یک اندیشکده صهیونیستی در مقاله‌ای به سه راهبرد پیش روی اسرائیل پس از توافق جامع هسته‌ای برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران پرداخت و به مقامات این رژیم توصیه کرد که این سه گزینه بهترین راه برای متوقف کردن پیشرفت‌های ایران است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات (بسا) در تحلیلی به قلم دکتر مکس سینگر از مؤسسان اندیشکده آمریکایی هادسن و محقق ارشد این مرکز صهیونیستی نوشت: در حالی که توافق هسته‌ای گروه 1+5 و ایران اشتباهی مسلم و توافقی بد برای اسرائیل است، راه‌های زیادی برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی آن وجود دارد. هنوز اقداماتی وجود دارد که اسرائیل به کمک آن‌ها می‌تواند از خود در برابر حملات سلاح‌های هسته‌ای ایران محافظت کند، از جمله اینکه می‌تواند حمله محدودی علیه ایران انجام دهد. در چنین شرایطی، به نفع قدرت‌های غربی خواهد بود که همچون گذشته از حمله اسرائیل پشتیبانی کنند، هرچند اگر می‌توانستند جلوی چنین حمله‌ای را می‌گرفتند. منافع آن‌ها در این است، و باید هم در این باشد، که ایران را از حرکت سریع برای بازسازی برنامه هسته‌ای خود دلسرد سازند.

• هدف اسرائیل با توافق هسته‌ای محقق نشده است •

دولت اوباما سال‌ها به بنیامین نتانیاهو اطمینان می‌داد که اسرائیل نیازی ندارد به تأسیسات تولید سلاح هسته‌ای ایران حمله کند زیرا آمریکا از این امر اطمینان حاصل خواهد کرد که ایران به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت. آنطور که پیداست آمریکا و اسرائیل برداشت‌های متفاوتی از عبارت “ایران به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت” دارند. منظور آمریکا این بوده که نخواهد گذاشت ایران سلاح هسته‌ای آماده دست‌کم تا ده سال آینده در دست داشته باشد. اما اسرائیل بر این باور است که باید مانع از “تبدیل ایران به کشوری در آستانه هسته‌ای شدن” بشود؛ کشوری که مواد و قابلیت‌های تولید سلاح هسته‌ای در عرض چند ماه را در اختیار داشته باشد. اکنون گروه 1+5 به رهبری باراک اوباما به توافقی با ایران دست یافته است، که اگر این توافق حفظ شود، ایران تا مدتی نخواهد توانست به تسلیحات هسته‌ای دست پیدا کند، اما این توافق، از طرف دیگر، جایگاه ایران به عنوان کشوری در آستانه دستیابی به قدرت هسته‌ای را نیز مشروعیت خواهد بخشید. می‌توان گفت اوباما بدین‌ترتیب به وعده خود، دست‌کم برای ده سال آینده، عمل کرده است اما هدف اسرائیل محقق نشده است (هدفی که عده بسیاری داخل آمریکا و همچنین کشورهای کلیدی عربی در خاورمیانه در آن مشترک‌اند).

• برنامه هسته‌ای ایران هیچ‌گاه صلح‌آمیز نبوده است •

دروغ بزرگی (یا خودفریبی) در پایه این توافق 159 صفحه‌ای (برجام) وجود دارد. این توافق اعلام می‌کند که برنامه هسته‌ای ایران برنامه‌ای کاملاً صلح‌آمیز و طبیعی است. ایران تصور می‌کند که برجام به این کشور اجازه خواهد داد با برنامه هسته‌ای طبیعی و صلح‌آمیز خود رو به جلو حرکت کند…. اما هیچ‌کدام از کشورهای عضو گروه 1+5 واقعاً باور ندارند که برنامه هسته‌ای ایران با اهداف کاملاً صلح‌آمیز بوده است. همه آن‌ها می‌دانند که هدف اصلی ایران از برنامه هسته‌ای خود ساخت تسلیحات هسته‌ای بوده است. این امر باعث ایجاد تناقض محوری در ریشه توافق برجام می‌گردد. یکی از نگرانی‌های اصلی مخالفان توافق این است که ایران قادر خواهد بود از جایگاه خود به‌عنوان کشوری در آستانه دستیابی به قدرت هسته‌ای برای کسب مزایای سیاسی در منطقه و گسترش اقدامات خرابکارانه و تروریستی خود استفاده کند. متأسفانه، توافق هسته‌ای به ایران اجازه می‌دهد همزمان بر این ادعا تأکید ورزد که کشوری در آستانه دستیابی به قدرت هسته‌ای نیست و با استفاده از این تصور، اهداف قدرت‌طلبانه خود را در منطقه دنبال کند. (این امر به باور بسیاری از اعراب می‌ماند که حملات یازده سپتامبر را نقشه موساد می‌دانند و درعین حال اسامه بن‌لادن را تمجید می‌کنند که با نابود کردن مرکز تجارت جهانی درس بزرگی به آمریکا داده است). درنتیجه ممکن است اسرائیل، برای آنکه بخواهد مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای و تبدیل شدن این کشور به قدرتی هسته‌ای در بازه‌ای کم‌تر از بازه توافق شود، مجبور شود به تنهایی (یا فقط با کمک کشورهای عربی) دست به اقدام بزند.

 • سه رویکرد پیش‌روی اسرائیل در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران •

اکنون که رویکرد دیپلماتیک با شکست روبرو شده است، اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای سه رویکرد احتمالی پیش روی خود دارد. رویکرد اول، به‌کارگیری اقدامات مخفیانه برای جلوگیری از برنامه هسته‌ای ایران، مانند گونه‌های جدیدی از ویروس‌های رایانه‌ای “استاکس‌نت” و دیگر انواع خرابکاری‌ها در ایران است. رویکرد دوم، ترتیباتی برای افزایش احتمال اقدامات مردم ایران علیه حکومت انقلابی این کشور که از سال 1979 میلادی تاکنون قدرت را در دست دارد. رویکرد سوم، آغاز حمله نظامی علیه برخی تأسیسات تولید تسلیحات هسته‌ای در ایران است. انجام اقدامات مخفیانه علیه برنامه هسته‌ای ایران به لحاظ سیاسی کار دشواری نیست، هرچند احتمال مخالفت و اعتراض آمریکا وجود دارد. اما احتمالش کم است که اسرائیل دستاورد چندانی از طریق این نوع اقدامات کسب کند.

• اسرائیل حق دارد برای محافظت از خود حمله نظامی علیه ایران انجام دهد •

برخی صاحبنظران در گذشته تأکید داشتند که اسرائیل باید اقداماتی برای افزایش احتمال شورش مردمی علیه حکومت فعلی ایران انجام دهد اما دولت اسرائیل تاکنون از حرکت در چنین مسیری خودداری کرده است. اکنون که امید به دیپلماسی برای حل برنامه هسته‌ای ایران از بین رفته است، شاید اسرائیل توجه بیشتری به این رویکرد معطوف سازد. البته اسرائیل نمی‌تواند کاری بکند که احتمال بالایی برای فروپاشی حکومت فعلی در ایران داشته باشد اما اقدامات نسبتاً کم‌هزینه‌ای وجود دارند که می‌توانند امور را در مسیر درست هدایت کنند. بسیاری بر این باورند که اسرائیل برای حمله نظامی که آسیب جدی به برنامه ساخت سلاح هسته‌ای ایران وارد کند، همه فرصت‌ها را از دست داده است، هم به دلیل مصونیت دیپلماتیک ایران در پی توافق هسته‌ای و هم به دلیل بهبود سیستم‌های دفاعی این کشور. البته من اطلاعات فنی یا نظامی کافی در اختیار ندارم تا قضاوتی درباره اثرات حمله نظامی اسرائیل ارائه دهم. اما دولت اسرائیل همچنان تأکید دارد که اگر اسرائیل معتقد است چنین حمله‌ای برای محافظت از این کشور در برابر حمله سلاح‌های هسته‌ای ضروری است، پس این حق و وظیفه بر گردن اسرائیل است که چنین حمله‌ای را صورت دهد.

• دولت‌های غربی احتمالاً از حمله اسرائیل حمایت خواهند کرد •

اسرائیل به احتمال زیاد نمی‌تواند با یک حمله نظامی خسارت و آسیب فیزیکی کافی به تأسیسات هسته‌ای ایران وارد سازد و تا ابد از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای جلوگیری کند اما این پایان ماجرا نیست. اگر اسرائیل با حمله نظامی آسیب جدی به برخی تأسیسات کلیدی ایران وارد آورد، دولت ایران باید تصمیم بگیرد که با چه سرعتی این آسیب را جبران کند. این احتمال وجود دارد که رهبران ایران در بحث‌های داخلی خود بر سر نحوه پاسخگویی به این پس‌روی در برنامه‌هایشان تحت تأثیر واکنش‌های بین‌المللی به حمله اسرائیل قرار گیرند. دولت اوباما صراحتاً اعلام کرده که با حمله نظامی اسرائیل مخالف است (یا می‌توان گفت آن را “ممنوع” کرده است) و احتمالاً اقداماتی صورت داده که بر دشواری‌های دست زدن به چنین حمله‌ای بیفزاید. دولت‌های اروپایی نیز با حمله نظامی اسرائیل مخالف‌اند. اما پس از آن که حمله نظامی واقعاً اتفاق بیفتد، و دیگر امکان جلوگیری از آن وجود نداشته باشد، مسئله متفاوتی پیش‌روی این دولت‌ها قرار می‌گیرد. آن‌ها باید میان دو گزینه محکوم کردن این حمله یا حمایت از آن، یکی را انتخاب کنند. اگر بر این باور باشند (که بر این باور هستند) که دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای به شدت در مغایرت با منافع ملی آن‌ها قرار دارد، درآنصورت واکنش آن‌ها باید حمایت از حمله اسرائیل باشد، هرچند اگر می‌توانستند جلوی چنین حمله‌ای را می‌گرفتند. به نفع آن‌هاست که یک واقعیت سیاسی را تبیین یا خلق کنند که ایران را از حرکت سریع برای بازسازی برنامه ساخت تسلیحات هسته‌ای خود بازدارد.

