پنهان نگاه داشتن جزئیات مذاکرات هسته‎ای از مردم، رویه ثابت مذاکره کنندگان در یک سال و نیم اخیر بوده است/ تیم مذاکره کننده همواره پیش از مذاکرات با بیان یکسری از مفاهیم کلی و قابل تأویل، انتظاراتی را در سطح اجتماعی و کارگزاران نظام به وجود آورده و وارد فضای مذاکرات می گردد در این حال با محرمانه نگاه داشتن مباحث مورد مذاکره به کشور بازگشته و این گونه القاء می نماید که توانسته به آن انتظارات پاسخ دهد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ 1- برای آینده مذاکرات 2 چشم انداز کلی قابل تصور است: توافق و عدم توافق. حالت اولی صورت پذیرفتن توافق است. اما اگر بخواهد توافقی در ماه های پیش رو صورت نپذیرد نیز 3 عامل احتمالی می تواند داشته باشد؛ اولاً دخالت سنای امریکا، ثانیاً ورود مستقیم رهبری نظام و ثالثاً عدم قبول شرایط تحمیلی و نامتوازن توافق از سوی تیم ایرانی .
2- پرهزینه ترین حالت احتمالی برای نظام محقق شدن توافق با شرایط فعلی و در چارچوب چشم انداز توافق ژنو می باشد. این گزینه از آن جهت که در کوتاه مدت تسکین اقتصادی، در میان مدت منشأ تحولات سیاسی و در بلند مدت استحاله گفتمانی و بحران های امنیتی - نظامی و پابرجاماندن معضلات متعدد اقتصادی را به همراه خواهد داشت تبدیل به چالش برانگیزترین موضوع جمهوری اسلامی در دو دهه پیشرو خواهد گشت.
اما حالت دوم که همان دخالت سنای امریکا در مسئله و منع دولت اوباما از پیگیری مذاکرات است که با توجه به تأمین منافع مشترک جمهوری خواهان و دموکرات ها در توافق جامع این احتمال به عنوان ضعیف ترین گزینه مطرح خواهد بود .
اما حالت سوم ورود مستقیم رهبری به جزییات مذاکرات و جلوگیری از شکل گیری توافق با راه کارهایی که در قانون اساسی پیش بینی شده است. این گزینه از یک طرف صرف تصورش هزینه های بسیار آن برای نظام را نیز پیش ذهن انسان روشن خواهد ساخت، از طرف دیگر این نتیجه با جهت مواجهه رهبری با مذاکرات که همان رشد فکری مردم و ایجاد نوعی بی اعتمادی تاریخی نسبت به غرب و امریکا در میان توده های مختلف ملت می باشد در تعارض جدی است. اما نکته قابل توجه این که هزینه های همین گزینه به احتمال فراوان از حالت اول بازگشت پذیرتر و قابل جبران تر به نظر می آید.
اما حالت چهارم عدم قبول شرایط تحمیل گرانه غرب و امریکا توسط تیم ایرانی می تواند باشد. این مسیر که منجر به شکست مذاکرات و ایجاد یک تجربه تاریخی بزرگ برای ملت ایران و حفظ عزت و انسجام ملی خواهد شد، با چگونگی ترکیب تیم ایرانی و سابقه ای که در 17 ماه مذاکرات اخیر از خود به جای گذاشته اند به خودی خود محال به نظر می رسد. اما با شکل گیری شرایطی در 2 ماه آینده در فضای داخلی کشور می توان تیم ایرانی را در وضعیتی قرار داد که نتواند چاره ای جز عدم قبول توافق تحمیلی امریکا، را داشته باشد، که در ادامه مطلب به تبیین چرایی و چگونگی آن شرایط خواهم پرداخت.
3- می توان به جرأت و با ارائه مستندات فراوان، برجسته ترین عامل پیشروی مذاکرات تا این جای کار را نوعی شگرد از سوی تیم مذاکره کننده ایرانی دانست. در این شگرد تیم مذاکره کننده همواره پیش از مذاکرات با بیان یکسری از مفاهیم کلی، مبهم و قابل تأویل، انتظاراتی را در سطح اجتماعی و کارگزاران نظام به وجود آورده و وارد فضای مذاکرات می گردد در این حال با محرمانه نگاه داشتن مباحث مورد مذاکره و مورد توافق به فضای رسانه ای کشور بازگشته و با ایجاد هیاهو و هیجانات گوناگون این گونه القاء می نماید که توانسته است در توافقات صورت گرفته به آن انتظارات پاسخی کاملاً در خور داده و خطوط قرمز نظام را نیز حفظ نماید.
در نتیجه پنهان نگاه داشتن جزئیات مذاکرات هسته‎ای از مردم، رویه ثابت مذاکره کنندگان در یک سال و نیم اخیر بوده است. این روند در توافق 3 آذرماه 92 – ژنو - نمونه های آشکاری دارد از جمله نامه معروف رئیس جمهور به رهبری، بحث حق غنی سازی، سطح غنی سازی، بحث ادرس شدن قطعنامه ها، موضوع نقض تعهدات 5+1، بحث تحریم های غیر مرتبط با هسته ای، PMD، تمدیدپذیری گام اول، پروتکل الحاقی و نقش مجلس، مرجع رسیدگی به تخلفات، قرار گرفتن پرونده ایران در ذیل ماده 42 فصل 7 شورای امنیت و ده ها موضوع دیگر که همگی در سایه واژه پردازی ها و کلی گویی های تیم ایرانی 15 ماه پیگیری منتقدین را به جای روشنی نرساند و در نهایت بیانیه لوزان در همان چشم انداز ژنو منتشر گشت. اما نمونه های ملموس و بسیار آشکار چندپهلوگویی های تیم مذاکره در ماجرای بیانیه لوزان در خود بیانیه یا توافق بودن متن، فعال ماندن فردو، آب سنگین ماندن اراک، نظارت های مافوق عرف، لغو یا توقف تحریم ها ، چگونگی خروج پرونده از شورای امنیت و ... قابل مشاهده است، در همین حال و پس از اعلام بیانیه مصادف گشت با موج فضاسازی های گوناگون، سونامی تبریک ها و القای هیجانات مطبوعاتی گسترده، کشیدن مردم به خیابان برای عرضه شادمانی و ... . پشت صحنه ی همه ی این پرده بازی ها را می توان دور کردن اذهان عمومی از متن بیانیه، مسجل جلوه دادن دستاوردها و نهایتاً کور نمودن مسیر بحث و بررسی توافقات دانست.
4- در این بستر اگر تیم ایرانی ملزم به بیان جزییات و انتشار متن تفسیری خود گردد و بر طبق آن ملزم گردد پاسخگوی اشکالات و انتقادات اساسی منتقدین گردند، به طور کلی ابزار اصلی برای انعقاد توافق در فضای مبهم و تحمیلی سابق از میان رفته و انتظارات اجتماعی واقعی و جدی خواهد شد و منطقاً فضای عمومی هر نتیجه ای را پس از توافق از تیم ایرانی قبول نخواهند نمود، زیرا تیم مذاکره کننده هسته ای در این سند رسمی که قرار است مبنای قضاوت رفتار آنان پس از امضای توافق قرار بگیرد نمی تواند درباره دستاوردها اغراق کرده و امتیازاتی که قرار است واگذار کند را کم تر جلوه دهد از سوی دیگر با توجه به نامتوازن بودن دستاورها و امتیازات، نقد کارشناسان می تواند موثر افتاده و شرایط ایران برای توافق استاندارد گردد، در این حالت یا 5+1 شرایط مورد انتشار ایران را خواهد پذیرفت که بسیار مطلوب است و یا آن که 2 طرف به توافق نخواهند رسید که آن هم از توافق بد بسیار اولویت دارتر خواهد بود.
5- شاید از همین روست که مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر خود فرمودند؛ « البتّه من به خود مسئولین هم این را گفته‌ام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است» حتی اولویت این مسئله را آن قدر جدی دانستند که خواستار عقب افتادن زمان مذاکرات نهایی برای جلب شدن نظر متنقدین در بستر اطلاع از جزییات شدند و فرمودند؛ « یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکته‌ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته‌ای هم نبود، آنها را قانع کنند. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمی‌آید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برهه‌ی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلی‌ها و هم‌زبانی‌ها و تبادل‌نظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. »
6- اهم سرفصل هایی که در متن تفسیری تیم ایرانی بایستی منتشر گردد، شامل:
- مکانیزم و زمانبندی برداشته شدن و لغو تحریم ها.
- سطح و موضوع تعهدات ایران در قبال نظارت و بازرسی ها
- وضعیت تحقیق و توسعه و محدودیت های آن.
- سطح و میزان و مکان غنی سازی اورانیم.
- چگونگی فعالیت واقعی سایت فردو و رآکتور اراک.
- تعیین وضعیت قطعنامه های شورای امنیت.
7- در این حال پس از فرمایشات رهبر انقلاب و تکلیف کردن تیم مذاکرات هسته ای به ارائه برگه تفسیری که جزئیات مذاکرات را در بر می گیرد سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران و عضو ارشد مذاکره کننده تیم هسته‌ای کشورمان در گفت‌وگویی که با شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت «فکت شیت ایران همان سخنان مبسوط وزیر امور خارجه است و فعلا ما بنای ارائه مکتوب آن را نداریم» که البته با توضیحات مطرح شده جایی برای تعجب و سوال پیرامون دشوار بودن ارائه فکت شیت توسط تیم ایرانی نخواهد بود.
8- با این اوصاف به نظر می آید بهترین جریانی که بتوان به واسطه آن کمکی به اهداف مورد نظر نظام در مذاکرات پیش رو نمود، مطالبه گسترده نخبگان از تیم ایرانی برای انتشار متن تفسیری خود یا همان فکت شیت ایرانی در اولین فرصت ممکن است.(+)

مهدی افراز

"Our President, analytical news site"