خط قرمز

  • 5 خط قرمز تیم مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات وین 4

    وال استریت ژورنال: «هر چند ایران و گروه 1+5 در تلاش هستند تا به فرمول مشخصی برای محدود کردن تعداد و همچنین نوع فعالیت دستگاههای سانتریفیوژ و همچنین انبارهای مواد هسته ای شکاف پذیر برسند اما آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران در هفته های اخیر بطور مرتب اعلام کرده است که حاضر به عقب نشستن از توانایی های هسته ای نیست.«

  • تاثیر نتیجه مذاکرات ایران و 1+5 بر بازار نفت

    اگرچه بخشی از تحریم های نفتی علیه ایران برداشته شده اند اما ایران –طبق معاهده ژنو- اجازه نخواهد داشت طی شش ماه آینده افزایشی در فروش نفت خود داشته باشد. لیکن صرف اینکه لفظ پتروشیمی در لیست تعلیق تحریم ها گنجانده شده، قیمت نفت خام در آسیا 2% کاهش داشته باشد. هر بشکه نفت خام برنت با 2.42 دلار کاهش، با قیمت 108.63 دلار خرید و فروش شد.

  • تفاوت ندارد که مذاکره‎کننده آقای ظریف باشد یا جلیلی؛ مهم خطوط قرمز ماست

    آن‌چه از نظر مردم عزیز و نظام اسلامی خط قرمز مذاکرات محسوب می‌شود این است که دشمن نتواند، ما را به بهانه‌های غیرقانونی و با ادبیات ارعاب و تهدید یا تطمیع یا هرگونه روشن دیگر، از حق بدون قید و شرط داشتن و بکارگیری چرخه کامل سوخت و غنی‌سازی و تولید صنعتی سوخت هسته‌ای برای مصارف صلح آمیز، طبق ماده چهارم NPT محروم نماید.

  • سوءاستفاده از بستگان نسبی حضرت امام؛ ترفندی برای تبلیغ سبک زندگی غربی

    همسر محمد رضا خاتمي در دي ماه سال 1389 نیز ابراهيم يزدي، دبيرکل حزب مطرود نهضت آزادی را «پدر معنوي» خود خواند. این در حالی بود که امام راحل در سال 67 در پاسخ نامه سيد علي اکبر محتشمي پور(وزیر کشور وقت) رسما عدم رسميت نهضت آزادي را براي هميشه اعلام کرد و در حال حاضر چندین سال است که رسانه های معاند اسلام و انقلاب با بهره گیری از غفلت بستگان نسبی و سببی حضرت امام، با تلاشی باطل به ترویج الگوهای غربی در سبک زندگی می پردازند

  • شهر امن نیست؛ آسوده نخوابید

    فکر می کنم تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران هیچ زمانی به اندازه ی این روزها سکوت و رخوت را تجربه نکرده است. ظاهرا" این هم از ویژگی های عصر پسا احمدی نژادی است. همه و همه به نوعی در قدرت شریک شده اند و آرامش مطلق بر فضا حکم فرما شده است.

  • چرا شکست آمریکا در جنگ مستقیم یا نیابتی با ایران حتمی است؟

    آیا ورود به جنگ مستقیم با آمریکا به صلاح ماست؟ آیا ما در این جنگ پیروز خواهیم بود؟ و حتی اگر پیروز شویم، نهایتاً سود برده ایم یا آسیب بیشتری دیده ایم؟ آیا باید آرمانی و ایدئولوژیک عمل کنیم و بگوییم «مالنا الا اهدی الحسنیین؛ یا پیروز می شویم که این بهترین است و یا کشته می شویم که این هم بهترین است»؟ و یا پا را روی زمین گذاشته و آرمان و ایدئولوژی را مختص شعار و عرصه جنگ روانی دانسته و در عمل، بر اساس واقعیات نظامی تصمیم بگیریم؟ و آیا بالواقع، بین ایدئولوژی و حقیقت، تفاوت وجود دارد؟