• حمله اسرائیل به ایران می‌تواند سیاست‌های داخلی ایران را نیز تغییر دهد •

اگر جهان دموکراسی از محکوم کردن حمله اسرائیل علیه ایران امتناع بورزد و در عوض به ایران بگوید که این حمله به خاطر تلاش ایران برای ساخت بمب هسته‌ای و تهدید به نابودی یکی از اعضای سازمان ملل بوده است، درآنصورت برخی از رهبران ایرانی ممکن است تردید کنند که شاید هرگز نتوانند به تسلیحات هسته‌ای دست یابند. حمله نظامی علیه تأسیسات تولید تسلیحات ایران همچنین می‌تواند تأثیری بر سیاست‌های داخلی ایران داشته باشد. البته احتمال آن می‌رود که یکپارچگی در حمایت از دولت در این کشور افزایش یابد. اما سناریوی محتمل‌تر آن است که حمله نظامی به این باور قوت خواهد بخشید که دولت ایران برای این کشور مضر است، و آنطور که به نظر می‌رسید توان و قدرت کافی در اختیار ندارد، و همینطور اینکه مخالفت‌های خارجی بسیاری با این دولت وجود دارد.

• عوامل بازدارنده مانع حمله تلافی‌جویانه ایران خواهد شد •

این دیدگاه نسبت به نحوه واکنش غرب به حمله نظامی اسرائیل (حمله‌ای که غرب سعی در جلوگیری از آن دارد) بر اساس منافع ملی خود، شاید دیدگاه محکمی باشد. اما مشخص نیست که دولت‌های غربی بتوانند بلافاصله منافع خود را بشناسند و سیاست خود را ناگهان از مخالفت با حمله به حمایت از آن تغییر دهند. اما نباید اطمینان داشت که این کشورها، علی‌رغم دشمنی گسترده با اسرائیل، در صورت بروز حمله در راستای منافعشان گام برنخواهند داشت. انتظار حمله تلافی‌جویانه در برابر چنین حمله‌ای می‌رود اما بازدارندگی قابل‌توجهی در برابر ابعاد حمله تلافی‌جویانه ایران وجود خواهد داشت، به‌خصوص اگر قدرت‌های بزرگ غربی از محکوم کردن حمله اسرائیل به ایران امتناع ورزند. البته، ایران همین حالا دلیل کافی برای حمله به اسرائیل دارد اما عوامل بازدارنده جلوی آن را گرفته‌اند. به باور من، بخش عمده‌ای از این بازدارندگی، پس از حمله اسرائیل به برنامه هسته‌ای ایران نیز همچنان ادامه خواهد داشت. اگر حکومت ایران، به خاطر بازدارندگی اسرائیل و شاید هشدارهای غرب، نتواند تهدیدات شدید خود علیه اسرائیل را عملی سازد، درآنصورت برخی از ایرانیان به قدرت حکومت کشورشان تردید پیدا خواهند کرد.

• با همه این تفاسیر، حمله اسرائیل به ایران، اقدام بسیار خطرناکی است •

البته باید روشن کنم که من حمله نظامی به برنامه هسته‌ای ایران را توصیه نمی‌کنم. این حرکت اقدام خطرناکی خواهد بود و دلایل محکم بسیاری برای مخالفت با آن وجود دارد. از طرف دیگر، راه‌هایی وجود دارد که حتی یک حمله واحد نظامی با آسیب محدود می‌تواند مانع از دستیابی همیشگی ایران به تسلیحات هسته‌ای شود. این امر هم خطرناک است که احتمال دستیابی ایران به سلاح اتمی در آینده‌ای نه چندان دور افزایش یافته است. بنابراین، یکی از نتایج توافق بد ایران و گروه 1+5، افزایش احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران است. این امر یکی از دلایلی است که نشان می‌دهد این توافق، اگرچه اشتباهی مسلم و خطرناک است، ضرورتاً به فاجعه‌ای برای اسرائیل منجر نخواهد شد.(+)

"Our President, analytical news site"