمان مهدویت یک گفتمان جهانی است و گفنمان جهانی فراتر از یک فرقه و حتی یک ملت میشود؛ برخلاف گفتمان زمستان وتفکر غلطی که جهان را رو به سوی تاریکی می داند.اصلاً مضحک است که ما تفکر آقای احمدینژاد را در قالب یک فرقه مطرح کنیم.
ولی ترویج این نگاه وتفکر به سازماندهی نیاز دارد، ندارد؟ یک جمع اولیه که شروع به فعالیت وبرنامه ریزیکند.
برای همین ایشان در سازمان ملل این بحث را مطرح میکند. ممکن است بپرسید چرا یک بحث دینی وعرفانی در سازمان ملل مطرح شد؟ هدف ایشان از طرح انسان کامل یک بحث انسانی بود.چون معتقد است انسان می تواند به این هدف برسد و امام زمان(عج) هم یعنی انسانی که همه استعدادها در آن شکوفا شدهاست و ما به چنین جایی میخواهیم برسیم. احمدینژاد میخواست این را به بشر بگوید که تو بزرگتر از آن هستی که معرفی کردهاند و به اینوسیله عواطف بشری را برای حرکت به سمت معرفتی بالاتر، تهییج کند. تهییج عواطف انسانی قدرت زیادی در به حرکت در آوردن انسانها دارد وهدف آقای احمدینژاد هم همین بود.
مگر آقای احمدی نژاد چنین وظیفهای داشت؟ ایشان هشت سال رئیس دولت کشور خود بود؛ باید برای مملکت خودش کاری می کرد.مسئولیتی دربرابر جهان نداشت!
مگر اینکار را مدعیان حقوق بشر انجام نمیدهند؟ چرا مسأله حقوقبشر را کشورهای دیگر مطرح میکنند؟ برای اینکه عواطف جهان را به سوی اینمسائل هدایت کنند.احمدینژاد با طرح موضوع مدیریت مشترک جهان نمیخواست که جهان را مدیریت کند، بلکه معتقد بود که باید همه دولتها در مدیریت جهان سهیم شوند؛ نه فقط چند کشور. و این گامی رو به سوی مدیریت مهدوی بر جهان است.
برای این که خیلی از بحث دور نشویم من یک سوال دیگر هم مطرح میکنم:آیا انتشار سیدی "ظهورنزدیک است" در راستای ترویج همین تفکر بهاری نبود؟ اگر صرفاً ترویج تفکر مهدویت بود پس چرا با آن برخورد شد؟
سیدی ظهور، کوچکترین ارتباطی با دکتر احمدینژاد و مهندس مشائی نداشت، اگرچه در این سیدی نکاتی درباره احمدینژاد گفته شد. اما گفتمان بهار، شفافتر، منطقیتر و معقولتر از آن است که بخواهد با تطبیق علائم بر افراد، مهدویت را توجیه و تفسیر کند. همانطور که گفتم دکتر احمدینژاد حرکت جهان را رو به صعود میداند و این نگاهی است که بر دلایل گوناگون فلسفی ، علمی و عرفانی استوار است و تفسیری کاملاً علمی و معرفتی دارد و قابل عرضه بر همه مردم جهان است و برای طرح این گفتمان در سطح جهان، احمدینژاد بر موضوع انسان کامل و فطرت کمالجوی بشر و تهییج عواطف انسانی و کرامت انسان تکیه کرد، اما برخی به گمان خویش با تولید سیدی ظهور، میکوشیدند مسأله مهدویت را ترویج کنند که این نوع ترویج از نگاه بنده درست نبوده و نیست. من بارها از زبان مهندس مشائی شنیدم که نمیتوان بر احادیث علائم ظهور تکیه کرد و تکلیف را بر اساس آنها تعیین کرد، چه بسا برخی از این احادیث، درست نباشد و آن ها که درست است، مفهوم نباشد و نتوان آنها را به درستی فهمید، پس بنابراین اصلاً نباید برای ترویج مهدویت به چنین احادیثی تکیه کرد، چه برسد به اینکه بخواهیم آنها را بر افراد تطبیق دهیم.
منبع : دولت بهار
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو